به گزارش پایداری ملی، اعضای گروه ۱+۵ میخواهند، چند هفته آینده ضمن انجام دور جدیدی از مذاکرات با ایران، امکان رسیدن به توافقی بر سر پرونده هستهای ایران را محک بزنند؛ بنابراین، تحلیلها و گمانهزنیها درباره نتیجه این مذاکرات، این روزها در حال افزایش است. سایت تحلیلی «المانیتور» با انتشار تحلیلی در این زمینه، درباره سه دغدغه عمده موجود در دور جدید مذاکرات بحث کرده است.
سایت تحلیلی «المانیتور» با انتشار مطلبی به قلم «تریتا پارسی»، رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا، به بررسی چالشهای احتمالی و نگرانیهایی پرداخته که در رابطه با دور جدید مذاکرات ایران و ۱+۵ هست.
بنا بر این گزارش، پارسی این دور از گفتوگوها را آخرین شانس موفقیت در اوضاع کنونی دانسته و استدلال کرده با توجه به این که از ماه مارس به بعد، ایران درگیر تعطیلات سال جدید و سپس انتخابات ریاستجمهوری میشود، عملاً نمیتوان در چند ماه آینده و پس از مذاکرات پیش روی، انتظار تحول در زمینه برنامه هستهای ایران را داشت.
خلاصه آنچه وی درباره این سه دغدغه و راهکار برطرف کردن آنها مینویسد، از این قرار است:
۱ـ فخر فروشی در برابر سیاستمداری:
همان گونه که «جیم والش»، متخصص هستهای در مؤسسه فناوری ماساچوست اشاره میکند، دیپلماسی به معنای به دست آوردن هر چیز مورد تقاضا و رها کردن طرف مقابل با دست خالی نیست. در نهایت این که دیپلماسی به معنای مصالحه است؛ هرچند، واژه مصالحه، هم در گفتمان سیاسی ایران و هم در گفتمان سیاسی آمریکا دارای بار منفی است.
در مذاکرات پیشین، هر دو طرف درخواستهایی بسیار دست بالا را از طرف مقابل مطرح کرده و در ازای تقاضاهایشان، تنها به میزان بسیار اندکی حاضر به امتیاز دادن بودند؛ بنابراین، اگر به جای سیاستمداریهای متهورانه، این روند فخر فروشی ادامه پیدا کند، کار به مشکل خواهد خورد.
ایران نباید انتظار داشته باشد با دادن امتیازات بسیار محدود، شاهد بسته شدن پرونده هستهای خود باشد و در سوی دیگر، آمریکا و اتحادیه اروپا نیز باید به برداشتن تحریمها به عنوان بخشی از راهکار نگاه کنند.
در مذاکرات پیشین، واشنگتن از گذاردن گزینه تخفیف تحریمها روی میز مذاکره خودداری کرده و بر این باور بوده که فشار صرف، برای وادار کردن ایران به مصالحه کفایت میکند. مقامات آمریکایی غیررسمی گفتهاند که این بار نیز با همان پیشنهادهای گذشته وارد مذاکره خواهند شد؛ اما ادامه خودداری از برداشتن تحریمها، اشتباهی نابودگر خواهد بود.
۲ ـ بدون مذاکره دوجانبه ایران و آمریکا، هیچ راهکاری به دست نمیآید:
هرچند ایران عقیده دارد که خودداری از مذاکره مستقیم با آمریکا و استفاده از آن به عنوان یک «امتیاز» به این کشور، میتواند در نرم شدن موضع واشنگتن کارآمد باشد، واقعیت دقیقاً خلاف این است. خودداری از گفتوگوی مستقیم با آمریکا، موضع باراک اوباما را سختتر کرده و اعتماد وی به راهکار دیپلماتیک کاهش داده است.
با این حال، به تازگی نشانههای مثبتی در ایران شکل گرفته که بیانگر آغاز مباحث آزاد درباره احتمال گفتوگوی مستقیم با آمریکاست. با این حال، موافقان و مخالفان مذاکره با آمریکا در ایران، هر یک دیدگاهها و استدلالهای خود را در این باره میگویند.
بنابراین، حتی اگر گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا، تنها پانزده دقیقه و منحصر به سخن گفتن از آب و هوا باشد، نباید فرصت انجام آن در حاشیه نشست آتی ایران و ۱+۵ را از دست داد؛ البته پس از آن، ادامه مذاکرات دوجانبه باید بیرون از چهارچوب مذاکره با ۱+۵ باشد.
۳ـ مراقب خرابکاران باشید:
تلاشهای پیشین برای حل و فصل تنشها میان ایران و آمریکا، بیشتر به واسطه اقدامات عناصری که از تطویل درگیری میان دو طرف سود برده و یا خواهان دستیابی به امتیازات سیاسی داخلی هستند، با مانع روبهرو شده است؛ برای نمونه، در واقعه «ایران کنترا» و نیز موارد پس از آن، فشار کنگره آمریکا مانع از به نتیجه رسیدن تلاشهای دولت این کشور برای حل و فصل جنگ با ایران شد.
گفتوگوهای آتی نیز جدای از این نیست. کنگره نشان داده که مایل به وضع تحریمهایی حتی شدیدتر از گذشته علیه ایران است، حال آن که کاخ سفید به روشنی گفته که چنین کارهایی میتواند به مذاکرات ضربه بزند.
در طرف مقابل نیز عناصری به چشم میخورند که خواهان به نتیجه نرسیدن تلاشها هستند؛ بنابراین، اگر موضوع مذاکره جدی شود، خطر این که خرابکاران به این روند ضربه بزنند، افزایش پیدا میکند. تنها راه برای خنثی کردن کارهای آنها، اطمینان از این است که تعهد دو طرف به یافتن راهکاری صلحآمیز، از تعهد خرابکاران به تقابل، قویتر است.
این آخرین شانس برای یک راهکار مسالمت آمیز نیست، ولی شاید آخرین «بهترین شانس» باشد! ممکن است، گزینههای باقی مانده پس از آن، تنها شامل طیفی از مهار تا جنگ باشد که همه این گزینهها، از یک راهکار مبتنی بر مذاکره کمارزشترند.