۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۲۱۳۳۵
فارین افرز:
اوضاع امنیتی عربستان سعودی وخیم است و روز به روز بدتر می‌شود، و ریاض برای بهبود این شرایط به یک بحران نیاز دارد. از این رو یک بحران بزرگ با ایران به دو طریق می‌تواند عربستان سعودی را در بهبود وضعیت این کشور در منطقه کمک کند.

به گزارش اشراف، نشریه فارین افرز وابسته به اندیشکده شورای روابط خارجی، در یادداشتی به قلم اندرو پیک عضو ارشد اندیشکده شورای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و استاد دانشگاه امریکن و دانشگاه جانز هاپکینز به بررسی سیاست‌های تنش‌آفرین اخیر عربستان در قبال ایران و دلایل آن پرداخت. اندرو پیک مشاور اسبق امور راهبردی برای فرماندهان ارشد آمریکا و نیروهای ناتو در افغانستان بود و به عنوان افسر سابق ارتش آمریکا، از عملیات‌های ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه نیز حمایت کرده است.

 

 سه رویدادی که عربستان را دچار آشفتگی کرده است

اوضاع امنیتی عربستان سعودی وخیم است و روز به روز بدتر می‌شود، و ریاض برای بهبود این شرایط به یک بحران نیاز دارد. سه رویداد عربستان را به این وضع دچار کرده است.

اول اینکه نیروهای نظامی روسیه در حالی که برای اولین بار در تاریخ هیچ ابرقدرتی را در مقابل خود نمی‌بینند، آزادانه عملیات‌های نظامی‌شان در خاورمیانه را آغاز کرده‌اند. در گذشته، مداخلات روسیه در کشورهای جنوبی‌اش همیشه با وجود یک رقیب به تعادل کشیده می‌شد؛ ایالات متحده آمریکا، در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳؛ بریتانیا در زمان شاهان قاجار در ایران، و در حمایت از عثمانی‌ها در قرن نوزدهم میلادی، و ترک‌ها در زمان جنگ‌های ۱۸-۱۹۱۴ و ۸۸-۱۸۷۷ و قبل از آن. و امروز، یگانه رقبای بالقوه روس‌ها در منطقه (آمریکا و اروپا) عقب ایستاده‌اند، و عربستان سعودی خیلی ضعیف‌تر را رها کرده‌اند تا نبرد موازنه قدرت با روسیه را به تنهایی پیش ببرد.

 

 سعودی‌ها، عملاً تنها مانده‌اند

دوم اینکه، رقبای عربستان سعودی در سرتاسر خاورمیانه تا حد بی‌سابقه‌ای در حال متحد شدن هستند. این نیروهای مهارنشده روسیه در حال فعالیت در میدان نبرد همراه با ایران فعالیت‌میکنند، و ایران در دوره مدرن به شکل منحصربه‌فردی قوی است. برای اولین بار در عصر حاضر، هم‌رأی و همسو با عراق است، و عراق متحد سوریه است. توافق هسته‌ای نیز ۱۵۰ میلیارد دلار از پول‌های تهران را آزاد کرده است، و ایران را در حالی که لزومی نمی‌بیند از هیچ یک از آرمان‌های منطقه‌ای خود دست بکشد، دوباره در جریان رخدادهای ژئوپلیتیکی منطقه قرار داده است. پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ماه مارس شتاب بیشتری به این فرایند می‌دهد، چراکه تضمینی دوباره برای غرب محسوب شده و موجب تحکیم توافق هسته‌ای خواهد شد.

سوم اینکه، برای اولین بار در تاریخ، عربستان سعودی بدون حمایت یک ابرقدرت تنها شده است. ایالات متحده آمریکا دیگر به طور ضمنی تضمین‌کننده امنیت سعودی نیست، و از اهداف این کشور در مناقشات منطقه‌ای نظیر سوریه و یمن حمایت نمی‌کند. سعودی‌ها، عملاً تنها مانده‌اند.

 

 عربستان به دنبال ایجاد بحران با ایران است

از این رو، عربستان سعودی نیازمند یک رخداد بزرگ است. یک بحران بزرگ با ایران به دو طریق می‌تواند عربستان سعودی را تقویت کند.

اول، این احتمال وجود دارد که این بحران بتواند تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا را از مسیر خود خارج سازد. دولت اوباما با پذیرفتن یک خاورمیانه مجدداً موازنه شده به سود ایران کنار نیامده است، و سعی نکرده که عموم مردم، کنگره یا دستگاه امنیت ملی واشنگتن را نسبت به ارزش یک موازنه متقاعد سازد، هرچند این موازنه مجدد شاید درست باشد. و به معنای دقیق کلمه، دولت سعی کرده همه چیز را با هم داشته باشد – یک عادی‌سازی روابط با ایران و ثبات – که این غیرممکن است.

