۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۵
کد خبر: ۷۶۹۳۸
مروری بر طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت‌های کشور در مواجهه با تهدیدات ترکیبی

معماری دفاع در لایه‌های زیرساختی و پیش‌دستی دربرابر تهدید

 زیرساخت‌های حیاتی کشور دیگر صرفاً مجموعه‌ای از دارایی‌های فنی و فیزیکی نیستند، بلکه به‌مثابه شریان‌هایی زنده تلقی می‌شوند که کارکرد مستمر آن‌ها ضامن پایداری جامعه، دولت و حکمرانی است.

به گزارش پایگاه خبری پایداری ملی، در عصر فناوری زیرساخت‌های حیاتی، شالوده‌های بنیادین پایداری ملی و عناصر کلیدی تداوم خدمات اساسی به جامعه محسوب می‌شوند. اختلال در عملکرد این زیرساخت‌ها، به‌ویژه در شرایط بحرانی، می‌تواند پیامدهایی فوری، فراگیر و بعضاً جبران‌ناپذیر در حوزه‌های امنیت ملی، سلامت عمومی، اقتصاد و حکمرانی به دنبال داشته باشد. با در نظر گرفتن چنین ویژگی از یک سو و با پیچیده‌شدن محیط تهدیدات در سطوح نظامی، امنیتی، سایبری و ترکیبی از سوی دیگر، اتخاذ رویکردی نظام‌مند در جهت حفاظت و تاب‌آوری زیرساخت‌های حیاتی به‌عنوان یک الزام راهبردی در نظام دفاعی کشور مطرح می‌گردد.

پدافند غیرعامل، به‌عنوان راهبردی ایجابی، ساختاریافته و کم‌هزینه در برابر تهدیدات، نقش مهمی در حفظ کارکرد مستمر زیرساخت‌ها ایفا می‌کند. در پاسخ به این ضرورت، «طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی کشور» توسط سازمان پدافند غیرعامل کشور تدوین و در هفتاد و هفتمین جلسه کارگروه (کمیته) دائمی پدافند غیرعامل کشور در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ به تصویب رسیده است. این طرح، بر اساس تبصره ۱ قانون تشکیل سازمان پدافند غیرعامل کشور مصوب ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ و ماده ۸ اساسنامه مصوب مقام معظم رهبری، به عنوان سندی ملی و الزام‌آور برای کلیه دستگاه‌های اجرایی، نیروهای مسلح و بخش خصوصی ابلاغ گردیده است.

مبنای اصلی طرح، قانون تشکیل سازمان پدافند غیرعامل کشور است که در تبصره ۱ آن، کارگروه (کمیته) دائمی پدافند غیرعامل را به‌عنوان بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در این حوزه معرفی نموده و تصمیمات آن را برای کلیه نهادهای لشکری و کشوری لازم‌الاجرا می‌داند.

همانطور که پیشتر اشاره شد در مواجهه با تهدیدات متکثر و در حال تحول دنیای امروز، زیرساخت‌های حیاتی کشور دیگر صرفاً مجموعه‌ای از دارایی‌های فنی و فیزیکی نیستند، بلکه به‌مثابه شریان‌هایی زنده تلقی می‌شوند که کارکرد مستمر و مطلوب آن‌ها ضامن پایداری جامعه، دولت و حکمرانی است. به‌ویژه در شرایطی که ماهیت تهدیدات از شکل سنتی نظامی به فرم‌های پیچیده‌تر، از جمله حملات سایبری، خرابکاری‌های هوشمند، و تهدیدات درون‌زا تغییر یافته، نگاه به پایداری زیرساخت‌ها، نیازمند نگاهی سیستمی، تطبیق‌پذیر و چندلایه است.

