بارها در رسانهها و محافل علمی و عمومی به این مسئله پرداخته شده که خودکشی رفتاری پیچیده وچندعاملی است و نمیتوان یک عامل مشخص را بهعنوان علت آن برجسته کرد.
به گزارش پایداری ملی، روانپزشک مژگان خادمی نوشت: بارها در رسانهها و محافل علمی و عمومی به این مسئله پرداخته شده که خودکشی رفتاری پیچیده وچندعاملی است و نمیتوان یک عامل مشخص را بهعنوان علت آن برجسته کرد. اما در اکثرموارد، زمینه زیستی و بیولوژیکی وجوددارد که تحتتأثیرعوامل استرسزای محیطی و خانوادگی و تحصیلی برجسته شده، فکر یا اقدام بهخودکشی را باعث میشود.
در نوجوانی این زمینههای زیستی برجستهتر میشوند و اختلالاتی مانند بههم ریختگی خلقی، افسردگی، تمایل به مصرف مواد و رفتارهای پرخطر بیشتر میشوند. این عوامل درصورتی که به موقع شناسایی نشوند و خانوادهها با مهارتهای فرزند پروری مناسب در سنین نوجوانی آشنا نباشند، احتمال رفتارهای پرخطر ازجمله خودکشی را بالا میبرند، بهخصوص اینکه بهطور طبیعی نوجوانان قدرت آیندهنگری کاملی ندارند و در بسیاری از موارد به زندگی در لحظه و براساس قوانین حاکم بر گروه دوستان بیش از تن دادن به قوانین خانواده تمایل دارند.
اینجاست که نقش خانواده و مدرسه در توانایی کنترل یاعدم کنترل مشکلات خاص این سنین برجسته میشود. نوجوانان بهطور طبیعی اکثر مشکلات خود را به بیرون و بهخصوص به خانواده نسبت میدهند که اگر خانواده خود را در موضع دفاع یا حمله به اشتباهات فکر و هیجان ِ نوجوان ِ درحال رشد قرار دهد ممکن است مسئله تا حد بحران و رفتارهایی مانند خودکشی، فرار، مصرف مواد یا حتی گرایش ناسالم به جنس مخالف پیش برود.
دراینگونه موارد نمیتوان خانواده را مقصر این رفتارها قلمداد کرد، اما نقش آنها را در پیشگیری، شناسایی و کمک به درمان این موارد باید برجسته کرد؛آنها باید بدانند که چه عواملی از بدو تولد یا حتی پیش از آن بر سلامت روان -که عملکرد مغز فرزندان آنهاست- اثر میگذارد. خانوادهها باید با علایم خطر وجود اختلالات روانپزشکی درکودک و نوجوان آشنا باشند و از مراجعه به روانپزشک و روانشناس متخصص در این زمینه واهمه نداشته باشند.
چرا که شناسایی زودرس اختلالات روانپزشکی و درمان آنها وکمکهای تیمهای تخصصی ازمهمترین عواملی هستند که میتوانند جلوی رویدادهای دردناکی مانند خودکشی را بگیرند. تا زمانی که متولیان امر، نحوه ارتباط صحیح با کودک و نوجوان را در سطح عموم آموزش ندهند و آگاهی عمومی را درجهت چگونگی کم کردن استرسهای رشدی، محیطی، خانوادگی و بهخصوص تحصیلی بالا نبرند، نمیتوان و نباید خانوادهای را درناتوانی حل مشکلات نوجوان بهخصوص بعد از پیشامد مسئله پیچیده و چند عاملی مانند خودکشی مقصر قلمدادکرد.
گروه دوستان واقعی بسیار بر رفتار نوجوانان مؤثرند و والدین وظیفه دارند راههای دوستیابی سالم را آموخته؛ ازکودکی به فرزندان خود یاد بدهند و درصورتی که نوجوان آنها تمایل به دوستان یا گروههای پرخطر دارد، از مشاورانی که دراین زمینه علم و تبحرکافی دارند در حل مسئله کمک بگیرند.
در کنار این مهم، آنچه اخیرا بهعنوان عامل خطر درافزایش مشکلات نوجوانان شناسایی شده است، گروههای مجازی است. گروههای مجازی که بدون نظارت بزرگسالان و عضویت مراقبان بزرگسال سالم در بین نوجوانان درحال رواج یافتن است، ازعوامل مهم درتأثیرپذیری نوجوانان از نوشتهها، عکسها و رفتارهای پرخطر یکدیگر است. استفاده ازشبکههای مجازی در حالی بین نوجوانان و حتی کودکان درحال رواج است که هنوز قوانین استفاده صحیح از آنها و نحوه نظارت و آموزش خطرات آن برای والدین و فرزندان روشن نیست.
لازم است سرعت عمل مسئولین و متخصصان در آموزش خانوادهها در زمینه نحوه استفاده و نظارت بر شبکههای اجتماعی برای فرزندان افزایش یابد؛ در غیراین صورت به گمان نگارنده باید منتظر فاجعه تأثیرپذیریهای عمیق و گروهی نوجوانان که ناشی از ناآگاهی استفاده ازگروههای مجازی است بود و افزایش رفتار خودزنی و خودکشی گوشهای از این مسئله است.