سخن از این حزب و آن گروه و یا این جبهه و آن جمعیت در میان نیست، سخن درباره یک «نقشه راه» است که اجزاء و ابعاد و بایدها و نبایدهای آن با نگاهی موشکافانه و عالمانه تهیه و طراحی شده است به گونهای که گرهگشا بودن آن برای همگان قابل درک و فهم است و به قول اهل منطق، یک قضیه بدیهی است که فقط تصور آن نیز باعث تصدیق خواهد بود
1- سخن از این حزب و آن گروه و یا این جبهه و آن جمعیت در میان نیست،
سخن درباره یک «نقشه راه» است که اجزاء و ابعاد و بایدها و نبایدهای آن با
نگاهی موشکافانه و عالمانه تهیه و طراحی شده است به گونهای که گرهگشا
بودن آن برای همگان قابل درک و فهم است و به قول اهل منطق، یک قضیه بدیهی
است که فقط تصور آن نیز باعث تصدیق خواهد بود. سخن از اقتصاد مقاومتی است،
نقشه راهی که نیاز حیاتی این روزها و همه روزهایمان است و با تحقیق و بررسی
صدها اقتصاددان و کارشناس برجسته در حوزههای مختلف، اقتصادی، فرهنگی و
اجتماعی تهیه شده است. راهی که پیمودن آن اگر به هنگام و از همان چند سال
قبل که رونمایی و ابلاغ شد، آغاز میگردید و در پیچ و خم بدفهمی و
کجسلیقگی دولتهای سابق و لاحق و مسئولان قبلی و کنونی از حرکت باز نمانده
بود، امروزه بسیاری از مشکلات پیش روی را پیش روی نداشتیم.
امسال
هم مانند چند سال گذشته، رهبرمعظم انقلاب در اجتماع پرشور زائران و
مجاوران حرم مطهر رضوی علیهالسلام بر ضرورت اجرای نسخه اقتصاد مقاومتی
تأکید ورزیدند و اینبار جزئیات بیشتری از این نقشه راه را همراه با دلایل و
مستندات آن برشمردند. یادداشت پیشروی اشارهای گذرا بر آن بیانات عمیق و
پرمحتواست. گذرا، از آن روی که به قول سعدی در دیباچه گلستان؛ «یکی از
اصحاب پرسید؛ از این بوستان ما را چه تحفه کرامت کردی؟ گفتم؛ به خاطر داشتم
که چون به باغ گل رسم، دامنی پُر کنم هدیه اصحاب را، چون رسیدم، بوی گلم
چنان مست کرد که دامنم از کف برفت».
2- مقتدای انقلاب در آغاز سخن به مختصات نقطهای اشاره کردند که قرار است با دنبال کردن نقشه راه به آن نقطه برسیم؛
«ببینید،
ما برای کشورمان و برای ملتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملت و کشور به
کجا برسد؟ ما برای ملت ایران امنیت ملی میخواهیم، عزت ملی میخواهیم،
سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همه جانبه میخواهیم،
استقلال از قدرتهای سلطهگر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها
میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیبهای اجتماعی - مثل اعتیاد و فساد و
امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است
که ما در زمینه مسائل مادی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن
وقتی ملت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تامین
بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد؟ عزت ملی، امنیت ملی، اقتدار
ملی، پیشرفت همهجانبه چه جور به دست میآید؟ من عرض میکنم بدون اینکه
کشور یک اقتصاد قوی داشته باشد، اینها به دست نمیآید. نیاز ما اقتصاد قوی،
تولید قوی، همراه با مدیریت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و
مطمئن و متکی به خود که دستمان بهسمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب
کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر
بگذاریم، پول ملی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک
اقتصاد قوی اینجوری، نه به یک عزت مستمری خواهیم رسید، نه به یک امنیت
مستمری خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم.»
حضرت
ایشان در ادامه، تأکید کردند که همه امکانات و لوازم مورد نیاز برای رسیدن
به نقطه مورد نظر را در اختیار داریم و برخی از با اهمیتترین امکانات و
ظرفیتهای موجود را با ذکر جزئیات آن برشمردند، نیروی کار جوان و
تحصیلکرده، معادن غنی، متخصصان برجسته و کارآزموده، انگیزههای قوی اسلامی
و انقلابی، ذخایر عظیم نفت و گاز و برخی از امکانات و لوازم مورد نیاز
دیگر که هر چند در اختیار نداریم ولی میتوانیم بدون دشواری آنها را به دست
بیاوریم.
3- تا اینجای کار همانگونه که
حضرت آقا نه فقط برشمردند، بلکه شواهد و مستندات آن را نیز به روشنی ارائه
کردند، نقطه موعود و آدرس آن معلوم است و ظرفیتها و امکانات لازم برای
رسیدن به آن نقطه نیز موجود است و یا به آسانی قابل دسترسی است. بنابراین
پرسش بعدی آن است که ایراد کار کجاست؟ و با وجود مشخص بودن نقشه راه و
برخورداری از امکانات و ظرفیتهای لازم برای رسیدن به نقطه موعود، چرا هنوز
به آن نقطه نرسیدهایم، بلکه در مواردی به جای پیشرفت، در جا زده و
عقبگرد هم داشتهایم؟! پاسخ این پرسش را هم میتوان در بیانات رهبر معظم
انقلاب که با مستندات غیرقابل انکار و دلایل محکم و خالی از ابهام همراه
بوده است، جستجو کرد. حضرتایشان در جای جای بیانات آن روز خود بر ضرورت
برخورداری کشور از مدیران انقلابی، متدین، کارآمد و پرتحرک تأکید ورزیده و
رسیدن به نقطه مقصود را با مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی و
بیتحرک، ناممکن دانستهاند؛ از جمله «در طول انقلاب اسلامی، هر گاه
مدیریت انقلابی، فعال و پرتحرک داشتیم، کارها پیش رفته است و هر جا
مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک داشتیم، کارها
متوقف یا منحرف شده است» و یا؛ «باید مدیران، افرادی با انگیزهتر و
کارآمدتر باشند و تلاش بیشتری انجام دهند و به حول و قوه الهی اینگونه نیز
خواهد شد».
ایشان در بخش دیگری از بیانات
خود تأکید میفرمایند «مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد و اگر مدیریت
در بخشهای مختلف، متدین، انقلابی و کارآمد باشند همه مشکلات حل خواهد شد».
4-
اکنون به موضوع اصلی یادداشت پیش روی نزدیک شدهایم و آن، اینکه مشکلات
اساسی کشور، مخصوصا در عرصه اقتصاد و معیشت مردم از ناکارآمدی، غیرانقلابی
بودن، بیانگیزگی، بیتحرکی، ضعف و ناامیدی مدیران ریشه میگیرد، چرا که به
وضوح میتوان دید تمامی امکانات و ظرفیتهای لازم برای جهش اقتصادی و
رسیدن به نقطه مطلوب در کشور موجود است و بنابراین در جا زدن و تأسفبارتر
از آن، عقبگرد - که در مواردی دیده میشود - با هیچ توضیح و استدلالی غیر
از حضور مدیران نالایق و ناکارآمد و بعضا واداده و غیرانقلابی قابل توجیه
نیست. آیا غیر از این است؟!
اگر این
استدلال که روشن و خالی از ابهام است قابل قبول باشد - که هست - تنها چاره
کار، سپردن امور و مسئولیتها به دست مدیران لایق، متدین، انقلابی، پرتحرک و
کارآمد است و اگر این راهحل به کار گرفته نشود به یقین قافله اقتصادی
کشور و معیشت مردم تا به حشر لنگ میماند و پیآمدهای ناگوار فرهنگی و
ناهنجاریهای اجتماعی فراوانی نیز به دنبال خواهد داشت.
5-
فرقی نمیکند که مدیر نالایق به کدام جناح وابسته باشد. از این حزب باشد
یا آن جبهه و عضو فلان گروه باشد یا فلان حزب! مدیر نالایق، نالایق است و
حضور وی در مسئولیت فاجعهآفرین خواهد بود. اما مدیران ناشایسته مخصوصا
آنها که قرار است مسئولیتهای کلیدی و تعیینکننده را در اختیار بگیرند با
باران بهاری از آسمان نازل نمیشوند که نشستن آنان بر کرسی مسئولیت، به
«شانس» و «اتفاق» بستگی داشته باشد. مدیران و مسئولان در یک سازوکار
قانونی انتخاب شده و مسئولیتها را برعهده میگیرند و انتخابات، مخصوصا
انتخابات ریاستجمهوری که ماه آینده در پیش است یکی از سرنوشتسازترین
راهکارها برای انتخاب و بهکارگیری مدیران کشور است و بدیهی است که کمترین
بیتوجهی در انتخاب فرد شایسته، میتواند عواقب خسارتآفرینی در پی داشته
باشد.
6- شایستگی و کارآمدی یک مدیر لایق
که در تراز جمهوری اسلامی باشد را نمیتوان از نطقهای انتخاباتی، وعدهها
و قول و قرارهای او شناخت، چرا که به قول حضرت امیر علیهالسلام، «حق
هنگامی که قصد توصیف (بخوانید سخنرانی) درباره آن باشد، دامنه بسیار وسیعی
خواهد داشت ولی به هنگام عمل دامنهای تنگ دارد» و چه بسیار سخندانان
برجستهای که در عمل با آنچه در نطقها و سخنرانیها بر زبان داشتند
فاصلهای پرناشدنی گرفتهاند.
7- امیرالمومنین
علیهالسلام در نامه به مالک اشتر (نامه 62 نهجالبلاغه) چهار ویژگی را
برای شناخت یک مسئول و سیاستمدار کارآمد برمیشمارند که میتواند معیار و
ملاکی کارساز برای انتخاب نامزد اصلح باشد. فیتخذوا مال الله دُوَلا و
عباده خولا والصالحین حربا و الفاسقین حزباً... این چهار شاخصه در کلام
امیرالمومنین علیهالسلام عبارتند از؛ اول- حزب؛ که باید دید با چه کسانی سر آشتی و سازش دارد و با آنان حزب تشکیل میدهد و ائتلاف میکند. دوم- حرب؛ اینکه با چه کسانی سرجنگ و ستیز دارد و مبادا با مومنان و انقلابیون سر ناسازگاری داشته باشد. سوم-
بیتالمال؛ و اینکه با بیتالمال چه میکند؟ آیا بیتالمال را به چشم طمع
مینگرد و از دستدرازی یاران و اطرافیانش به بیتالمال جلوگیری نمیکند؟! چهارم- مردم؛ اینکه مبادا مردم را برده و مطیع خود بخواهد! با
توجه به این چهار شاخصه که بدیهیات عقلی نیز بر درستی آن مهر تائید
میزنند شناخت آنها که باید بیایند و آنان که نباید بیایند کار چندان
دشواری نیست.