یک ستیز همه‌جانبه ایران با عربستان می‌تواند آمریکا را مجاب به حمایت دوباره از عربستان، کشوری که یک رابطه امنیتی هفتاد ساله با آن دارد، کند. واشنگتن و ریاض با هم علیه کمونیست‌ها، اسلام‌گرایان، صدام حسین و از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ با ایران جنگیده‌اند. سعودی‌ها باید امیدوار باشند که در صورت بروز یک بحران این سنت ادامه خواهد یافت.

 

 عربستان نگران قدرت یافتن شیعیان است

این مسئله قطعاً یکی از دلایل این گفته عربستان به واشنگتن در ۴ فوریه بود که این کشور تمایل دارد نیروهای پیاده خود را برای جنگ در سوریه اعزام کند. روسیه پاسخ داد که این اقدام منجر به شروع جنگ جهانی سوم خواهد شد. همان طور که طرفین اطلاع دارند، وقتی نیروهای سعودی روی زمین پیاده شوند، به سادگی می‌توانند از جنگ با دولت اسلامی عراق و شام به جنگ با اسد تغییر موضع دهند، و جنگ نیروهای سعودی در کنار شورشی‌ها از حملات هوایی روس‌ها جلوگیری خواهد کرد. در اینجا، ملاحظه چگونگی واکنش روسیه به تقابلش با ترکیه حائز اهمیت است. روسیه قطعاً پس از انهدام یک جت جنگنده‌اش توسط آنکارا در ماه نوامبر، دیگر به دنبال یک درگیری دیگر با ترکیه نیست.

آمریکا عمدتاً در کشمکش بین روسیه و ترکیه در پاییز گذشته دخالتی نداشت، اما نیروهای ترک هرگز تحت حملات فعالانه روسیه قرار نگرفتند. روسیه در قبال آنها محتاطانه رفتار کرده، و در حال حاضر به تضمین آمریکا برای حفاظت ترکیه توجه دارد. یک حمله همه‌جانبه به نیروهای سعودی نیز می‌تواند یک پاسخ قاطع‌تر از طرف آمریکا را به دنبال داشته باشد.

این که اسد دوباره کنترل کشورش را به دست آورد برای عربستان یک فاجعه خواهد بود و همین امر دلیل دیگر عربستان سعودی برای تحریک یک تعارض در سوریه است. وقتی سوریه متلاشی نشود، چهار کشور شیعه خاورمیانه (ایران، عراق، سوریه و لبنان) قوی‌تر از دولت‌های سنی خواهند شد. از سال ۱۹۷۹، قدرت‌های سنی برای ماندن در رده‌های بالای قدرت در منطقه نیازمند پشتیبانی آمریکا بوده‌اند. به هر حال، در زمان حاضر، سوریه یک زخم عفونی برای ایران و هم‌پیمانانش است. طبق گزارشات موجود، حزب‌الله بیش از هزار جنگجوی خود را در این کارزار از دست داده است، و حداقل چهار فرمانده ارشد نیروهای سپاه پاسداران ایران کشته شده‌اند. در ضمن، تا زمانی که توجه ائتلاف ایران-عراق-سوریه معطوف به سوریه است، این توجه از خلیج فارس دور است. اما مداخله سوریه و آتش‌بس اخیر ورق را برگردانده، و سعودی‌ها باید جنگ را به درازا بکشند.

 

 کم‌هزینه‌ترین راه برای ادامه دادن بحران و جنگ در سوریه

کم‌هزینه‌ترین راه برای ادامه دادن به جنگ تشویق عناصر اسلام‌گرا مانند احرارالشام (گروهی با ۲۰ هزار مبارز) برای جنگ با رژیم بشار اسد است. سعودی‌ها همانند اکتبر ۲۰۱۵ می‌دانند که چندین روحانی و دانشمند افراطی سعودی برای یک جهاد علیه نیروهای ایرانی و روس در سوریه فراخوان داده‌اند. با وجود این که ریاض در مارس ۲۰۱۴ رسماً شهروندانش را از شرکت در نبرد خارجی منع کرد، پادشاه سکوت اختیار کرد. عربستان سعودی یکبار در گذشته با پیشنهاد کمک این افراطی‌ها روبرو شد. در سال ۱۹۹۰ پس از اشغال کویت توسط صدام حسین، اسامه بن‌لادن پیشنهاد داد که به‌عنوان نیروی پیشروی قلمروی عربستان وارد عمل شود. اما پادشاه دست رد به سینه این عرب‌های افغان زد، و در عوض برای حفاظت دست به دامن آمریکا شد، و این موجب خشم افراطیون و شکل‌گیری القاعده شد. امروز، کمک نگرفتن پادشاه از آنها احمقانه خواهد بود؛ گزینه‌های زیادی پیشروی او وجود ندارند. در نهایت، آمریکا تمایلی به مداخله ندارد، و یکی از جنبه‌های منفی اتحاد آمریکا و عربستان این بوده است که تمرکز آمریکا روی جنگ متعارف موجب شده وابستگانش نتوانند یک قابلیت جنگ نامنظم را حتی در زمان‌های لازم توسعه دهند.

