آمارهای کرونایی اعم از سرپایی، بستری و مرگها به طرز فاجعهباری در حال افزایش است. اوضاع روزبهروز بدتر میشود. بیمارستانها از بیماران کرونایی پر شدهاند و حالا دیگر بیماران پشت در بیمارستان برای پیداکردن تخت خالی و درمان سرگردانند. انگار کار از دست متولیان خارج شده است و مردم به حال خودشان رها شدهاند.
به گزارش پایداری ملی، روزنامه جوان نوشت: پروفسور محمداسماعیل اکبری، مشاور عالی سابق وزیر بهداشت از روزهای نخست اپیدمی از منتقدان نحوه مدیریت مقابله با کرونا بوده است. این استاد دانشگاه شهید بهشتی که ریاست انجمن آموزش پزشکی کشور و ریاست مرکز تحقیقات سرطان را هم بر عهده دارد و بنیانگذار آموزش پزشکی جامعهنگر در ایران است و معاونت سلامت و معاونت بهداشتی وزارت بهداشت، ریاست دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و طراحی و اجرای یکی از بزرگترین و موفقترین واکسیناسیونهای دنیا و بزرگترین واکسیناسیون ایران (۱۹ سال پیش، ۳۳ میلیون ایرانی تنها در یک ماه در برابر سرخک و سرخجه واکسینه شدند!) را هم در کارنامه دارد، تأکید میکند: «در حال حاضر ما بدترین وضعیت مقابله با ویروس کرونا را در جهان داریم یا جزو بدترین کشورها هستیم.» آنچه در پی میآید بخش نخست از گفتوگوی «جوان» درباره بایدها و نبایدهای مدیریت اپیدمی کروناست و اینکه چرا به فاجعه مرگ روزانه چند صد بیمار کرونایی در کشور رسیدهایم.
بهرغم آنکه کاسهکوزههای وضعیت بحرانی امروز بر گردن مردم و عدم رعایت شیوهنامههای بهداشتی انداخته میشود، اما به نظر میرسد مشکل اصلی رسیدن به شرایط کنونی مدیریت ناکارآمد مقابله با کرونا در طول ۱۸ماه گذشته باشد که موجب شده کشور به شرایط بحرانی امروز برسد. شما به عنوان یکی از اساتید پیشکسوت حوزه سلامت عمومی، مدیریت مقابله با کرونا در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر ما در برخی شاخصها بدترین وضعیت مقابله با ویروس کرونا را در جهان داریم یا جزو بدترین کشورها هستیم. اکنون روزانه به طور رسمی قریب ۵۰۰ مرگ داریم و قطعاً با ادامه روند کنونی، این آمار بالاتر خواهد رفت. با فرض گرفتن ضریب۲ اصلاحیه مرگ، روزانه قریب هزار نفر از کرونا میمیرند. این بدان معنی است که مرگهای ناشی از کرونا تقریباً معادل همه مرگهای ناشی از سایر بیماریها در کشور میشود. با فرض این ضریب اصلاح، حدوداً طی ۱۸ماه گذشته، به اندازه هشت سال دفاع مقدس، عزیز از دست دادهایم! این نشانه عملکرد بد و شعاری ماست و حکایت از آن دارد که به دلیل عدمرعایت موازین علمی در مدیریت بیماری کرونا بدترین کشور یا جزو بدترین کشورها هستیم.
چرا مدیریت مقابله با کرونا در کشور ما بدترین یا جزو بدترین کشورها شده است، مگر راهکارهای علمی متناسب با شرایط اینچنینی وجود ندارد یا دلایل دیگری منجر به شکلگیری این بحران شده است؟
سعی میکنم با عبارات ساده موضوع را تبیین کنم. در کنترل یک اپیدمی یا واقعه ملی فراگیر، یک متولی داریم که ساختارهای علمی عملیاتی آن قضیه را باید بلد باشد و شاخصهای علمی را بشناسد و یک حکومت و یک دولت داریم که کارهای پشتیبانی را انجام میدهند؛ روال متعارف اینگونه است، به طور مثال اگر جنگی اتفاق بیفتد، وزارت دفاع و نیروهای نظامی و انتظامی متولی مطلب هستند، اما به این معنا نیست که وزارت نیرو یا وزارت بهداشت نباید کاری انجام دهند بلکه این وزارتخانهها هم کار پشتیبانی دارند. در امر اپیدمی کرونا نیز وزارت بهداشت متولی امر است، بنابراین باید شاخصهای علمی کنترل اپیدمی را که حالا بزرگ شده و به پاندمی تبدیل شده است، بلد باشد و این شاخصها را خودش اجرا کند. علاوه بر این برخی شاخصهها نیازمند حمایتهای دولتی و حاکمیتی هستند و وزارت بهداشت موظف است این شاخصهها را به ستاد ملی مقابله با کرونا ببرد و برایش مصوبه بگیرد. اما وزارت بهداشت وظیفه اصلی و علمی خودش را در این زمینه بهدرستی انجام نداده است، به همین جهت من میخواهم تاریخ را بگویم و امیدوار باشم به اینکه وزیر آینده و جناب حجتالاسلام دکتر رئیسی از آن استفاده کنند. کار با هیاهو، مصاحبه، شعار دادن و پروپاگاندا که در 1 سال و نیم اخیر اتفاق افتاد، حل نمیشود. کنترل اپیدمی حتماً نیازمند علم است و علم مراقبت از اپیدمی در دنیا تعریف شده است. همچنان که در حال حاضر با ویروس کرونا درگیر هستیم و ممکن است در آینده ویروس دیگری بیاید و هر کدام از اینها چارچوبهای علمی و رفتاری برایشان وجود دارد، اما طبق این چارچوبها رفتار نشده است.
آقای دکتر مصداقیتر بفرمایید چه کارهایی باید انجام میشد که نشد؟
اسفندماه سال ۹۸ به وضوح و دهها بار در جلسات مختلف در وزارت بهداشت و... بحثهای علمی پیرامون بایدها و نبایدهای کنترل اپیدمی کرونا مطرح شد و مدیران محترم توجیه شدند. من چند اپیدمی را در این کشور با همکاری همکاران دانشمندم کنترل کردهام، نه در شعار بلکه در واقعیت، بر همین اساس هم مدیران مربوطه را توجیه کردم که برای کنترل اپیدمی باید چه کارهایی را انجام دهیم. وظیفه اصلی متولی سلامت در کنترل اپیدمی این است که دنبال عامل اپیدمی بروند نه دنبال معلول، این بدین معناست که به دنبال مریض نرویم. فرد وقتی بیمار بشود خودش سراغ دوا و دکتر میرود، اما عامل ویروس را باید کنترل کرد و برای این کار چارچوبهای علمی وجود دارد. بارها صحبت کردیم و گفتیم، اما متأسفانه توجه کافی نشد. برای نمونه، در ۱۱ فروردین ۱۳۹۹ طی نامهای رسمی به همکاران در دانشگاههای سراسر کشور چارچوبهای علمی را تبیین کردم و سپس در برنامههای دیگر و جلسات مختلف این کار تکرار شد. در آبان ۹۹، نقاط ضعف، طی نامهای رسمی تبیین و نهایتاً به صورت مصاحبه نیز عنوان شد، اما این چارچوبهای علمی و تجربی رعایت نشدند و هنوز هم رعایت نمیشوند و حرفها و مصاحبههایی که صورت میگیرد هم غالباً ناصحیح و غیرعلمی است.
این چارچوبهای مقابله با اپیدمی چیست که باید رعایت میشد، اما نشد، هنوز هم رعایت نمیشود؟
اصل اول و قدم نخست در کنترل یک اپیدمی این است که به طور فعال در بین مردم برویم و همه مردم را غربالگری کنیم. ببینیم چه کسانی مریض هستند. مریض سطحبندی شده و بر اساس سطحبندی یا در خانه میماند و درمان میشود یا در مراکز سرپایی و اگر حالش خراب باشد به بیمارستان میرود. این کار بر اساس سیستمهای امروزی دیجیتال راحتتر هم قابل انجام است، این بخش از کار اگر چه به خوبی اجرایی نشده، اما میتوان پذیرفت که با وجود نقاط ضعف رویهمرفته اجرا شده است، هر چند در نقاط مختلف و در دانشگاههای علوم پزشکی مختلف بهصورت متفاوت اجرا شده، اما در مجموع میتوانیم بگوییم کار شناسایی بیماران تا حدودی در کشور انجام شده است. دومین کاری که باید انجام شود و صورت نگرفته و در همه نامهها و سفارشها و هشدارهای جدی بنده موجود است، موضوع ایزولاسیون است.
ایزولاسیون یعنی چه؟
وقتی یک مریض را کشف میکنید، این مریض حاوی ویروس است. ما درمان بیمار را شروع میکنیم، اما ویروس در حال چرخیدن است. این را به خاطر داشته باشید که ما قدرت نابودی ویروس را نداریم و تنها علامتها و عوارض ناشی از ویروس را مهار میکنیم، به طور مثال اگر ریه بیمار مشکل پیدا کرده به او اکسیژن میدهیم، کلیهاش خراب شده، دیالیز میکنیم و برای دردش به او مسکن میدهیم، اما بلد نیستیم ویروس را از بین ببریم. ویروس وجود دارد و اگر دوره کمون ویروس در یک آدم طی نشده باشد و آزاد رفتوآمد کند، دیگران نیز آلوده میشوند. ایزولاسیون یعنی فردی را که کشف کردهایم، ویروس در بدنش فعال است، در یک گوشهای مهار، کنترل و رصد کنیم تا دیگران را مبتلا نکند. گروه بعدیای که باید رصد و کنترل شوند، افرادی هستند که با بیمار در تماس بودهاند. معمولاً به طور متوسط حدود ۷ تا ۱۰ نفر با مریض در تماس بودهاند، حتی اگر یک ربع این افراد باهم در تماس باشند، یعنی آلوده هستند و باید حامل ویروس محسوب شوند. اگر واقعاً بناست ما ویروس و اپیدمی را کنترل کنیم، باید هم خود بیمار و هم آن هفت تا ۱۰ نفر جزو گروه کنترلی ما قرار بگیرند نه فقط فردی که حالش بد شده و به بیمارستان منتقل کردهایم. تمام این افراد باید از زیر ذرهبین مراقبت ما بیرون نروند و قرنطینه مطلق شوند و هیچ فرقی با بیمار ندارند. به عبارت دیگر، ایزولاسیون این است که بیمار مبتلا و این نفراتی که با وی در ارتباط بودهاند تحت مراقبت باشند و از محیط زندگی خود خارج نشوند، به طور نمونه طبق آماری که اعلام میشود، البته آمار واقعی هم نیست و بر اساس تستهایی است که در کشور انجام میشود، اگر در یک روز ۳۰هزار مریض داشته باشیم، یعنی ۳۰۰هزار نفر با این بیماران در ارتباط بودهاند و این افراد هستند که دارند ویروس را منتقل میکنند و ما هیچ کاری با آنها نداریم! چون به صحبتهای ناصحان عمل نشد، برای ایزولاسیون و برخی نکات دیگر، ملاقاتی با وزیر محترم کشور داشتم و ایشان خیلی هم استقبال کردند و بنا شد فرضاً از هتلها استفاده شود، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد و ایزولاسیون شکل نگرفت. در برابر این امر چه کار کردیم؟ به بیمار گفتیم برو و در خانهات بمان! در حالی که وقتی قرار است کسی در خانهاش بماند، شخصی باید برای اموراتش به وی کمک کند و فرضاً آب و نان و غذای او را تأمین نماید. همچنین باید مسائلی از این قبیل را در نظر گرفت که در یک خانه چند سرویس بهداشتی وجود دارد، چند نفر میتوانند در آن خانه کنترل شوند. خانهای ۴۰متر است، خانهای ۶۰متر است و خانهای ۴۰۰متر است! هر کدام از اینها فرق میکند. همین که فقط به بیمار توصیه کنیم که در خانه بمان، معنی ندارد و نمیتوانیم اسمش را ایزولاسیون بگذاریم و بیماری را مهار کنیم، بنابراین در حوزه ایزولاسیون ما نمره زیر ۱۰ گرفتهایم، هم در تولیگری که وزارت بهداشت عهدهدار آن است و هم در حکومت که نامش ستاد ملی مقابله با کروناست.
البته اوایل شیوع بیماری برخی حرکتهای مردمی اتفاق افتاد، اما گویا تداوم نداشت!
بله، حرکتهای مقطعی از سوی مردم صورت گرفت، اما موضعی و مقطعی بود، در حالی که چنین حرکتهایی باید سیستماتیک باشد و متولی سلامت خود متوجه این امر باشد و آن را پیگیری کند و به محض اینکه بیمار کشف شد، افراد در تماس با او یا باید در منازلشان قرنطینه شوند یا در مناطق و مکانهایی که ما درست یا مهیا کردهایم، حداقل ۱۴روز باقی بمانند، کاری هم با آنها نداریم، فقط برای آنکه ویروس را منتقل نکنند باید ۱۴روز از تماس با دیگر افراد خودداری کنند و آب و غذای آنها تأمین شود چراکه اینها مانند یک بمب عمل میکنند. اینجا لازم است نیروی نظامی، انتظامی و نیروهای مردمی و هر کسی که میخواهد کمک کند، برای اجرای این قرنطینه وارد میدان شوند، اما عملاً این اتفاق هم نیفتاد، بنابراین در اصل دوم که اصل کنترل بیماران و ایزولاسیون و قرنطینههای فردی است، ما نمره نزدیک به صفر گرفتیم؛ و همین مسئله هم موجب پخش ویروس در این سطح گسترده شده است.
بله، رعایتنکردن ایزولاسیون بیمار و اطرافیان وی عامل اصلی انتقال ویروس در کشور بوده است و خواهد بود. این موضوعات را از همان اسفند سال ۹۸ هم در محافل علمی و خصوصی مطرح کردم و هم در نامههای رسمی محرمانه و غیرمحرمانه و هم نهایتاً در مصاحبهها گفته شد، اما متأسفانه تحت تأثیر قرار نگرفتند و وظیفهشان را به درستی انجام ندادند.