
به گزارش پایگاه خبری پایداری ملی، عباس خسروانی، دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه در یادداشتی با موضوع «سیاست های هوشمند در حکمرانی فضای مجازی» نوشت؛ در عصر کنونی، فضای مجازی به یکی از مؤلفههای اصلی قدرت ملی و بینالمللی تبدیل شده است. قدرتهای سایبری جهان، با بهرهگیری از داده، زیرساخت، و نفوذ پلتفرمی، در حال بازتعریف مرزهای سیاسی و فرهنگیاند. برای کشورهایی مانند ایران، مواجهه منفعلانه یا صرفاً تدافعی با این فضا نهتنها ناکافی، بلکه پرهزینه است.
بنابراین، اتخاذ سیاستهای فعال و هوشمند در جهت تبدیل شدن به یک قدرت مجازی مستقل و مؤثر در سطح ملی، منطقهای و جهانی ضروری است. ضرورت اتخاذ سیاستهای فعال و هوشمند برای تبدیل شدن به یک قدرت مجازی مستقل و مؤثر در سطح ملی، منطقهای و جهانی از آنجا ناشی میشود که فضای مجازی امروز نهتنها بستر ارتباط و اطلاعرسانی، بلکه عرصه اصلی قدرت، رقابت و امنیت ملی کشورهاست. در جهان کنونی، تسلط بر داده، زیرساختهای ارتباطی، پلتفرمهای دیجیتال و فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، بهمراتب تعیینکنندهتر از تسلط نظامی یا اقتصادی سنتی است. کشورهایی که در این فضا نقش فعال ندارند، ناگزیر به تبعیت از قواعد و پلتفرمهای قدرتهای بزرگ سایبری خواهند بود و استقلال دیجیتال، فرهنگی و حتی سیاسی خود را از دست خواهند داد. از سوی دیگر، وابستگی به فناوریها و شبکههای خارجی میتواند کشور را در معرض تهدیدات امنیتی، تحریمهای فناورانه و کنترل اطلاعات قرار دهد. بنابراین، تنها با اتخاذ سیاستهایی پیشدستانه در حوزهی توسعهی زیرساختهای بومی، ارتقای ظرفیت انسانی، حمایت از نوآوری و مشارکت فعال در تنظیمگری جهانی فضای مجازی است که ایران میتواند ضمن حفظ هویت و منافع ملی خود، به بازیگری تأثیرگذار در نظم دیجیتال آینده بدل شود.
اولین گام در مسیر مقابله با سلطهی قدرتهای سایبری، تبدیل شدن به بازیگری توانمند در تولید دانش، فناوری و محتوای بومی است. این امر مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای داده، توسعهی پلتفرمهای بومی رقابتپذیر، و تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزههای هوش مصنوعی، امنیت سایبری و اقتصاد دیجیتال است. قدرت سایبری نه با انزوا، بلکه با تسلط هوشمند بر زنجیرهی داده تا محتوا شکل میگیرد.
پرهیز از سیاستهای کنترل صرف و فیلترینگ، یکی از پیششرطهای بلوغ حکمرانی دیجیتال است. در جهان امروز، محدودسازی بیضابطه نهتنها تهدیدات را کاهش نمیدهد، بلکه اعتماد عمومی را تضعیف و زمینهی گسترش ابزارهای غیررسمی را فراهم میکند. راهکار جایگزین، حرکت بهسوی مدل «توانمندسازی و تابآوری» است که در آن آموزش سواد رسانهای، تنظیمگری شفاف و توسعهی محتواهای سالم جایگزین رویکرد سلبی میشود.
سیاست موفق در فضای مجازی نیازمند زیرساختهای هماهنگ و سکویهای بومی فراگیر است؛ پلتفرمهایی که علاوه بر کارایی فنی، ظرفیت فرهنگی و اخلاقی لازم برای تولید و توزیع محتوای سالم را دارا باشند. حکمرانی فرادهی یعنی هماهنگی سطوح مختلف سیاستگذاری، زیرساخت و محتوا بهگونهای که شهروندان بتوانند در محیطی امن، پرمحتوا و جذاب به فعالیت دیجیتال بپردازند.
نهایتاً، قانونگذاری هوشمند در حوزهی فضای مجازی باید میان امنیت، آزادی و حریم خصوصی توازن برقرار کند. قوانین باید بهجای ممنوعیتهای کلی، بر مسئولیت پلتفرمها، شفافیت دادهها و حمایت از کاربران تمرکز داشته باشند. حکمرانی دیجیتال در قرن بیستویکم زمانی موفق است که هم از تهدیدات سایبری جهانی مصون بماند و هم ظرفیتهای فرهنگی، اقتصادی و انسانی فضای مجازی را در خدمت تعالی جامعه بهکار گیرد.
در جمعبندی میتوان گفت که حکمرانی مؤثر در فضای مجازی، نیازمند ترکیب هوشمندانهای از استقلال فناورانه، آزادی مسئولانه و اخلاق دیجیتال است. ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت سایبری فعال باید از سیاستهای صرفاً محدودکننده فاصله گرفته و بر توسعهی زیرساختهای بومی، ارتقای سواد رسانهای، و قانونگذاری شفاف و مشارکتی تمرکز کند. تنها در این صورت است که میتوان از تهدیدهای فضای مجازی جهانی فرصت ساخت و با تکیه بر ارزشهای فرهنگی و علمی، زیستبومی امن، سالم و پیشرو در جهان دیجیتال ایجاد کرد.