۰۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۵
کد خبر: ۳۹۱۲۴
نفاق بنی صدر در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی در عدم الفتح‌ها بسیار موثر بود. تا زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود و نیروهای مسلح در اختیار او بود، هیچ عملیات موفقیت‌آمیز و پدافندی علیه رژیم بعث نداشتیم.

به گزارش پایداری ملی به نقل از تسنیم، هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع تمام قد رزمندگان ایرانی از کیان جمهوری اسلامی، همانطور که درس‌های فراوانی برای تاریخ معاصر این مرز و بوم داشته است، فرصتی برای برخی از دشمنان نظام ایجاد کرد تا به برهه‌های مختلف تاریخی در طول عملیات‌های هشت سال دفاع مقدس و نحوه عملکرد فرماندهان جنگ، شبهه‌های فراوانی وارد کرده و به این وسیله تلاش کنند تا جان فشانی‌های رزمندگان را ناچیز جلوه دهند. این شبهه‌ها که در مسیر نادیده گرفتن پیروزی‌های بزرگ ایران در قبال امکانات همه جانبه رژیم بعث و پشتیبانی جهانی از صدام بوده و تا زیر سوال بردن برخی از تصمیم گیری‌های سرنوشت‌ساز در عملیات‌های مختلف را شامل می‌شود، همچنان بخشی از دغدغه نسلی را می‌سازد که به عینیت سلحشوری‌های رزمندگان را به چشم ندیده‌اند و امروز تحت تاثیر رسانه‌های مختلف دنیا، نیاز دارند تا جوابی برای سوال‌های بی‌شمارشان داشته باشند.

یکی از شبهه‌هایی که همواره در افکار عمومی مطرح می‌شود، «چرایی عدم الفتح رزمندگان ایرانی در برخی عملیات‌های این هشت سال» است. گزارش زیر که ماحصل گفتگو با  «مهدی رمضانی»، عضو هیات‌علمی دانشگاه افسری امام حسین(ع) و سردار احمد حق‌طلب، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه و بسیج است به پاسخ این سوال می‌پردازد:

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حدود 30 هزار مستشار آمریکایی در کشور وجود داشتند که با پیروزی انقلاب، از کشور خارج شدند. 12 هزار نفر از این تعداد در ارتش کار می‌کردند و در اصل، نرم‌افزار ارتش ما را تشکیل می‌دادند و سخت‌افزارها باقی ماند. ارتش در چنین وضعیتی بود که جنگ تحمیلی آغاز شد. توانی که نیروهای ارتش به کار گرفتند، از همان‌هایی بودند که روحیه انقلابی داشتند و توانستند از ابزارهای ارتش استفاده کنند، اما ارتش عراق به قدری قدرتمند بود که ارتش انقلابی آن زمان، نمی‌توانست مقابل آن‌ها ایستادگی کند. بنابراین به اجبار، نیروهای مردمی و سپاه که تازه شکل گرفته بود و تجربه‌ای هم نداشت، باید به میدان می‌آمدند. البته به مرور زمان، تجربه کسب کردند. بیشترین وسایل نقلیه برای اعزام نیروها به جبهه، اعم از اتوبوس، کامیون و تریلی از طرف مردم بود، چرا که هنوز ارتش و سپاه به اندازه کافی وسیله نقلیه برای جابه‌جایی نیروها در اختیار نداشتند.

نفوذ منافقین در جبهه‌ها و مخابره اطلاعات به دشمن

تقریبا شاکله اصلی رزمنده‌های دفاع مقدس را نیروهای مردمی تشکیل می‌دادند. به همین دلیل افرادی که می‌خواستند به نفع دشمن کار کنند به‌ خصوص منافقین، توانستند در نیروهای بسیج نفوذ کرده و از این طریق به جبهه‌ها اعزام شوند. منافقین، اطلاعات کسب شده را در اختیار دشمن قرار می‌دادند، حتی برخی از آنها در عملیات‌ها با رزمنده‌ها همراه شده و در مسیرهایی مخفی می‌شدند و اطلاعات مسیرها را به دشمن مخابره می‌کردند. به این طریق به کشور و مردم خود، خیانت کردند و یکی از عوامل شکست عملیات‌هایی مثل «والفجر مقدماتی» و «کربلای 4» بودند. البته غیر از عامل منافقین، عواملی مثل ستون پنجم باعث شکست برخی از عملیات‌ها شد، ولی رزمنده‌های اسلام با جان‌فشانی‌های خود در مقابل دشمن ایستادگی کردند.

