کوتاهیها و سوء مدیریتهای صورت گرفته در مورد بحث جمعیت اکنون منجر به بحرانی شده است که به فرموده مقام معظم رهبری، کشور و اسلام را تهدید میکند.
اخیرا دکتر مرندی، ضمن جلسه ای، ناگفته های خود پیرامون بحث جمعیت را بیان
کرده است. صحبت های وی نکات قابل توجهی داشت که تحلیل آنها لازم به نظر
میرسد. تحلیلی که می تواند برای حل بحران جمعیت کشور نیز راهگشا باشد.
هفت نکته پیرامون جمعیت و صحبت های دکتر مرندی
1-
شواهد متعدد نشان می دهد که حضرت امام(ره) موافقتی با اجرای سیاست کنترل
جمعیت نداشته اند و تنها در نامه ای در پاسخ به مرندی گفته اند که مسئله ی
جمعیت مهم است و در رسانه ها و در دانشگاه ها مورد بحث قرار بگیرد. همچنین
مسئولین و روحانیون نیز از پاسخ حضرت امام (ره) تلقی نظر مثبت نکرده اند که
نمونه ی این مسئولین، شخص مقام معظم رهبری می باشند که در همان روزهای
آغازین از زعامت خویش، برخی واهمه های بیجا را نفی می کنند و می فرمایند:
"ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز هم میتوانیم بدون
كمترین نیازی به كشورهای دیگر، خود را به بهترین وجه اداره كنیم"
(1368/04/18)
متاسفانه در کتابچه ی سمینارِ سرتاسر مسئله و
دشمنشادکن «پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان» به نقل از دکتر مرندی ادعا
شده است که حضرت امام(ره) با تنظیم خانواده موافقت کردند. این ادعا برخلاف
سخنان شخص دکتر مرندی است و اساسا برای چنین ادعایی هیچ سندی وجود ندارد و
به نظر می رسد این ادعا، به دنبال سوء استفاده ی برگزارکنندگان سمینار از
اعتماد دکتر مرندی، در کتابچه ی مزبور منتشر شده است. این نکته را یادآور
شدیم تا خدای ناکرده تاریخ این انقلاب تحریف نشود.
کاهش جمعیت، کلید توسعه یا سدی برای پیشرفت
2-
دکتر مرندی در قسمتی از صحبت های خود عنوان می کنند: "به خاطر ندارم که
مخالفتی وجود داشته باشد، هرچه که بود، همه در موافقت بود. آن زمان
دانشگاهیان سمینار میگذاشتند، نمی رفتند از مخالفین دعوت کنند و موافقان
را دعوت میکردند. بنابراین همه، مشکلات را دیده بودند و میخواستند حل
شود." در این زمینه نیز باید عنوان کرد که علمای بسیاری با اصل تحدید نسل
مخالف بوده اند از قبیل آیت الله سید محمدحسین حسینی طهرانی و افراد زیادی
نیز با شیوه ی عمل دولتمردان برای تحدید نسل مخالف بوده اند. برای نمونه
تعدادی از مخالفت هایی که در مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است را از نظر
می گذرانیم. این مخالفت ها هنگام بحث در مورد تصویب قانون تنظیم خانواده
صورت می گیرد. قانونی که در سال 1372 و متاسفانه پس از تحقق اهداف جمعیتی
نظام تصویب می شود و کمک زیادی به کاهش سریع رشد جمعیت می کند.
حسن
قشقاوی هم گفت: "در درجه اول باید اقداماتی که در این زمینه انجام می شود
اقدامات تنبیهی نباشد. اقدامات تحذیری باشد. اقدامی که زمینه ها را از بین
ببرد، نه اینکه بعد از عمل انجام شده، یک بار تنبیهی را نسبت به آن زن و
مرد به وجود بیاورد... خوب آن بچه چهارم چه گناهی کرده؟ آن هم فرزند است.
«و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق» خدای نخواسته مشمول ما نشود و اینجا است
من به این دلیل با این قضیه کاملا مخالفم. (09/10/1371)
*دکتر
بیبی قدسیه سیدی علوی: "مسلم و مورد قبول هست که در محافل بین المللی
خارجی، در محیط های علمی یکی از نکات منفی که برای ایران مطرح می شود مسئله
جمعیت هست".
