توسل آمریکا به حملات سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشته است، بلکه باعث افزایش توانمندی سایبری ایران شد.
اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی (اعم
از غربی و منطقهای) منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره
ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه
انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، ظهور امنیت سایبری به عنوان یک مشکل جهانی
نشان میدهد که کشورها از فناوریهای سایبری در جهت منافع امنیت ملی و
سیاست خارجی خود بهرهبرداری میکنند. سوالی که مطرح میشود این است که
چطور روشها و ابزارهای سایبری میتوانند بر رقابت راهبردی و ژئوپولتیکی
بین قدرتهای رقیب تاثیر بگذارند.
ماجرای افزایش نزاع سایبری بین ایران و آمریکا که چندی پیش در گزارشی در
روزنامه نیویورکتایمز شرح داده شد. این ماجرا میتواند به ما کمک کند بهتر
بفهمیم که چطور کشورهای رقیب از ابزارهای سایبری استفاده میکنند. در این
گزارش بر افزایش چشمگیر استفاده از تسلیحات سایبری توسط آمریکا و ایران و
رقابت رایانهای بین دو کشور تاکید شده بود.
در منطق راهبردی سردمداران ایالات متحده هزینه استفاده از تسلیحات سایبری
آنقدر اندک است که نمیتوانند از آن چشمپوشی کنند. به نظر میرسد همین
منطق نیز در ایران صادق باشد.
در اینجا، رقابت در دو بافت، در حال رخ دادن میباشد. نخست، آمریکا و ایران
درگیر رقابت سایبرمحور هستند و هریک از طرفین در این رقابت آفند و پدافند
انجام میدهند. طبق گزارش آژانس امنیت ملی آمریکا، ایران ابزارها و روشهای
سایبری را برای مقابله به مثل کردن در برابر حملاتی که علیه این کشور
انجام میشود ایجاد کرده و مورد استفاده قرار داده است. مقابله به مثل
ایران شامل حملات "محرومسازی از سرویس" در واکنش به ویروس استاکسنت و
حمله سایبری به تاسیسات نفتی آرمکو در عربستان شد. ایران در حال گسترش
توانمندیهای سایبری خود است و علاقه فراوانی به استفاده از این توانمندی
دارد.
بافت دوم به رابط راهبردی و ژئوپولتیک بین ایران و آمریکا برمیگردد. دولت
آمریکا با چالشهای بسیاری از جانب ایران روبروست، از جمله برنامه هستهای و
تلاش این کشور برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه. اما هیچیک از اینها
ربطی به فناوری سایبری ندارد. ستاد آژانس امنیت ملی آمریکا نشان میدهد که
دولت آمریکا از توانمندیهای سایبری خود برای جاسوسی از ایران به منظور
پشتیبانی از مذاکرات هستهای و برنامهریزی درباره ایران استفاده میکند.
در این فضا، آمریکا از توانمندیهای سایبری خود برای پیشبرد منافع راهبردی و
ژئوپولتیک در برابر ایران استفاده میکند.
برخی کارشناسان معتقدند که افزایش درگیریهای سایبری بین ایران و آمریکا
میتواند باعث ایجاد بیثباتی در روابط وسیعتر راهبردی و ژئوپولتیکی کند.
اما این تحلیل به نظر درست نمیآید چرا که حملات سایبری ایران بیشتر جنبه
مقابله به مثل داشته و با هدف نباختن صحنه به رقیب انجام میشوند. در حال
حاضر، هیچیک از حملات محرومسازی از سرویس و نابودی داده به عنوان جنگ در
نظر گرفته نمیشوند. آمریکا نیز همین عقیده را دارد چرا که کاخ سفیدی
واکنشی را که در برابر حمله کره شمالی به شرکت سونی نشان داد در برابر
حملات سایبری ایران بروز نداده است.
همانگونه که گفته شد، عوامل بیثباتی راهبردی از قبیل برنامه هستهای
ایران یا گسترش نفوذ این کشور در منطقه جزو رقابت سایبری دستهبندی
نمیشوند. اما، آمریکا از قدرت سایبری خود برای ضربه زدن به توانمندی
هستهای ایران استفاده کرده است. عملیات استاکسنت یک نمونه از این موارد
است. اما، هیچیک از این حملات سایبری خللی در روند مذاکرات هستهای دو
کشور ایجاد نکرده است. این نشاندهنده این مساله است که مولفههای سایبری
نقش اندکی در رقابت بین این دو کشور ایفا میکنند.
از سویی دیگر، توسل آمریکا به حملات سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران
تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشته است، بلکه باعث افزایش توانمندی
سایبری ایران شد. این مساله نشان میدهد که استفاده از حملات سایبری به
عنوان یک اهرم در جهت منافع راهبردی و ژئوپولتیکی میتواند نتیجه معکوس
داشته باشد.