تا زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود هیچ عملیات و پدافند موفقی نداشتیم

نفاق بنی صدر در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی در عدم الفتح‌ها بسیار موثر بود. تا زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود و نیروهای مسلح در اختیار او بود، هیچ عملیات موفقیت‌آمیز و پدافندی علیه رژیم بعث نداشتیم. موفقیت‌های ما از شکست حصر آبادان یا کمی عقب‌تر از آن یعنی از زمان عملیات "فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا" اتفاق افتاد. عملیات "فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا" در مرداد ماه و درست روز بعد از عزل بنی‌صدر در منطقه دارخوین انجام شد که سردار صفوی فرمانده سابق سپاه مسئول این خط بود و نیروهایی را تشکیل داده بود که جلوی پیشروی عراقی‌ها را به‌سمت اهواز بگیرد.

تا قبل از آن عملیات‌های دیگری هم شده بود، مثل عملیاتی که ارتش جمهوری اسلامی در آبادان، منطقه پل نادری و دشت‌عباس انجام داد اما متأسفانه همگی با شکست همراه بوده و عراقی‌ها با تانک وارد این مناطق شده بودند و نیروهای ارتش مجبور به عقب‌نشینی بودند. در دشت‌عباس و پل نادری رقمی در حدود 40 تا 50 تانک چیفتن ما که در آن موقع بهترین نوع سلاح حمله زمینی محسوب می‌شد و ساخت انگلستان است به دست عراقی‌ها افتاد. البته بعداً توانمندی‌های بسیار زیادی از نیروهای ارتش دیدیم. در آن زمان حاکمیت فرماندهی بنی صدر دلیل شکست‌ها بوده است.

بعد از عملیات منطقه دارخوین، عملیات‌های دیگر شروع شد که عملیات تپه‌های مدن و شمال آبادان هم از جمله این عملیات‌های موفق بود. بعد از آن عملیات ثامن الائمه علیهم السّلام اتفاق افتاد که طی آن آبادان از محاصره خارج شد. این عملیات‌ها پشت سر هم بوده و از آنجا به بعد جمهوری اسلامی روی دور عملیاتی قرار گرفت. بعد از عملیات شکست حصر آبادان بلافاصله عملیات طریق القدس و عملیات آزادسازی بستان انجام شد. عملیات بستان کاملاً موفقیت آمیز انجام شد. بلافاصله در شب عید عملیات فتح المبین در منطقه بسیار عظیم فتح المبین انجام می‌شود. به‌ فاصله یکی دو ماه بعد از عملیات فتح‌المبین در اردیبهشت ماه عملیات بیت‌المقدس آغاز شد که در نهایت منتهی به آزادسازی خرمشهر شد. فرمان امام و عزل بنی‌صدر، نیروی سپاه با اتکا به نیروهای مردمی‌اش و از طرفی نیروهای ارتش با امکاناتی که از هوانیروز، توپخانه، امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشت و حس برادری سپاه و ارتش که بعد از عزل بنی‌صدر به‌ وجود آمد ما را در مسیر پیروزی‌های پی‌درپی قرار داد که نقطه اوج این پیروزی‌ها بازپس‌گیری خرمشهر بود.

تا پایان جنگ هرگز امکانات ما به برابری با رژیم بعث عراق نرسید

به غیر از تمام موارد گفته شده، ما همواره با مشکل کمبود امکانات در طول تمام هشت سال جنگ تحمیلی دست و پنجه نرم می‌کردیم. واقعیت این بود که تا پایان جنگ هرگز امکانات ما به برابری با رژیم بعث عراق نرسید. ما در اول جنگ به‌واسطه امکاناتی که در ایران دپو شده بود از زمان نظام ستم‌شاهی قدری جلو بودیم. دپوی این‌ها همه به‌ علت این بود که ایران ژاندارم منطقه شده بود. امکاناتی مثل هواپیما اف14 ،تانک و توپخانه، هلی‌کوپترهای کبری (که دو سه کشور از جمله آمریکا بیشتر در دنیا نداشتند) داشتیم. جنگ که شروع شد امکانات ما رو به تحلیل رفت تا جایی که یک هواپیما که سقوط می‌کرد، جایگزینی نداشت. رفته رفته امکانات ما کمتر می‌شد و به پایان جنگ که رسیدیم، امکانات عراق چندبرابر شد.

ضمنا امکانات ما محدود به چند کشور غربی بود، یعنی آمریکا و بعضاً انگلیس، ولی عراق عمدتاً تجهیزاتش روسی بود. جنگ که شروع شد ما توسط این کشورها تحریم شدیم در حالیکه عراق را همه دنیا تجهیز می‌کردند. ایرباس آمریکایی در اختیار عراق قرار گرفت. ناو آمریکایی در خلیج فارس از عراق حمایت کرد. از طرفی سوپرتانک‌های انگلیسی در اختیار عراقی‌ها قرار داشت. موشک اگزوست فرانسه، مین‌های ایتالیایی، میگ29  و هلی‌کوپترهای 21 یا موشک‌های اسکاد به عراق داده شد.

بیش از 30 کشور در دنیا تیپ و گردان رزمی به عراق اعزام می‌کردند

بر اساس آمار بیش از حدود 30 کشور نیروی انسانی در اختیار عراق قرار دادند. ما در بین اسرا از 30 کشور اسیر داشتیم مثل اردن، مصر، سودان و... از این کشورها یک  یا چند فرد حضور نداشته که بگوییم یک سودانی در عراق اقامت داشته و به جنگ رفته است بلکه اعزام آن‌ها به صورت یگان نظامی انجام می‌شد. یعنی تیپ و گردان زرهی از اردن و سودان اعزام شد. یکی از سندهای آن این است که زمانی که قرار شد ایران هم مقابله به مثل کند و به عراق موشک بزند ــ البته به‌فرمان امام نه در شهرها بلکه در پالایشگاه‌ها و تأسیسات نظامی آن‌ها ــ یکی از این موشک‌ها به ترمینال جابه‌جایی نیروهای نظامی عراق برخورد کرد. این زمانی بود که یک تیپ از نیروهای مزدور سودان برای مرخصی با یک تیپ دیگر در حال جابه‌جایی بودند که موشک وسط آن‌ها خورده و تلفات زیادی هم دادند.

در عکس ماهواره‌های آمریکایی عدم‌ تراز دست سرباز ایرانی در رژه را هم می‌توانستیم تشخیص دهیم

اطلاعات ما هم با عراق قابل مقایسه نبود. رژیم بعث عراق با ماهواره و ایرباس اطلاعات کسب می‌کرد. در حدی که یکی از فرماندهان عراقی در خاطراتش عنوان کرده بود: در عکس‌هایی که ماهواره‌های آمریکایی از یکی از پادگان‌های ایران آورده بودند، چنان دقیق بود که در آن عکس می‌توان دید کدام سرباز در خط رژه با سربازهای دیگر دستش هم‌تراز نیست. صدام از پیشرفته‌ترین رادارها که هر جنبنده‌ای را نشان می‌داد، استفاده می‌کرد. اما ما چنین امکاناتی برای کسب اطلاعات نداشتیم.

ما توانسته بودیم 9 موشک از لیبی بگیریم و نیروهای ما آموزش آن‌ها را در سوریه دیده بودند. چون قزافی با عرب‌ها بهتر بود تا جمهوری اسلامی، زمانی که قرار شد موشک‌ها پرتاب شوند، فرماندهان لیبی قطعات حساس آن‌ها را برداشتند. یعنی همین همکاری را هم در میانه راه از ما دریغ کردند. این در حالی بود که عراق فقط در دزفول 159 موشک زده بود. در عراق کارشناسان روسی، اسرائیلی و آمریکایی کمک فکری به صدام می‌دادند و پیشرفته‌ترین خطوط پدافندی را برای او ترسیم می‌کردند، مثلاً در عملیات رمضان یا به‌تعبیری عدم‌الفتح که نتوانستیم پیشروی کنیم یا در کربلای4 هم اوضاع به این ترتیب بود چرا که خطوط پدافندی عراق به‌فرماندهی استکبار دنیا ترسیم شده بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر