استقرار زیرساختهای حیاتی در مجاورت شهرها همواره جایگاه بحث و تبادل نظرهای زیادی بوده است و دیدگاههای مثبت و منفی در این زمینه وجود دارد.
به گزارش پایداری ملی به نقل از ایمنا، شهرها برای برطرف کردن نیاز ساکنان خود و تأمین مواد و انرژی مورد نیاز به منابع مختلفی نیاز دارند. نگهداری این منابع نیازمند تأسیسات و زیرساختهایی است تا بتواند در بازه زمانی مشخص مواد و انرژی مورد نیاز شهر را تأمین کند.
با توجه به پیشرفتهای جامعه بشری نوع منابع مورد استفاده شهرها و ساکنان آنها نسبت به سدههای گذشته، تغییرات زیادی کرده و مکان استقرار بسیاری از این تأسیسات جای بحث و مجادله زیادی بوده است. برخی بر این گمان هستند که این تأسیسات باید به بیرون از شهر منتقل شود و عدهای دیگر نظر مخالف ایشان دارند و وجود این زیرساختها در شهرها را ضروری و اجتناب ناپذیر میدانند.
با توجه به اینکه برخی از این صنایع یا تأسیسات ذاتاً مخاطره آمیز است، این سوال مطرح میشود که مکان درست استقرار آنها در شهرها کجاست و چه مولفههایی در این زمینه باید مدنظر قرار بگیرد؟ در این زمینه با " امید رضا صفی یاری، دکتری مهندسی عمران و پژوهشگر تاب آوری و حفاظت از زیرساختهای حیاتی" گفتو گویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
درهم تنیدگی این تأسیسات و زیرساختها با ساختارهای شهری چگونه ایجاد شد؟
این پدیده یک جبر تاریخی است. انسان امروزی با اینگونه مصیبتها و مشکلات ناشی از گسترش و توسعه یافتگی شهرها و مراکز جمعیتی مواجه شده است، به این دلیل است که به صورت سنتی و در طول تاریخ بعد از صنعتی شدن دنیای مدرن نسبت به دوران قدیم، بشر به سمت تولید بیشتر و احداث کارخانهها و صنایع پیشرفتهتر صنعتی متمایل گردید و ناگزیر این مراکز را با دانش روز خودش در مناطقی احداث میکرد به مرور برای اینکه نیروهای کار به این مراکز دسترسی پیدا کنند، مراکز جمعیتی به سمت این مراکز صنعتی کشیده شدند.
مراکز جمعیتی و شهرها گسترش پیدا کردند و جمعیت کاری و سکونتی به مرور ظاهر و ابعادی انبوهتر و گستردهتر پیدا میکردند. کشور ما نیز این مراحل را همچنان در تناظر با دنیای پیشرفته، طی کرده است مثال واضحی از این اتفاق پالایشگاه آبادان است، هنگامی که پالایشگاه در زمان خودش ساخته شد، مکان یابی بسیار خوبی داشته است، به عبارتی موقعیت بسیار استراتژیک و مناسبی را برای احداث از دیدگاه صنعتی، فرایندی، تولید و صادرات انتخاب کرده بودند؛ به مرور زمان بعد از گسترش جمعیت در اطراف این پالایشگاه و نواحی صنعتی آن، استقرار نیروی انسانی در مجاورت پالایشگاه در قالب نیروی انسانی شاغل در تأسیسات به صورت مستقر در شهرکهای مخصوص همان پالایشگاه و مردم بومی که برای کار یا خدمات رسانی به منطقه مهاجرت نموده و در آن ساکن شدند، افزایش یافته و رو به افزایش است؛ بدین ترتیب شهر آبادان گسترش یافته و این تغییر محیط به شکلی اتفاق افتاد که امروز پالایشگاه بخشی از شهر آبادان شده است.
بنابراین به لحاظ تاریخی، چنانچه فلسفه احداث پالایشگاه روز اول در زمان خودش دارای توجیهات خوبی برای انتخاب مکان داشته است، اما امروز به دلیل انتخاب شیوه توسعه به صورت خواسته یا ناخواسته به نحوی به آن دامن زدهایم که مجاورتها و در همتنیدگی بسیار پیچیدهای از فضای شهری و محیط مخاطره آمیز صنعتی ایجاد شده است.
