عبدالباری عطوان تحلیلگر مشهور جهان عرب، تغییر بنیادین در رویکرد آمریکا به بحران سوریه و به رسمیت شناختن نقش و جایگاه دولت این کشور در حل بحران را تیر خلاص بر پیکر نیمهجان مخالفان «میانهرو» اسد توصیف کرد و به تشریح دلایل پنجگانه این تغییر موضع واشنگتن پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پایداری ملی، عبدالباری عطوان در سرمقاله روزنامه «رأی الیوم» طی یادداشتی در آستانه پنجمین سال بحران سوریه نوشت: اظهارات اخیر جان کری مبنی بر آمادگی واشنگتن برای مذاکره با دولت بشار اسد رد واقع زیباترین هدیه برای اسد، همپیمانان وی و ارتش سوریه و محکمترین سیلی به مخالفان مسلح این کشور و کشورهای حامی آنهاست؛ جان کری با این اظهارات تیر خلاص را به مخالفان «میانهرو» سوریه و همپیمانمان آنها شلیک کرد.
سردبیر روزنامه رأی الیوم در تحلیلی با عنوان «پنج دلیلی که موجب تغییر موضع آمریکا نسبت به نظام سوریه شد» افزود: اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا درباره آمادگی واشنگتن برای مذاکره با دمشق به این دلیل همگان را غافلگیر کرد که تنها پس از دو هفته از اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری این کشور ایراد شد که در آن تاکید کرده بود بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه مشروعیت خود را از دست داده و باید کنار برود. همچنین این اظهارات پس از افزایش اخبار رسانهها در خصوص تصمیم آمریکا برای آغاز آموزش مخالفان «میانهرو» سوری در ترکیه و عربستان و مجهز کردن آنها به سلاح ایراد شد.
به نوشته عطوان، تجربه نشان داده که مقامات آمریکایی نیز مثل تمامی همتایان غربیشان زمانی که میخواهند تغییر شدیدی در مواضع خود ایجاد کنند، کم کم جلو میروند و ابتدا وارد مرحله آزمون و خطا میشوند بعد دست به اقدام میزنند. همچنین ما هیچ تردیدی نداشتیم که استفان دی میستورا، فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه با اظهارات غافلگیرانه خود مبنی بر اینکه بشار اسد بخشی از راهکار سوریه است تنها از سوی خودش حرف نمیزند. پس از آن نیز جان برنان، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در مقابل شورای روابط خارجی کنگره با اظهارات خود همگان را غافلگیر کرد. وی گفت که نه آمریکا، نه روسیه، نه کشورهای منطقه و نه ائتلاف ضد داعش هیچ کدام فروپاشی دولت یا نهادهای سیاسی دمشق را نمیخواهند. اینها اظهارات بیسابقهای است که موجب شادی طرفداران بشار اسد و همچون سم کشندهای در گلوی مخالفان وی بود.
اما پنج دلیل اصلی تغییر جدی در موضع آمریکا در قبال نظام سوریه را باید اینگونه بیان کرد:
1- شکست حملات هوایی آمریکا در از بین بردن تروریستها و فروپاشی گروههای مخالف «میانهرو» که از سوی واشنگتن حمایت میشوند از جمله انحلال جنبش موسوم به «حزم» و اعتراف آنها به شکست. شبه نظامیان حزم به طور مستقیم از غرب سلاح میگرفتند و اخیرا در رویارویی با النصره شکست خوردند.
2- پایداری ارتش سوریه در طول چهار سال گذشته و افزایش حمایتها از نظام دمشق در داخل و خارج به دلیل ناامیدی نسبت به پیش رفت اوضاع به نفع مخالفان. مردم سوریه بیش از هر زمان دیگری احساس میکنند که در معرض نیرنگ آمریکا و همپیمانانش قرار دارند این مساله خود را در بازگشت دهها هزار تن از آنها به کشور نشان میدهد.
3- حمایت نامحدود روسیه، ایران و حزب الله از نظام سوریه. حمایت نظامی و مالی و انسانی روسیه، ایران و حزب الله موجب پایداری نظام و توقف پیشروی مخالفان به سمت دمشق و مسیرهای امدادرسانی اصلی در شمال شده است که نشان ثابت میکند دولت سوریه با زور شکست دادنی نیست.