پدافند غیرعامل در این چارچوب بر اساس یک منطق نظری، نه‌تنها بر کاهش آسیب‌پذیری فیزیکی تأسیسات حیاتی تمرکز دارد، بلکه ابعاد کمتر مورد توجه پایداری همچون ظرفیت تاب‌آوری، تداوم کارکرد، و توانایی بازگشت به وضعیت مطلوب پس از اختلال را نیز مدنظر قرار می‌دهد. آنچه در اینجا حائز اهمیت است، فهم پویای وابستگی متقابل میان زیرساخت‌ها و امکان وقوع پیامدهای آبشاری در پی آسیب به یک مؤلفه مرکزی است.

از این رو، هرگونه برنامه‌ریزی برای حفاظت از زیرساخت‌ها، ناگزیر از بهره‌گیری از الگوهایی است که تهدید را نه صرفاً یک حادثه مقطعی، بلکه بخشی از یک سناریوی گسترده تلقی کرده و آمادگی و پاسخ را در امتداد طراحی ذاتی زیرساخت‌ها دنبال می‌کند.

کارشناسان و صاحب نظران حوزه پدافند غیرعامل بر این باورند که هر سیاست‌گذاری کلان در حوزه امنیت و پایداری ملی زمانی معنا پیدا می‌کند که نه‌تنها به تهدیدات حال حاضر پاسخ دهد، بلکه توانایی پیش‌بینی، تاب‌آوری و انطباق با تهدیدات آینده را نیز در خود نهادینه کرده باشد. در همین راستا، طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت‌ها با رویکردی آینده‌نگر و ساختارمند، تلاش می‌کند چشم‌اندازی فراتر از تدابیر واکنشی را ترسیم نماید.

این رویکرد، از یک سو ناظر بر ارتقاء توانایی زیرساخت‌ها در استمرار خدمات اساسی، حتی در شرایط بحران یا تهاجم، و از سوی دیگر معطوف به کاستن تدریجی از نقاط ضعف و وابستگی‌های راهبردی آن‌هاست. درون‌مایه این طرح، بیش از آنکه مبتنی بر مهار تهدیدات بیرونی باشد، بر توانمندسازی درونی ساختارهای حیاتی تأکید دارد؛ به‌عبارتی، گامی در جهت تحقق نوعی خودکفایی عملکردی در برابر شوک‌ها و اختلالات ناگهانی.

در همین زمینه، تکیه بر نظام‌های هشدار زودهنگام، مصون‌سازی درونی، پیاده‌سازی اصول طراحی مقاوم و پیش‌بینی‌پذیری اختلالات، از جمله مؤلفه‌هایی هستند که در کالبد این طرح گنجانده شده است. این طرح، همچنین نقش آموزش، تمرین و هماهنگی نهادی را در افزایش آمادگی عملیاتی نادیده نمی‌گیرد و با تأکید بر تقویت ظرفیت انسانی، درصدد ایجاد انسجامی میان فناوری، ساختار و مهارت‌های مدیریتی در حوزه زیرساخت‌های حیاتی کشور است.

بدون شک در مواجهه با زیرساخت‌های پیچیده و ترکیبی، نمی‌توان تنها با تکیه بر تدابیر خطی یا منفصل، از امنیت و تداوم کارکرد آن‌ها اطمینان حاصل کرد. آنچه امروزه در سطوح بالای سیاست‌گذاری امنیتی و دفاع غیرعامل مورد توجه است، شکل‌گیری یک معماری راهبردی چندسطحی و انعطاف‌پذیر است که ضمن تشخیص به‌موقع تهدیدات، ظرفیت پاسخ سریع و هماهنگ را در دل خود نهادینه سازد.

راهبردهای مطرح‌شده در طرح حفاظت از زیرساخت‌ها، در حقیقت واکنشی به این نیاز بنیادین هستند؛ نیاز به پیوند زدن الزامات فنی با ماهیت تهدیدات، و طراحی تدابیر پیش‌دستانه‌ای که نه‌فقط در مرحله اجرا، بلکه در فرآیند برنامه‌ریزی، طراحی و حتی انتخاب فناوری نیز حضور داشته باشند. در چنین نگاهی، مصون‌سازی به یک ویژگی درونی و نه یک ضمیمه بیرونی بدل می‌شود؛ زیرساخت باید از ابتدا به گونه‌ای اندیشیده شود که مقاومت، برگشت‌پذیری و انطباق‌پذیری در برابر اختلالات بخشی از ذات آن باشد.

