در نگاه دوم به نظر می رسد این لایحه بیشتر نمادین است تا این که عملگرایانه باشد. حتی اگر این لایحه وجود نداشت، کنگره به توافق ایران واکنش نشان می داد و با تصویب لوایحی آن را محکوم می کرد و مانع از اجرای آن می شد. در آن صورت رئیس جمهور این لایحه را وتو می کرد. همین نتیجه می تواند در لایحه جدید هم اتفاق بیفتد. با وجود این واقعیت، این لایحه موجب تعمیق شکاف قدرت میان کنگره و رئیس جمهور می شود.
کدام نگاه درست است؟ هنوز زود است بگوییم، چون تاثیر قانونی هر کدام بستگی به نحوه انجام سیاست ها دارد. وقتی بحث بر سر رابطه پیچیده میان رئیس جمهور و کنگره در روابط خارجی پیش می آید، موضوع مربوط به عمل سیاسی و واقعیت قانون اساسی می شود که بیش از 200 سال است شکل گرفته است.
در برخی از سناریوها، لایحه جدید می تواند به عنوان ابزاری سیاسی و قدرتمند برای کنگره باشد تا بتواند اقدامات نابجای رئیس جمهور در روابط خارجی را کنترل کند، در این صورت این یک مسئله تبدیل به کنترلی معنادار از سوی اکثریت کنگره از حزبی دیگر در مقابل روسای جمهور آینده می شود. در دیگر سناریوها، ممکن است که این مسئله بر تفکیک قوا تاثیری نداشته باشد، چون اوباما و روسای جمهور آینده ممکن است اقدامات کنگره را نادیده بگیرند.
سناریویی را آغاز می کنیم که در آن اوباما با توافق با ایران روبه رو است و کنگره به دنبال رای برای محکوم کردن توافق است. برای این که مسئله جالب تر شود، فرض می کنیم که مخالفان نتوانسته اند حمایت دموکرات ها را برای رسیدن به اکثریت قاطع که می تواند وتوی رئیس جمهور را لغو کند، جلب کنند.
اوباما در ادامه چه اقدامی انجام خواهد داد؟ اگر وی در برابر فشارهای کنگره کوتاه آمد و اجازه داد این نهاد، توافق را مسدود کند، ما به این نتیجه می رسیم که لایحه فعلی تاثیر قابل توجهی بر مذاکرات خواهد داشت. کنگره فرصتی مهم برای فرآیند بررسی خودکار و رسمی و اعمال آن به دست آورده است. کنگره های بعدی هم می توانند در مسائل مشابه در توافق های اجرایی که روسای جمهور دیگر به آن ها دست یافته اند، مداخله کنند.
در این صورت، اوباما لایحه ایرادات کنگره را وتو خواهد کرد و در این وضع سناریو احتمالاً مسیری متفاوت را طی خواهد کرد. بدون شک جمهوری خواهان هم بحث را به افکار عمومی می کشانند که رئیس جمهور اقدامی برخلاف اکثریت کنگره انجام داده است و این عملی غیردموکراتیک است.
اما استدلالات جمهوری خواهان علیه توافق ایران احتمالاً بدون وجود این لایحه ضعیف تر خواهد بود. رئیس جمهور احتمالا خواهد گفت که براساس لایحه عمل خواهد کرد و به صورت دموکراتیک این فرصت را به کنگره داده است تا توافق را بررسی کنند و آنها هم این کار را انجام داده اند. راهی که کنگره بتواند مانع از توافق شود، دستیابی به میزان رای اکثریت قاطع است، بنابراین اوباما می تواند استدلال کند که کنگره موافق توافق است چون نتوانسته به اکثریت قاطع دست پیدا کند.
اوباما به اندازه کافی باهوش است تا در این رابطه فکر کند که چگونه این لایحه می تواند در بلندمدت موضع وی را تقویت کند. او در حال حاضر می تواند ادعا کند که به کنگره هم در این زمینه صدایی داده است و اگر بخواهد حق وتو را نادیده بگیرد، می تواند مدعی شود که اقدامی غیردموکراتیک انجام نداده است. این دقیقاً درست نیست که بگوییم همه طرفین پیروز شدند، اما ممکن است همه طرفین بتوانند بگویند به جای صدمه زدن به توافق به آن کمک کرده اند و باید این نکته را هم یادآوری کنیم که این ماهیت مصالحه است.