وزارت امور خارجه آمریکا نسبت به پیام تسلیت محمد جواد ظریف به دبیر کل حزبالله لبنان به دلیل شهادت مجاهد بزرگ مصطفی بدرالدین واکنش منفی نشان داد.
«جان کربی» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ابزار چنین احساساتی از سوی ظریف را مایوس کننده خوانده و با تروریست نامیدن حزبالله لبنان بیان داشته که وزارت خارجه این کشور با اقدام ظریف موافق نیست. وزارت خارجه آمریکا در حالی شهید بدرالدین را تروریست نامیده که خبرها حاکی از ترور وی توسط تکفیریهاست.
این اولین بار نیست که وزارت خارجه آمریکا نسبت به ادای احترام ظریف به شهدای حزب الله لبنان واکنش منفی از خود بروز میدهد. چندی پیش نیز «کیتلین هیدن» سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا که در مقابل کشتار هزاران فلسطینی و لبنانی از سوی صهیونیستها همواره سکوت کرده، از این که ظریف بر مزار عماد مغنیه گلی نهاده، عصبانی شده بود. وی تهدید کرده بود که «این کار تنشهای منطقهای را افزایش می دهد!»
اما به نظر میرسد این پیشرویهای گستاخانه آمریکا بیشتر به سبب عقبنشینی و سکوت وزیر خارجه کشورمان در قبال چنین رفتارهایی است. با وجود صدها ساعت مذاکره و پیگیری دیپلماسی خنده از سوی محمدجواد ظریف و تیم هستهای کشورمان آمریکاییها مانند زمان بوش که ایران را «محور شرارت» مینامید، لفظ تروریست را برای ایران به کار برده و حتی در یک قدم فراتر 2 میلیارد دلار از دارایی ایران را به همین بهانه به تاراج بردند.
وندی شرمن معاون کری نیز چندی پیش مصاحبهای درباره روابط دیپلماتهای کشورمان مطرح کرد اما فحوای سخنان وی نشان میداد که دیپلماتهای آمریکایی به خاطر برخی روابط دیپلماتیک دست از استانداردهای خاص خود نمیکشند. وی تا جایی گستاخی آمریکاییها را دور از انتظار قلمداد کرد که بیان داشته «پولهای بلوکه شده آمریکا مالیات شهروندان این کشور نیست» که مقامات و منتقدان برای آن نگران هستند و نسبت به آن احساس مالکیت میکنند. شرمن با استناد به کاریکاتوری که شخصیت ریاکارانه وی در مذاکرات را نشان میدهد خود را «روباه نقرهای» میخواند از این موضوع احساس مسرت و شادمانی میکند.
رفتارهای اخیر مقامات کاخ سفید به خوبی نشان داد که متوسل شدن به «دیپلماسی خنده»، پیاده روی با وزیر خارجه آمریکا و «دیپلماسی اتفاقی» دست دادن با باراک اوباما نه تنها گرهای از مشکلات با غرب را نگشود بلکه گرهای دیگر به این کلاف سر در گم افزوده است.
البته این نوع دیپلماسی ابداعی به باور برخی کارشناسان بیشتر از اینکه ایده و نوآوری در گشودن باب مذاکرات باشد عدم رعایت قواعد دیپلماتیک و باعث گستاختر شدن طرف مقابل است که واکنش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا را میتوان یکی از این موارد به شمار آورد که اینک به بهانه حقوق بشر در موارد دیگر مانند حمایت از حقوق بهاییت ادامه مییابد. همین موضوع کم کم به معضلی تبدیل شده تا طرف مقابل به طور گستاخانهتری به کارشکنی بپردازد و هر بار نیز بیشتر از گذشته دیپلماتهای کشورمان به جای واکنش به طرف مقابل به توجیه این موارد در داخل کشور میپردازند.
البته مایوس شدن سخنگوی کاخ سفید را بایستی از یک سو به فال نیک گرفت اما گستاخی آمریکاییها در تذکر دادن به روش و منش وزیر خارجه ایران موضوعی قابل قبولی نیست.
از دیگر سو سخنان اخیر جان کربی یادآور و تبلور سخنان رهبر معظم انقلاب درباره خوی آمریکاییهاست که یادآوری آن در این زمینه خالی از لطف نیست. ایشان در یکی از رهنمودهایشان در این باره بیان داشتند:
«در همین قضیه مذاکرات هستهای، این پیشرفت ملت ایران بود که قدرتهای مدعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند مقابل ملت ایران بنشینند آن تدابیر خصمانه را بکار ببندند تا شاید ملت را از پا بیاندازند. این قدرت ملت ایران است. در مذاکرات هستهای مأمور امریکایی گفت از جوانی با جنگ مخالف بودم و گریه کرد. عده ای سادهلوحانه ممکن است بگویند اینها آدمهای خوبی شدند. همین آدمی که از یادآوری جنگ جلوی دوربین اشک میریزد، از قساوت و بیرحمی عنصر جلاد قصاب خبیث صهیونیست در غزه و کرانه باختری و قتل عام کودکان در یمن حمایت می کند. آیا این گریه جلوی دوربین را کسی باورمی کند؟»