۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۶
کد خبر: ۱۰۴۰۳
افشاگری "گرت پورتر"؛
دیپلماتهای غربی طی هفته‌های اخیر با استناد به یک سند اطلاعاتی در تحقیقات آژانس، از ایران به علت کوتاهی در ارائه اطلاعات لازم به آژانس بین المللی انرژی اتمی انتقاد کرده اند، حال آنکه این سند جعلی، داستانی طولانی دارد.
پایگاه اینترنتی اینتر پرس سرویس در گزارشی به قلم "گرت پورتر" نویسنده مشهور آمریکایی تحت عنوان "تاریخچه یک سند کلیدی درباره تحقیقات آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ایران بر اقدام اسرائیل در جعل اسناد حکایت دارد" ‌نوشت: دیپلماتهای غربی طی هفته‌های اخیر با استناد به یک سند اطلاعاتی در تحقیقات آژانس، از ایران به علت کوتاهی در ارائه اطلاعات لازم به آژانس بین المللی انرژی اتمی انتقاد کرده اند. 

اما درستی این سند نه تنها همچنان بدون تایید باقی مانده است. افشای اولیه این سند به اوایل سال 2008 باز می گردد، درست زمانی که برآوردهای اطلاعاتی آمریکا درباره فعالیت هسته ای ایران در ماه دسامبر منتشر شد و مفاد آن مغایر با منافع اسرائیل بود و به گونه ای مشکوک که متن آن به رسانه های خبری درز کرد. 

آژانس بین المللی انرژی اتمی مدتها به این سند استناد می کند؛ سندی که یک کشور ناشناس عضو این آژانس ارائه کرده و مدرکی کلیدی در توجیه شک و تردید به ماهیت برنامه هسته ای ایران محسوب می شود.  

آژانس در گزارش سپتامبر سال 2008 خود اعلام کرد بود در این سند "آزمایش های ایران در ارتباط با تولید اولیه یک چاشنی کروی با قدرت انفجاری بالا مناسب برای یک سلاح هسته ای" شرح داده می شود. ولی در نامه رسمی ایران به دبیرخانه آژانس صحت این سند زیر سئوال برده و اعلام شده است در این سند هیچ مدرکی دال بر ارتباط آن با ایران یا  تهیه آن از سوی ایران ارائه نشده است. آژانس هرگز به نامه ایران پاسخ نداده است.  

ولی ماجرای انتشار سند فعالیت ایران در زمینه تولید چاشنی با قدرت انفجاری بالا و گزارشهای اطلاعاتی مربوط در گزارش نوامبر سال 2011 آژانس، سئوالات زیادی را درباره متن سند به وجود آورد. در آن گزارش به نقل از سند مزبور آمده بود این آزمایشها با استفاده از تعداد زیادی کابل های فیبر نوری نظارت شده و به نقل از گزارشهای اطلاعاتی تاکید شده بود یک کارشناس خارجی گفته است در انجام این آزمایش ها به ایران کمک کرده است. این فردی که در آن گزارش از وی نام برده شده کسی نیست جز ویاچسلاو دانیلنکو، دانشمند اوکراینی که اصلا یک کارشناس مسائل هسته ای نیست و در زمینه صنایع نانو الماس تخصص دارد.

دانیلنکو از سال 2000 تا 2005 در سمینارهای مختلف در این خصوص در ایران شرکت و سخنرانی کرده است و یک مقاله علمی درباره کاربرد کابل های فیبر نوری در نظارت بر امواج شوکهای انفجاری را در سال 1992 تهیه کرده است که متن آن در اینترنت قابل دسترسی است. 

همین اطلاعات فرصت لازم را در اختیار سرویس های اطلاعاتی خارجی قرار داده است تا گزارشی را در ارتباط با آزمایش های انفجاری با قدرت بالا از سوی ایران تهیه کنند که با تسلیحات هسته ای و البته با دانیلنکو ربط پیدا می کند. انتشار مقاله علمی دانیلنکو ظاهرا بخش پادمانهای آژانس بین المللی انرژی اتمی را متقاعد کرده است که این سند اعتبار و صحت دارد. چیزی که حتی بیشتر شک برانگیز است این است که بلافاصله پس از انتشار این سند، همان کشوری که آن را به آژانس ارائه کرده بود ادعا کرد گزارشهای اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان می دهد یک سیلند بسیار بزرگ(!) در مجتمع پارچین وجود دارد که برای انجام آزمایشهایی که در این گزارش بدان اشاره شده کاملا مناسب است. 

در این گزارش بار دیگر با استناد به مفاد مقاله علمی اینترنتی ادعا شده بود شخص دانیلنکو طراح اصلی این سیلندر است.  بدین ترتیب کل داستان به دو یافته اطلاعاتی بسیار سهل الوصول مربوط می شود که طی مدت بسیار کوتاهی پیدا شده و هر دوی آنها به یک فرد خاص و  مقاله انتشار یافته وی در اینترنت مربوط می شود. 