ولی آیا ما می خواهیم مطابق با روشها، اصول و برنامه
هائی که آنها برای ما پیشنهاد می کنند حرکت بکنیم یا اینکه ایران اسلامی
مستقل هست و خودش برنامه ریزی می کند و خودش هم اجرا می کند و تحت تاثیر
این تبلیغات سوء نیست... من از وزارت بهداشت این سؤال را دارم، برای
مراجعات مکرر خانم های ما که عقیمی برای آنها انجام شده، عمل جراحی شده و
بعد با گریه می گویند این عمل ما را برگردانید، چون شوهران ما می خواهند به
بهانه ی فرزند، همسر دیگری اختیار بکنند. من از وزارت بهداشت می خواهم که
بگویند برای این موارد چه کار کرده اند که می آیند مجازات برای زن کارگر را
در نظر می گیرند؟! ... آیا این ظلمی (نیست) به حق آن فرزندی که هیچ گناهی
ندارد، فقط گناهش این است که بچه چهارم هست و یا بچه پنجم هست. به نظر می
رسد که این مجازات نه تنها برای مادر هست بلکه برای بچه هم همین مجازات به
کار می رود که چرا بچه چهارم یا پنجم شده... ما نمی خواهیم صرفا به بهداشت
جهانی بگوئیم که ما هم جمعیت را کنترل کرده ایم، بلکه با روشهای فرهنگی
باید جمعیت کنترل شود و مخصوصا روی همسران این عزیزان انجام بشود"
(09/10/1371)
*حجت الاسلام و المسلمین علی اصغر باغانی: "پیامبر
اسلام فرمود : تناکحوا تناسلوا فانی اباهی بکم الامم. فرمود من روز قیامت
براساس کثرت امتم مباهات می کنم بر سایر انبیاء. من از برادرانی که بیشتر
مربوط به وزارت بهداشت و درمان هستند تعجب می کنم که به فکر سلب حقوق زنان
مسلمانی افتاده اند که احیانا دارای فرزند چهارم و پنجم خواهند شد... اگر
می خواهید فکر جمعیت آینده مملکت و آذوقه و هزینه ای که اینها خواهند داشت و
مدارسی که اینها نیاز خواهند داشت را بکنید، از هزینه های غیر ضرور بزنید.
الآن بودجه کشور در مجلس مطرح است، از اسراف و تبذیرهایی که در بعضی از
وزارتخانه ها و بعضی از مؤسسات درجه سوم هست، جلوگیری کرده و اینها را جمع
کنید، اینها را حذف کنید و از محل صرفه جوئی آنها به کارگران زنی که فرزند
چهارم می آورند بدهید... دکوراسیون اتاقشان را تعویض می کنند؛ دو سالی یک
بار یا سالی یک بار، صندلیهایشان را عوض می کنند یا پاترولهایشان را عوض می
کنند، جلوی اینها را بگیرید و از صرفه جویی اینها، فرزندان آینده این آب و
خاک را تضمین و تامین و تربیت بکنید که اگر خدای ناخواسته استکبار جهانی
باز نقشه دیگری را علیه این کشور اسلامی که ام القرای اسلام است طراحی کرد،
فرزندان رشید این آب و خاک بتوانند دفاع بکنند و در برابر استکبار جهانی
بایستند... شما یک کاری می کنید که عدد فرزندان محدود بشود که بعد ما
نتوانیم از کیان اسلام دفاع بکنیم و این لایحه برخلاف سنت پیغمبر اسلام هم
هست و اصلا ارزش ندارد. شما رأی ندهید (که نباید بدهید)، من خیال می کنم
کار خلاف شرع می کنید، اگر رأی بدهید به این لایحه ای که بر خلاف سنت قاطعه
پیغمبر اسلام است" (13/10/1371)
کاهش جمعیت، کلید توسعه یا سدی برای پیشرفت
3-
طبق برنامه نخست توسعه، تصمیم گرفته می شود که نرخ باروری کل از شش و چهار
دهم در سال 1365 به رقم 4 در سال 1390 برسد و تثبیت شود. البته این هدف با
سرعتی فوق العاده و تنها به فاصله ی سه سال از آغاز سیاست تحدید نسل محقق
می شود. یعنی به گفته ی کارشناسان در سال 1371 نرخ باروری در ایران به 4
فرزند به ازای هر زن در سن باروری می رسد. امری که مورد اشاره ی مقام معظم
رهبری نیز قرار می گیرد. "آنطوری كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمیِ
این قسمت تحقیق و بررسی كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی
كه از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را
تغییر می دادیم؛ خطا كردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران
كنیم" (1391/05/03)
