يكي از اهداف كلان جريان تجديدنظرطلب در طول سالهاي پس از انقلاب «تقليل روحيه استكبارستيزي ملت» با ابزارها و تاكتيكهاي متعدد و متفاوت بوده؛ هدفي كه در طول 18 ماه گذشته به صورت ويژه و با ابعاد تازهتري از سوي اين جريان دنبال شده است.
يكي
از اهداف كلان جريان تجديدنظرطلب در طول سالهاي پس از انقلاب «تقليل
روحيه استكبارستيزي ملت» با ابزارها و تاكتيكهاي متعدد و متفاوت بوده؛
هدفي كه در طول 18 ماه گذشته به صورت ويژه و با ابعاد تازهتري از سوي اين
جريان دنبال شده است. البته به هر ميزان كه جريان تجديدنظرطلب جهت
«تغيير نگرشهاي مردم نسبت به نظام سلطه» تلاش كرده، مقامات سياسي غربي اين
نقشه را خنثي كرده و با مواضع و رفتار خود نشان دادند كه دشمني و عداوت
آنها با ملت ايران تمام نشدني است و تا مادامي كه جمهوري اسلامي ايران
ماهيت و ثبات خود را حفظ كرده، اقدامات مقابلهجويانه آنها هم ادامهدار
خواهد بود. از سوي ديگر مردم هم در ايام مناسبتي بهخوبي نشان دادند كه تحت
تأثير القائات و بازيهاي سياسي يك جناح سياسي قرار نگرفته و همچنان اصرار
دارند اصول و مباني انقلاب اسلامي به قوت خود باقي بماند. از جمله
روزهاي مناسبتي كه جامعه ايراني نشان داده همچنان به اصول انقلاب اسلامي كه
يكي از بديهيترين آن «استكبارستيزي» است اهميت داده، 22 بهمن ماه هر سال
بوده كه در آن مردم تلاش ميكنند تا سالروز پيروزي انقلابشان را جشن
بگيرند. 22بهمن امسال هم چنين اتفاقي افتاد و مردم علاوه بر پلاكاردهاي
دستنويس كه در خيابانها حمل ميكردند و در آن نسبت به اقدامات نظام سلطه
اعلام انزجار شده بود، با سر دادن شعارها نشان دادند كه همچنان اولويت آنها
در راهپيمايي و گردهماييهاي مناسبتي «استكبارستيزي» و مخالفت با اقدامات
غيرانساني و غير اخلاقي غرب است.
شروع حركت با ضرورت شعار حذف مرگ بر امريكا صورت گرفت اگرچه
در طول دوران حاكميت اصلاحات هم تلاشهاي فراواني صورت گرفت تا جامعه
ايراني نسبت به غرب رويكردي نرمتر و دوستانهتر از خود نشان دهد اما در
حاشيه روي كار آمدن دولت يازدهم جريان هواخواه غرب در داخل، اقدامات خود
براي تغيير باورهاي عمومي نسبت به نظام سلطه را وارد مراحل جديتري كرد. اين
سناريو با نقل سخني از آقاي هاشمي در روزنامه آرمان آغاز شد، تيتر اين
مطلب چالش برانگيز اين بود: «امام(ره) موافق حذف مرگ بر امريكا بودند.» همين
گزاره كافي بود تا اپوزيسيون و جريان تجديدنظرطلب با استفاده از آن ضرورت
اتمام دشمنيها ميان ايران و امريكا را مطرح كرده و اين را يك خواسته عمومي
القا كنند كه مردم ديگر علاقهاي به ادامه دشمنيها با نظام سلطه و به
خصوص امريكا ندارند. اما در مقابل اسناد بسياري رسانهاي شد كه اساس
چنين ادعايي خلاف واقع است؛ به عنوان نمونه يكي از پيامهاي تاريخي امام كه
در آن بر ضرورت ادامه استكبارستيزي مردم با سر دادن شعارهايي نظير مرگ بر
امريكا بود، رسانهاي شد. در اين پيام آمده است: «حال بايد به آن آخوند
مزدور كه فرياد مرگ بر امريكا و اسرائيل و شوروي را خلاف اسلام ميداند
گفت؛ آيا تأسي به رسول خدا(ص) و متابعت از امر خداوند تعالي خلاف مراسم حج
است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايي فعل رسولالله(ص) و امر خداوند را
تخطئه ميكنيد... و برائت و نفرين نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با
مسلمانان و ستمگران بر مسلمين را كفر ميدانيد؟» (پيام به حجاج سال 64) تلاش
براي تحريف استكبارستيزي مورد نظر حضرت امام (ره) كه با سخنان
تأملبرانگيز هاشمي شروع شده با مكالمه تلفني حسن روحاني و اوباما هم وارد
فاز جديدي شد. پس از مكالمه چند دقيقهاي اوباما و روحاني با يكديگر در
نيويورك و اولين مذاكره مستقيم ظريف و كري، روزنامههاي زنجيرهاي تلاش
كردند تا آن را شروعي براي عاديسازي روابط بين دو كشور عنوان كرده و اين
را مطرح كنند كه ادامه روند گذشته به صلاح جمهوري اسلامي نيست در همين اثنا
بود كه برخي از اين روزنامهها از شوق «پرواز مستقيم به امريكا» سر از پا
نميشناختند و آن را به مثابه يك رؤيا در رسانههاي خود پوشش ميدادند. رويكرد
مورد اشاره جريان تجديدنظرطلب براي حذف شعارهايي كه حاوي استكبارستيزي است
تا به امروز ادامه داشته اما همانگونه كه اشاره شد جامعه بدون توجه به
چنين اقدامات حزبي در ايام ملي مانند 22بهمن همچنان اولين شعارشان «مرگ بر
امريكا» است.