لازم یادآوری است که در بسیاری از شهرهای ایران یا در نزدیکی مراکز جمعیتی، زیرساختهایی وجود دارد که از آن جمله میتوان به انبارهای مواد شیمیایی و خطرناک، مخازن سوخت یا مواد هیدروکربنی که در نزدیکی یا درون شهرها قرار گرفتهاند، کارخانهها و شهرکهای صنعتی و خطوط لوله برای عبور مواد مخاطره آمیز اشاره کرد. در نگاه اول اغلب این مجاورتها نامطلوب است، اما وقتی با دقت بیشتری به این مساله توجه کنیم، درمییابیم که باید منشأ و زمان پیدایش هرکدام از این زیرساختها و محیط شهری یا مراکز جمعیتی در معرض آنها را تحلیل کنیم.
بسیاری از تأسیسات و شریانهای حیاتی که در شهرهای مختلف است زمانی خارج از محدوده شهر احداث شده بودند، اما به مرور زمان این مخازن نفت، خطوط لوله و سایر زیرساختها در بخشهایی از کالبد شهرهای ما جای گرفتهاند. بدین لحاظ استقرار زیرساختها قبلاً در مناطق ایمن، امن و خالی از سکنه و دور از محیط شهری بوده است، اما امروز شهرها به دلیل رشد و نیاز جمعیت، همچنین مهاجرت تودههای انسانی گسترش پیدا کرده است؛ به موازات آن حاشیهنشینیها تقویت شدند و در نتیجه نواحی و مناطقی که قبلاً حریم تأسیسات محسوب میشدند، اکنون تبدیل به بخشی از شهر شده و در نتیجه محیط زیست شهری و مردم ساکن آن، در مجاورت بسیار نزدیک این تأسیسات قرار گرفتهاند.
ایجاد این مجاورتها میتواند ریشه در نوع برنامه ریزی داشته باشد؟
به واقع این در هم تنیدگیها، ریشه دیگری نیز دارد که میتوان آن را به دوران مدرنتر طراحیهای شهری در قیاس با زیرساختهای استقرار یافته قدیمی نسبت داد. ممکن است در نگاه اول چنین به نظر برسد که در طراحی و مکان یابی این زیرساختها دقت کافی نشده است، اما باید توجه داشت که عدم دقت کافی به معنای اشتباه محض نیست، بلکه آیندهنگری خوب و پیش بینی مناسبی از آینده توسعه نداشتیم که دلایل مختلف دارد؛ البته گروه مطالعاتی یا متخصصانی که مکان یابی میکردهاند، دقت عمل نداشته یا اطلاعات به خصوص اطلاعات آماری در زمان طراحی ناقص بوده باشد که هنوز هم این مشکل وجود دارد و ما در زمینه گردآوری اطلاعات آماری ضعفهایی داریم، زیرا پیشینه جمع آوری برخی از آمار محیطی، اقلیمی، جمعیتی در کشور ما قدمت کافی نداشته یا دارای نقصهای اطلاعاتی از بُعد علمی هستند.
چنانچه بتوانیم پیش بینی درستی از سمت و سوی توسعه شهری و افزایش جمعیت داشته باشیم، میتوانیم گسترش فضایی شهر را با دقت و ملاحظات بهتری پیش بینی کنیم در سوی دیگر مدیران شهری قرار میگیرند که سکان توسعه شهرها و مراکز جمعیتی به دست آنهاست؛ آنها هستند که سیاستگذاری میکنند، طرحهای جامع را تهیه کرده و تدوین طرحهای کلان شهرسازی و مدیریت شهری را به طراحان سپرده و نتایج مطالعات را راهبری میکنند؛ ممکن است مدیران به اجرای طرحهای توسعه شهر و توسعه زیرساختها توجه نکنند و یا اصلاً اطلاعات کافی و درست در اختیار آنها قرار داده نشود.