این در حالیست سیلندری که دانیلنکو در مقاله خود آن را ترسیم کرده بود، به وضوح برای تولید نانو الماس‌ها و نه آزمایشهای تولید بمب طراحی شده بود. 

"رابرت کلی"، رئیس وقت هیئت نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی در عراق، اعلام کرده است برداشت آژانس از نصب این سیلندر در پارچین تا مارس سال 2000، برداشتی نادرست و غیر متحمل است زیرا دانیلنکو در مقاله خود گفته بود در سال 2000 هنوز در مرحله طراحی و تکمیل این سیلندر قرار داشته است. 

رابرت کلی که در زمینه تسلیحات هسته ای نیز کارشناس است در این باره تاکید می کند این سیلندر برای  انجام آزمایشهای انفجاری توصیف شده هیچ کارایی ندارد.

این سند در اوایل سال 2008 و تحت شرایطی منتشر شد که همه شواهد و قرائن بر نقش اسرائیل در ارائه آن دلالت دارد. بندی در گزارش بازنگری دفاعی بین المللی موسسه جینز به تاریخ چهارده مارس سال 2008 به اسنادی اشاره دارد که منحصرا از سوی "منبعی مرتبط با سرویس اطلاعاتی غرب "  در اختیار جینز قرار گرفته است. این مسئله نشان می دهد پشت ماجرای درز این سند دستور کاری سیاسی قرار داشته است. 

کلی می نویسد: تصاویر ترسیم شده تماما با گزارش برآوردهای اطلاعات ملی آمریکا که دسامبر سال 2007 منتشر شد و در آن تاکید شده است تهران در سال 2003 برنامه سلاح هسته ای خود را متوقف کرده است، مغایرت دارد. 

این همان استدلالی بود که مقامات اسرائیلی و حامیان آنها در آمریکا در واکنش به گزارش برآوردهای اطلاعاتی آمریکا مطرح می کردند و سعی داشتند نشان دهند این گزارش اعتبار ندارد. 

آژانس بین المللی انرژی اتمی نخستین بار در ضمیمه ای در گزارش ماه مه سال 2008 خود و اندکی پس از درز این سند به موسسه جینز، به موضوع چاشنی های انفجاری اشاره کرد. 

دیوید البرایت مدیر موسسه علوم و امنیت بین المللی که از رابطه نزدیکی با "اولی هاینونن" معاون دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی برخوردار است در مصاحبه ای با من در سپتامبر سال 2008 اعلام کرده بود "هاینونن" به وی گفته است سندی که در ابتدای آن سال در اختیار وی قرار گرفته ،حدس و گمان های وی را درباره اسنا اطلاعاتی جمع آوری شده تقویت کرده است.  آلبرایت اعلام کرد این اسناد احتمالا از سوی اسرائیل ارائه شده است. 

محمد البرادعی مدیر کل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به صحت و اعتبار همه اسنادی که آمریکا درباره ایران در اختیار آژانس قرار داده بود، بسیار بدبین بود. وی جایی در خاطرات خود در سال 2011 با اشاره به این اسناد می نویسد:  هیچکس نمی داند آیا آنها واقعی و مستدل بودند. 

البرادعی خاطر نشان می کند در تابستان سال 2009 نیز آژانس اسناد بیشتری را در رابطه با برنامه هسته ای ایران از اسرائیل دریافت کرد. این اسناد جدید شامل یک سند ادعایی دو صفحه ای به زبان فارسی بود که در آن مفاد برنامه چهارساله ایران برای تولید چاشنی اولیه نوترونی(!) برای یک واکنش زنجیره ای شکافت هسته ای تشریح شده بود.

"رابرت کلی" می‌گوید البرادعی دریافته بود این اسناد فاقد اعتبار هستند زیرا هیچ زنجیره ای از سنخیت، منبع قابل شناسایی و هیچ نشانه ای رسمی یا هر چیز دیگری که اعتبار و درستی آن را تایید کند وجود نداشت. یعنی همان ایراداتی که ایران درباره سند مربوط به چاشنی های انفجاری مطرح کرده بود. 

بدین ترتیب بود که البرادعی در برابر فشارهای آمریکا و  متحدان اروپایی آن در سال 2009 مبنی بر انتشار گزارشی در این زمینه و دیگر اسناد از جمله سند چاشنی های انفجاری در قالب ضمیمه ای به گزارش آژانس مقاومت کرد. ولی یوکیا آمانو جانشین البرادعی این ضمیمه را که ائتلاف ضد ایرانی پیشتر در نوامبر سال 2011 خواستار انتشار آن شده بود، منتشر کرد. 

به موجب اظهارات یک مقام سابق آژانس که خواست نامش فاش نشود آمانو بعدها به همکارانش در آژانس گفت در آن زمان چاره ای جز این کار نداشته است زیرا به آمریکا قول داده بود به عنوان بخشی از توافق با واشنگتن برای کسب حمایت این کشور از تصدی سمت دبیر ملی آژانس در شورای حکام، این گزارش ضد ایرانی را منتشر کند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر