دكتر مهدي زارع، استاد زلزلهشناسيِ مهندسي پژوهشگاه بين المللي زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم میگوید: مدیریت بحران و پدافند غیرعامل ارتباطی بسیار مهم و تنگاتنگ دارند.
به گزارش پایداری ملیف روشنترین مصداقی که میتواند این رابطه تنگاتنگ را نشان دهد، زلزله تهران است، زیرا وضعیت پایتخت بعد از زلزله با توجه به سناریوهای موجود میتواند اساس حکمرانی و اراده امور را متلاشی کند. در گفتوگویی با وی ارتباط بین مدیریت بحران و پدافند غیرعامل را بررسی کردیم.
سوال: بسیاری مدیریت بحران را با پدافند غیرعامل یکی میدانند. آیا اینگونه است؟ این دو چه اشتراکات و چه تمایزاتی با هم دارند؟
واقعيت آن است که از نظر حوزه و مباني و روش علمي مسئله مديريت بحران و پدافند عامل بسيار به هم نزديك است و هر دو در تعريفها و بنيانهاي نظري با هم اشتراك دارند. ولي از نظر تاريخچه، اولا پدافند غيرعامل يكي از مراحل تحول مديريت بحران (مديريت كاهش ريسك سانحه) است كه در دهه هفتاد و اوايل دهه ٨٠ ميلادي به عنوان حوزه اصلي و هدف كاهش ريسك تلقي ميشده است. از نظر گردش كار و نحوه ساماندهي سلسله مراتب سازماني در ايران مديريت بحران عمدتا متمركز بر سوانح طبيعي و در زير مجموعه وزارت كشور تعريف ميشود و پدافند غيرعامل متمركز بر مخاطرات انساني، صنعتي و تروريستي است و در زير مجموعه ستاد كل نيروهاي مسلح تعريف ميشود. از اين نظر براي تقسيمبندي و تفكيك وظايف و دستهبندي پژوهشهاي مربوطه اين تقسيمبندي در ايران اعمال شده است.
سوال: کارکردهای مدیریت بحران در بخش کاهش آسیبها چگونه تعریف میشود و چه حوزههایی را در میگیرد؟
اول باید یادآوری کرد که رویداد فرآیند مدیریت بحران عمدتا یک فعالیت پیشگیرانه است. بدان معنی که به صورت پیشفعال باید با در نظر گرفتن توان لرزهزایی و خطر و ریسک قابل انتظار، سه چهارم فعالیتها و بودجهها را صرف پیشگیری (شامل آمادگی، مقاومسازی، آموزش، وضع و اعمال قوانین، اصلاح و بهسازی زیرساختهای مهم) نمود. البته هرگاه زمینلرزه رخ دهد، "پاسخ علمی" (و نه واکنش احساسی و یا مقابله صرفا اجرایی و عملیانی فیزیکی با تبعات بحران) لازم است اجرا شود.
پدیدههای گوناگونی از ایجاد هراس و نگرانی (مانند آنچه در هنگام زمینلرزه 16 فروردین 1396 در فریمان و مشهد رخ داد)، تا ویرانی کامل زیرساختهای شهر (مانند چیزی که در 5 دیماه 82 در بم رخ داد، و البته فروریختن ساختمان پلاسکو نمادی موردی از ویرانی در پایتخت بود) قابل انتظار است. البته اگر زمینلرزه در پایتخت رخ دهد میتواند اساس حکمرانی و اراده امور را متلاشی کند (مانند چیزی که در 22 دیماه 1388 در پایتخت کشور هائیتی در پی یک زمینلرزه با بزرگای 7.1 در نزدیکی پایتخت – پرت او پرنس- رخ داد. در مورد پايتخت كشور ما، به نظر میرسد که توسعه به شدت ناپایدار در تهران اتفاق افتاده و این موضوع فقط به سالهای اخیر در تهران مربوط نیست، بلکه در 50 سال اخیر توسعه در تهران به شدت «ناپایدار» دنبال شده است. بهعنوان اولین قدم برای کاهش ریسک نباید اجازه داد ریسک جدیدتری در تهران ایجاد شود. وضعیت فعلی بدون چاره نیست و ابتدا باید از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کرد. طوری باید عمل کنیم که هزینههای مقابله با ریسک کاهش یابد. در ابتدا باید نسبت به بحران پیشگیرانه وارد موضوع شویم و پاسخ دهیم که در ایران معمولا به آن مقابله میگویند و به بعد از وقوع حادثه مربوط است، بهصورت سیستماتیک و علمی باشد.
