چند ماه قبل از امضای توافق هستهای بود که « گروه بینالمللی بحران» به عنوان یک اندیشکده امریکایی- صهیونیستی نسخهای شبیه متنی را که ۱۴ ماه بعد تحت عنوان برجام مشهور شد، منتشر کرد.
internationai crisis group یا همان گروه بینالمللی بحران نسخهای را تحت
عنوان «حل مکعب روبیک هستهای» منتشر کرد که وندی شرمن قبل از برگزاری
مذاکرات وین در روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ درباره حل مکعب روبیک هستهای
بیان میکند: «کسی نمیتواند فقط با پی بردن به یک جزء از موضوعات مورد
بحث، توافقنامه را تعریف کند. کسی نمیتواند با رمزگشایی یکی از قطعات، به
کل طرح جامع پی ببرد. این روند مثل حل یک مکعب روبیک است. فقط یک راه وجود
ندارد که با آن جامعه جهانی در خصوص صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران
اطمینان یابد.
به عبارت دیگر، ما روی یک بسته و نه یک چک لیست کار
میکنیم و اینکه چگونه بر سر هر مسئله خاص به توافق میرسیم، بر نتیجه کلی و
نهایی تأثیر خواهد داشت.» همان موقع این پرسش مطرح بود که چرا مقامات
امریکایی دقیقاً از ادبیاتی استفاده میکنند که اندیشکده گروه بینالمللی
بحران از آن استفاده میکند و نامگذاری مناقشه هستهای میان غرب با ایران
چرا باید تحت عنوان «حل مکعب روبیک» باشد؟ مشابهت فراوان نسخهای که گروه
بینالمللی بحران به عنوان یک اندیشکده امریکایی- صهیونیستی ۱۴ ماه قبل از
روز امضای توافق هستهای منتشر کرده با آنچه تحت عنوان برجام در ۲۳ تیرماه
۱۳۹۴ رونمایی شد این شائبه را مطرح میکرد که برجام را نباید سندی به شمار
آورد که به قول وزیر امورخارجه کشورمان روی واژه به واژه آن کار شده باشد
بلکه سندی است که پیش از این توسط یک مؤسسه وابسته به وزارت خارجه امریکا
گردآوری و تنظیم شده است. نشانههایی که شائبه را به یقین تبدیل میکند
«حفرههای
گسترده حقوقی، سیاسی و فنی به کار رفته در متن توافق هسته ای»، «مهمتر از
آن تفسیرهای یک جانبه طرف غربی از متن برجام» و «عدم انجام تعهدات طرف
امریکایی- اروپایی» و «اجرای یک طرفه تعهدات توسط ایران در صورتی که
سازوکار حل و فصل اختلافات در برجام مانع وادار کردن غرب به اجرای تعهدات
میشد» این شائبه را پررنگتر میکرد که امریکاییها متن دلخواه خود را در
قالب توافق هستهای به طرفهای مذاکره کننده تحمیل کردهاند. امروز بعد از
گذشت ۳۳ ماه از روز امضای برجام طرفهای غربی بدون پرداخت کمترین هزینهای
از اجرای تعهدات مندرج در برجام سر باز زده و آن را به اشکال مختلف نقض
کرده و خواهان ارجاع پرونده نقض برجام توسط ایران به شورای امنیت سازمان
ملل میشوند!
شرمن به تلویح سند گروه بینالمللی بحران را تأیید میکند؟
جالب اینجاست که وندی شرمن مذاکره کننده ارشد ایالات متحده امریکا در دولت باراک اوباما روز جمعه در اظهاراتی قابل تأمل بیان میکند:
«وقتی ما تصمیم به مذاکره با ایران گرفتیم، قبل از آنکه مذاکرات را شروع
کنیم، یک توافقنامه کامل ۱۰۰ صفحهای نوشتیم، بنابراین [از قبل]میدانستیم
به چه چیزهایی میخواهیم برسیم. این توافقنامه به طرز باورنکردنی، مفصل و
فنی بود.»
همواره در طول تاریخ اینگونه بوده است که بعد از امضا و
اجرای یک توافقنامه بینالمللی برخی از افراد مطلع یا مرتبط با آن توافق
بعد از گذشت مدتی ابعاد نهفته و تازهای از توافق را منتشر کردهاند که
بسیاری از حقایق پنهان و زوایای تاریک را روشن کرده است.
فروردین
ماه ۹۴ بود که امریکاییها از فکت شیت امریکایی سخن به میان آوردند و
مقامات کشورمان در آن مقطع زمانی این ادعا را رد کرده و به جای آن از
قریبالوقوع بودن توافقی سخن به میان آوردند که در آن نه تنها خطوط قرمز
کشورمان به صورت دقیق رعایت شده بلکه دستاوردهای تاریخی را برای ایران به
همراه خواهد داشت. فشار منتقدان هستهای باعث شد دولت یازدهم ضمن تکذیب متن
فکت شیت امریکاییها بیانیهای رسمی را منتشر کند و به مفاد فکت شیت
منتشره امریکایی واکنش نشان دهد.
در همان مقطع زمانی علیاکبر صالحی
رئیس سازمان انرژی اتمی در اظهاراتی متناقض بیان کرد که طرف ایرانی فکت
شیتی را نوشته که هر زمان محمد جواد ظریف صلاح بداند آن را منتشر میکند:
«سازمان انرژی اتمی و وزارت امورخارجه فکت شیت ایران را تهیه کردهاند و
هم اکنون در دست وزیر امور خارجه است و در صورت صلاحدید منتشر میشود.»
بعد
از آن محمدجواد ظریف تأکید کرد که نیازی به انتشار فکت شیت نیست و در
اظهاراتی بحث برانگیز رئیسجمهور کشورمان بیان کرد، فکت شیت ایرانی پیش از
نسخه امریکایی منتشر شده است!
اعتراف تلخ
جالب
اینجاست که علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی یک سال بعد از توافق
هستهای در اعترافاتی که با خود انبوهی از مفاهیم را به دنبال داشت و
نمایانگر پذیرش اشتباهات تیم مذاکرهکننده کشورمان نیز بود، بیان کرد:
«اگر ما وقتی برجام را تنظیم میکردیم دقت بیشتری میکردیم این فرصت برای
امریکا پیش نمیآمد که از این قابلیت تفسیر بودن [برجام]سوءاستفاده کند.»
۵ راهکاری که رژیمصهیونیستی جهت توقف برنامه هستهای ایران اتخاذ کرد!
نشریه
پولتیکو در گزارشی که اخیراً منتشر کرده است جلوگیری از تبدیل شدن ایران
به قدرت هستهای را هدف عمده رژیمصهیونیستی عنوان میکند و از طرحهای
پنجگانه این رژیم در همین باره میگوید. این نشریه با اشاره به ایده یکی
از مشاوران ارشد رئیس سازمان موساد (Tamir Pardo) مبنی بر اینکه در
برابر ایران هستهای سه گزینه ۱- تصرف ایران ۲- تغییر رژیم در ایران و ۳-
اقناع سلسله مراتب سیاسی در ایران بدین منظور که هزینه ادامه برنامه
هستهای خیلی بیشتر از سودی است که توقف این برنامه به ایران میرساند،
بیشتر نداریم، مینویسد:
«گزینه اول و دوم علیه ایران غیرواقعی است
و تنها گزینه سوم باقی میماند که از طریق افزایش فشار بر ایران و
عملیاتهای مخفی و آشکار منجر به تسلیم ایران خواهد شد.»
زیباکلام: انرژی هستهای شیره گلوسوزی نیست!
قبل
از توافق هستهای و حین انجام مذاکرات میان ایران و ۱+۵ بسیاری از
شخصیتهای وابسته به جریان خوشبین به غرب در داخل کشور در مصاحبهها و
سخنرانیهای متعددی اینگونه عنوان میکردند که صنعت هستهای نه تنها برای
ایران بهره سیاسی و اقتصادی ندارد بلکه هزینههای فراوانی را به جامعه
ایرانی تحمیل میکند. صادق زیباکلام در بحبوحه مذاکرات هستهای میگوید:
«فعالیتهای هستهای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای
مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ
اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.»
احمد
شیرزاد عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم نیز با بیان اینکه از این چاه
(صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، در
همان مقطع زمانی میگوید:
«از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.»
پنج راهکار تامیر پاردو رئیس موساد برای مقابله با ایران اینگونه است:
«فشار سنگین دیپلماتیک و بینالمللی، تحریمهای اقتصادی، حمایت از
اقلیتها در ایران و گروههای اپوزیسیون و کمک به آنها جهت تغییر رژیم،
ممانعت از دستیابی ایران به تجهیزات و مواد خام مورد نیاز برنامه هستهای و
نهایتاً عملیات مخفی مانند خرابکاری در تأسیسات هستهای و ترور شخصیتهای
کلیدی مرتبط با این برنامه.»
امروز بعد از گذشت ۳۳ ماه از مذاکرات
هستهای نه تنها متن پرنقص و پیچیده و از قبل تدوین شده برجام هزینهها را
برای طرف ایرانی به شدت افزایش داده بلکه یک جریان داخلی در راستای
نقشآفرینی در جهت طرحهای رژیمصهیونیستی این گفتمان را در سطح کشور رهبری
میکند که باید مذاکرات مشابه برجام را در سایر حوزههای محل مناقشه با
غرب نیز تکرار کنیم!
این درخواست در حالی است که نحوه مذاکره هسته
ای، تدوین متن توافق و پشت پردههای مهم آن هنوز هزینههای فراوانی را به
کشور تحمیل کرده است و همچنان این پرسش بدون پاسخ باقی میماند که آیا
تضمینی برای عدم تکرار اشتباهات هستهای در سایر حوزههای مربوط به دستگاه
سیاست خارجه وجود دارد؟