خلیج فارس را بزرگترین و مهمترین منبع انرژی جهان میدانند که امنیت آن به امنیت جهان گره خورده است. حوزه خلیج فارس در حدود 730 میلیارد بشکه ذخیره اثبات شده نفت و بیش از 70 تریلیون متر مکعب ذخیره گاه گاز طبیعی را در خود جای داده است. به عبارت دیگر 63 درصد منابع نفتی و 44 درصد ذخایر گازی اثبات شده جهان در این منطقه قرار دارد. ایران نیز با دارا بودن 33.5 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی یعنی 18 درصد ذخایر جهانی و 137.5 میلیارد بشکه نفت معادل 11.5 درصد ذخایر جهانی از مهمترین کشورهای منطقه به حساب میآید.
ایران به عنوان نقش ژئوکالچر در منطقه خلیج فارس در ایجاد امنیت منطقه نقش اساسی دارد که حتی قدرتهای جهانی از جمله آمریکا نمیتوانند این نقش را نادیده بگیرند و ایران میتواند از این جایگاه خود در راستای رسیدن به اهداف ملی، منطقهای و امنیت منطقه بهره بگیرد.
حتی ایران و آمریکا در برخی از مسائل مهم به ویژه در عرضه با ثبات نفت و قیمت آن، مبارزه با تجارت مواد مخدر منطقهای، حضور بنیادگرایان تکفیری و برخی از مسائل دارای منافع مشترک هستند، بنابراین شکل دهی هر نوع سیستم امنیتی یا نظم در خلیج فارس باید با حضور مستمر ایران صورت گیرد. طبیعی است هر گونه اخلال در نظم و حاکمیت ایران، میتواند این مهم را به خطر بندازد؛ به ویژه اینکه گروههای تکفیری و تروریستی در منطقه بیش از گذشته در حال تحرک و فعالیت هستند. بنابراین امریکا به خوبی میداند که آسیب به حاکمیت و اقتدار ایران میتواند رشد اقتصاد جهانی را به مخاطره بیندازد. بدون تردید برای همه جهان حضور جمهوری اسلامی ایران به مراتب بهتر از وجود گروهکهای تروریستی که همه انسانها به جز خودشان را به مرگ محکوم میکنند، است.
از این پاراگرافها به راحتی میتوان نتیجه گرفت که خطر بزرگ در منطقه خلیج فارس یک ایران اتمی یا تهدید سنتی متعارف نظامی نیست، بلکه تهدیدها عمدتاً تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که خارج از کنترل رهبران منطقه است. اگر امریکا با ایران مقابله میکند نه به خاطر هراس از ایران اتمی بلکه با موفقیت روزافزون ایران در منطقه و جهان اینگونه به دنیا القا میشود که در مقابل امریکا میتوان ایستاد و در مدار جهانی حرکت کرد و حقوق واقعی خود را بدون نیاز به پذیرش کدخدایی امریکا به دست آورد و برای این ایالات متحده نیز به اندازه سایر کشورهای جهان نقش قائل شد.
امریکا و اروپا باید بدانند که با توجه به موقعیت ویژه ایران باید با احترام با این کشور و مردمانش روبهرو شوند و حقوق قانونی و طبیعی آنان را به رسمیت بشناسند. متأسفانه دولتمردان ما نمیتوانند به خوبی با مردم در این موارد سخن بگویند و بد عمل کردن تریبونداران باعث شده است که این موارد به خوبی تشریح نشود. البته موفق نبودن در مسائل اقتصادی و تأمین معیشت مردم نیز بر بخشی از عدم هماهنگیها بین مردم و دولتمردان تأثیر داشته است که در صورت برقراری ارتباط صحیح این مسأله نیز قابل حل خواهد بود.
بنابراین مشکل امریکا با ایران تنها به ظواهر بیان شده باز نمیگردد بلکه کشورهای قدرتمند حاضر نیستند که کشوری دیگر را در بین خود بپذیرند که در تحولات جهانی موثر است. برای درک بهتر این مهم بررسی چند عدد و رقم دیگر میتواند مثمر ثمر باشد.
پیش بینیها نشان میدهد که مصرف جهانی نفت تا سال 2020 روزانه به 111.5 میلیون بشکه میرسد ودر این صورت تقاضا نفت خلیج فارس به 50 میلیون بشکه در روز افزایش مییابد و در عمل 45 درصد نیاز جهان باز هم از این محل تأمین میشود.
همچنین آمار تأکید دارند که تا سال 2025 نیز تقاضای جهانی برای گاز طبیعی به 4.9 تریلیون متر مکعب در سال خواهد رسید که یکی از مراکز مهم تأمین آن خلیج فارس است. در سال 2017 میزان تقاضای گاز طبیعی به 3.6 تریلیون مترمکعب رسید.
البته به احتمال زیاد روندی که در پیش گرفته شده است، باعث میشود که اعداد و ارقام واقعی بیشتر از پیش بینیها شوند. در سال 2017 تقاضای جهانی نفت 97 میلیون بشکه در روز بوده است و پیش بینی برای سال 2018 نیز 98.6 میلیون بشکه است.
اگر به یک آمار دیگر توجه کنیم اهمیت خاورمیانه و ایران بیش از گذشته مشخص میشود. در سال 2016 ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان حدود 187 تریلیون متر مکعب بود. این میزان ذخیره برای 52 سال جهان کافی است. ایران با 33.5 تریلیون متر مکعب گاز در صدر کشورها قرار دارد که 18 درصد از کل ذخائر جهانی را به خود اختصاص داده است.
همه این آمارها نشانگر اهمیت ایران در اقتصاد جهان است و هیچ کشوری در دنیا نمیتواند ایران را نادیده بگیرد و از همین رو است که وقتی امریکا احساس میکند تسلط کامل گذشته خود را بر این کشور مهم و استراتژیک ندارد، همه تلاش خود را به کار میگیرد تا اقتدار خود در جهان را به دست آورد. اما این ایران است که با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارد میتواند به اهداف و آرمانهایی که برای خود ترسیم کرده است، دست یابد و متغیر تأثیرگذاری در منطقه و جهان باشد و همه معادلات سنتی جهان را بر هم بزند. کافی است که دولتمردان ما در جریان کنشها و واکنشهای جهانی به این داشتهها اعتقاد یابند و بر اساس این پشتیبانههای خدادادی در میزهای مذاکره حضور یابند، بدون تردید نتایج بهتری برای مردم حاصل میشود.