در بخش مدیریت بحران شهرداری نیروهای خوب، کارآمد، علمی و کارشناس وجود دارد که این افراد با موضوع به شیوه مدرن آشنا هستند، اما به نظر میرسد که این بخش در مدیریت شهری خیلی جدی گرفته نمیشود و در مجموعه شهرداری موضوع مربوط به خطر، ریسک و بحران موضوعی جدی نیست و از این افراد استفاده جدی نمیشود. به نحوی که در واقع نظر همین افراد متخصص بهعنوان نظر وتویی در مدیریت شهری مطرح نیست. این کار خطرناک و غلط است. بنابراین میتوان گفت در شهرداری از آنچه بهعنوان سرمایه علمی و تخصصی وجود دارد به درستی استفاده نمیشود. اینکه چرا استفاده نمیشود شاید به این مسئله مربوط است که موضوع خطر و ریسک در هیچ جای تهران مهم و جدی تلقی نمیشود.
سوال: بسیاری، چشمانداز پدافند غیرعامل را توانمند شدن در تامین حداکثر ایمنی و پایدار و به حداقل رسانیدن آسیب به زیرساختها میدانند این توانمندی چگونه حاصل میشود؟
بههنگام رخداد سوانح، عمل و هماهنگی زیرساختهای اساسی یک جامعه در امدادرسانی و کاهش پیامدهای سانحه بسیار حائز اهمیت است. یکی از مهمترین این زیرساختها، بیمارستانها هستند. نحوه توزیع بیمارستانها در شهر، سهولت دسترسی به آنها، تجهیزات اضطراری موجود در بیمارستانها، استحکام ساختمان آنها و ... از مهمترین نکات در مطالعه ریسک سوانح طبیعی از نظر نظام سلامت است. در یک برآورد اولیه، توزیع بیمارستانهای موجود در شهر تهران نشان میدهد که اکثر بیمارستانهای موجود در شهر تهران عمدتاً در یک راستای شمالی- جنوبی متمرکز بوده و در صورت رخداد شدید زلزله یا یکی از مخاطرات مذکور، مردم ساکن در مناطق شرقی و غربی شهر تهران با مشکل امدادرسانی و دسترسی به بیمارستانهای اصلی شهر تهران مواجه خواهند شد که این مساله ریسک سانحه را افزایش میدهد. بنابراین، مقاومسازی و نوسازی بیمارستانهای موجود در شهر و همچنین توزیع جغرافیایی مراکز درمانی با تمرکز بر محور شرقی و غربی میتواند میزان تابآوری فیزیکی شهر تهران را در برابر مخاطرات طبیعی افزایش دهد. از زير ساختهاي مهم ايمني بايد به آتشنشاني اشاره كرد.
سازماندهی آتشنشانی بدون دسترسی به مدلی موفق و بینالمللی و بدون آگاهی از اطلاعات دقیق و فنی نسبت به موضوع ممکن نیست. مثلا در ارزيابي حادثه پلاسکو (٣٠-١٠-١٣٩٥) باید اطلاعات بهصورت فنی، دقیق و علمی تبیین و ابعاد آن بدون سوگیری مشخص شود. در فرانسه مدیریت و فرماندهی عملیات پاسخ و مقابله با آتشهای بزرگ (شهری و صنعتی) از سوی یک آتشنشان انجام میشود. فقط در دو شهر پاریس و مارسی، آن آتشنشان یک فرمانده نظامی با درجه ژنرالی است و برای همه نواحی ساید شهری فرمانده سیویل است. متخصصان آتش باید در جنبههای مختلف مدیریت این موضوع در سراسر کشور مسئولیت داشته باشند. ضمنا باید درباره وضعیت تهران نیز اطلاعات دقیق و فنی داشته باشیم.
بر اساس آنچه وزارت راه و شهرسازی در سال 1395 اعلام کرده است، در تهران 979 ساختمان بلندمرتبه وجود دارد که حدود 480 ساختمان بلند مرتبه در دهه اخیر احداث شده است. براساس اعلام وزارت مذکور، 25 درصد از 979 ساختمان در مناطق با بافت عمدتا فرسوده مانند منطقه 12 هستند یعنی همان منطقهای که ساختمان پلاسکو در آن وجود داشت و ممکن است از نظر دسترسی راه نیز مشکلی نداشته باشد. در عین حال ممکن است این حادثه در الهیه تهران اتفاق بیفتد که یکی از مسائل اصلی در این منطقه دسترسی است، در حالی که ساختمان پلاسکو در جوار دو خیابان اصلی و بزرگ جمهوری اسلامی و سعدی واقع شده بود.
سوال: آمایش سرزمین چه جایگاهی در مدیریت بحران و پدافند غیرعامل دارد؟
بسيار مهم است. مثالي از منطقه زلزله زده سرپل ذهاب ميزنم؛ منطقه سرپل ذهاب منطقهای است که در دفاع مقدس هشت ساله در خط مقدم جبهههای نبرد قرار داشته و عملا از سال 1368 به بعد در طی 29 سال قبل در حال بازسازی بوده است. با تحمل 8 سال جنگ تحمیلی و آسیبهای ناشی از آن در منطقه مرزی کرمانشاه، توقع ساکنان متناسب با امدادرسانی دائمی دولت و حاكميت در منطقه در طی سه دهه گذشته تنظیم شده است. واقعیت دیگر آن است که ما در کشور با پدیده کفران نعمت و به تعبیری "نفرین منابع" مواجهیم. "كفران و نفرين منابع" به دليل اقتصاد رانتي/ نفتي امري عادي در ايران و كشورهايي نظير ما تلقي مي شود. مردم دريافت حق السهم خود از "پول نفت" را عادي ميبينند و بنابراين ايده "یک مو از خرس کندن هم غنيمت است" خيلي پررنگ در ذهن بسیاری از ساکنان کشورهایی نظیر کشور ما وجود دارد. آنچه مشکل دیگر در سده اخیر (به ویژه از زمان رضا خان تا امروز) دیده شده توسعه نامتوازن و پيشرفت بر پايه مدلي يكسان براي همه كشور و در همه مناطق بوده است. عملا چنین توسعه نامتوازن و نابخردانهای با بیتوجهی به منابع و شرایط محلی متنوع در یک سرزمین مانند ایران در طي 85 سال گذشته از ١٣١٢، زمان شروع بسيار از پروژههاي توسعه زمان پهلوی اول ، به ويژه در نيم قرن گذشته (از زمان اصلاحات ارضی تاکنون) تسریع شده است. چنین شکلی از "شبه توسعه" در ایران در عمل آمايش سرزمين را امری ناممکن کرده است. چنین توسعه نامتوازنی به نحوی در سده گذشته ادامه یافته که همه آحاد مردم کشور به تدریج انتظاري يكسان از پيشرفت دارند كه عمدتا بر پایه نگاهی اقتصادي و با تاکید و تکیه بر بالا بردن سبك زندگي همخوان است.
سوال: وضعیت کشور را در بحث مدیریت بحران کشور چگونه میبینید و وضعیت ایدهآل چیست؟
دولتها در حدود 25 سال اخیر به ویژ پس از زمینلرزه 31 خرداد 69 منجیل، فعالیتهای عمدتا در جهت کنترل تبعات زمینلرزهها و در جهت بازسازی بعد از رویداد انجام دادهاند ولی هم این نوع فعالیتها و هم فعالیتهای پیشگیرانه همگی ناقص و البته محدود بودهاند. ایجاد سامانه مدیریت بحران کشور و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در شهرداریها از جمله این تمهیدات است. برنامههای بهسازی و مقاومسازی عمدتا بعد از از زلزلههای مهمی مانند زلزله 1382 بم مطرح و پیگیری شد و البته پس از مدتی به صورت کمفروغ و کمتوان ادامه یافتهاند. اخیرا در طی ماه گذشته تصویب نقشه پهنههای گسلی پایتخت در شورای عالی شهرسازی، گامی به پیش در جهت رعایت ضوابط ویژه ساخت و ساز در حریم گسلهای فعال بود.
این نقشههای تهیه شده مانند هر نقشه دیگری میتواند در آینده با مطالعات دقیقتر تکمیل و بهتر شود. ولی در شرایطی که به دلیل (بهانه!) عدم وجود نقشه قانونی از گسلها، عملا هر نوع ساخت ساختمان با هر نوع ارتفاعی در همه جای پهنه شهری تهران و پیرامون ممکن بوده است و کیفیت ساخت و ساز، نوع کاربری و محدودیت بلندمرتبهسازی نیز در هیچ فرآیند قانونی و سختگیرانهای کنترل نشده و عملا شهرسازی و توسعه شهری در حریم پهنه گسلهای فعال شهر تهران به صورت شتابان به ویژه در 50 سال اخیر دنبال شده است. این کار تلاشی است که با تایید کارگروه تخصصی زلزله و زمین لغزش لایههای زمینِ شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور، صورت گرفته و قابل ستایش است.
میتوان گفت که تلاشهای پژوهشگران مراکز علمی کشور مانند پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، مرکز تحقیقات راه مسکن و شهرسازی، سازمان زمینشناسی کشور و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، عملا به سرمنزلی اولیه رسیده است. اکنون با تصویب نقشه مذبور در شورای عالی معماری و شهرسازی امید میرود که این توسعه همچنان شتابان در شهرتهران با محدودیتی قانونی مواجه شود. از این پس میتوان با بازنگری در طرح تفصیلی برای توسعه تهران، در مورد اصلاح کاربریهای اراضی در محدوده شهری تهران و پیرامون با انجام بررسیهای دقیق کارشناسی و تهیه نقشههای با کیفیت بالا و تهیه و تلاش در جهت تصویب قانونهای ویژه ضوابط ویژه ساخت و ساز در حریم گسلها، گامهای مثبت بعدی را سامان داد.
سوال: به نظر شما پدافند غیرعامل چگونه میتواند بستر مناسب توسعه پایدار ملی کشور را فراهم کند؟
بسيار حساس و به لحاظ امنيتي، حياتي است. سعي ميكنم موضوع اهميت پدافند غيرعامل را با تبعات انساني و اجتماعي سناريوي زلزله تهران توضيح دهم؛ وقتی اتفاقی در تهران رخ میدهد، همان روز و بعد از وقوع سراغ آن میرویم. در زلزله هم موضوع خیلی جدی تلقی نمیشود. زمان رخداد زمینلرزه در هیچ جای دنیا قابل پیشبینی نیست ولی اینکه زلزله حتما در تهران اتفاق میافتد از نظر علمی برای زلزله شناسان قابل تردید نیست. وقتی برجهای بلند در کوچههای 6 متری ساخته میشود باید توجه شود اگر زلزلهای به بزرگی 6 ریشتر اتفاق بیفتد ممکن است نیروهای آتشنشان حتی نتوانند به پای ساختمان برسند. در حالی که در ساختمان پلاسکو به پای ساختمان رسیدند اما در برجهایی که در معابر باریک ساخته شدند به پای ساختمان هم نمیرسند.
وقوع زلزله بزرگ در تهران حتمی است، ممکن است زلزله زمانی رخ دهد که ما در قید حیات نباشیم اما برای آینده در قبال هر کاری که الان انجام میدهیم مسئول هستیم و این موضوع علاوه بر زلزله به مسائل دیگر اقتصادی، اجتماعی نیز مربوط میشود. ایمنی مدارس از اهمیت بالایی برخوردار است. در تهران بر اساس آماری که وجود دارد حدود 4 هزار مدرسه(2200 دولتی و 1800غیرانتفاعی) داریم. حدود یک میلیون و 700 هزار دانشآموز داریم که از این تعداد، یک و نیم میلیون دانش آموز در مدارس دولتی تحصیل میکنند. اگر آمار بافت فرسوده تهران را حدود 30 درصد در نظر بگیریم تعداد 1800 مدرسه با بافت فرسوده در تهران داریم.
در ساعتی که حادثه ساختمان پلاسکو اتفاق افتاد جمعیت زیادی داخل ساختمان نبود اما اگر ساعتی غیر از آن بود، تبعات بیشتر و بسیار بدتری داشت. هنوز در تهران برآورد دقیقی نشده که اگر زلزله با بزرگی 6 اتفاق بیفتد در چه سطحی با چه خساراتی در سناریوهای مختلف و در زمانهای مختلف روی میدهد. البته سناریوهای مختلفی در این باره ارائه شده است اما هنوز جواب دقیق و علمی بر پایه دادههای واقعی که بهطور سیستماتیک برداشت شده باشد برای این موضوع نداریم. شرایط مختلفی در تهران وجود دارد. جمعیت حدود 4.5 میلیونی هر روز صبح برای کار وارد و عصر از تهران خارج میشود. از طرفی جمعیت سرگردان نیز در تهران وجود دارد که در طول روز در سطح شهر تردد دارند و برآوردها نشان میدهد حدود 2 تا 2.5 میلیون جمعیت سرگردان در طول روز داریم که این موارد هیچ کدام در محاسبات زلزله در نظر گرفته نشده است.
در مطالعاتی که انجام شده به این نتیجه رسیدهایم، اگر زلزلهای با بزرگی 6 رخ دهد بخشهای مرکزی به سمت جنوب تهران که دارای تمرکز جمعیت است و 60 درصد جمعیت تهران در این بخش قرار دارد، بیشترین آسیب را تجربه خواهند کرد. آمارهای رخداد زلزله و تلفات قابل انتظار در دنیا نشان میدهد اگر زلزلهای با این ویژگیها طی روز روی دهد بین یک تا 10 درصد جمعیت از دست میرود و اگر طی شب اتفاق افتد ممکن است بین 10 تا 40 درصد جمعیت از دست خواهد رفت. حال اگر ما میانگین این آمار را در نظر بگیریم بهطوری که اگر برآوردی اولیه کنیم که در یک زلزله اصلی با بزرگی بیش از 7 ریشتر که کانون آن در محدوده شهر تهران کنونی واقع باشد احتمال دارد 5 تا 20 درصد جمعیت تهران از بین برود. به عبارت دیگر ممکن است نیم میلیون تا دومیلیون انسان را از دست بدهیم. البته این برآورد اولیه بر اساس تجربه وقوع تلفات در شرایط مشابه تهران در زلزلههای دنیاست.