جهان و بویژه اروپا پس از جنگ سرد مدتی طول کشید تا به آرامش برسند ولی دیری نپایید که جورج بوش (پسر) در امریکا برسرکار آمد و نظم پس از جنگ سرد را تحت الشعاع قرار داد و با اقدامات یکجانبه خود اول از همه متحدین امریکا در اروپا را دچار رنجش و تلاطم و سپس دیگران را به فراخور حال آنها نگران و مضطرب کرد.
جهان و بویژه اروپا پس از جنگ سرد مدتی طول کشید تا به آرامش برسند
ولی دیری نپایید که جورج بوش (پسر) در امریکا برسرکار آمد و نظم پس از جنگ
سرد را تحت الشعاع قرار داد و با اقدامات یکجانبه خود اول از همه متحدین
امریکا در اروپا را دچار رنجش و تلاطم و سپس دیگران را به فراخور حال آنها
نگران و مضطرب کرد.
جورج بوش دو جنگ افغانستان و
عراق را به راه انداخت که حاصل آن بیثباتی خاورمیانه و ایجاد گروههای
تروریستی نظیر القاعده در افغانستان، عراق و سپس در سایر کشورهای این منطقه
نظیر سوریه بود. در دوران جورج بوش، اروپا دو تکه شد و رئیس جمهوری امریکا
آنها را در مقابل یکدیگر قرار داد. با سرکار آمدن اوباما، دوران موفقیت
شروع شد و زخمهای ایجاد شده توسط امریکا التیام پیدا کرد، از یک سو اروپا
دوباره به دوران وحدت و همبستگی برگشت و از سوی دیگر اوباما حل معضلات
اروپا و جهان را با متحدین اروپایی خود به مشورت گذاشت و دوران ثبات جهان
دوباره شکل گرفت و نظم پس از جنگ سرد به راه خود ادامه داد. اما دیری
نپایید دوباره جهان شاهد بر سرکار آمدن پوپولیست دیگری به نام دونالد ترامپ
بر مسند رئیس جمهوری امریکا شده که این بار تمام سنگهای بنای جهان و
روابط بینالملل را به لرزه در آورده است. اقدامات و افکار ترامپ از هر جهت
مخالف نرمهای پذیرفته شده و عقل کارشناسی جهان است.این افکار نه تنها
دستاوردهای بشری را در معرض نابودی قرار میدهد بلکه هرج و مرجی در جهان
ایجاد میکند که از یک سو وحدت و همدلی جوامع بشری را مورد تهدید قرار
میدهد و از سوی دیگر جهان را به لبه پرتگاه جنگ و خونریزی میکشاند.
بیش
از ربع قرن طول کشید تا جهان توانست آلودهکنندهترین کشورها را قانع سازد
که برای حفظ کره زمین و آینده بشری دست به کار شده و اقداماتی را در نظر
بگیرند که از گرم شدن کره زمین بیش از 2 تا 3 درجه نسبت به 50 سال پیش
خودداری شود. رؤسای جمهوری امریکا و چین به عنوان آلودهکنندهترین دو کشور
کره زمین پذیرفتند مصوبات اجلاس پاریس را متعهدانه عملی سازند. اما دونالد
ترامپ به محض سرکار آمدن، این تعهد را منتفی و فردی را مسئول محیط زیست
امریکا کرد که از مخالفان سرسخت هرگونه همکاری با اجلاس پاریس و پذیرش
هرگونه تعهد برای کم کردن گرمایش زمین است.
این
اقدام ترامپ بسیار به همه رهبران اروپایی، متخصصان محیط زیست و سردمداران
سازمان ملل متحد گران آمد زیرا شاهد این هستند که چگونه دستاوردهای بشری پس
از سالیان دراز در حال نابودی است.
نگرانی
دیگر رهبران اروپایی از نحوه نگرش دونالد ترامپ نسبت به ناتو و روسیه است.
اروپا از سیطره امنیتی و نظامی روسیه بر این قاره شدیداً ترسان است و ناتو
را سپر دفاعی خود در قبال چنین بلند پروازی میداند. به علاوه ناتو حاصل
جمعبندی همکاری و حمایت امریکا از اروپای پس از جنگ دوم جهانی محسوب
میشود که امنیت تک تک کشورهای اروپایی به آن بستگی تام دارد.
دونالد ترامپ موجودیت این سازمان را به مسخره گرفت و با نزدیک شدن به
روسیه، ترس و وحشت اروپا را چندین برابر کرد چون اروپا در 70 سال پس از
جنگ، هیچگاه درصدد مجهز کردن خود از نظر نظامی در قبال تحرکات شوروی
(روسیه) کرده است و در صورت به هم خوردن نظم جهانی، اروپا میتواند طعمه
آسانی برای روسیه از نظر نظامی باشد. از سوی دیگر کشورهای اروپایی رنجهای
فراوانی برخورد هموارکردند تا بتوانند اروپای واحد را تا حدودی محقق سازند و
از این طریق الگویی برای سایر مناطق کره زمین گردند به ترتیبی که
اتحادیههای منطقهای نظیر آسه آن، شورای همکاری خلیج فارس، سارک، اکو و
سایر آنها در امریکای لاتین و آفریقا چشم به پیشرفتهای اتحادیه اروپا
دوخته تا خود را به تدریج ملبس به لباس آن اتحادیه کنند و وحدت و همدلی را
در بعد اقتصادی، فرهنگی و سپس سیاسی در بین خود به وجود آورند. اما همانطور
که گفته شد ابتدا جورج بوش قصد تخریب در این همدلی کرد و اکنون دونالد
ترامپ این تخریب را هدف جهانی خود قرار داده است.
دونالد
ترامپ اعتقاد دارد برای قدرتمند شدن امریکا از نظر سیاسی و سپس اقتصادی
نبایستی اروپا به یک بلوک قدرتمند تبدیل و رقیبی برای امریکا شود. این
سخنان را وی در دوران مبارزات انتخاباتی بر زبان جاری کرد ولی اکنون با
تعیین شخصی که به مخالفت با اتحادیه اروپا مشهور است، به عنوان سفیر امریکا
در اتحادیه اروپا، آشکارا به این اتحادیه دهن کجی کرده و خشم اروپایی ها
را برانگیخته است.به ترتیبی که اروپا او را عنصر نامطلوب خوانده و قصد
ندارد وی را به عنوان سفیر بپذیرد. ترامپ از سوی دیگر با تقویت خانم ترازا
می، نخستوزیر بریتانیا و تشویق وی برای خروج از اتحادیه اروپا قصد دارد
شکاف بین اتحادیه اروپا را هرچقدر میتواند عمیقتر سازد. اروپایی ها از
سایر سیاستهای ترامپ چه در خاورمیانه و چه در سایر نقاط و از جمله در
داخل امریکا بسیار ناراضی و نگران هستند. تلاشهای خانم موگرینی برای
متقاعد کردن ترامپ که خطری برای توافق هستهای ایران و گروه 1+5 به وجود
نیاورد و یا اینکه ترامپ متقاعد شود از شهرکسازی در فلسطین اشغالی جلوگیری
شود و یا آتش جنگ دیگری در خاورمیانه شعلهور نشود همه و همه از شکاف جدی
بین امریکا و اروپا سخن میگوید.
ایران خود
یکی از هدفهای خصمانه ترامپ و جنگ طلبان اطراف اوست که خواه ناخواه با
اروپاییها دارای منافع مشترک میشود. این به ایران میآموزد که استراتژی
خود را در دوران دونالد ترامپ چگونه باید تدوین و انتخاب کند و قبل از
اینکه دیر شود باید روابط نزدیکی با تک تک و مجموعه اروپاییها به وجود
بیاورد تا بتواند در مقابل سیل بنیانکن تندروی ترامپ و هیأت دولت ضد
ایرانی و جنگ طلب او سدی مستحکم برپا سازد تا علاوه بر دولت ترامپ،
آتشافروزان منطقهای او نظیر اسرائیل، عربستان و ترکیه را نیز مدیریت کند.