گزینه های ترامپ درباره ایران
رویکرد کلی ترامپ در قبال ایران و خطراتش، ترکیبی از ویژگی های التقاط و گزافه گویی است. او درباره عواقب وخیم توسعه رابطه اوباما با این کشور هشدار می دهد: «آنها در حال رسیدن به سلاح هسته ای هستند. آنها به نقاطی از جهان دسترسی دارند که شما باور نمی کنید.» او اما همچنین از شرکت های آمریکایی شکایت کرد که از فرصت های اقتصادی به وجود آمده پس از معامله با ایران استفاده نکرده اند. او پیشنهاد داد که واشنگتن باید درباره جنگ داخلی سوریه با ایران و روسیه همکاری کند.
از سوی دیگر سایر طرف ها از جمله ایران، این نکته را برجسته می کنند که این معامله شامل هفت کشور می شود و اتحادیه اروپا به نقش شورای امنیت سازمان ملل تاکید می کند. آنها اصرار دارند که نمی توان این معامله را در نتیجه تمایلات یک جانبه یکی از طرفین به شکست کشاند. دولت جدید ترامپ دوست دارد جایی میان این دو افراط ـ مرگ اجتناب ناپذیر معامله و رویکرد مطلق به آن ـ دیدگاه های خود را برگزیند. احتمال فراوان تاکتیک های آنها اتخاذ روش هایی با هدف تشدید فشار بر تهران در سرتاسر جهان خواهد بود.
تشدید اوضاع پیش رو؟
هرگونه پیش بینی نیازمند برخی هشدارها است: بسیار زود است که بگوییم دولت بعدی در دفتر کاخ سفید چه خواهد کرد. سابقه ترامپ بیش از حد پراکنده است. شعارهای نامنظم او دولتی را ایجاد خواهد کرد که پیش بینی تصمیمات سیاسی آن در زمین بازی بسیار سخت خواهد بود.
با این حال افراد میانه رو تا کنون دور بوده و آنهایی که بی پرواتر هستند در اطراف رئیس جمهور حضور دارند. از جمله حضور تعدادی افراد نگران کننده که به دیدگاه های افراطی علیه ایران معروفند. احتمال بسیار کمی برای تداوم معنی دار رویکرد فعلی در دولت جدید وجود دارد به خصوص در مورد مسائلی که تعصب شدیدی در آن در آمریکا وجود دارد:
کنترل کنگره و کاخ سفید توسط جمهوری خواهان فرصتی برای ایجاد این اهرم است. جمهوری خواهان ارشد متعهد شده اند که تلاش های اوباما را برای استفاده از لغو تحریم ها به عنوان امتیازی برای رسیدن به توافق با ایران معکوس کنند. غرور ترامپ در مورد مهارت معامله گری اش او را مستعد اتخاد چنین رویکرد سخت گیرانه ای کرده است. برای مثال او در اوت 2015 گفت: «روی کار آمدن من به این معنی است که خیلی سخت است شانسی برای این قرارداد وجود داشته باشد.»
رویکرد ترامپ در قبال ایران خیلی زود با تصمیم گیری او درباره تسهیل تحریم ها آزمایش خواهد شد. با تعجب فراوان بسیاری از منقدین توافق هسته ای به ترامپ مشاوره داده اند که از هر گونه اقدام ناگهانی خودداری کند با این حال این یک خبر خوب برای طول عمر برجام نیست.
ترامپ به این معامله دست نمی زند تا تنها آن را به خطر بیندازد. او مجموعه اقداماتی را علیه ایران خواستار است که همه چیز را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تحریم های جدید می تواند در تلاش های ایران برای جذب سرمایه گذاری خارجی و بازسازی روابط تجاری با اروپا و آسیا مانع ایجاد کند.
برای اضافه کردن احتمالات دیگر که به تشدید اوضاع منجر خواهد شد: ترامپ یک مجموعه از مشاوران را دارد که مدت هاست خیال واهی تغییر رژیم در ایران از طریق ایالات متحده را در سر دارند. در نهایت ترامپ متعهد شده است که در برابر تحریک های ایران در آینده متوسل به زور خواهد شد. او در مورد قایق های تندروی ایران و کشتی های نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس می گوید: «هنگامی که قایق های ایرانی در اطراف ناوشکن های ما هستند و با آنها طوری رفتار می کنند که نباید رفتار کنند، نمی شود این اجازه را به آنها داد. آنها را باید به گلوله بست و از آب بیرون انداخت.»
من هیچ گاه به تهدیدها و هشدارهای مداوم و اغلب اغراق آمیز درباره جنگ در طول بحران هسته ای اعتقادی نداشتم. از نظر من هم جورج دبلیو بوش و هم اوباما دیپلماسی را به استفاده از نیروی نظامی در برخورد با ایران ترجیح می دادند. هر چند هم اکنون نمی شود روی چنین شرط بندی ای تکیه کرد. با وجود یک رییس جمهور دمدمی مزاج و تعلیم نیافته و مجموعه ای از مشاوران و نظریه پردازان تندرو چشم انداز یک رویارویی نظامی میان واشنگتن و تهران قابل توجه و در نظر نگرفتن آن دشوار است.
میراث در خطر
رئیس جمهور اوباما در اولین کنفرانس خبری پس از انتخاب شدن ترامپ گفت که با توجه به سنت حفظ توافقنامه های بین المللی در سرتاسر ادارات و با تاکید بر مزایای این معامله گفت که ممکن است ترامپ این توافق را حفظ کند. «خنثی کردن چیزی که در حال کار کردن است نسبت به چیزی که اصلا کار نمی کند سخت تر است.» در طول هفته گذشته عده زیادی در ایران اصرار دارند که برجام و از آن مهم تر محصول جانبی آن که توانبخشی بین المللی ایران است «غیرقابل برگشت» هستند.
شاید این ها درست باشد. اما نگرانی اصلی این است که ترامپ مایل به برهم زدن معامله است و نتیجه این حرکت عمدی تغییرات محتمل در واقعیت سیاست ایران است. این شاید اجتناب ناپذیر باشد. برای اوباما بحران هسته ای بالاتر از تمام چالش های پیچیده ای بود که در رابطه آمریکا و ایران وجود داشت. پس از دوره ای از مذاکرات و ادامه روند معامله منشوری ایجاد شده بود که از طریف آن سیاست نزدیک تر شدن به ایران ممکن بود. معامله هسته ای با ایران پنجره ای را به وجود آورده بود که به جانشینان اوباما این برتری را می داد تا رویکرد خود با ایران را گسترده تر کنند. اما دستاوردهای برجام توسط کسانی در حال از بین رفتن است که همیشه مخالفت با آن را تشویق می کردند.
خانه پوشالی
حامیان دیپلماسی اوباما در قبال ایران با نگاه به آینده و درونگری در انتظار پاسخ های خشم آلودی خواهند بود. دولتی که یک شاهکار تاریخی با دستیابی به یک معامله با مذاکره برای حل بحران هسته ای آفریده بود، مقاماتی که برنده این نبرد حماسی بودند که نبردی کاملا نوآورانه بود، حالا قربانی شک و تردیدهای کنگره و مردم آمریکا شده اند.
اگرچه معماران این معامله در یک عامل دشوار اما حیاتی شکست خوردند: حصول اطمینان از پایداری توافق قراتر از عمر یک دولت. با توجه به مخالفت جمهوری خواهان تثبیت شده با برجام و موضوع اختیارات اجرایی رئیس جمهور، فرد جدید می تواند با چشم پوشی از تعلیق تحریم ها اقتصادی ایران همه چیز را نابود کند. فرض بر این بود که موفقیت معامله آن را تبدیل به گزاره ای قابل محافظت می کند. اما اشکال تراشی جمهوری خواهان تلاش های اوباما را به خیابانی یک طرفه تبدیل کرده است.
حالا فکر می کنم که یک معمای عمیق تر وجود دارد: گام گذاشتن در مسیر از بین بردن آرایش های حاصل از این توافق و پافشاری روی تفاوت های دو دشمن دیرینه، به ناچار مستلزم یک قمار بزرگ است به خصوص در پرتو حضور مخالفان سرسخت و افراطی در هر دو طرف ماجرا یعنی واشنگتن و تهران.
در هر دو طرف حالا امیدوارترین افراد برای این معامله، ناامید شده اند. سرمایه گذاران به تهران هجوم برده اند اما تحریم های باقی مانده آمریکا و همچنین قیمت پایین نفت رونق پس از معامله را هنوز برای ایران به ارمغان نیاورده است. تا پیش از این در ایالات متحده نگرانی ها در مورد پایدار ماندن معامله از حرکات تهران وجود داشت اما پس از نتیجه انتخابات هفته گذشته آغاز این از هم پاشیدن ممکن است از واشنگتن کلید بخورد.