در این رهنمود مقام معظم رهبری لزوم تغییر
سیاست تحدید موالید پس از سال 1371 آمده است که منظور از این تغییر را می
توان در صحبت دیگرشان در همان سال مشاهده کرد: "فقدان دستگاه رصدکننده در
این زمینه به ما آسیب زد؛ ما که در سال 71 به مقصود رسیده بودیم متأسفانه
کسی اطلاع رسانی نکرد و هنوز هم اعلام نشده است و سیاستهای کنترلی ادامه
دارد" (27/4/91)
از مجموع این دو صحبت مقام معظم رهبری به وضوح
برداشت می شود که منظور ایشان از تغییر سیاست تحدید نسل، توقف سیاست های
کنترلی بوده است. یعنی باید در سال 1371 تحدید نسل متوقف می شد و نرخ
باروری در سطح 4 فرزند و نرخ رشد جمعیت در حد دو و سه دهم درصد تثبیت می
شد. البته این مسئله در برخی از اظهارنظرهای مسئولین وقت نیز نمود دارد. به
عنوان مثال کریمیان (معاون وقت وزارت ارشاد) در مجلس شورای اسلامی عنوان
می کند که "پیش از این نرخ رشد 7/3 (سه و هفت دهم) را لااقل داشته ایم که
تصمیم گرفته شده که بیایند روی ۳/۲ آن را تثبیت بکنند" (14/06/1368)
این
توضیحات دو نکته را یادآور می شود؛ نخست این که طبق برنامه ی نخست توسعه،
بنا بر این امر بوده است که هنگامی که نرخ باروری و نرخ رشد جمعیت به هدف
مطرح شده رسید، تحدید نسل متوقف شود و این مسئله در تضاد با صحبت های اخیر
دکتر مرندی است که گفته اند: "معنی هدفگذاری برای برنامه ی اول توسعه این
نبود که کنترل جمعیت بعد از آن ادامه پیدا نکند" نکته ی دیگر نیز آن که؛
قسمتی از کوتاهی های صورت گرفته در زمینه ی بحث استراتژیک جمعیت، مرتبط با
دوره ی دوم وزارت دکتر مرندی در فاصله ی سال های 72 تا 76 بوده است؛ زمانی
که باید سیاست های کنترلی متوقف می شد و نشد.
4- اما به راستی
چه اتفاقی می افتد که سیاست تحدید نسل متوقف نمی شود؟ شواهد فراوانی وجود
دارد که نشان می دهد مسئولین در ابتدا گمان نمی کردند که بیشتر از اهداف
مدنظر، آن هم ظرف سالیانی اندک محقق شود. به عنوان نمونه روغنی زنجانی
(وزیر برنامه و بودجه) ضمن جلسه ای در مجلس شورای اسلامی می گوید: "کنترل
جمعیت نه فقط در ایران، بلکه کارشناسها می گویند در جهان، طولانی و کند
انجام می شود. نرخ رشد جمعیت ما در سال ۱۳۹۰ به دو و سه دهم خواهد رسید که
الان سه و دو دهم است یعنی حرکت اینقدر کند است که برادرها می گویند به آن
نرخ رشد نخواهیم رسید" (21/12/1368)
اما این نکته بدین معنی نیست
که مسئولین اجرایی کشور، از آمارها و سبقت گرفتن از اهداف برنامه ی توسعه
بی اطلاع بودند؛ بلکه شواهد زیادی نشان می دهد که مسئولان اجرایی در همان
سال ها به آمارهای جمعیتی واقف بوده اند و حتی به این مسئله که از هدف مقرر
در برنامه ی نخست توسعه پیشی گرفته اند، نیز افتخار می کرده اند. به عنوان
مثال دکتر ملک زاده –وزیر وقت بهداشت- در مهرماه سال 1371 ضمن ارائه ی
گزارشی از عملکرد وزارت متبوع خود، از اجرای موفق برنامههای تنظیم خانواده
و کاهش نرخ رشد جمعیت خبر می دهد و می گوید که: "از پیشبینی برنامهای که
تا سال ۷۲ قرار بود ما به عدد دو و نه دهم، برسیم جلوتر هستیم" همچنین
دری نجفآبادی در تیر ماه سال 1376، ضمن ارائه ی گزارشی از مسائل
اقتصادی عنوان می کند که: "نرخ رشد جمعیت نیز مهار شده و به حدود یک و
هفت دهم تا یک و هشت دهم درصد بالغ میگردد و تحولات مثبت و ارزشمندی
در وضعیت جمعیت و ... انجام گرفته" فرهادی -وزیر بهداشت، درمان و
آموزش پزشکی- نیز در آبان ماه سال 1377 عنوان می کنند: "نرخ رشد جمعیت ما
یک موقعی سه و چهار دهم بود، الآن به یک و چهل و یک صدم رسیده. با کاهش رشد
جمعیت که نسبتا خوب هم بوده (مواجهیم)"
خرسند بودن مسئولین از
این که جمعیت کشور با سرعت بسیاری در حال کاهش بوده، نشان می دهد که
مسئولان اجرایی، به مطلوب بودن ذاتی کاهش رشد جمعیت، قائل بوده اند.