در این مسیر، بهره‌گیری از فناوری‌های بومی، ایجاد نظام‌های پایش هوشمند، و تعریف شیوه نامه های پاسخ اضطراری از جمله سازوکارهایی‌اند که به‌صورت درونی در معماری این طرح مستترند. همچنین، توجه به روابط میان زیرساخت‌ها و مدیریت وابستگی‌های متقابل، یکی از نقاط تمرکز در پیاده‌سازی عملی این راهبردهاست؛ چرا که درک دقیق این وابستگی‌ها، از ایجاد زنجیره‌ای از پیامدهای ناخواسته در مواجهه با یک تهدید منفرد جلوگیری می‌کند.

هر راهبرد ملی، اگرچه در سطح مفهومی ممکن است واجد انسجام باشد، تنها در صورتی اثربخش خواهد بود که از یک سازوکار اجرایی منسجم، چندسطحی و هماهنگ برخوردار باشد. در حوزه حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی، این ضرورت نه‌تنها به‌واسطه پیچیدگی فنی زیرساخت‌ها، بلکه به دلیل تنوع نهادی و تعدد ذی‌نفعان، بیش از سایر حوزه‌ها خود را نمایان می‌سازد.

نقش‌آفرینی هریک از این نهادها متناسب با ماهیت زیرساخت‌های مرتبط با آن‌ها طراحی شده است. برخی مسئول هدایت کلان و نظارت راهبردی‌اند، برخی عهده‌دار تدوین ضوابط فنی و مقررات اجرایی و برخی دیگر مسئول اجرا، تمرین، پاسخ و پایش. اما آنچه در میان این تقسیم کار اهمیت بنیادین دارد، وجود سازوکارهایی برای هم‌افزایی، تبادل اطلاعات، و کاهش تعارض نهادی است؛ تا از موازی‌کاری و گسست عملکردی در زمان بحران جلوگیری شود.

معماری دفاع در لایه‌های زیرساختی و پیش‌دستی دربرابر تهدید

الزامات اجرایی و ضمانت‌های تحقق طرح

موفقیت یک سیاست کلان، به‌ویژه در حوزه‌هایی که در مرز میان امنیت و توسعه قرار دارند، بیش از آنکه وابسته به میزان دستورالعمل‌های صادره باشد، به چگونگی نهادینه‌سازی آن در فرایندهای واقعی تصمیم‌سازی، اجرا و ارزیابی بازمی‌گردد. در چنین شرایطی، صرف تدوین سندی راهبردی کفایت نمی‌کند، مگر آنکه پیاده‌سازی آن در متن طرح‌ها، پروژه‌ها و فرآیندهای مهندسی و مدیریتی جاری گردد.

یکی از وجوه تمایز این طرح، تأکید آن بر انتقال پدافند غیرعامل از سطح پیوست به سطح ذات طرح‌های توسعه‌ای است؛ به‌عبارت دیگر، پدافند نباید یک الحاقیه‌ی ثانویه تلقی شود، بلکه باید در متن طراحی، فناوری انتخابی، موقعیت‌یابی جغرافیایی و حتی الگوی کاربری زیرساخت‌ها، از ابتدا لحاظ شده باشد. این نگاه، مستلزم تعریف الزامات فنی دقیق، اجرای کنترل‌های مرحله‌ای و در نهایت، مکانیزم‌های نظارتی معتبر و مؤثر در فرآیند تحویل و پایان‌یابی طرح‌هاست.

از سوی دیگر، ساختار ضمانت اجرا در این حوزه، تنها بر ابزارهای حقوقی و الزام‌آور تکیه ندارد، بلکه با طراحی یک چرخه پیوسته از ارزیابی، تمرین، بازخورد و اصلاح، تلاش می‌کند تا فرهنگ پایبندی به الزامات را در دستگاه‌ها درونی کند. البته در موارد قصور یا استنکاف، تدابیر انضباطی و قضایی نیز به‌عنوان پشتوانه حاکمیتی، نقش مکمل ایفا می‌کنند؛ تا میان نظارت ساختاریافته و مسئولیت‌پذیری سازمانی پیوندی قابل اتکا برقرار شود.

چالش‌ها و فرصت‌ها در اجرای طرح

اگرچه انسجام مفهومی و جامعیت ساختاری طرح، ظرفیت بالایی برای اثرگذاری در سطوح کلان و بخشی فراهم می‌آورد، اما تحقق عملی آن مستلزم عبور از برخی موانع و در عین حال بهره‌گیری از ظرفیت‌هایی است که می‌تواند به‌عنوان پیشران عمل کند.

در سطح چالش‌ها، شاید مهم‌ترین مسئله، ناهم‌ترازی سطح آمادگی دستگاه‌ها با پیچیدگی تهدیدات نوین باشد. در حالی‌که طیف تهدیدات از حالت سنتی به اشکال سایبری، ترکیبی و درون‌زا میل پیدا کرده‌اند، زیرساخت‌های بسیاری از دستگاه‌ها همچنان فاقد سازوکارهای پایش مستمر، پاسخ سریع و تاب‌آوری چندلایه هستند. همچنین هم‌افزایی نهادی و «تقسیم وظایف مؤثر» میان نهادهای ذی‌ربط، با چالش‌هایی چون تداخل مسئولیت، اختلاف در اولویت‌بندی، و بعضاً نبود فرهنگ سازمانی مبتنی بر مدیریت مخاطرات مواجه است.

در مقابل، کشور از ظرفیت علمی و فناورانه قابل توجهی برخوردار است. مراکز دانشگاهی، شرکت‌های دانش‌بنیان، و پارک‌های علم و فناوری می‌توانند در تولید دانش بومی، طراحی فناوری‌های حفاظتی و توسعه ابزارهای پایش و هشدار، نقش فعالی ایفا کنند. همچنین، جایگاه قانونی تثبیت‌شده طرح و حمایت آن از سوی عالی‌ترین سطوح حکمرانی، فرصتی مهم برای نهادینه‌سازی اقدامات پدافندی در فرآیندهای توسعه‌ای کشور فراهم آورده است.

حرف آخر

در جهانی که زیرساخت‌ها نه‌فقط ابزارهای خدمت‌رسانی، بلکه عناصر کلیدی پایداری ملی و ابعاد نوین قدرت ملی محسوب می‌شوند، طراحی و اجرای سازوکارهایی برای مصون‌سازی و تداوم‌بخشی به عملکرد آن‌ها، ضرورتی گریزناپذیر است. طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی، پاسخی ساختاریافته به این ضرورت است؛ پاسخی که در عین برخورداری از پشتوانه قانونی و حاکمیتی، با درکی عمیق از تحولات تهدیدمحور و وابستگی‌های سیستمی در فضای زیرساختی کشور شکل گرفته است.

با این حال، کارآمدی چنین طرحی صرفاً در گرو ابلاغ آن نیست، بلکه در گروی ترجمه مؤثر مفاهیم آن به رفتارهای سازمانی، مهندسی پروژه‌ها، سیاست‌گذاری اجرایی و تغییر در فرهنگ مدیریتی نهادهاست. پدافند غیرعامل، در این نگاه، تنها یک الزام فنی نیست، بلکه یک جهان‌بینی مدیریتی است؛ جهان‌بینی‌ای که بر مقاومت فعال، تطبیق‌پذیری در بحران و انسجام نهادی تأکید دارد.

 برای دریافت این طرح می توانید از این لینک اقدام کنید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر