بن سلمان نخستین سفر خارجی خود را از ایستگاه مصر آغاز کرد و بعد از آن قرار است به انگلیس و آمریکا برود. آغاز سفرهای خارجی بن سلمان به این معنی است که وی خود را از همین حالا حاکم بلامنازع عربستان میداند. بن سلمان این سفرها را بعد از اصلاحات فرمایشی و سطحی خود انجام میدهد تا در جریان نشستهایش با مقامات عربی و غربی حرفی برای گفتن داشته باشد و از افتخارات داخلی و اصلاحات عوام فریبانه اش بگوید.
عربستان و مصر تلاش دارند تا در برابر ایران یک جبهه واحد تشکیل دهند چرا که ریاض بارها ایران را متهم کرده که شبه نظامیان حوثی را به انواع مختلف موشک مجهز میکند. از سوی دیگر عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری مصر در دیدار با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی گفت که امنیت مصر بخشی جدایی ناپذیر از امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس است. این سخنان سیسی نیز میتواند در مواجهه با ایران مطرح شود.
مصر از دید عربستان پر جمعیتترین کشور جهان عرب و هم پیمان استراتژیک ریاض در خاورمیانه به شمار میرود. عربستان میکوشد تا از نفوذ منطقهای روزافزون ایران بکاهد به ویژه آنکه ریاض معتقد است دولت سیسی یک دیوار مستحکم در برابر تکرار انقلابهای موج بیداری اسلامی که در سال ۲۰۱۱ آغاز شده و بسیاری از نظامهای دیکتاتور در منطقه را برانداخت محسوب میشود. ولیعهد جوان عربستان در جریان نشست خود با سیسی در خصوص ائتلاف متجاوز کشورش برای مبارزه با حوثیها و در اصل با هدف رقابت با نفوذ منطقهای ایران نیز رایزنی میکند.
به نظر میرسد محور اصلی سفر بن سلمان به مصر بررسی راههای کاهش نفوذ ایران در منطقه تحت پوشش تقویت روابط دو کشور عربی و امضای توافق نامههای اقتصادی به شمار میرود چرا که با از بین رفتن داعش و گروهکهای تکفیری در سوریه که تحت حمایت ریاض بوده، با کمک ایران از یک سو و فرسایشی شدن درگیریها در یمن و ناکامیهای مزدوران عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور فراری تحت حمایت عربستان در برابر نیروهای انصار الله و حوثیهای طرفدار ایران، ریاض بیش از پیش خود را در برابر یک شکست مفتضحانه منطقهای مقابل ایران میبیند و میکوشد تا با یار کشی از میان کشورهای عربی و غربی این شکست خود را پنهان کرده و از تبعات آن بکاهد.
بن سلمان بعد از رایزنی با سیسی و مطمئن شدن از مواضع خصمانه او در قبال ایران به انگلیس و آمریکا سفر میکند تا با تکرار اتهامات واهی و یاوه گوییهای غیر منطقی علیه تهران به یک جبهه یکپارچه عربی و غربی علیه ایران دست یابد. بحران قطر نیز یکی دیگر از محورهای مذاکرات، ولی عهد عربستان با مقامات مصری و غربی است؛ بحرانی که به دلیل نزدیک کردن قطر به ایران خشم و نارضایتی مقامات سعودی را برانگیخته است.
به نوعی میتوان گفت که سفر بن سلمان به مصر به مثابه برداشتن آخرین گامها برای بالارفتن از تخت پادشاهی محسوب میشود به طوریکه برخی معتقدند که راه رسیدن بن سلمان به قدرت از طریق مصر میگذرد.
بررسی گفتگوهای مقامات سعودی و مصری در قاهره در کنار تحلیلهای سیاستمداران در عربستان نشان میدهد که هدف اصلی بن سلمان از سفر به مصر ایجاد یک جبهه نظامی امنیتی برای رویارویی با نفوذ ایران در منطقه به شمار میرود.
طرف سعودی تمایل دارد تا مصر را نیز وارد این جبهه کند؛ جبههای که دولت آمریکا میکوشد تا در میان اعراب علیه ایران ایجاد کند. مصر در واقع حکم قلب جهان عرب را دارد و عربستان برای مطمئن شدن از مواضع اعراب در قبال مسائل منطقهای و خصوصا ایران باید ابتدا به سراغ قاهره برود به ویژه آنکه بن سلمان قبل از آغاز سفرهایش به انگلیس و آمریکا باید در این خصوص اطمینان یابد.
بن سلمان در این سفر خود به مصر وقاحت را به حدی رسانده که لب به توهینهای بی سابقهای علیه قطر و ایران باز کرده و ادعاهای تمسخر آمیزی در خصوص ائتلاف متجاوز کشورش مطرح کرده است.
بن سلمان در توهین به ملت قطر اعلام کرد که تعداد ساکنان این کشور حتی با تعداد ساکنان یکی از خیابانهای مصر برابری نمیکند! ولیعهد عربستان ایران را نیز به «ببر کاغذی» تشبیه کرد تا به زعم خودش جایگاه و قدرت منطقهای ایران را به باد تمسخر بگیرد حال آنکه بررسی اوضاع منطقه و مقایسه نفوذ ایران در برابر عربستان حکایت از واقعیت دیگری دارد.
بن سلمان در خصوص یمن نیز مدعی شد که جنگ در این کشور رو به پایان است و ائتلاف متجاوز عربستان به اهداف خود در یمن دست یافته است. سؤال اصلی این است که ائتلاف عربستان کدام هدف خود را محقق ساخته؟
بررسی اوضاع میدانی در یمن نشان از دستاوردهای روز افزون نیروهای انصار الله و هم پیمانان آنها علیه مواضع مزدوران عبد ربه منصور هادی و ائتلاف عربستان دارد. درواقع این ادعاهای بن سلمان بیشتر برای سرپوش گذاشتن بر شکست کشورش در یمن و گرفتار شدن در مرداب جنگ علیه زیرساختها و غیر نظامیان این کشور مطرح شده است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که کشورهای عربی تمام تلاش و قدرت خود را علیه ایران به کار میگیرند و در این راه از ایجاد ائتلافهای مختلف و پرداختن هزینههای گزاف دریغ نمیکنند؛ این در حالیست که کوچکترین گامی در خصوص حل و فصل مسأله فلسطین برنداشته و حتی کوچکترین اشارهای به آن نمیکنند. رژیم صهیونیستی نیز تنها طرفی است که از این غفلت جهان عرب نسبت به مسأله فلسطین و تراشیدن یک دشمن فرضی به نام ایران سود میبرد.