مطلوبیت مذکور در سخنان اخیر دکتر مرندی نیز بروز یافته است. ایشان در مورد
پیشی گرفتن از هدف برنامه ی نخست توسعه در مورد تحدید نسل اینچنین توضیح
می دهند: "مثلا شما وقتی که یک سدی را می خواهید بسازید، برنامه ریزی می
کنید که ظرف مدت خاصی به عنوان مثال 70 درصد پیشرفت داشته باشد. حالا اگر
در زمان مقرر، کار سد 80 درصد پیشرفت داشته باشد که کسی نمی آید به شما
بگوید که چرا بیشتر پیشرفت داشته؟!"
این صحبت نیز به وضوح مطلوبیت
ذاتی کاهش رشد جمعیت، نزد دکتر مرندی را نشان می دهد، وگرنه بی شک نمی
توان برای تحدید نسل که در اصل محدود و گاهی نابود کردن نیروی انسانی یک
کشور به شمار می آید، از یک کار عمرانی مانند سد مثال آورد که اسباب
آبادانی را فراهم می آورد. مطلوب بودن ذاتی کاهش رشد جمعیت در نزد مسئولین
اجرایی و بی توجهی ایشان به مسئله ی حیاتی و استراتژیک جمعیت، کار را به
جایی می کشاند که افراد غیرمسئول به خود این اجازه را می دهند که بدون در
نظر گرفتن اهداف ذکر شده در اسناد بالادستی، برای مسئله ی استراتژیکی مانند
آینده ی جمعیتی ایران تصمیم بگیرند. به عنوان مثال نویسندگان یکی از کتب
جمعیت و تنظیم خانواده، سال ها بعد از زمانی که باید سیاست تحدید نسل متوقف
می شد، برای نظام اسلامی تعیین تکلیف کرده، می نویسند: "طبق گزارشات وزارت
بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در زمینه ی شاخص های باروری در جمهوری اسلامی
ایران، که در سال 1376، میزان باروری کل را رقمی برابر 2.8 برای هر زن
اعلام نموده است، این رقم هنوز رقم بالایی است و می تواند به عنوان عامل
سدکننده پیشرفت های اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی کشور عمل نماید. لذا ادامه ی
برنامه های تنظیم خانواده را در وسعتی گسترده تر تا رسیدن به حد متناسبی
از جمعیت اقتضا می نماید!" (جمعیت و تنظیم خانواده، انتشارات چهر، ص 65،
1378) نمونه ی دیگر این موضوع را نیز می توان در اظهارنظر سخیف یکی از
نمایندگان مجلس یافت که در سال 1383 عنوان می کند که رشد جمعیت از سه و
هفت دهم درصد به یک و دو دهم درصد کاهش یافته است؛ "اما اگر چه
دستاوردهای فوق قابل ستایش میباشد، اما ایدهآل نیست، بگونهای که
... رشد جمعیت از یک و دو دهم درصد، باید به هفت دهم درصد ارتقاء یابد!"
کاهش جمعیت، کلید توسعه یا سدی برای پیشرفت
5-
زمانی مطلوب پنداشتن کاهش رشد جمعیت، باعث شده بود که یکی از نمایندگان
مجلس بگوید: "کنترل جمعیت کلید توسعه اقتصادی کشور است!" نماینده ی دیگری
نیز رشد بالای جمعیت را علت العلل بیشتر مشکلات اقتصادی مملکت دانسته بود و
گفته بود: "الآن رشد جمعیت، مهمترین مشکل مملکتی ما است". اما اکنون، مشکل
رشد جمعیت از طریق کاهش بسیار شدید نرخ باروری، حل شده، کشور در سراشیب
تند سالخورده شدن جمعیت قرار گرفته است و مشکلات اقتصادی نیز کم و بیش در
جای خود باقی هستند و صد البته، خبری نیز از توسعه و پیشرفت موعود نیست.
این مسئله در حالی است که سرعت کاهش نرخ باروری کشورمان در تاریخ بشر بی
نظیر عنوان می شود و بی شک اگر قرار بود تنها یک کشور در دنیا از طریق کاهش
رشد جمعیت به توسعه برسد، آن کشور باید ایران می بود. قطعا این مسئله،
عبرت بزرگی است تا مسئولین اجرایی، یک بار برای همیشه تصمیم بگیرند که به
جای پاک کردن صورت مسئله، برخیزند و با همت و جدیت، مشکلات را آنچنان که
باید، حل کنند. بی تردید اجرای همزمان سیاست های اقتصاد مقاومتی و سیاست
های کلی جمعیت، نسخه ی شفابخشی برای عمده ی مشکلات کشور است.
6-
مقام معظم رهبری در سخن هایشان بیان داشته بودند که "مسئولین کشور در این
اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال
و تاریخ باید بر ما ببخشد" (۱۳۹۱/۰۷/۱۹) پس از این صحبت های معظم له،
متاسفانه هیچ یک از مسئولینِ مستقیم ایجاد بحران جمعیتی، در پشتیبانی از
ولی فقیه به میدان نیامد، عذری نخواست و ابراز ندامت نکرد. این مسئله ادامه
یافت تا این که اخیرا جناب دکتر مرندی در این زمینه پیشقدم شدند و اظهار
داشتند که بابت کوتاهی های صورت گرفته ناراحت بوده و احساس گناه می کنند.
ایشان در ادامه با صراحتی ستودنی بیان می دارند که "هنوز هم احساس عذاب
وجدان میکنم؛ شاید اصلا نباید وارد مسئله کنترل جمعیت میشدم" همچنین دکتر
مرندی، ضمن صحبت هایشان، به دست آوردن جایزه ی بین المللی جمعیت را نه
تنها به هیچ می انگارند، بلکه در سخنی شیرین، علت بردن جایزه ی مزبور را
بدشانسی عنوان می نمایند که این اظهارنظر، خود نمودی دیگر از بصیرت و دشمن
شناسی ایشان است که پیش از این در ماجرای فتنه ی 88 نیز بروز یافته بود.
این صحبت ها از جانب ایشان، جای تقدیر بسیار دارد.
7- کوتاهی
ها و سوء مدیریت های صورت گرفته در مورد بحث جمعیت اکنون منجر به بحرانی
شده است که به فرموده ی مقام معظم رهبری، کشور و اسلام را تهدید می کند
(27/4/91) ایشان در مورد این معضل بزرگ فرموده اند: "یكی از خطراتی كه وقتی
انسان درست به عمق آن فكر می كند، تن او می لرزد، این مسئلهی جمعیّت است"
(19/9/92) جمله ای که مشابهش در بحرانی ترین شرایط و حساس ترین گذرگاه های
انقلاب نیز، از معظم له شنیده نشده است. این تاکیدات مکرر و نظر کارشناسان
متعهد جمعیت که خطر بزرگ سالخوردگی جمعیت کشور را گوشزد می کنند، اقداماتی
جدی و درخور را می طلبد، درحالی که...
هنوز و پس از گذشت بیش از
سه سال از نخستین تذکرات مقام معظم رهبری پیرامون بحث جمعیت، مجلس شورای
اسلامی نتوانسته قانونی در راستای افزایش نرخ باروری تصویب کند و جالب است
بدانیم که قانون تنظیم خانواده (مصوب 1372) با تغییری اندک، همچنان به قوت
خود باقی است و مجلس به دلایلی آشکار و پنهان، حتی نتوانسته قانون مزبور را
لغو کند! هنوز معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که
مدعی شده بود اطلاعات جمعیتی را ناقص به مقام معظم رهبری رسانده اند، معتقد
است که کشور در وضع عروسی جمعیتی است!
هنوز برنامه های تحدید نسل
با عنوان باروری سالم در وزارت بهداشت ادامه دارد و در چک لیست های این
وزارت، برای منصرف ساختن مردم از فرزندآوری، امتیاز در نظر گرفته می شود.
هنوز صندوق جمعیت سازمان ملل به خباثت هایش در مسیر قطع نسل مسلمین ادامه می دهد. هنوز
کارشناسان غیرمتعهد که دلارهای کثیف صندوق جمعیت، پای غیرتشان را بسته است
در راستای منافع دشمنان کار می کنند و برخی دیگر مدعی می شوند که "هیچگاه
جمعیت کشور متناسب تر از امروز نبوده است" و در ادعایی مضحک بیان می کنند
که از دید کارشناسی، سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید!
البته
در کنار این هنوزها، هنوز غیورمردان و شیرزنان این سرزمین نمرده اند تا
گرگ ها، آینده این کشور را به دندان
بگیرند.