آنچه که در ادامه آمده، خلاصهایست از این گزارش:
· کرملین از ایده آزادی اطلاعات بهره میبرد تا اطلاعات نادرست را به درون جامعه تزریق کند. هدف از آن (همچون در دیپلماسی عمومی کلاسیک) ترغیب یا کسب اعتبار نیست بلکه اشاعه پریشانی از طریق نظریههای توطئه و پخش سخنان کاذب است.
· کرملین در حال افزایش بودجه «جنگ اطلاعاتی» خود است. راشا تودی، که شامل اخبار چندزبانه، سرویس سیمی، و کانالهای رادیویی است، بودجهای بیش از 300 میلیون دلار دارد، و در نظر دارد با افزایش 41 درصدی کانالهای آلمانی و فرانسوی را نیز راهاندازی کند. استفاده از رسانههای اجتماعی برای پخش اطلاعات نادرست و در نتیجه حمله به نشریات و شخصیتها در حال افزایش است.
· برخلاف جنگ سرد که شوروی به شدت از گروههای چپگرا حمایت میکرد، رویکرد سیال کرملین نسبت به ایدئولوژی اکنون به آن اجازه میدهد تا به طور همزمان از جنبشهای بسیار چپ و بسیار راست، سبزها، و سرآمدان مالی و ضد جهانی شدن حمایت کند. هدف از این کار تشدید افتراقات و ایجاد همصدایی در حمایت از کرملین است.
· کرملین از باز بودن دموکراسیهای لیبرال بهره میبرد تا با استفاده از کلیسای ارتودوکس و تبعید انجیاوها بتواند اهداف سیاست خارجی خصمانهتر خود را پیش ببرد.
· سعی میشود تا بخشهایی از جامعه متخصص در غرب از طریق هیأتهایی چون فروم والدای (The Valdai International Discussion Club) به عضویت در آورده شوند. به دیگر متخصصان ارشد غرب پستهایی در شرکتهای روسی داده میشود و در واقع به نمایندگان ارتباطاتی کرملین تبدیل میشوند.
· شرکتهای روابط عمومی مالی و عوامل ذینفوذ به خدمت گرفتهشده با بحث پیرامون اینکه «سرمایهگذاری و سیاست باید از هم جدا شوند»، به غایت به کرملین کمک میکنند. اما از آنجا که ایده لیبرال جهانیسازی، پول را به عنوان پدیدهای به لحاظ سیاسی خنثی قلمداد میکند، کرملین با تجارت جهانی که منجر به صلح و استقلال میشود، از باز بودن بازارهای جهانی به عنوان فرصتی برای بکارگیری پول، تجارت، و انرژی به عنوان سلاحهای سیاست خارجی استفاده میکند.
· رضایت غرب به پوشش پول فاسد روسیه، مخالفان روسی را تضعیف کرده و غرب را بیشتر به کرملین وابسته میکند.
· کرملین در حال کمک به رویش یک بینالملل استبدادطلب ضد غربی است که در اروپای مرکزی و سراسر جهان بیش از پیش محبوب شده است.
· سلاحسازی اطلاعات، فرهنگ، و پول بخش حیاتی جنگ پیوندی یا غیرخطی کرملین است، که عناصر فوق را با عملیاتهای پوششی و نظامی کوچک ترکیب میکند. درگیری اکراین عملاً شاهد جنگ غیرخطی بود. دیگر دولتهای استبدادطلب نوظهور احتمالاً از مدل جنگ پیوندی مسکو نسخهبرداری خواهند کرد؛ و غرب برای مقابله با آن هیچگونه ابزار نهادی یا تحلیلی ندارد.
شرح نقاط ضعف غرب
· کرملین از رویکردهای متفاوتی برای نقاط مختلف جهان استفاده میکند؛ و در این کار از رقابتها و خصومتهای محلی برای تفرقه انداختن و پیروز شدن بهره میبرد.
· کرملین از نقاط ضعف نظاممند در نظام غرب بهره میبرد و تصویری از نقطه ضعف دموکراسی لیبرال ارائه میدهد.
· کرملین به طور موفق یکپارچگی روزنامهنگاری تحقیقی و سیاسی را فرسایش داده و بیاعتمادی در رسانههای سنتی را ایجاد میکند.
· شرکتهای مبهم شل (shell) و مناطق ساحلی به تقویت فساد کرملین و تأثیر آن کمک میکنند. برای روزنامهنگاران، تهدید افترا بدین معناست که نشریات کمی حاضر به بکار گرفتن اشخاص مرتبط با کرملین هستند.
· عدم شفافیت در سرمایهگذاری و کدر ساختن تمایزات بین اتاقهای فکر و لابیگری غرب، به کرملین کمک میکند تا برنامه خود را بدون مداقه و تحقیق به جلو براند.
پیشنهادات
استفاده از اطلاعات به مثابه اسلحه
· یک بینالملل شفاف برای اطلاعات نادرست: ایجاد یک انجیاو که یک سیستم درجهبندی مشخص بینالمللی برای اطلاعات نادرست ایجاد کند و ابزارهای تحلیلیای ارائه دهد که به وسیله آنها اشکال ارتباطات تعریف شود.
· «منشور اطلاعات نادرست» برای رسانهها و وبلاگنویسان: باید از سانسور بالا به پایین اجتناب شود. اما رسانههای رقیب، از الجزیره گرفته تا بیبیسی، فاکس و غیره، باید با کمک یکدیگر دست به ایجاد منشوری از رفتارهای قابلقبول و غیرقابلقبول بزنند. البته بحث و مخالفت شدید توصیه میشود ـ اما سازمانهای رسانهای که آگاهانه دست به فریب میزنند باید از اجتماع کنار گذاشته شوند. یک آییننامه مشابه نیز میتواند مورد مقبول وبلاگنویسان و دیگر عوامل تأثیرگذار آنلاین واقع شود.
· ویراستاران ضد اطلاعات نادرست: بسیاری از روزنامهها امروزه دست به استخدام «ویراستاران عمومی» یا دادآور میزنند که گزارشات یا گزینههای مشترک نشریه خود را به زیر سوال میبرند و به مباحث عمومی بحثبرانگیزی میپردازند که ممکن است در آنها وجود داشته باشد. «ویراستاران ضد پروپاگاندا» اخباری را جدا میکنند که ممکن است برای انتشار نامناسب باشند.
· ردیابی شبکههای کرملین: باید مطمئن شویم که سخنگویان، مقامات و روشنفکران مورد حمایت کرملین در نظر گرفته شوند. کارکنان اتاق فکرها، کارشناسان یا مشاوران سیاسی به همراه گروههای ذینفع مالی در کشورهای تحت پوشش، باید طی اظهارات عمومی وابستگیهای خود را برملا کنند.
· کمپینهای اطلاعات عمومی: توقف تمامی اطلاعات نادرست در تمامی اوقات غیرممکن است. لازم است کمپینهای اطلاعات عمومی نشان دهند که اطلاعات نادرست به چه شکل عمل میکنند و باعث شوند تا عامه مردم نسبت به پیامهایی که در مورد آنها شایعهپراکنی میشود منتقدانهتر عمل کنند.
· کارهای آنلاین هدفمند: مخاطبانی که در معرض کمپینهای اطلاعات نادرست نظاممند و شدید قرار میگیرند، مانند جوامع روسیزبان در کشورهای بالتیک، لازم است تا با کمپینهای آنلاین و هدفمندی همکاری کنند که معادل کار اجتماعی آنلاین شخص به شخص را ارائه میدهد.
استفاده از پول به مثابه اسلحه
· تحقیقات فساد استراتژیک و صندوق افترای روزنامهنگاران: لازم است حمایت مالی و موسسهای بهگونهای در دسترس باشد تا تحقیقات عمیق را بتوان در حوزه حساسی انجام داد که سیاست، امنیت، و فساد را پوشش میدهد. این امر نیازمند حمایت صندوقی برای روزنامهنگارانی است که با شکایتهای احتمالی افترا به جرم انجام دادن کارشان مواجه میشوند. نیاز به ایجاد یک سازمان غیرانتفاعی، مستقر در پایتختهای غرب، همانند مدل وکلای بدون مرز با این فرق که صرفاً وقف دفاع از روزنامهنگاران باشد، مدتهاست که احساس میشود.
· هدف ساحلی: یک شبکه خبرنگاران غیررسمی در حوزه قضایی ساحلی (برون مرزی) لازم است تا تحقیقات عمیقی در خصوص موجودی مالی اشراف و مقامات روسی به عمل آورد.
· تحقیقات مبتنی بر منابع جمعیتی: به نفع انجیاوها است که فهرست وبلاگنویسان باتجربه، شهروندان خبرنگار یا کاربران زبده رسانههای اجتماعی را ارائه دهند تا در خصوص رویدادها یا وقایع خبری خاصی با هم همکاری کنند که دارای همان استانداردهای سخت کاری روزنامهنگاران سنتی است. چند تحلیلگر مجهز به یوتیوب، گوگل مپ، اینستاگرام، یا سایتهای ثبت شرکتهای خارجی میتوانند تیترهای خبری ارائه دهند.
استفاده از فرهنگ و ایده به مثابه اسلحه
· بازسازی شفافیت و یکپارچگی در جامعه متخصص: خودافشاگری در مورد سرمایه توسط اتاقهای فکر و ارائه منشوری برای تعیین خطوط واضح بین سرمایهگذار و تحقیقات، نخستین گام در کمک به بخش برای سامان دادن به خود و بازسازی اعتماد به محصول و خروجی خود است.
· جایگزین والدای: یک گردهمایی وسیع باید به منظور گرد هم آوردن اتاقهای فکر، متخصصان، سیاستگذاران صورت پذیرد تا بر موارد زیر متمرکز شوند:
- پرداختن به ترسهای موجود پیرامون فرسایش سنت، مذهب، و حاکمیت ملی؛
- جزو جریانات اصلی در آوردن همسایگان روسیه مانند اکراین، گرجستان و استونی در مباحث مربوط به سیاست روسیه؛ و
- وارد عمل شدن با «دولتهای میدان نبرد» (swing states) مانند کشورهای عضو بریکس (BRICS) و دیگر کشورهای خاورمیانه، آسیا، و آمریکای جنوبی که کرملین آنها را برای پیوستن به بینالملل ضد غرب خود ترغیب میکند.
در مجموع باید گفت مبارزه با اطلاعات نادرست، فساد استراتژیک، و لازمه تجدید نیرو در پرونده جهانی دموکراسی لیبرال، مسائلی نیستند که تنها مربوط به روسیه باشند. شاید بهتر باشد کرملینِ امروز را به عنوان طلایهدار جهانیسازی بدخواه در نظر گرفت. روشهایی را که کرملین دنبال میکند توسط دیگران نیز دنبال خواهد شد، و لذا این تمهیدات متقابل میتواند و باید در سراسر جهان اتخاذ شود.