به علاوه در برخی از طرحهای توسعه نیز مدیران دستگاههای مختلف به صورت جزیرهای عمل میکنند، دقت لازم در زمینه تهیه طرحهای توسعه در مجاورت یا درون شهر را ندارند و بدون توجه به ملاحظات و ضروریات برای زیرساختهای آتی وزارتهایی مانند نفت، نیرو، صنعت یا نظایر آنها، برنامه توسعه شهر را تهیه میکنند و در پی آن ساخت و ساز شروع میشود. طی فرآیند تهیه طرحهای توسعه شهری ممکن است این نبود اطلاع رسانی کافی و مناسب به مدیران یا موجود نبودن دادههای درست، موجبات تصمیمگیریهای نادرست را فراهم آورده و در نتیجه برنامهریزی نامناسب، انتخاب مکان نامطلوب و درهم تنیدگی مخاطره آمیز ایجاد شود.
تجربه شهرهای دنیا از این مجاورت نامطلوب چیست؟
ما امروز میراث دار تغییراتی هستیم که طی دهههای گذشته ایجاد شده و منجر به ایجاد و استقرار طرحهای مختلف شده است. این طرحهای زیرساختی نیز خواسته یا ناخواسته، درست یا غلط، با آگاهی یا بدون آگاهی در زمان خود اجرا شدهاند و در حال حاضر شرایط و وضعیت پیشِ روی شهرهای ما این است.
شهرهای بزرگی در سراسر جهان نیز شرایطی همانند ما داشته و آنها نیز کمابیش چنین شرایطی را دارند و پیامدهای نامطلوب یا فاجعهباری حاصل از این نوع توسعه را تجربه کردهاند. همه جای دنیا این اتفاق به مرور بیشتر و بیشتر میشود، چرا که با افزایش جمعیت نوع بشر و گسترش شهرها، به ناچار مواجهه با شرایط ناایمن نیز زیادتر میشود.
به عنوان یک مثال، اتفاقی که در بندر بیروت طی روزهای گذشته روی داد، مثالهای مشابهی در نقاط دیگر کره زمین داشته است. یکی از این وقایع که شباهت زیادی با این فاجعه داشته است، اتفاقی است که در سال ۱۹۴۷ میلادی در بندری در شهر تگزاس کشور ایالات متحده روی داد و طی آن محمولهای از ماده آمونیوم نیترات طی یک آتش سوزی مهیب دچار انفجار شد. در آن رویداد نیز تعداد زیادی از شاغلین و مردم ساکن در مناطق همجوار بندر کشته و زخمی شدند، به گونهای که از لحاظ آماری تلفات بسیار بیشتر از فاجعه بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ بوده است.
با نگاهی به این دو اتفاق در مییابیم که تجربه بشر در فجایع مشابه، علی رغم درسآموزیهای قبلی موجب نشده بود که این نوع از خطر در یک محیط بندری تکرار نشود. جالبتر اینکه جمعیت جهان به نسبت سال ۱۹۴۷ چندین برابر شده است و در اطراف یک محیط خطرناک مشابه با پدیده شهر تگزاس، جمعیتی بسیار زیاد در بندر بیروت ساکن شده بودند و با هر سناریویی از رویداد مخاطره آمیز، باز هم یک توده انسانی بیدفاع در معرض یک خطر بسیار مهلک قرار گرفتند.
راهکار رفع این مشکل چیست؟
عاقلانهترین شیوه که اطمینان بخش باشد، این است که در زمان طراحی، حریمها و حفاظهای ایمنی و امنیتی را به درستی در نظر بگیریم و بتوانیم شرایط ایمن (در برابر مخاطرات طبیعی) و امن (در مواجهه با مخاطرات ناشی از اتفاقات غیر طبیعی مثل جنگ، تروریسم و…) را برای جمعیتهای انسانی و محیطهای شهری فراهم کنیم. چنانچه با توجه به دو کلید واژه امن و ایمن، طراحی و مکان یابی درستی بشود و پیش بینی درستی از آینده توسعه و تهدیدات محتمل برای شهرها و زیرساختها داشته باشیم، میتوانیم این دو محیط را در کنار هم و در حوالی هم، اما نه در مجاورت مخاطره آمیز و نه در حریمهای خطرناک و آسیب پذیر یکدیگر مستقر کرده و در عین حال از مزایای اقتصادی، رفاهی و خدمات رسانی متقابل آنها برای زندگی مطلوب شهروندان بهرهبرداری کنیم.
