۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۳
کد خبر: ۱۲۶۱۱
اندیشکده استراتفور:
آلمان برای مدیریت بحران کنونی موجود در منطقه یورو، به توافق با روسیه نیاز دارد. روسیه از سوی دیگر برای محدود کردن تجاوز آمریکا به میدان نفوذ این کشور، به توافقی با آمریکا نیاز دارد و آمریکا هم نیازمند توافق با ایران است تا بتواند کانون توجه خود را دوباره روی روسیه متمرکز کند. هیچ‌یک از این سه بحران از هم مجزا نیست اگرچه هریک در مقیاس کاملاً متفاوتی است.
اندیشکده استراتفوردر مقاله‌ای به قلم «رِوا بهالا»به بررسی سه بحران بین‌المللی کنونی یعنی شرایط اقتصادی بد یونان، درگیری‌ها در اوکراین و مذاکرات هسته‌ای ایران پرداخته و بر این باور است که تمامی این بحران‌ها با یکدیگر ارتباطات پیچیده و تنگاتنگی دارند و هیچ‌یک از این مسائل از هم مجزا نیستند. در واقع آلمان برای مدیریت بحران کنونی موجود در منطقه یورو، از سویی نیازمند توافق با یونان است و از سوی دیگر نیازمند حل بحران اوکراین و توافق با روسیه. در سوی دیگر، روسیه برای محدود کردن تجاوز آمریکا به میدان نفوذ این کشور، به توافقی با آمریکا نیاز دارد و آمریکا هم نیازمند توافق با ایران است تا بتواند کانون توجه خود را دوباره روی روسیه متمرکز کند.


 ■ ارتباطات پیچیده و تنگاتنگی میان بحران‌های اخیر بین‌المللی وجود دارد ■

در طول چند هفته اخیر شاهد رویدادهای متعددی بودیم؛ قرارداد موقتی در بروکسل به منظور حفظ یونان در منطقه یورو به امضاء رسید، بر سر طرح ایجاد آتش‌بس در مینسک توافق حاصل شد و مذاکره‌کنندگان ایرانی نیز در راستای انعقاد توافق هسته‌ای پیشرفت‌هایی در ژنو حاصل کردند. گروه گروه از دیپلمات‌ها بحران‌های ژئوپلیتیک را یکی پس از دیگری حل‌وفصل کردند. اما نباید شتاب‌زده شویم و تصور کنیم که مشکلات و عوامل زمینه‌ساز این مسائل به حالت ثبات درآمده و به طور کامل حل شده‌اند. بنابراین برای اینکه ارزیابی دقیقی از زمان و مکان تشدید دوباره این تنش‌ها داشته باشیم، باید در گام اول روابط پیچیده و ارتباطات تنگاتنگ میان این بحران‌ها را به خوبی درک کنیم.

 

■ شرایط بحرانی یونان و تلاش این کشور برای دریافت کمک‌های مالی بیشتر از آلمان ■

- آلمان و بحران منطقه یورو

آلمان یک بار دیگر قربانی قدرت خود شده است. آلمان به عنوان بزرگ‌ترین اعطاکننده وام در اروپا، اهرم و نفوذ سیاسی قابل‌توجهی بر کشورهای مقروض و بدهکاری همچون یونان دارد. درحال‌حاضر تمام معیشت مردم کشور یونان به این بستگی دارد که آیا «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان تمایل دارد برای پرداخت کمک مالی به کشور یونان چِک دیگری را امضاء کند یا خیر. نباید فراموش کنیم که آلمان بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی خود (بیش از ۵۰ درصد) را صادر می‌کند و بخش اعظمی از صادرات این کشور توسط کشورهای داخل اروپا به مصرف می‌رسد. بنابراین مؤسسات و نهادهایی که آلمان برای حفاظت از بازارهای صادراتی خود به آنها وابسته و متکی است، درست همان نهادهایی هستند که برلین باید برای محافظت از ثروت ملی خود به رقابت با آن‌ها بپردازد.

 

■ آلمان تمایلی برای پرداخت کمک‌های مالی بیشتر به یونان ندارد ■­

بسیاری توافق اخیر در بروکسل را پیروزی برلین بر آتن توصیف کرده‌اند، چراکه وزرای دارایی منطقه یورو از جمله وزرای کشورهای پرتغال، اسپانیا و فرانسه در این توافق همگی پشت سر آلمان ایستادند و از دادن این حق به یونان برای دور زدن تعهدات مالی خود و بازپرداخت بدهی‌ها امتناع کردند. اما به نظر می‌رسد که مرکل، صدراعظم آلمان قصد ندارد مبالغ هنگفت و نامحدودی از پول مالیات‌دهندگان آلمانی را به مخاطره بیندازد و آن‌ها را صرف وعده‌های سست و پوشالی یونان در زمینه کاهش هزینه‌ها و اعمال اصلاحات ساختاری بر جمعیت این کشور کند. تمام این‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که مردم یونان همچنان حزب حاکم «سیریزا» را همچون نجات‌دهنده‌ای می‌پندارند که قرار است آنها را از ریاضت و وضع نابسامان اقتصادی نجات دهد.

 

■ تلاش آلمان و دیگر کشورها برای خروج یونان از منطقه یورو ■

در طول این فرصت چهارماهه‌ای که به یونان داده شده است، بدون شک آلمان و یونان دوباره با یکدیگر اختلافاتی پیدا خواهند کرد. از سوی دیگر، یونان نیز به احتمال زیاد از ارائه دستاوردها و اعمال تدابیر به آلمان در زمینه ریاضت اقتصادی باز خواهد ماند. اجرای موفق سیاست‌های ریاضتی از سوی یونان، آلمان را در مورد شک‌وتردیدهایش متقاعد خواهد ساخت و سران این کشور متقاعد خواهند شد که از نفوذ و قدرت رسمی و همچنین اعتبار لازم برای تحمیل سیاست‌های ریاضتی به سایر کشورهای اروپایی برخوردارند. در این میان هرچقدر که آلمان زمان بیشتری به دست آورد، مواضع دو کشور آلمان و یونان در مذاکرات انعطاف‌ناپذیرتر خواهد شد و هرچقدر که تجار، بازرگانان و سیاستمداران برای خروج یونان از حوزه یورو با جدیت بیشتری تلاش کنند، می‌توان گفت که به نابودی منطقه یورو نزدیک‌تر خواهیم شد و این رویداد را باید نخستین گام در راستای نابودی کامل منطقه یورو دانست.

 

■ تلاش‌های اخیر آلمان در زمینه ایجاد آتش‌بس میان روسیه و اوکراین ■

- نقش بحران در اوکراین

مرکل، صدراعظم آلمان برای اینکه این کشور را به سلامت از بحران روبه‌رشد و فزاینده منطقه یورو بیرون ببرد، باید جبهه شرقی خود را نیز آرام کند. لذا تاکنون شاهد آن بودیم که مرکل با کار مداوم شبانه‌روزی و برنامه سفرهای پی‌درپی تلاش کرده است توافق مینسک دیگری را با روسیه منعقد سازد. توافق از همان ابتدا نواقص و ایراداتی داشت، چراکه این توافق از به رسمیت شناختن تلاش‌های مداوم نیروهای جدایی‌طلب مورد حمایت روسیه برای آوردن منطقه «دبالتسیو» به مناطق تحت کنترل خود و ایجاد خط مرزی اجتناب می‌کرد. پس از چند روز کشمکش و مشاجره، در نهایت آلمان از اهرم و نفوذ اقتصادی خود به عنوان کشور طلبکار (این‌بار در برابر اوکراین) استفاده کرد و بی‌سروصدا «پترو پوروشنکو»، رئیس‌جمهوری اوکراین را وادار ساخت تا واقعیت میدان جنگ را بپذیرد و با توافقنامه آتش‌بس موافقت نماید. اما حتی اگر آلمان در یک سو و روسیه در سوی دیگر بتوانند آرامش نسبی را به مناطق شرق اوکراین بازگردانند، با این وجود این اقدام تأثیر چندانی بر پایان دادن به مناقشات میان آمریکا و روسیه نخواهد داشت.

 

■ روسیه بیشتر به دنبال تأمین امنیت مرزهای خود است تا کشورگشایی ■

- ارتباط میان اوکراین و ایران

«ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهوری روسیه برخلاف باور عمومی غرب، به دنبال جاه‌طلبی‌های دیوانه‌وار و غیرقابل کنترل برای کشورگشایی نیست. پوتین نیز درست همانند رهبران پیشین این کشور که قرن‌ها بر اساس یک طرح کلی عمل می‌کردند، بر اساس یک طرح و نقشه کلی پیش می‌رود و تلاش می‌کند امنیت جنوب روسیه را در برابر کشور هم‌مرزی حفظ کند که زیر بال‌های قدرت نظامی غربی هولناک‌تری رفته است. همان‌طور که آمریکا طی روزهای گذشته بارها به روسیه گوشزد کرده است، کاخ سفید گزینه ارسال کمک تسلیحاتی به اوکراین را نگه داشته است. تجهیزات و تسلیحات نظامی، تعلیم‌دهنده‌ها را همراه خواهد داشت که آن هم به تربیت نیروهای زمینی خواهد انجامید.

 

■ تلاش آمریکا برای نیروگیری و گردآوری متحدان بیشتر در اطراف روسیه ■

پوتین از جایگاه خود به خوبی می‌بیند که آمریکا تلاش می‌کند پا را از حدود ناتو فراتر گذاشته و به نیروگیری و گردآوری متحدان در نزدیکی روسیه اقدام کند. حتی با اینکه آتش‌بس‌های کوتاه‌مدتی در شرق اوکراین اعلام شده است اما هیچ‌چیز از نفوذ هرچه بیشتر آمریکا در منطقه جلوگیری نخواهد کرد. پوتین با این فرض اقدامات ماه‌های آینده روسیه را طرح‌ریزی و گزینه‌های نظامی خود را بررسی می‌کند؛ گزینه‌هایی که عبارت‌اند از: احداث پل زمینی به کریمه (اقدامی که عملاً مرز روسیه با اوکراین را در معرض خطر قرار خواهد داد)، پیشروی جاه‌طلبانه در جهت غرب برای استقرار در «رود نیپر» و عملیات نفوذی در کشورهای حوزه بالتیک به منظور آزمودن قدرت و اعتبار ناتو.

 

■ تلاش آمریکا برای دستیابی به توافق با ایران تا ۳۱ ماه مارس ■

آمریکا امکان جلوگیری از هیچ‌کدام از این احتمالات را ندارد لذا باید خود را مطابق با آن‌ها آماده نماید. اما تمرکز بر صحنه رویدادهای اوراسیا قبل از هر چیز سبب خواهد شد که کارهای آمریکا در منطقه خاورمیانه، و اول از همه در مورد ایران، ناتمام بماند. با این تفاسیر به گفتگوهای ژنو می‌رسیم، جایی که جان کری و جواد ظریف، وزرای امور خارجه آمریکا و ایران دیدار دیگری در بیست‌ودوم فوریه برگزار کردند تا درباره جزئیات باقی‌مانده توافق هسته‌ای به صحبت بنشینند؛ توافقی که برای دستیابی به آن تا سی‌ویکم ماه مارس فرصت دارند و باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تا آن زمان باید اثبات کند که به پیشرفت‌های قانع‌کننده‌ای در مذاکرات دست یافته است تا مانع از آن شود که کنگره تحریم‌های بیشتری علیه ایران اعمال کند. اگر آمریکا واقعاً بخواهد به اجرای سناریوهایی دست زند که مقابله نیروهای نظامی آمریکا با روسیه را در اروپا در بر داشته باشد، باید بتواند هر چه سریع‌تر در جهت استقرار نیروهایش اقدام کند؛ نیروهایی که طی دهه گذشته مشغول فرونشاندن آتش جهادیون و آماده‌سازی برای نبرد بالقوه در خلیج‌فارس بوده‌اند. آمریکا برای اینکه از بار مسئولیت‌هایش در منطقه خاورمیانه بکاهد، برای واگذاری این بار به آن دسته از قدرت‌های منطقه‌ای روی خواهد آورد که منافع مسلم و غالباً در تعارضی دارند.

 

■ سازش آمریکا و ایران محدود به موضوع هسته‌ای نیست و دامنه وسیعی دارد ■

درک میان آمریکا و ایران بسیار فراتر از رسیدن به توافق درباره میزان مجاز غنی‌سازی و ذخیره اورانیوم توسط ایران و میزان کاهش تحریم‌ها بر روی این کشور در ازای محدود شدن برنامه هسته‌ای آن است. چنین درک متقابلی، دورنمای حوزه نفوذ ایران در منطقه را تعیین خواهد کرد و این امکان را به تهران و واشنگتن خواهد داد که در حوزه‌هایی که منافع مشترکی دارند با یکدیگر همکاری کنند. تأثیر این امر را می‌توان از هم‌اکنون در عراق و سوریه مشاهده کرد، جایی که خطر دولت اسلامی (داعش)، آمریکا و ایران را بر آن داشته تا اقداماتشان را برای مهار جاه‌طلبی‌های جهادیون هماهنگ سازند. اگرچه کاملاً طبیعی است که آمریکا برای کاهش نگرانی‌های اسرائیل، احتیاط بیشتری در بیانیه‌های عمومی خود به خرج خواهد داد اما مقامات آمریکایی ظاهراً در گفتگوهای خصوصی با همتایان لبنانی خود در جلسات اخیرشان، اظهارات مثبتی درباره نقش حزب‌الله در مبارزه با تروریسم بیان داشته‌اند. این امر شاید در ظاهر مسئله جزئی و کم‌اهمیتی به نظر برسد اما ایران سازش با آمریکا را فرصت خوبی برای رسمیت بخشیدن به حزب‌الله به عنوان بازیگر مشروع سیاسی می‌داند.

 

■ توافق و سازش میان ایران و آمریکا به صورت مرحله به مرحله خواهد بود■

سازش میان ایران و آمریکا تا ماه مارس، ژوئن، یا هر تاریخ دیگری که واشنگتن برای امسال تعیین کند، کامل نخواهد شد. توافق‌ها بر سر چارچوب مسئله هسته‌ای و از میان برداشتن تحریم‌ها ضرورتاً بصورت مرحله‌ای صورت خواهد گرفت تا مذاکرات عملاً تا سال ۲۰۱۶ ادامه یابد و کنگره آمریکا بتواند پس از چندین ماه آزمودن تعهد ایران به توافق، لایحه اصلی تحریم‌ها علیه ایران را از اعتبار ساقط کند و ایران نیز انتخابات مجلس شورای اسلامی خود را پشت سر بگذارد. احتمالاً مشکلات و موانعی به وجود خواهد آمد اما هیچ مشکلی مانع از آن نخواهد شد که کاخ سفید برنامه‌اش را برای عادی‌سازی روابط با ایران پیاده نکند. آمریکا، صرف نظر از هر حزبی که بر کاخ سفید حاکم باشد، اولویت خطر افزایش کشمکش‌ها در اوراسیا را بسیار بالاتر از حل‌وفصل اختلافات با ایران می‌داند. حتی اگر حصول توافق هسته‌ای به درک و سازش میان آمریکا و ایران بینجامد، واشنگتن همچنان به منظور کاهش حوزه نفوذی ایران در منطقه خاورمیانه، به قدرت‌های منطقه چون ترکیه و عربستان‌سعودی تکیه خواهد کرد و به رقابت‌های طبیعی در منطقه دامن خواهد زد تا به مرور زمان تعادل نسبی قدرت در این منطقه به دست آید.

 

■ تمامی بحران‌های کنونی به منطقه اوراسیا ختم می‌شود ■

- بازگشت به نقطه اول

آلمان برای مدیریت بحران کنونی موجود در منطقه یورو، به توافق با روسیه نیاز دارد. از آنطرف، روسیه برای محدود کردن تجاوز آمریکا به میدان نفوذ این کشور، به توافقی با آمریکا نیاز دارد و آمریکا هم نیازمند توافق با ایران است تا بتواند کانون توجه خود را دوباره روی روسیه متمرکز کند. هیچ‌یک از این اختلافات از هم مجزا نیست اگرچه هریک در مقیاس کاملاً متفاوتی است. آلمان و روسیه، همانند ایران و آمریکا، می‌توانند راهی برای کنار گذاشتن اختلافاتشان پیدا کنند. اما به طول انجامیدن بحران منطقه یورو، و همچنین بی‌اعتمادی شدید روسیه به مقاصد آمریکا در مناطق اطراف روسیه امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. این دو مسئله دوباره آمریکا را به اوراسیا می‌رساند. آلمان در این شرایط آمریکا را وادار خواهد کرد برای دور زدن روسیه، فراتر از حد و حدود ناتو گام بردارد. اما مطمئن باشید که روسیه، حتی تحت فشارهای شدید اقتصادی، راهی برای پاسخ به این اقدامات خواهد یافت.
اشراف



گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر