ادعای استفاده از "جنگافزار صوتی" علیه مقامات سفارت آمریکا در کوبا به دوران جنگ سرد و رموز پزشکی آن دوره باز میگردد.
به گزارش پایداری ملی، چندی پیش وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد دیپلماتهای مستقر در کوبا از آسیبهای احتمالی شنوایی رنج میبرند. از آن موقع جنجال و هیستری بر سر "جنگافزارها صوتی" بالا گرفته و تعداد دیپلماتهایی که گفته میشود دچار آسیبهای جسمیشدهاند نیز (حتی آسیب مغزی) افزایشیافته است.
"رکس تیلرسون" وزیر امور خارجه آمریکا گفت: "از مقامات کوبا انتظار داریم افراد مسئولِ این حملات را شناسایی کنند." ظاهراً دستگاه یا سلاحی که این اثرات را ایجاد کرد، هیچ صدایی نداشته است. هیچ شواهد معتبری نیز وجود ندارد که نشان دهد دستگاهی بیصدا چنین آسیبی بهسلامت افراد وارد کند. معلوم شد این اولین بار نیست که دولت آمریکا کشور خارجی را به هدف قرار دادن دیپلماتهای خود با یک سلاح مخفی و نامرئی متهم میکند.
در سال 1965، تیم پزشکی از کارکنان سفارت آمریکا در مسکو آزمایش خون گرفت. به دیپلماتهای آمریکا گفته شد پزشکان به دنبال نشانههایی از یک نوع ویروس جدید هستند که در کشوری با زمستانهای سرد و سوزناک عجیب نیست.
اما دروغ بود. پروژه "مطالعات ویروسی مسکو" پوششی برای تحقیقات فوقسری دولت آمریکا درزمینهٔ تأثیرات امواج میکروویو بر انسانها بود. آنطور که به نظر میرسید شورویها سفارت آمریکا را در معرض امواج میکروویو قرار میدادند. مقامات واشنگتن این امواج را "سیگنال مسکو" مینامیدند.
فرکانس این امواج آنقدر کم بود که آسیب آشکاری به افراد حاضر در ساختمان نمیرساند. قدرت موج 5 میکرو وات بر ثانیه بود که حتی از قدرتی که مایکروفر برای گرم کردن غذا استفاده میکند نیز کمتر است. اما درعینحال صد برابرِ استاندارد قدرت امواجی بود که شهروندان شوروی در معرض آن قرار داشتند و این باعث به صدا درآمدن زنگ خطر در واشنگتن شد.
جامعه اطلاعاتی آمریکا نگران شد که شوروی ابزار جدیدی از اشعه غیر یونیزه دارد که آمریکا از آن بیبهره است. تحقیقات درباره اثرات امواج فرکانس پایین هنوز در مراحل ابتدایی بود که سازمان سیا این نظریه را داد: شوروی سعی دارد بر رفتار و ثبات ذهنی دیپلماتهای آمریکا تأثیر بگذارد یا حتی ذهن آنها را کنترل کند. آمریکا میخواست بدون جلبتوجه شوروی رازِ این امواج را کشف کند، به همین دلیل هیچ یک از مقامات و کارکنان سفارت از این امر مطلع نشدند. وزارت امور خارجه مسئول بررسی تغییرات بیولوژیکی بر اثر امواج میکروویو بود و سازمان "پروژههای پیشرفته دفاعی" (DARPA) بررسی اثرات رفتاری آنها را بر عهده گرفت.
در اکتبر 1965 "رکارد سزارو" مسئول این پروژه در DARPA یادداشتی مخفی به مدیر آژانس "چارلز هرزفلد" فرستاد و درباره اقداماتِ این پروژه جدید توضیح داد. کاخ سفید وزارت امور خارجه، سازمان سیا و پنتاگون را مسئول بررسی این پرونده کرده بود. وزارت امور خارجه مسئولیت اصلی را با رمز "TUMAS” بر عهده داشت و مسئولیت DARPA شروع قسمتی از پروژه بود که مربوط به بررسی خطرات بالقوه تابش امواج بر انسان میشد.
بنابراین DARPA پروژه "پاندورا" را آغاز کرد که یکی از جالبترین تحقیقات علمی در دوران جنگ سرد بود.
با گذشت زمان، نگرانیهای دولت درباره کنترل ذهن با امواج میکروویو چیزی جز پارانویای ناشی از جنگ سرد به نظر نمیرسید، اما در دهه 1960 یک نگرانی قابل درک بود. گزارشهای غیرمنتظره از خستگی و سردرگمی کارکنان، تردیدها را بیشتر کرد. یک نظریه این بود که شوروی میخواهد با تأثیر بر رفتار و اذهان کارکنان سفارت، سبب خطای آنها در دریافت پیامهای رمزگذاری شده شود و درنهایت بتوانند پیامهای آمریکا را رمزگشایی کنند. مقامات آمریکا به این نتیجه رسیدند که سیگنال مسکو نوعی سلاح است.
نقش DARPA در پروژه پاندورا بلافاصله موجب نگرانی چند تن از دانشمندان پنتاگون شد. فیزیکدان آلمانی "برونو آگنشتاین" در پیام مخفی به دو تن از مقامات ارشد پنتاگون نوشت که DARPA به دنبال اثرات نورولوژیکی امواج است. او در این نامه ابراز نگرانی کرد که "این نوع تحقیقات در گذشته سبب شده دانشمندان دیگر در این حوزههای تحقیقاتی قدم نگذارند."
اگر DARPA میخواست از اشتباهات گذشته در آزمایشهای انسانی اجتناب کند، پس سزارو فردی ایدئال برای هدایت پاندورا نبود. او یک متخصص نیروی دریایی بود که هیچ تخصصی در علوم زیستشناسی نداشت. او این وظیفه را با اشتیاق تحسینبرانگیزی پذیرفته بود. اما خیلی زود مشخص شد اشتیاق او به دلیل سلاحهای میکروویو بوده است، نه درک زیستشناسی پروژه.
DARPA آزمایش را با تابش امواج میکروویو بر میمونها آغاز کرد. پاندورا فوق مخفی بود و تحقیقات اولیه باید در آزمایشگاههای دولتی انجام میشد، نه در دانشگاهها. تحقیقات ابتدایی بهگونهای طراحی شد که نشان دهد عملکرد میمونها در معرض سیگنالهای مشابه با مسکو چه تغییری میکند.
تا دسامبر 1965، سزارو از نتایج شگفتزده شده بود. هر تحقیق دیگری بود، نتایجش در ژورنالی معتبر منتشر میشد. اما نتایج پاندورا باید محرمانه میماند. در دسامبر 1966، سزارو گزارش کرد که اولین میمونی که بر روی آن آزمایش شد، "دو وقفهی کامل" در انجام امور خود داشت. سزارو نوشت: "ابهامی وجود ندارد که امواج مستقیم یا غیرمستقیم به سیستم عصبی مرکزی نفوذ کردهاند."
نتایج آنقدر برایش قانعکننده بود که به پنتاگون پیشنهاد داد بلافاصله تحقیق بر "برنامههای کاربردی سلاح" را آغاز کند. او فاز جدیدی از پاندورا را آغاز کرد که انسانها را مورد آزمایش قرار دهد. برنامه DARPA بهطور خطرناکی به هشدارِ اگنشتاین نزدیک میشد.
در ابتدا کمیته بررسی علمی پاندورا با پیشنهاد مشتاقانه سزارو موافقت کرد. این کمیته حتی مدنظر داشت برای ادامه تحقیقات بیولوژیکی افرادی از مریلند را تحت آزمایش قرار دهند. کمیته علمی پاندورا جلسهای برای بحث در مورد آزمایشهای انسانی برگزار کرد و قرار شد هشت نفر را در معرض سیگنال مسکو قرار دهند و سپس این افراد بهطور کامل تحت آزمایشهای پزشکی و روانشناختی قرار بگیرند.
اما کمیته علمی میدانستند مسئله رضایت آگاهانه این افراد از اهداف واقعی آزمایش مشکلساز خواهد شد. برای رفع این مشکل پیشنهاد شد از پرسنل پزشکی استفاده شود تا از سلامت آنها اطمینان حاصل شود. اما حتی به پرسنل پزشکی هم نمیتوانستند دلیل واقعی آزمایش را بگویند.
خوشبختانه آزمایشهای انسانی هرگز انجام نشد. زمانی که کمیته اطلاعات واقعی را بررسی کرد، بلافاصله نظر خود تغییر داد. اطلاعات تکمیلی شامل چندین نمونه دیگر از میمونها نیز میشد.
کمیته به عدم کنترل پارامترهای متغیر در آزمایش میمونها اشاره کرد. همچنین، هیچ اساسی برای مقایسه عملکرد میمونها وجود نداشت، زیرا عملکرد آنها در مدتزمانی مشخص و در عدم حضور امواج بررسی نشده بود.
بااینکه پاندورا هرگز بر روی انسان آزمایش نشد، اما به تأثیرات اشعه بر عملکرد انسان نگاهی دقیق انداخت. در آزمایش دیگری به نام "Big Boy” ملوانانی که روی عرشه (و در معرض امواج رادار قرار داشتند) و آنهایی که در زیر عرشه کار میکردند با هم مقایسه شدند. هیچ تفاوت روانی یا فیزیکی میان آنها یافت نشد.
کمیته بررسی علمی پاندورا درنهایت به این نتیجه رسید: "تأثیر امواج بر رفتار یا عملکرد انسان آنقدر ناچیز است که در رفتار آنها چیزی آشکار نمیشود." بهعبارتدیگر، امواج میکروویو نمیتواند برای کنترل ذهن بکار رود.
در سال 1969، DAPRA حمایت از پاندورا را متوقف کرد و کار باقیمانده به شخصی به نامد "والتر رید" منتقل شد. چند سال بعد، سزارو به دلیل "عدم صداقت" اخراج شد.
در اواخر دهه 1960، سازمان اطلاعات آمریکا به این نتیجه رسید که شوروی از این امواج منقطع برای ایجاد اشکال در شنودهای مخفی در دیوارهای سفارت استفاده میکند، نه برای کنترل ذهن.
نگرانیهای مربوط به سیگنال مسکو حتی پس از پایان آزمایش علمی نیز ادامه پیدا کرد، اما نظریه کنترل ذهن بهکلی رد شد.
سزارو دیگر هرگز به آن سطح از مقام دست نیافت، اما حتی پس از بازنشستگی اعلام کرد سیگنال مسکو هنوز هم یک علامت سؤال باقیمانده است: "هنوز هم بهعنوان یک تهدید جدی برای امنیت آمریکا به آن نگاه میکنم. اگر این پروژه موفق شود، به چیزی فراتر از بمب هستهای میرسد. زیرا میتوانید ذهن دیگران را کنترل کنید."
پاندورا به بیاعتمادیهای عمومی بر تحقیقات دولتی دامن زد. به این پروژه بهعنوان نمونهای از مخفیکاری پروژههای دولتی اشاره میشود که نتایج حاصل را در اختیار عموم قرار نمیدهد. دولت درنهایت در سال 1970 پرسنل سفارتخانه را در جریان قرار داد که به تعداد زیادی پرونده قضایی کشیده شد.
درنهایت، دولت آمریکا راهی برای مقابله با سیگنال مسکو پیدا کرد: یک صفحه آلومینیومی برای جلوگیری از نفوذ امواج.