ضوابط و استانداردهایی که باید به منظور مجاورت مطلوب در نظر گرفته شود، چیست؟
با اینکه ما امروزه در بسیاری زمینهها پیشرفته شدهایم اما در بسیاری موارد استاندارد، ضوابط یا الزامات فنی لازم را نداریم. در این خصوص باید توجه داشت که ممکن است دانش بشر محدود و کم باشد یا هنوز به مخاطره آمیز بودن این تأسیسات به صورت کامل اشراف نداشته باشیم. در دوران قدیم سطح استانداردها بسیار پایین بوده یا اصلاً وجود نداشته است اما امروزه دانشمندان، متفکران، مهندسان و طراحان، استانداردهایی را برای استقرار این تأسیسات و زیرساختها طراحی کردهاند.
چنانچه بخواهیم از دید شهری به این موضوع بپردازیم، استانداردهای حریم برای شهرها، نگاه کاربردی و سکونتی است و هنوز استانداردهای کامل و سختگیرانه برای حریمهای مخاطره آمیز در شهرها، در خصوص مجاورت مراکز خطرناک طراحی نشده یا الزامات سختگیرانهای در این خصوص وجود ندارد. به طور مثال مراکز رادیولوژی در شهرها وجود دارد، مراکزی که عکسبرداری در آنها انجام میشود یا بیمارستانها، مراکز تحقیقاتی، درمانی و دانشگاههایی را داریم که در آنها چشمههایی از مواد رادیواکتیو، هرچند ناچیز وجود دارد. این مواد با وجود ناچیز بودن، قابلیت آسیبزایی دارند.
چنانچه زلزله شده یا آن مرکز دچار آتش سوزی یا خرابی شود یا احیاناً اشتباه فردی یا جمعی در بهره برداری انجام شود و دستگاهها به هر دلیلی فرسوده شود، نشت مواد رادیواکتیو از آن مرکز مطالعاتی، درمانی یا دانشگاهی میتواند برای محیط اطراف آسیبزا باشد خود پرسنل و افرادی که وارد این مراکز میشوند، وسایل حفاظتی دارند اما این سوال وجود دارد که آیا برای این مرکز ضوابط ایمن در نظر گرفته شده است، آیا برای محیط مجاور، طراحی متناسب در نظر گرفته شده و آیا در قوانین شهرسازی ما آمده است که از چنین مراکزی باید چقدر فاصله گرفت و سپس اقدام به ساخت منازل مسکونی کرد؟ یا پارکهای بازی کودکان، مراکز تفریحی و مراکز فروشگاهی را باید در چه فاصلهای از این مراکز بسازیم؟
در برخی مناطق کلانشهرها، ایستگاههای پمپ بنزین دقیقاً دیوار به دیوار منازل مسکونی است. در بسیاری از خیابانهای بزرگ و قدیمی حال حاضر شهری مانند تهران، پمپ بنزینهایی قرار دارد که در گذشته و در اطراف آنها سازهای نبوده است، اما با توسعه شهر، خرید و فروش یا واگذاری زمین یا تغییر کاربری روی داده است و تبدیل به برجهای مسکونی یا مرکز فروشگاهی شده است؛ امروزه ما در مجاورت این پمپ بنزینها، خانههای مردم را داریم. سوال اینجاست که آیا نباید حریم و ضوابط حفاظتی برای این مراکز و مراکز مشابه آنها داشته باشیم؟
جای این ضوابط در اسناد بالادستی و مقررات طراحی ما خالی است. بسیاری از قوانین کشور در حوزههای اقتصادی، حقوقی و مهندسی ما به زمانهای قدیم و حتی به دوره قبل از انقلاب بازمیگردد و اما هنوز تغییری نکردهاند و همچنان مورد استفاده هستند. این قوانین نیاز به اصلاح و بهروزرسانی دارند زیرا محیط زندگی مردم ما، شکل شهرهای ما و نیازهای جامعه امروزی ما عوض شده است. ممکن است نیاز به ضوابطی داشته باشیم تا برخی تأسیسات و زیرساختها را جابجا کنیم.