4- واشنگتن و محورعربی-غربی به این نتیجه رسیدهاند که جایگزین نظام سوریه در صورت سقوط آن تنها تنشهای خشونت آمیز و خلا سیاسی خواهد بود که مطمئنا گروههای تندرو آن را پر خواهند کرد. این کشورها از طریق پیگیری اوضاع وخیم لیبی پس از سرنگونی نظام قذافی و نابودی نهادهای امنیتی، نظامی و سیاسی آن و خطر عدم وجود جایگزینی قوی برای دولت طرابلس به این نتیجه رسیدهاند چرا که دو بار انتخابات در لیبی برگزار شد اما هیچ کدام به ایجاد دولتی قدرتمند در این کشور نینجامید. در یمن و عراق نیز اوضاع وخیم است و تنها تونس از این اوضاع مستثنی است.
5- نزدیک شدن واشنگتن به امضای توافقنامه هستهای با ایران موجب لغو تحریمهای اقتصادی و همکاری با تهران برای مقابله با داعش میشود و حتی شاید واشنگتن مجبور شود ایران را به عنوان قدرت منطقهای همپیمان در منطقه بپذیرد؛ اگر آمریکا با ایران توافق کند به نفع دمشق و حزب الله نیز خواهد بود.
جان کری موعدی را برای آغاز مذاکرات با مقامات سوریه اعلام نکرد اما بعید نیست که این مذاکرات به صورت عملی از طریق کانالهای سری و اطلاعاتی مستقیم یا از طریق میانجیگران آغاز شده باشد. این حقیقت همکاری و هماهنگی غیر آشکار میان دو طرف در جنگ هوایی علیه داعش را نشان میدهد.
مخالفان «میانه رو» سوریه یا به سخنی دیگر آنچه از این مخالفان باقی مانده است تحولات موضع آمریکا را خیلی زود دریافت کردند. این مساله خود را در اظهارات دو تن از مخالفان نشان میدهد. یکی اظهارات بسام الملک، عضو ائتلاف مخالفان سوریه که گفته بود در کنفرانس مخالفان در اواخر ماه آتی در قاهره در خصوص ابقای بشار اسد در قدرت به مدت دو سال با انتقال اختیاراتش به هیات دولت انتقالی و برگزاری انتخابات سراسری (طبیعتا با مشارکت اسد) و اعلام قانون اساسی جدید یا بازگشت به قانون اساسی سال 1950 گفتوگو خواهد شد.
دوم اظهارات خالد خوجه، رئیس ائتلاف مخالفان سوریه که در آن گروه به اصطلاح «دوستان سوریه» را «پیمان کاغذی» دانست و آموزش مخالفان سوریه را «طنز و نمایش»خواند.
پس از گذشت چهار سال از بحران سوریه میتوان گفت که بشار اسد قویتر از هر زمان دیگری است و توانسته مشروعیت خود را بر دشمنانش و در راس آنها آمریکا، ترکیه، عربستان و قطر که در مشروعیت وی شک دارند، ثابت کند.
عبد الباری عطوان معتقد است که بحران سوریه وارد مرحله جدیدی شده که در آن فضایی تنگ و کوچک برای مخالفان میانهرو یا تندرو تعریف شده است و نقش نظام و حامیان سوریه هر روز پررنگتر میشود اما این به معنای پایان بحران نیست، بلکه شاید تنها به معنای تغییر برخی بازیگران باشد.
بحران سوریه مطمئنا به طول میانجامد و هر لحظه ممکن است حوادث غافلگیرکنندهای در آن رخ دهد. نقشه ائتلافات همچنان باز است، چه کسی باور میکرد که نظام سوریه چهار سال دوام بیاورد و آمریکا برای مذاکره با دمشق اعلام آمادگی و برای امضای توافق نامه هستهای با ایران تلاش کند.
مردم سوریه در معرض نیرنگ بزرگی قرار گرفتند، بسیاری از طرفها علیهشان توطئه کردند اما آنها با دادن خون برای ثبات وحدت کشورشان بهای سنگینی پرداختند. ملت سوریه ابتدا وعدههای آمریکا و همپیمانانش را باور کردند، اما دیری نپایید که متوجه این اشتباه خود شدند؛ در واقع تا کنون کسی پیدا نشده که روی آمریکا حساب کند و پیروز شود، و حتی اگر پیروز شده باشد، این پیروزی گذرا و ناپایدار بوده است.