طرح کودتای نقاب از جمله تلاش هایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی به طور مشترک در تاریخ 18 تیر 1359 آن را طراحی کردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، اگر چه رژیم پهلوی سرنگون شد و نظام جمهوری اسلامی استقرار یافت اما بقایای رژیم پهلوی در ایران باقی مانده بود و آمریکا در پی آن برآمد تا آنجا که ممکن است از طریق آنها منافع خود را در ایران بازیابد.
انقلاب اسلامی در زمانی که سیاست پردازان بینالمللی، ایران را جزیره ثبات میپنداشتند به پیروزی رسید. تا آن زمان، ژئوپلتیک جهان چنین بود که ایران به عنوان یکی از حساس ترین نقاط استراتژیک جهان به طور سنتی در حوزه نفوذ غرب و به ویژه آمریکا قرار داشت و نقش آن در تأمین نفت و تضمین امنیت خلیج فارس به عنوان انبار نفت جهان غرب، غیرقابل انکار بود.
از این رو با پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا که بزرگ ترین و معتمدترین پایگاه خود در منطقه را که رژیم شاه بود از دست داد از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب در پی نفوذ و تضعیف نظام نوپای جمهوری اسلامی برای تأمین منافع نامشروع خویش برآمد. سرویس های جاسوسی بیگانه با ابزارهایی نظیر تأسیس حزب و گروه یا حمایت از احزاب و سازمانهای موجود و یا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسی از طریق سفارتخانهها، دامن زدن به تنشهای مذهبی و قومی، تجزیهطلبی و براندازی مسلحانه، ترور رهبران، شورش و آشوب، تلاش گستردهای نمودند تا طعم شیرین پیروزی را در کام ملت تلخ نمایند. از این رو طرحها و توطئه در شیوههای متفاوت برای سرنگونی حکومت درانداخته شد؛ طرحهایی که اگر تدبیر رهبری و پشتیبانی بیدریغ مردم نبود هر یک به تنهایی برای از بین بردن کامل نظام کافی بود.
کودتای نقاب
طرح کودتای نقاب از جمله تلاش هایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی به طور مشترک در تاریخ 18 تیر 1359 آن را طراحی کردند. انجام کودتا به دستور آمریکا در برنامه شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی قرار گرفت و تدارک کودتا به اهداف و زمان مشخص در دستور کار بنیعامری، رهبر شاخه نظامی قرار گرفت و سازمان نقاب برای مطالعه در خصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد. مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، شاخه سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر بود. اکثر اعضای شاخه سیاسی، اعضای حزب ایران و هواداران بختیار بودند. مهمترین وظیفه این شاخه هموار کردن زمینه عملیات نظامی و نیز به دست گرفتن قدرت سیاسی پس از کودتا بود. افراد این شاخه به نظام مشروطه سلطنتی وفادار بودند آنان همزمان با انجام اقدامات سیاسی علیه نظام درصدد برآمدند برای کسب مشروعیت سیاسی، برخی رجال ملی و مذهبی را نیز با خود موافق سازند.
شاخه نظامیکه عبارت بودند از تعدادی از امرای اخراجی ارتش و عدهای بازنشسته و معدودی شاغل، ابتدا با سر دادن شعارهای ناسیونالیستی و تبلیغ این هشدار که ایران با قدرتیابی روحانیون به تدریج به یک کشور عربی تبدیل میشود سعی در جذب نیرو داشت شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان موفق شد 60 خلبان و 500 تن از افراد فنی و نظامی را برای شرکت در عملیات جذب کند. این شاخه به سران خود قول داده بود پرواز بیش از 30 هواپیما را تضمین کند. مهم ترین پایگاه هوایی که کودتاچیان در آن حضور داشتند پایگاه سوم هوایی شهید نوژه در همدان بود که به همین دلیل از این کودتا به کودتای نوژه یاد میشود که البته کودتای نقاب درست است.
شاخه تدارکات نیز وظیفه تهیه پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای یک کودتای موفق را برعهده داشت. پول از جانب کشورهای آمریکا، انگلیس و عراق در اختیار ستاد کودتا مستقر در پاریس قرار میگرفت و سپس از طریق این ستاد به داخل کشور فرستاده میشد.
یکی از اقدامات مهم کودتاچیان تلاش جهت جلب حمایت تعدادی از روحانیون که در راس آنها آیتا... شریعتمداری قرار داشت، بود. گرفتن تأیید از آیت ا... شریعتمداری در انجام کودتا به این خاطر بود که سران کودتا، روحیه افراد را برای انجام عملیات تقویت کنند. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی،17/ 4/ 89)
از نظر رهبران کودتا، فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر کشور تلقی می شد. آنان با تجربه و تصویری که از چگونگی کودتای 28 مرداد 1332و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357داشتند، تصور می کردند که با سقوط تهران، مراکز نظامی ـ اداری سایر شهرها، با توجه به ضرباتی که همزمان با عملیات تهران توسط شاخه های کودتا در سراسر کشور بر آنها وارد می شد و به تبعیت از تغییر قدرت در مرکز، با رهبران کودتا اعلام همبستگی می کنند و مترصد اجرای فرمان های «شورای نظامی» می شوند.
با این تصور، طبیعی تر این بود که مبداء و مرکز عملیات کودتا در تهران شناسایی میشد و نه در نزدیکی همدان. البته در طرح اولیه کودتا، پایگاه یکم نیروی هوایی در مهرآباد به عنوان مرکز ثقل کودتا انتخاب شده بود. اما بزرگترین نقطه قوت این پایگاه، همان امتیازی بود که بزرگترین نقطه ضعف آن نیز محسوب می شد. پایگاه در تهران بود و این امتیاز بزرگی بود. اما این پایگاه در مناطق مسکونی محصور و در دسترس مردم بود و این ضعف بزرگی محسوب می گردید. کودتاگران از این بیم داشتند که در روز عملیات پس از پروازهای نخستین و بمباران اهداف تعیین شده، مردم از هر سو به پایگاه هجوم برند و پس از خارج کردن پایگاه از دست محافظین، در سطح باندها پراکنده شوند و امکان فرود و صعود را از هواپیماها بگیرند و کودتا با شکست مواجه شوند. لذا آنان درصدد شناسایی پایگاهی برآمدند که: 1ـ دارای هواپیما باشد.2ـ به تهران نزدیک باشد.3ـ خارج از شهر باشد.4 ـ عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشد. 5ـ رهبران عملیات هوایی کودتا حداکثر آشنایی را با پرسنل و امکانات آن داشته باشند.
«پایگاه نوژه» در آن زمان و در ارتباط با کودتاگران، به دلیل امتیازاتی که داشت برای اهداف کودتا مطلوب تشخیص داده شد: اول از نظر داشتن هواپیماهای قابل تجهیز به سلاح سنگین، بر پایگاه مهرآباد برتری داشت. دوم، نزدیکترین پایگاه به تهران بود. سوم در 60 کیلومتری همدان (دور از دسترس مردم) قرار داشت. چهارم، تیمسار محققی (او قبلاً فرمانده پایگاه یکم مهرآباد بود. اما این به تنهایی برای طرح عملیات هوایی کودتا کافی نبود)، تیمسار مهدیون، سروان نعمتی، سروان ایران نژاد، سروان پوررضایی و ... در آنجا خدمت کرده و اماکن و پرسنل پایگاه را می شناختند.
کودتاگران که مقر آن پایگاه هوایی نوژه بود، اهدافی را به عنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا ضربه غافلگیرانه وارد کرده و توان مقابله گرفته شود. بنابر این مهم ترین این اهداف، بمباران منزل حضرت امام (ره) در جماران بود که باید بهوسیله سه هواپیما با بهترین خلبانها انجام میشد. زیرا در نظر آنها از بین بردن امام به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی بود.
مرحله دوم عملیات پس از پایان یافتن بمباران های هوایی با عملیات نیروی زمینی آغاز میشد که در آن تصرف برخی نقاط حساس نظیر رادیو و تلویزیون، زندان اوین، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و برخی پادگان ها بود.
هدف کودتاگران برانداختن جمهوری اسلامی و روی کار آوردن یک دولت صددرصد نظامی با نخستوزیری ظاهری شاهپور بختیار به مدت دو سال بود و پس از طی دو سال با برگزاری انتخاب نوع حکومت جمهوری دموکراتیک و یا رژیم سلطنتی معلوم می شد. اما کودتا قبل از انجام هرگونه عملیات کشف و توسط نیروهای جمهوری اسلامی خنثی شد و تعدادی از رهبران سرشاخه و بسیاری از اعضاء دستگیر و محاکمه شدند.