ساخت و ساز باید براساس اصول و روال مهندسی انجام گیرد. متاسفانه من ناامید هستم که در سرزمین ما این مسائل به طور کامل رعایت شود، گرچه از سال ۱۳۴۸ آیین نامههایی در این زمینه ایجاد شده است و اینها آییننامههای خوبی هستند، اما باید توجه داشت که آییننامه کافی نیست و برای رعایت این مسائل، باید نظارت درست و وجدان کاری وجود داشته باشد و در این راه تشویق و تنبیه صورت گیرد.
ساخت و ساز باید براساس اصول و روال مهندسی انجام گیرد. متاسفانه من
ناامید هستم که در سرزمین ما این مسائل به طور کامل رعایت شود، گرچه از
سال ۱۳۴۸ آیین نامههایی در این زمینه ایجاد شده است و اینها
آییننامههای خوبی هستند، اما باید توجه داشت که آییننامه کافی نیست و
برای رعایت این مسائل، باید نظارت درست و وجدان کاری وجود داشته باشد و در
این راه تشویق و تنبیه صورت گیرد.
ما در کشورمان
زلزله بم را داشتیم؛ زلزلهای که نباید آنچنان کشته میداد، اما جان بیش
از ۳۰ هزار نفر را گرفت. البته مسائلی هم وجود داشت که تلفات بم را بالا
برد: یکی اینکه شب جمعه بود و زمستان و از سوی دیگر این زلزله در روز تعطیل
اتفاق افتاد. موارد یاد شده عواملی هستند که در بالا رفتن تعداد کشتهها
نقشآفریناند. دو مساله در رابطه با زلزله مهم است: اول اینکه جان افراد
گرفته نشود و مساله دوم این است که سازههایی که دارایی افراد هستند، از
بین نروند. در تمام زلزلهها ما میبینیم که اگر این مساله در شهرها اتفاق
بیفتد، تعداد کشتهها خیلی بالا میرود. ما در ایران بیش از هزار شهر داریم
و من ایمان دارم که شهرهای ما از جمله تهران بزرگ آسیب پذیر هستند؛ اگر
زلزله ۷ ریشتری در یک شب زمستانی در تهران بیاید، تحول آنچنانی صورت
میگیرد که من نمیتوانم نامی برای آن بگذارم. به هر حال سازه، علاوه بر
اینکه چیز ساده ای است، اصولی دارد که باید رعایت شود و نظارتی درست
میطلبد و در کنار این مسائل، وجدان کاری سازنده نیز از موارد مهم در این
زمینه است. زلزله در ایران بیداد میکند؛ زلزله بم، رودبار و زلزلههایی که
در گوشه ذهن هر یک از افراد جامعه نقش بسته است. فراموش نکنیم که در منطقه
البرز متجاوز از ۳۰ میلیون انسان زندگی میکنند، در منطقه زاگرس هم ۱۰
میلیون نفر را داریم. در بخش آذربایجان حداقل هفت تا هشت میلیون نفر زندگی
میکنند. در منطقه خراسان هم به همین شکل، بنابراین همه مناطق کشور ما در
معرض خطرات ناشی از زلزله هستند. به عقیده من، ما نیازمند این هستیم که
تصمیمی جدی در این زمینه اتخاذ کنیم. ما باید به این مساله ایمان بیاوریم
که زلزله میتواند به فاجعه برای کشور تبدیل شود؛ تا زمانی که ما باور
نکنیم سازه ای که اصول درست در آن رعایت نشده میتواند با کوچکترین تحریکی
بر سر ساکنان آن آوار شود، تصمیمی جدی در مواجهه با زلزله نخواهیم گرفت.
زلزلههای بزرگ که در کشور رخ داده باید به مثابه زنگ خطری برای ما باشد و
ما در این زمینه بیندیشیم و از آنها کسب تجربه کنیم تا در آینده با فاجعه
روبهرو نشویم. بنابراین تنها رعایت ضوابط و اصول ایمنی و مهندسی است که
میتواند ما را در برابر خطرات ناشی از زلزله در امان نگه دارد. البته کمی
هم شانس لازم است تا زلزله در شب یا زمستان اتفاق نیفتد، چون این عوامل در
تعداد کشتههای زلزلههای بزرگ، نقشی تعیینکننده دارند.
۸۳ درصد سازهها آسیبپذیرند
من
به جرات میتوانم بگویم که ۸۳ درصد سازههای کشور، فوق العاده آسیب
پذیرند. ۱۶ درصد آنها آسیبپذیر و تنها یک درصد سازههای موجود در کشور امن
هستند. من زلزله خیزی ایران را در ده قرن گذشته مطالعه کردم و از آنجا که
کشور ما، یک کشور تاریخی است و قدمتی چندهزارساله دارد، در کتابها آمده
است که تهران در چه زمانی دچار زلزله شده است. با بررسی زلزلههایی که به
وقوع پیوستهاند، متوجه این امر میشویم که این زلزلهها دارای یک ریتم ۱۵۰
تا ۲۰۰ ساله هستند. از آخرین زلزله ای که در شرق تهران اتفاق افتاده
تاکنون، ۱۸۵ سال گذشته است و ریاضیات است که به من میگوید این ریتم که روی
کاغذ مشاهده میشود، اگر بخواهد تکرار شود، تا ۱۵ سال آینده زلزلهای
تخریب کننده در تهران اتفاق میافتد. این ریاضیات و آماری است که از
بررسیها به دست آمده اما باید توجه داشت که داخل زمین به طوری ناشناخته
است که بشر را از پیشگویی باز میدارد. مثالی در این زمینه نشان میدهد که
چرا زمین قابل پیشبینی نیست؛ انسانی که به ماه و مریخ سفر کرده و آن فواصل
طولانی را درنوردیده، قادر نیست بفهمد در عمق ۴-۵ کیلومتری زمین چه خبر
است! بنابراین علم به ما اجازه نمیدهد که در مورد زمین به طور قطعی صحبت
کنیم اما از روی کاغذ و براساس آمار، اگر این ریتم درست از آب دربیاید،
باید منتظر چنین واقعه ای باشیم، اما باید بگویم که ریاضیات، زمینشناسی
نیست. اگر ما برای زلزله آماده باشیم و سازههای خود را محکم کنیم، جای
نگرانی وجود ندارد. ژاپنیها در زلزله شناسی از آمریکاییها نیز جلوتر
هستند چون سرزمین آنها از چندین جزیره زلزله خیز تشکیل شده و آنها ایمان
دارند که اگر سازههایشان محکم نباشد به طور قطع تخریب میشود. بنابراین
ژاپنی که چنین آسیبپذیر است، در زلزلههای خود کمترین تخریب را دارد و
کشته نمیدهد.
تلفات میلیونی زلزله احتمالی تهران
به
عقیده من تهران دارای بافت فرسوده زیادی است. من بارها گفته ام که ما یک
تهران نداریم بلکه دارای سه تهران هستیم. یک تهران داریم که ۲۲ منطقه
دارد، تهرانی داریم که علاوه بر ۲۲ منطقه دارای حاشیههایی است و تهران سوم
ما شامل شهرهای اطراف آن است. ما نباید تهران را فقط در نقشه در نظر
بگیریم. گسل و زلزله مرز ندارد. ده سال پیش دولت ایران از ژاپن درخواست کرد
که در مورد تهران و زلزله در آن مطالعه کنند. این مطالعه صورت گرفت و
ژاپنیها اعلام کردند که اگر زلزله ای با فعالیت گسل شمال تهران اتفاق
بیفتد، کشتهها و زخمیها، میلیونی خواهد بود. در مورد گسل ری هم چنین چیزی
اعلام شد. من به این موضوع ایمان دارم که گسلهای زیادی در تهران وجود
دارد که هنوز کشف نشده اند. بهترین کار این است که آماده باشیم اما
متاسفانه ما به این مساله ایمان نیاورده ایم. چند سال پیش شورای امنیت ملی
از من خواست که دلایل خود را در مورد زلزله تهران ارائه کنم. برای آنها
نامه ای نوشتم و چند مساله را یادآور شدم: اول اینکه خانه افراد کلیدی را
محکم کنید و دوم اینکه ستادی برای مدیریت بحران تشکیل شود. همچنین در آن
نامه نوشتم که پایتخت کشور را از ایران منتقل کنید یا حداقل برخی
وزارتخانهها را از تهران بیرون ببرید. چه اشکالی دارد که برای مثال سازمان
بنادر و کشتیرانی را در جنوب کشور داشته باشیم. من اعتقاد دارم زلزله
احتمالی، تهران را تعطیل میکند چون محیط به گونه ای شده که امکان کمک
رسانی را از ما میگیرد.