شاهزادگان سعودی به دنبال ناکامی های چهارساله سیاست های منطقه ای خود که مبتنی بر تاسیس و حمایت از گروههای تروریستی و نقش آفرینی غیرآشکارا در ایجاد بحران های منطقه ای بود، از پس پرده خارج شده و با حمله مسلحانه به یمن، رسما سیاست نظامی گری خود را به روی پرده آورده اند.
شواهد نشان می دهد ، دولت سعودی روش های مسالمت آمیز برای
حل مسایل منطقه را از سازوکارهای دیپلماتیک و سیاست های منطقه ای خود حذف
کرده و روش های قهرآمیز را در دستور کار قرار داده است.
ایجاد و
حمایت از گروههای تروریستی در دو حوزه ایدئولوژیک و تشکیلاتی، با همکاری
کشورهای غربی از جمله آمریکایی ها، شامل سازمان های تروریستی خشن و بی رحم
مانند القاعده، النصره، داعش و حتی بوکوحرام ، از مهمترین محتویات پرونده
سعودی ها در منطقه است که هنوز به آن پاسخی نداده و متحدان بین المللی شان
نیز چشمان خود را بسته اند.
اکنون این کشور عملیات نظامی همه جانبه
ای علیه کشور و ملت یمن که تازه ترین ماجراجویی ریاض تلقی می شود و در
عملی کردن آن برخی کشورها را با خود همراه کرده، به اجرا گذاشته است، بدون
آنکه مجالی برای راههای دییپلماتیک و سیاسی باقی بگذارد.
این کشور
طی روزهای گذشته به طرز بی رحمانه ای مناطق مسکونی یمن را زیر بمباران های
شدید خود قرار داده و قدرت نظامی خود را به رخ زنان و کودکان می کشد.
دیگر
پوشیده نیست که دولت سعودی به شیوه های مختلفی در بحران های اخیر دخالت
دارد. منابع زیادی در منطقه می گویند، سعودی ها در جریان پاکسازی استان
صلاح الدین عراق در ماه گذشته بیشترین کارشکنی ها را داشته و تلاش کردند از
آزادی تکریت و پایان دادن به سیطره داعش بر شمال عراق جلوگیری کنند.
در
بحث تحولات اخیر در سوریه و عملیات داعش برای تسخیر اردوگاه یرموک نیز
تردیدهایی وجود دارد. برخی تحلیلگران معتقدند که این منطقه را دیگر گروههای
تروریستی با اشاره سعودی ها به داعش واگذار کرده اند تا این گروه خشن و بی
رحم هرچه بیشتر به پایتخت سوریه نزدیک تر شود و ماموریت دارد گفت و گوهای
سوری سوری را ناکام بگذارد.
سعودی ها طی یک سال گذشته به کلیه تلاش
ها و ابتکارات صلح و مذاکره پاسخ منفی داده اند و هر روز بیش از پیش بر
آتش گر گرفته منطقه بنزین پاشیده اند ، بدون آنکه به عواقب وحشتناک این
ماجراجویی ها اندیشه کنند.
اکنون ملت های منطقه سوالات زیادی از
رهبران سعودی دارند؛ اینکه 'آیا راهی برای خاموش کردن این آتش از راه های
غیر قهر آمیز وجود ندارد؟'، 'سعودی ها چرا آتش خشم خود را برای دولت های
قانونی و انقلاب های مردمی شعله ور می کنند و در مقابل، گروههای تروریستی
وحشی مانند القاعده، داعش و النصره و ... را زیر چتر حمایتی خود می گیرند؟'
یک
سوال مهم دیگر اینکه'چرا سعودی ها تاکنون قدرت نظامی خود را حتی به صورت
صوری به صهیونیست هایی که عرب های سنی فلسطینی را قتل عام می کنند، نشان
نداده و یک تیر هوایی شلیک نکرده اند؟'
این سوال و انتظار زیاد و بی جایی نیست که بپرسیم و مرور کنیم،'واکنش سعودی ها را به 6-7 دهه تحقیر عرب ها توسط صهیونیست ها؟'
متاسفانه
اینطور به نظر می رسد، شاهزادگان سعودی چشم ها را بسته و گوش های خود را
در مقابل صدای خیرخواهان در منطقه گرفته اند و تنها به تشویق کسانی دلخوش
کرده اند که به تجربه تاریخ چند دهه اخیر ، منافع خود را در نزاع و درگیری
های قومی و مذهبی در منطقه جستجو کرده اند.
براساس همین نگاه است
که رهبران سعودی به هشدارهای دوستان خیرخواه خود مانند یوسف بن علوی وزیر
خارجه عمان که گفته 'آنها که جنگ می خواهند باید آماده پذیرش تاوان سنگین
آن هم باشند'، اعتنایی نکرده اند.
با این همه، کارشناسان و ناظران
براین باورند که عربستان، با این رویکرد تند و افراطی خود بزودی منزوی
خواهد شد و متحدان فعلی اش را که هر کدام دارای منافع خاص خود هستند، از
دست خواهد داد.
رییس جمهور ترکیه که در روزهای آغازین حمله عربستان
به یمن، سعودی ها را تشویق می کرد، اواخر هفته گذشته از تهران دیدن کرد و
آنجا بود که معلوم شد این کشور نیز دریافته است بحران یمن راه حلی جز از
طریق مذاکره یمنی - یمنی ندارد، چرا که مردم این کشور پای استقلال و تمامیت
کشورشان ایستاده اند.
مقامات و رهبران پاکستان نیز که ابتدا تحت
یک جو احساسی قرار گرفته بودند، با مشورت های صورت گرفته دریافته اند که
برای حل مسایل منطقه باید راههای عقلایی را پیشه کرد و نمی توان با چند
طیاره جنگی خواسته های خود را به ملتی مصمم تحمیل کرد، اگر چه سعودی ها با
ثروت های نفتی خود همچنان متحدان خود را تحریک می کنند.
به هرحال،
عربستان با حمله به یمن عملا جهان اسلام را در شرایط ویژه ای قرار داده
است، اما هنوز خیلی ها امیدوارند که این کشور به مسیر درست بازگردد تا جهان
اسلام بیش از این در ورطه چند پارگی و اختلاف آسیب نبیند؛ آیا درک این
موضوع خیلی سخت است؟