زمانی شبکه گازرسانی، انتقال برق یا فاضلاب را احداث کردیم اما بعداً به دلیل توسعه شهر، برخی از خانهها بسیار به این تأسیسات نزدیک شدهاند و برخی از محلهای تجمع مردم یا مراکزی مثل مدارس، دانشگاهها و مراکز تفریحی در نزدیکی همان نقاط مخاطره آمیز مستقر شدهاند. باید توجه کنیم که شهرهای ما مرتب در حال تغییر و توسعه است و این تحولات موجب میشود که ضوابط فنی مورد استفاده نیز باید پویا و هماهنگ با شرایط روز باشد و با زمان تغییر کند.
جابجایی زیرساخت، معمولاً کاری سخت، پیچیده، پر هزینه و خطرناک است در حالی که توسعه شهری و اجازه احداث منازل مسکونی یا مراکز جمعیتی و انسانی کنترلپذیرتر است و این دیدگاه باید در طراحی شهری به دست بیاید و پذیرفته شود. بررسی اینکه آیا قوانین باید به همین منوال حفظ شده یا اصلاح شده و قوانین جدیدی در نظر گرفته شود اهمیت دارد. برخی از این قوانین نوشته شده نیست بلکه در طرحهای ما ظاهر میشود، به عبارتی مهندسان شهرساز و طراح ما باید طرحهای جامع شهری را بازنگری کنند یا از نو بنویسند، به علاوه در روند تهیه طرحهای تفصیلی شهرها باید با دقت به وضع این مراکز مخاطره آمیز توجه کنند و برای آن حریمی ایمن و امن در نظر بگیرند.
حریم امن و حریم ایمن هر دو باید در این طرحها مد نظر قرار بگیرد. در کشورهای خارجی به خصوص کشورهای اروپایی، آنهایی که زیرساختهای جدیدتری ایجاد کردهاند، حتی مدرسه را نیز در فضا و محیطی میسازند که اطراف آن حریم اختصاصی در نظر گرفته شده باشد.
بحث امنیت و ایمنی، دسترسیها، فرار و تخلیه اضطراری رعایت شده است اما ما این موارد را در شهرهای خود با دقت لازم و کافی لحاظ نکردهایم. حوزههای شهری و شهرسازی ما در زمینههای شهرسازی، معماری، مدیریت شهری و مدیریتهای کلان توسعه شهری باید این نوع استاندارد، ضوابط و مقررات را ایجاد کنند و این قوانین در بالاترین مراجع تصمیم گیری و قانونگذاری باید به تصویب برسد.
همچنین لازم است مراکز پژوهشی و دانشگاهی کشور با عنایت به مفاهیم نوین متناسب با مهندسی ریسک و کاهش مخاطرات در تدوین و تبیین دستورالعملها شایسته و عاجل اقدام کنند. البته باید از اقداماتی که تاکنون در مراکز نخبگی کشور شده است قدردانی نمود و حمایت شوند تا اینگونه برنامههای علمی و تخصصی تداوم یابند. به عنوان مثال دانشگاه آزاد تهران شمال به عنوان قطب برنامه علمی پدافند غیرعامل در کشور، با برپایی جلسات نخبگی و همچنین ایجاد زیرساخت یکپارچه در تعریف پایان نامههای پژوهشی ذیل طرح پایش برنامه علمی دانشگاه آزاد در سراسر کشور در این زمینه اقداماتی رو به جلو انجام دادهاند.
مراکز خطرناک نه تنها در کشور خودمان و در مجاورت شهرها، بلکه در مجاورت ما با سایر کشورها نیز وجود دارد، باید به لحاظ دیپلماسی نیز زبان مشترکی داشته باشیم تا حریمهای خود با سایر کشورها را نیز به نسبت مراکز مخاطره آمیز آنها به صورت متقابل ایمن سازی نموده و با رعایت ضوابط فنی دقیق طراحی کنیم. به عبارتی ما به قوانین و ضوابط سرزمینی و فراسرزمینی نیاز داریم که باید در عالیترین سطوح تصمیمگیری کشور از جمله در مجلس و در دیدگاه فراسرزمینی با کمک دستگاه دیپلماسی، پایه گذاری شده و لازمالاجرا شود و مردم عادی، صاحبان صنایع خصوصی و بخش دولتی از این ضوابط تبعیت کنند. مراکز علمی و پژوهشی، دانشگاهها و مهندسان مشاور، نخبگان ملی و افراد با تجربه و خبره کشورمان در این حوزهها باید طرحها