از مرحوم دکتر علی شریعتی نقل شده است زمانی که وی دانشجوی دکترای جامعهشناسی در پاریس بوده و بهشدت از نظر اقتصادی در مضیقه بوده و دنبال کار میگشته، با یک آگهی از طرف شرکت پژو مواجه شده که به دنبال بهکارگیری یک دانشجوی شرقی دکترا در رشتههای علوم اجتماعی بوده است
از مرحوم دکتر علی شریعتی نقل شده است زمانی که وی دانشجوی دکترای
جامعهشناسی در پاریس بوده و بهشدت از نظر اقتصادی در مضیقه بوده و دنبال
کار میگشته، با یک آگهی از طرف شرکت پژو مواجه شده که به دنبال بهکارگیری
یک دانشجوی شرقی دکترا در رشتههای علوم اجتماعی بوده است.
دکتر
میگوید من با وجود تقابل و تضادی که با نظام سرمایهداری داشتم، تصمیم
گرفتم مراجعه کنم و نگران بودم یک بازاری شکمگنده میخواهد با من مصاحبه
کند! وقتی مراجعه کردم، دیدم یکی از استادان خودم مدیر بازاریابی شرکت پژو
است. مسئلهاش این بود که ما در ایران نتوانستهایم در بازار خودرو با
آلمانیها رقابت کنیم، میخواهیم مطالعه کنیم و راهی بيابيم که سلیقه
ایرانی را با تبلیغات به نحوی تغییر بدهیم که بازار خودرو ایران را از
آلمانها بگیریم! موضوع مربوط به ٥٠ سال قبل است.
در
این ٥٠ سال، همه علوم از جمله علوم اجتماعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
سادهاندیشی است اگر فکر کنیم امروز آنها برای ما برنامهریزی نمیکنند یا
تصور کنیم آنچه در منطقه و بهخصوص در ایران اتفاق افتاده، بدون
برنامهریزی بوده است. تصور کنید ما از یک جنگ تمامعیار با جهان با درایت و
رهبری امام خمینی(ره) و خصوصا با سیاست و تدبیر مسئولان وقت با کمترین
آسیب خلاص شدیم و به تعبیر صدامحسین در نامه به آیتالله هاشمی به تمام
خواستههایمان رسیدیم و هشت سال جنگ و دشمنی با تمام کشورهای منطقه،
بهخصوص کشورهای عرب منطقه را پشت سر گذاشتیم؛ چنانکه دشمنی و عناد
عربستان سعودی، بعد از قتل عام حجاج در سال ١٣٦٦ به حدی رسیده بود که امام
خمینی فرمودند: «ما اگر از صدام بگذریم، از آل سعود نمیگذریم».
از
زمانی که امام خمینی را از دست دادهایم، این دشمنی و کینهتوزی هنوز در
منطقه باقی است. خزانه مملکت خالی است. تمام زیربناها از جنگ آسیب دیده
است. با رهبری داهیانه حضرت آیتالله خامنهای و انتخاب مردم، دولتی زمام
امور را به دست میگیرد که تمام دشمنیها را در منطقه به دوستی تبدیل و
رابطه با تمام جهان را به نحو مطلوبی اصلاح میکند و در تداوم همین سیاست،
بعد از هشت سال دوران سازندگی، دولت اصلاحات روی کار میآید که همان روش را
در سیاست خارجی دنبال میکند. منطقه آرام است. به غیر از افغانستان که در
آنجا سازمان اطلاعاتی آمریکا از طریق ضداطلاعات ارتش پاکستان، جوانانی
مذهبی و متعصب را برای جنگ با اشغالگران روسی و دولت دستنشانده آنان تربیت
کرده و آرامآرام به دنبال ساقطکردن دولت مرکزی هستند، سایر کشورهای
منطقه در آرامش و امنیت به سر میبرند و دوستی ایران و عربستان تا حدی
پیشرفت کرده که پادشاه عربستان در سفر به ایران به منزل آیتالله هاشمی
میرود که در عرف دیپلماتیک کمتر مرسوم است.
در این
شرایط آیا شرکتهای اسلحهسازی میتوانند بازاری در منطقه داشته باشند؟
کدام دشمن کشورهای منطقه را تهدید میکند که اسلحه بخرند؟ کارخانههای
اسلحهسازی مدتهاست که در این منطقه بازاری نداشتهاند. اگرچه در جنگ
تحمیلی با پولهای عربستان و کویت، روسیه و کشورهای اروپایی چند ده
میلیارد دلار اسلحه به صدام فروختند، ولی بعد از پایان جنگ این بازار هم
تعطیل شده بود. این بازار در صورتی میتوانست رونق بگیرد که منطقه در آشوب
باشد. این فرصت متأسفانه در یک دهه گذشته فراهم شد.
لابی
اسرائیل با دامنزدن به ایرانهراسی کویت، امارات، قطر، عربستان و بحرین
را ترغیب به خرید بیش از صد میلیارد دلار اسلحه کرد. در انتخابات سال ٨٤
هم عدهای دانسته یا نادانسته در داخل کشور شروع به تخریب هاشمی میکنند و
کار را به جایی میرسانند که یک فرد با گرایش مشخص و با استفاده از
سازوکارهایی، زمام امور اجرائی را به دست میگیرد. پس از آن تصویر نامناسبی
از ایران اسلامی به کشورهای منطقه و جهان نشان داده شد و هفت قطعنامه
شورای امنیت علیه ایران صادر شد. تصور کنید اگر در سال ٨٤ آیتالله هاشمی
زمام امور کشور را در دست میگرفت! آیا میتوانستند بیش از صد میلیارد دلار
اسلحه در این منطقه بفروشند؟