از مدیترانه تا باب المندب
رژیم صهیونیستی از آغاز تلاش برای تشکیل و تحقق بخشیدن ایده کشور به اصطلاح یهودی در پی آن بود تا بهزعم خودش اسرائیل قدیم را احیا کند و مرزهایش را در گسترهای به وسعت نیل تا فرات بگستراند. منطقهای که از غرب، مصر یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی را شامل شده و از سمت شرق، فرات و دجله را پشت سر گذاشته و ایران را نیز در برمیگرفت، امری که «طرح یک» اشغالگران متجاوز محسوب میشد. در حال حاضر بهخاطر مشکلات و مقاومتهای موجود بر سر راه تحقق این ایده و قدرتمندی جمهوری اسلامی ایران در حفاظت از مرزهای تاریخی ایران، اجرایش در ذهن بلندپرواز صهیونیستها به آینده موکول شده است. در پی شکست طرح یک، اتفاقی جدید در عرصه نبردهای جهانی منطقه غرب آسیا در حال وقوع است و در آن صهیونیستها «طرح دو» خود را رو کرده و در پی اجرای آن هستند. صهیونیستهایی که میشود گفت بر تمامی منطقه غرب آسیا ادعا دارند و به صراحت آن را ملک خود میدانند و اینبار در پی جامه عمل پوشاندن به آرزوهای خود در زمان حکومت «ذونواس» هستند؛ فردی که در قرن 6 میلادی حاکم ظالم منطقه اخدود در قسمتی از یمن بود؛ همانکه با گرایش به دین یهودیت دست به قتلعام مومنان مسیحی یمن زد و جنایتی در سطح جنایات امروزه صهیونیستها از خود بهجا گذاشت تا جایی که خداوند در آیات یک تا هشت سوره بروج، داستان این کشتار و دلایل آن را تشریح و تبیین میکند؛ «سوگند به آسمان دارای برجهای بسیار و به روز موعود و به همه بینندگان آن روز و به خود آن روز که مشهود همه میشود، که هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مومنان چالههایی پر از آتش میساختند، آتشی که برای گیراندنش وسیلهای درست کرده بودند، در حالی که خودشان برای تماشای ناله و جان دادن و سوختن مومنان بر لبه آن آتش مینشستند، و خود نظارهگر جنایتی بودند که بر مومنان روا میداشتند، در حالی که هیچ نقطه ضعفی و تقصیری از مومنان سراغ نداشتند بهجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند»، ذونواس جنایتکار یا همان نتانیاهوی قرن ششم میلادی مومنان به خداوند را به جرم ایمانشان گروه گروه در گودالهای آتشی میانداخت که سوزش شعلههای آن نهتنها پوست و گوشت آنان بلکه دلهای آنان را نیز ذوب میکرد، زنان و مردانی که در مقابل فرزندانشان در آتشهای بر افروخته شده توسط صهیونیستهای زمانشان به شهادت میرسیدند.
صهیونیستها امروز با گذشت 1500 سال از آن واقعه، بار دیگر طمع دستیابی به یمن را در سر میپرورانند، یمن قرن 6 مهم بود چون کالاهای مشرق زمین از طریق کشتی به آن وارد میشد و از طریق حجاز و شام به امپراتوری روم شرقی و غرب میرسید و بهخاطر همین دلیل برای قارونصفتان یهود نقطهای مهم تلقی میشد. در قرن 21 هم یمن دقیقا بهخاطر همان دلایل و منطقهای که در آن واقع شده و بر عبور و مرور کالاهای شرق و غرب عالم مسلط است، برای صهیونیستها اهمیت دارد و باید برای تسلط بر آن فکری کنند، فکری از جنس همان «ذونواس» و «اصحاب اخدود». آنها از طریق عواملشان همچون امارات و عربستانسعودی دست به کشتار بیسابقه و محاصره مردم آزاده و مظلوم یمن میزنند، زنان، مردان و خردسالان را در روز و شب در کوچه و خیابان و در غم و شادی هدف قرار داده و خون گرم این مظلومان نحیف شده از محاصره و قحطی را امضای شهادتشان میکنند، کشتاری که با نبرد الحدیده وارد فاز جدیدی شده است و آمال و آرزوهای صهیونیستها را برای گسترش سرزمین یهود در زمین اسلام نشان میدهد. اینبار خود صهیونیستها در شکلی گسترده با وجود گرفتاریشان در مرزهای شام وارد شده و همچون گذشته تنها به پشتیبانی اکتفا نکرده و بمبهایشان را در آسمان گشوده و بیحفاظ یمن، روی مردم میریزند تا کشور جعلیشان را که از شرق و غرب به نیل و فرات نرسیده دستکم به بابالمندب و اقیانوس هند برسانند و از این طریق به گنجی دست پیدا کنند که کمتر یابندهای به آن دست پیدا کرده باشد.
اول: اهمیت جغرافیایی و اقتصادی بابالمندب
از نظر جغرافیایی بابالمندب از این حیث حائز اهمیت است که دومین تنگه مهم جهان پس از کانال سوئز بهشمار میآید، زیرا نقطه ارتباطی بین دریای سرخ و مدیترانه است به اضافه اینکه جنوب غرب آسیا را به شرق آفریقا و اروپا متصل میکند. همچنین بابالمندب گذرگاه آبی استراتژیک است که دریای سرخ را به خلیج عرب و بحرالعرب متصل میکند و مرزهای آبی آن بین سه کشور یمن، اریتره و جیبوتی مشترک است. عرض این تنگه حدود 30 کیلومتر است که از «رأس منهالی» در یمن شروع شده و تا «رأس سیان» در جیبوتی امتداد مییابد و جزیره پریم (میون) متعلق به یمن، این تنگه را به دو کانال شرقی و غربی تقسیم میکند. کانال شرقی به «باب اسکندر» معروف است که عرض آن سه کیلومتر بوده است و عمق آن به 30 متر میرسد. اما کانال غربی به نام «دقة المایون» معروف است و عرض آن 25 کیلومتر و عمق آن 310 متر است و در نزدیکی ساحل آفریقا، مجموعه جزایر کوچکی قرار دارد که هفت برادران (الاشقاء السبعة) نامیده میشوند.
دوم: اهمیت استراتژیک نظامی بابالمندب
اگر اهمیت جغرافیایی تنگه بابالمندب را به اهمیت اقتصادی آن بیفزاییم به همان نتیجهای میرسیم که از نظر کارشناسان استراتژیک دلیل قانع کنندهای برای اهمیت راهبردی این تنگه و در نتیجه تاثیر آن در روند درگیریها بهشمار میآید. به عبارت بهتر کسی که از موارد پنهان و پشت پرده کشمکشها و درگیریهای جهانی با خبر است، متوجه میشود که برگههای فشار که بازیگران صحنه بینالمللی از آن استفاده میکنند بهطور مستقیم با منافع اقتصادی در ارتباط است و اغلب آتش جنگ بر سر همین منافع شعلهور میشود. در اینجا باید به برخی موارد زیر اشاره کرد:
ناظران بهخوبی متوجه هستند که مسدود شدن تنگه بابالمندب به هر دلیلی، نهفقط به تجارت نفت بلکه به روند تجارت جهانی بهطور کامل زیان فراوانی خواهد رساند.
اهمیت بابالمندب در نقل و انتقال نفت
از نظر اقتصادی نیز براساس آمار موجود حدود پنج تا 6 درصد تولید نفت جهان و به عبارت دیگر حدود چهار میلیون تن نفت هر روز از این تنگه به سمت کانال سوئز و از آنجا به سایر نقاط جهان و همچنین سالانه حدود 21 هزار کشتی حامل انواع کالاها نیز از بابالمندب عبور میکند. براساس ارزیابیهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال 2013، مقدار نفتی که روزانه از این تنگه عبور کرد، حدود سه میلیون و 800 هزار بشکه بود که این رقم معادل 6 درصد تجارت نفت جهانی بهشمار میآید.
تاثیر مسدود شدن بابالمندب بر حملونقل نفت در سطح جهان
طرح اهمیت تجارت نفت در اینجا بهنوعی با کشمکشهای موجود در منطقه در ارتباط بوده و به آن گره خورده است از همین رو مسدود شدن این تنگه مانع رسیدن نفتکشها از کشورهای حوزه خلیج فارس به کانال سوئز و انتقال نفت از دریای سرخ به مدیترانه و بازارهای اروپایی و آمریکایی خواهد شد. اینجا متوجه میشویم کسانی که از این وضعیت متضرر خواهند شد در درجه نخست، کشورهای حاشیه خلیجفارس و به عبارت بهتر عربستان خواهند بود و درک همین موضوع میتواند کمک کند تا به دلیل تلاشهای ائتلاف سعودی علیه یمن برای تسلط بر باب المندب پی ببریم. در این خصوص باید توجه داشت که ریاض با اوضاع اقتصادی نابسامانی دست و پنجه نرم میکند تا جایی که مجبور به برداشت سپردههای خود از بانکهای جهانی شد.
آمادگی برای دریافت پاسخ
نتانیاهو با تکیه بر ترامپ و بنسلمان در حال جوش دادن معاملهای است که نامش را معامله قرن گذشتهاند و برای اجرای آن هرگونه مخالفتی در مسیرش را با شدیدترین تحریمها و فشارها پاسخ میدهند. صهیونیستها به سعی میکنند ایران را به کمک متحدانشان تحت فشارهای سنگین اقتصادی قرار دهند تا با تضعیف آن، معامله قرن را به اتمام برسانند و در این مسیر با تثبیت خود در سرزمینهای اشغالی فلسطین، بهره بزرگی از یمن ببرند؛ اما این را از یاد بردهاند که ساکنان سرزمینهای اسلامی، بهخصوص فلسطین و کشورهای اطراف آن، این دستاندازی را برنخواهند تابید و هزینه یمن را در شام بهحساب آنها خواهند ریخت، جایی که «سر مار» در آنجا قرار دارد.