در آن زمان این انگاره پیگیری نشد تا این که عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر در فوریه 2015 در سفر به امان پایتخت اردن از ملک عبدالله دوم پادشاه این کشور خواست از تشکیل ناتوی عربی حمایت کند. قرار بود سیسی این موضوع را در مارس همان سال نیز با پادشاه عربستان در میان بگذارد.
قوام طرح مصری ناتوی عربی 40 هزار نیروی نظامی از شش کشور عربی مصر، اردن، عربستان، امارات، مراکش و سودان به استثنای قطر بود، اما اختلافات درون عربی مانع آن شد.
این ایده مصری در آن زمان حامیانی هم در دولت آمریکا داشت و ژنرال مایکل فلین رئیس سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا از جمله آنها بود.
این موضوع مسکوت ماند تا این که در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و قبل از سفرش به ریاض در می 2017 دوباره بر زبانها افتاد.
روزنامه واشنگتنپست در آن زمان به نقل از مقامات آمریکایی نوشت که ترامپ در این سفر خود تشکیل ناتوی عربی اسلامی سُنی را پیشنهاد خواهد کرد.
پس از این نشست نه خبری از "ناتوی اسلامی" شد نه "ناتوی عربی"، بلکه بر عکس آن ظرف دو هفته پس از سفر دونالد ترامپ به ریاض شاهد سختترین شکاف عربی بودیم و چهار کشور عربی (عربستان، مصر، امارات و بحرین) علیه قطر وارد عمل شده و از زمین، دریا و آسمان آن را محاصره کردند و نزدیک بود مورد تهاجم نظامی هم قرار دهند. این مساله عملا دو قطبی خطرناکی را در کل جهان عرب ایجاد کرد؛ البته قبل از آن نیز این شکافها وجود داشت، اما این بار عمیقتر شد.
حال رویترز
به نقل از مقاماتی آمریکایی و عربی خبر داده است که رئیسجمهور ایالات
متحده، در پی ایجاد ائتلافی امنیتی و سیاسی با کشورهای عربی همپیمان است
تا جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرد.
این کشورها شامل شش کشور عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس، اردن و مصر هستند.
چالشهای عمده فرا روی تشکیل ناتوی عربی
یقینا ناتوی عربی در مسیر تشکیل با چالشهای عمدهای روبرو است که مهمترین آن بحران و دو قطبی در شورای همکاری خلیج فارس است که قرار است ستون فقرات ناتوی عربی باشد.
این معضل میطلبد ترامپ ابتدا رهبران چهار کشور عربستان، مصر، امارات و بحرین را با امیر جوان قطر آشتی دهد. البته نشانههایی وجود دارد که وقوع این اتفاق تا نوامبر آتی را تقویت میکند. گفته میشود ترامپ قرار است از رهبران شورای همکاری خلیج فارس دعوت کند تا آنها را آشتی دهد. بدون این آشتی و قطر ناتوی عربی نافرجام خواهد بود.
بماند که این آشتی هم در صورت تحقق باز بحران میان آن چهار کشور و قطر را ریشهای حل نخواهد کرد.
چالش دیگر اختلافات پنهانی است که از دیرباز میان ریاض و قاهره درباره زعامت جهان عرب وجود داشته است و مسائلی چون رهبری ناتوی عربی و مقر آن نیز میتواند این اختلافات و حساسیتها را شدت بخشد. باید دید ترامپ چطور این چالش را نیز حل میکند.
مساله دیگر اهداف تشکیل ناتوی عربی است. گفته شده است تشکیل احتمالی ناتوی عربی با هدف مقابله با ایران است. بعید است این تنها هدف باشد. بله، یکی از اهداف اصلی است اما کل آنها نیست. تمرکز رسانهای بر این هدف برای بازاریابی و سرپوشی بر دیگر اهداف است.
مقابله با ترکیه در درازمدت نیز بخشی از اهداف ناتوی عربی است. ترکیه اردوغان اختلافات اساسی با آمریکا، غرب، اسرائیل، عربستان و مصر دارد که تنها در تحولات بهار عربی خلاصه نمیشود. غرب احساس میکند ترکیه دیگر آن کشور سربزیر سابق نیست و از موضع رقابت رفتار میکند. عربستان و مصر نیز نگران عثمانیگری اردوغان و حضور نظامی این کشور در خلیج فارس و آفریقا هستند. در این میان، تلآویو نگرانتر از همه نسبت به ترکیهِ آینده است.
اعضای احتمالی ناتوی عربی هر کدام کم و بیش روابطی با تلآویو
دارند که در میان آنها روابط قاهره و امان رسمی و آشکار است و بقیه هم غیر
رسمی است.
به احتمال زیاد طرح ناتوی عربی با معامله قرن ترامپ درباره حل یکطرفه نزاع در فلسطین نیر مرتبط است و بخشی از آن است.
آمریکا وقتی به ابتکاری در خاورمیانه دست میزند که در وهله اول تعارضی با
امنیت اسرائیل نداشته باشد؛ حال طرح مهم و راهبردی چون ناتوی عربی را تنها
زمانی عملیاتی میکند که در راستای این امنیت و تامین کننده آن باشد. از
این رو، بهتر است این ساختار نظامی احتمالی را "ناتوی عربی اسرائیلی"
بنامیم. ناتوی عربی میتواند سرآغاز ورود آمریکا به عصر جدید جنگهای
نیابتی در آینده به جای جنگهای مستقیم پرهزینه باشد.
صابر گلعنبری کارشناس ارشد مسائل منطقه