چرا مرگ بر امريكا؟ هر چند كه جماعتي در داخل
به خاطر حفظ منافع سياسي و حزبي خود در تلاشند تا با تغيير باورها و
نگرشهاي مردمي نسبت به غرب هويت انقلاب اسلامي را دستخوش تغيير قرار دهند
اما نگاهي كوتاه به اقدامات خصمانه امريكايي و متحدانش در قبال مردم ايران
به خوبي نشان ميدهد كه اساساً نگاه مردم به غرب موضوع سطحي و دسته چندمي
نيست كه با بازيهاي سياسي يك جناح دستخوش تغيير قرار بگيرد. شعار «مرگ
بر امريكا» يا همچنين نه شرقي نه غربي...، اگرچه بعد از پيروزي انقلاب
همگاني شد اما يكي از شعارهاي راهبردي و البته خودجوش مردمي در ادبيات
انقلاب به شمار ميآيد؛ روند تكامل و شكلگيري اين شعار نشان ميدهد كه اين
شعار ابتدا برآمده از شعور و سپس شور مردم ايران بوده است. در جريان
انقلاب شعارهايي با مضمون «مرگ بر امريكا» آنطور كه بايد و شايد عموميت
نيافته، اما در نيمه دوم سال 57 كه به روزهاي پيروزي انقلاب نزديك ميشويم
به موازات حمايتهاي امريكا، شعارهايي عليه رئيسجمهور وقت امريكا سر داده
ميشود. شعار ديگري در آن مقطع زماني جمله معروف «اين شاه امريكايي اعدام
بايد گردد» است كه حاكي از منطق مخالفت مردم با شاه و بصيرت آنها نسبت به
نقش امريكاست. «چين، شوروي، امريكا - دشمنان خلق ما» هم شعار مهم ديگري
است كه در آن واژه امريكا به صراحت بيان شده و تلاش شده تا از اقدامات
جهتدار مقامات اين كشور برائت به عمل آيد. همانطور كه عنوان شد اساس
شكلگيري شعار مرگ بر امريكا را بايد در رفتار و اقدامات عملي و مواضع دولت
امريكا در قبال انقلاب مردم ايران دانست. آنطور كه با فرار شاه به
امريكا، سمت و سوي شعارهاي ملت با الفاظ صريحتري متوجه دولت امريكا گرديد و
شعار كليدي «بعد از شاه نوبت امريكاست»، بر سر زبانها افتاد كه حاوي دو
پيام مهم بود؛ يكي اينكه عامل اصلي و ريشه انقلاب به مخالفت عليه امريكا
باز ميگردد و ديگر اينكه گشودن دو جبهه همزمان خطر به تأخير افتادن پيروزي
را در بردارد. عدم به رسميت شناختن انقلاب اسلامي، بلوكه كردن اموال
ايران، حمايت و پناهندگي سران رژيم، موضع مجلس سناي امريكا عليه اعدام سران
رژيم پهلوي در خرداد 58، طراحي كودتا، حمايت از گروههاي تروريستي و
برانداز و... از جمله رفتارهاي خشن دولت امريكا عليه مردم مسلمان ايران در
اوايل انقلاب ميباشد كه اگرچه واكنش نظام و مردم را در قالب تظاهرات و
موضعگيري در پي داشت اما به شعار مرگ بر امريكا منجر نشد. بنا بر آنچه
عنوان شد جماعت تجديدنظرطلب نبايد انتظار داشته باشند كه مردم صدها اقدام
براندازانه، دخالتجويانه و غيرانساني امريكا و متحدانش در طول بيش از 100
سال اخير در قبال مردم سرزمين ايران را به راحتي ناديده گرفته و به واسطه
يك مكالمه چند دقيقهاي قلم قرمزي بر رفتارهاي ضد انساني امريكاييها كشيده
و آغوش را براي افرادي نظير اوباما و كري كه از هيچ كوششي براي تحقير و
توهين ملت ايران فروگذار نميكنند، باز كنند.