 

 عربستان به دنبال افزایش فرقه‌گرایی است

و این دومین دلیل برای مفید بودن یک بحران با ایران برای این کشور پادشاهی خواهد بود. هرچه فرقه‌گرایی افزایش یابد، شبه‌نظامیان پرشورتر، کارآمدتر و به شکل عجیبی ایمن می‌شوند. اگر نبرد در سوریه یک جنگ مذهبی علیه خائنان باشد، و نه یک جنگ ژئوپلیتیکی، شبه‌نظامیان بیشتری به سوی این نبرد کشیده می‌شوند. برای مثال، اسامه بن‌لادن فقط پس از جنگ شوروی در افغانستان به یک مشکل برای سلطنت آل سعود تبدیل شد، و کمک او در نبرد با صدام در جنگ خلیج فارس رد شد. از این رو، بحران‌های با زمینه‌ای مذهبی با ایران مانند بحران پیرامون اعدام روحانی شیعه نمر النمر خیلی مفید هستند. اعدام او قطعاً واکنش تندی را به دنبال می‌داشت. ایران سال‌ها علناً به ریاض هشدار داده بود که از قتل النمر خودداری کند، و رهبر ایران آیت‌الله خامنه‌ای سریعاً اعلام کرد که "دست انتقام خدا” در کمین سعودی‌ها است.

 

 ائتلاف سنی در عراق و سوریه شکست خورده و در یمن به بن‌بست رسیده است

و در نتیجه، شورشی‌های ایرانی سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های سعودی در تهران و مشهد را به آتش کشیدند. عربستان سعودی با قطع روابط تجاری و دیپلماتیک خود با ایران پاسخ داد، و هم‌پیمانان آل سعود، بحرین، امارات و سودان نیز عمدتاً از این کشور پیروی کردند. این برهه یکی از پرتنش‌ترین لحظات در دهه‌ها روابط دوجانبه بود، که از دیدگاه سعودی از وضع موجود بهتر بود. برای ایران اوضاع به این شکل نبود، و به همین دلیل تهران به سرعت عقب نشست.

به طور خلاصه می‌توان گفت سعودی‌ها به بحران‌های بیشتری نیاز دارند، و شاید آنها را به دست آورند. ائتلاف سنی در عراق و سوریه در حال شکست بوده و در یمن به بن‌بست رسیده است. پس لبنان هدف منطقی این کشور خواهد بود. در ۱۹ فوریه، عربستان سعودی از تعهد کمک ۴ میلیارد دلاری خود به لبنان دست کشید، و دو هفته بعد شورای همکاری خلیج فارس تحت هدایت سعودی حزب‌الله را یک سازمان تروریستی معرفی کرد. ریاض مشخصاً، و بنا بر دلایلی معقول و منطقی، تشخیص داده است که لبنان پس از ۲۰۰۸ دیگر یک کنترل مؤثر کافی و ارزشمند برای قدرت حزب‌الله نیست. عربستان سعودی باور دارد سنی‌های لبنان می‌توانند یک توازن دوباره بنیادین را بر سیاست داخلی لبنان تحمیل کنند و تهدیدی برای انحصار خشونت در دست حزب‌الله محسوب شوند. در این صورت، ارتش لبنان نه تنها محل نامناسبی برای سرمایه‌گذاری نخواهد بود، بلکه بیشتر به نیرویی سدکننده راه سنی‌ها تبدیل خواهد شد. در هر حال، در زمان فعلی شاید یک بحران در لبنان خوشایند به نظر رسد.

 

 ریاض باید قبل از شکل‌گیری پایگاه‌های قدرت در منطقه دست به ریسک بزند

ریاض نتوانسته است در توافق هسته‌ای ایران یا مداخله روسیه در سوریه خللی ایجاد کند، پس باید قبل از شکل‌گیری پایگاه‌های قدرت در منطقه دست به ریسک بزند. یک بحران عمیق‌تر با ایران بهترین فرصت برای مجبور کردن دولت اوباما به برگشت به جبهه سعودی است. و حتی اگر مؤثر واقع نشود، بحران‌های ادامه‌دار قدرت شبه‌نظامیان آنها را افزایش خواهد داد و آنها را کنترل‌پذیرتر می‌کند. در هر حال، فقط یک بحران بزرگ می‌تواند به عربستان کمک کند، و وضع موجود مطلوب این کشور نیست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر