در حالی که هر دو حزب با صدای بلند بر سر مسائل کوچک و بی اهمیت جر و بحث می کنند، وقتی پایان مسائلی چون جنگ های بی پایان در خارج از کشور به میان می آید، آنها با شورو حرارت درکنار یکدیگر قرار می گیرند.
به گزارش پایداری ملی، رای دو حزبی هفته پیش سنا در نکوهش تصمیم پرزیدنت ترامپ مبنی بر خارج کردن
سربازان آمریکایی از سوریه و افغانستان، متاسفانه در این باره که در
واشنگتن چه می گذرد، خیلی حرف ها را به ما می گوید. در حالی که هر دو حزب
با صدای بلند بر سر مسائل کوچک و بی اهمیت جر و بحث می کنند، وقتی پایان
مسائلی چون جنگ های بی پایان در خارج از کشور به میان می آید، آنها با شورو
حرارت درکنار یکدیگر قرار می گیرند. با چند استثنا، جمهوریخواهان و دمکرات
ها در بر حذر داشتن رئیس جمهور حتی از اظهارنظر در این باره که وقت آن
است سربازان آمریکایی از افغانستان و سوریه به خانه بازگردند، در یک صف
قرار گرفته اند.
اصلاحیه ای که رهبر اکثریت سنا پیشنهاد داد و با
اکثریت آرا از سوی هر دو حزب به تصویب رسید، هشدار می دهد که «خروج شتابزده
نیروهای ایالات متحده از جنگ های جاری در سوریه و افغانستان، می تواند
شرایط لازم را برای متشکل شدن دوباره تروریست ها به وجود آورد.» همانطور که
یکی از مخالفان این اصلاحیه به درستی اشاره کرده بود، خارج کردن سربازان
آمریکایی از افغانستان به شدت «شتابزده» است، چرا که آنها حدود 18 سال است
که در این کشور حضور داشته اند! و با توجه به اینکه بخش اعظمی از نیروهای
القاعده و داعش در سوریه شکست خورده اند، خروج سربازان آمریکایی از این
کشور را بعد از حدود پنج سال اقدام نظامی بدون مجوز آمریکا، به سختی می
توان «شتابزده» دانست.
سناتورهای پشتیبان این اصلاحیه ادعا می کنند تا
وقتی که آخرین جنگجوی داعش کشته نشده یا به اسارت گرفته نشده اند، سربازان
آمریکایی نباید آنجا را ترک کنند. به روشنی پیداست که این حرف نادرستی است.
القاعده و داعش به دلیل ترک عراق از سوی آمریکا نبود که در این کشور به
وجود آمدند؛ آنها اصولا به دلیل حضور آمریکا در این کشور بود که شکل
گرفتند. تا پیش از حمله سال 2003 آمریکا به این کشور که نئوکان ها درباره
آن به ما دروغ گفتند، القاعده کجا در عراق حضور داشت؟ القاعده ای در عراق
نبود.
اما اشغال عراق از سوی سربازان آمریکایی، انگیزه قدرتمندی را
برای پیوستن عراقی ها به یک جنبش مقاومت برایشان به وجود آورد. به همین
ترتیب مداخله آمریکا در سوریه که در دولت اوباما شروع شد، در رشد گروه های
تروریستی در این کشور نقش داشت.
ما می دانیم که حمله و اشغال آمریکا
بهترین ابزار یارگیری را برای تروریست ها، از جمله تروریست های انتحاری
فراهم می کند. پس چگونه می توان پذیرفت که نگه داشتن سربازان در این کشورها
به هر شکلی می تواند به از میان برداشتن تروریسم کمک کند؟ در مورد «خلائی»
که بعد از خروج سربازان آمریکایی در سوریه ایجاد می شود نیز چطور است به
دولت سوریه اجازه داده شود که حل این مشکل را خودش بر عهده بگیرد؟ چرا که
آنجا کشور آنهاست و از زمانی که آمریکا به راه اندازی برنامه «تغییر رژیم»
سوریه در سال 2011 کمک کرد، آنها بوده اند که با داعش و القاعده جنگیده
اند. با وجود تمام چیزهایی که ممکن است در رسانه های جریان اصلی بشنوید،
این سوریه به همراه متحدانش بوده اند که بیشترین نقش را در مبارزه با این
گروه ها ایفا کرده اند و اصلا با عقل جور در نمی آید که آنها به تروریست ها
اجازه بازگشت به کشورشان را بدهند.
بر اساس قانون اساسی، کنگره
مسئولیت و الزام به اعلان جنگ را دارد، اما این قانون چندین دهه است که
نادیده گرفته شده است. رئیس جمهور، سرزمین های دوردست را بمباران می کند و
حتی برای جنگیدن و اشغال خاک کشورهای خارجی سرباز اعزام می کند و کنگره
کلمه ای حرف نمی زند. اما اگر رئیس جمهور جرات به خرج دهد و به دنبال خاتمه
دادن به یک جنگ باشد، به ناگهان غول خفته کنگره از خواب برمی خیزد!
من
سال های زیادی را در مخالفت با رویکرد قوه مجریه در ارتباط با مسائلی
سرکرده ام که رئیس جمهور بر اساس قانون اساسی هیچ اختیاری در آنها ندارد،
اما زمانی که پای تصمیمات مربوط به محل به کار گیری و جا به جایی سربازان
در یک جنگ به میان می آید، روشن است که قانون اساسی این اختیار را به
فرمانده کل قوا می دهد. پرسش واقعی که ما باید بپرسیم این است که وقتی رئیس
جمهور سرانجام قصد می کند به طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا خاتمه دهد،
چرا کنگره این قدر زود به خشم می آید؟