برجام، اصطلاحی به معنای برنامه جامع اقدام مشترک است که مربوط به توافق هسته ای ایران و 1+5 می شود. توافقی که در 23 تیر 1394 نهایی شد و در 26 دی ماه همان سال نیز وارد فاز اجرایی گردید. هر چند ایران پیش از اقدام طرف مقابل در برچیدن تحریم ها، تعهدات اطمینان ساز خود را در زمینه برچیدن سانتریفیوژها و سیمانی کردن قلب هسته ای نیروگاه اراک انجام داده و محدودیت هایی نیز در چارچوب پیشرفت هسته ای و بازرسی ها، قبول کرده بود.برجام در حالی روزهای اجرایی شدن خود را سپری می کند که از سوی دو طرف اصلی آن یعنی ایران و آمریکا صداهای مختلفی درباره روح آن شنیده می شود. "روح برجام"، اصطلاحی است که ارتباطی با اصل توافق هسته ای ندارد و بیشتر شبیه انتظاراتی است که سعی می شود در کنار برجام پیگیری گردد.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، که سال آخر دوره دوم خود را طی می کند، روح برجام را اینگونه کالبدشکافی کرده است: "نکته دیگری که من میگویم و آن هم مهم است، رفتار خود ایران برای اطمینانآفرینی از امن بودن این کشور جهت انجام تجارت است. در توافقی مانند این، اولویت اول من... نگرانی اول من... این بود مطمئن شوم که ما برنامه هستهای آنها را متوقف کنیم و اینکه مواد (هستهای) که آن موقع داشتند و به آنها زمان گریز کوتاه میداد، انتقال داده شوند. این اتفاق افتاده است. و من همیشه گفتهام که نمیتوانم قول بدهم که ایران از فرصت فراهم شده در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعه بینالملل استفاده کند. ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد."
وی که در حاشیه کنفرانس نشست امنیت هسته ای واشنگتن سخن می گفت، منظور خود را از روح برجام و سیگنال های ایران، اینگونه بیان می کند: "وقتی آنها موشک بالیستیک با شعارهایی برای نابودی اسرائیل شلیک میکنند، این شرکتها را مشوش میکند. برخی خطرهای ژئوپولتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) میبینند این اتفاق دارد میافتد، تشدید میشوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزبالله ادامه بدهد، این کار شرکتها را مضطرب میکند."
پرونده هسته ای ایران نزدیک به 13 سال یکی از مهمترین پرونده های سیاست خارجی کشور بود و غرب با بهانه گیری هایی توانستند چندین قطعنامه را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کنند که به موجب آن تحریم های مالی و بانکی بی سابقه ای وضع گردید. حل پرونده هسته ای ایران می توانست بدون بهانه گیری غرب و کارشکنی رژیم صهیونیستی، به سرعت انجام شود. ولی دشمنی و عداوت پایدار نظام استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران، همواره پرونده های بین المللی مرتبط با ایران را در شرایط اظطراری قرار می دهد که نسخه های فوری تجویزی نیز فشار، تحریم و تهدید به جنگ می باشند.
در همین زمینه در حالیکه بسیاری از خوشبینان در داخل کشور معتقد بودند با حل پرونده هسته ای، بسیاری از موانع برای پیشرفت اقتصادی کشور برداشته می شوند، شاهدند که انجام تعهدات هسته ای و قبول نظام پیچیده و سختگیرانه بازرسی ها نیز نتوانسته موجب شکل گیری فضای مساعد پیرامون ایران در نگاه غربی ها شود و هربار امتیازات بیشتری را طلب می کنند.
موضوعی که عباس عراقچی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دوم صداو سیما در شامگاه شنبه 14 فروردین به بدعهدی آمریکایی ها اذعان کرد و جو بی اعتمادی بر فضای برجام را تشریح ساخت: یکی از مشکلات بحث عدم اعتماد است و آمریکاییها نمیگذارند این اعتماد ایجاد شود. طرف مقابل باید اجرای موفقیت آمیز برجام را تضمین کند آنها تحریم ها را لغو کردهاند، اما باید در زمینه رفع موانع هم تلاش کنند و ما مرتب با آمریکاییها بحث داریم تا مشکلات حل شود. یک سری از تحریمها تا کامل برداشته شود به لحاظ فنی و تکنیکی نیازمند زمان است برخی هم به دلیل عدم همراهی آمریکا و برخی هم بدعهدی طرف مقابل و از طرفی عدم اعتماد بانکها، اما هیچ کدام از اینها نقض برجام نیست. در ایجاد اعتماد لازم آمریکایی همراهی نمیکنند.
وقتی علی رغم همکاری ایرانی ها در زمینه محدودسازی پیشرفت هسته ای، جواب درخوری از سوی غرب گرفته نمی شود، به وضوح آشکار می شود که دیگر برجام آفتاب تابان نیست و نمی توان آب خوردن ملت را به لوله کشی برجام متصل کرد. در ابعاد کلان تر نیز زمانی صحبت از روح برجام می شود، هنگامی آمریکا و به طور کل مجموعه غرب، از اقدامات ایران راضی می شود که ایران از تمامی ارزش ها و آرمان های انقلابی خود دست بکشد و به کشوری معمولی در نظام قدرت جهانی تبدیل شود. روح برجام دقیقا در خلع سلاح ایران و در از بین بردن بینه دفاعی اش قرار دارد. زمانیکه ایران به یک کشور معمولی بدون توان و قدرت دفاعی و نظامی تبدیل شد، دیگر قادر نیست از خودش نیز دفاع کند تا اینکه بخواهد از گروه های مقاومت و کشورهای حامی گفتمان مقاومت، پشتیبانی کند.
تصوراتی که برخی در داخل کشور از برجام و تاثیرات آن داشتند و دارند و مقامات غربی از برجام و تاثیر آن در تغییر رفتار ایران در زمینه های مختلف ارزشی و آرمانی انتظار دارند، به روح برجام بازمی گردد. مسئولان دولت یازدهم و حامیان آن، یکی از اهداف اصلی خود را برای دستیابی به توافق هسته ای، گشایش در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و بین المللی عنوان کرده بودند. گشایشی که تا به امروز در زمینه اقتصادی نیز با مشکلات روبه رو شده و نسخه شفابخش اقتصادی به طور مشخص از مسیر برجام عبور نمی کند.
در آن سوی ماجرا، آمریکا با این هدف وارد گفتگوهای هسته ای با ایران شد تا با تحمیل شرایط و محدودیت هایی، زمینه را برای ورود به مسائل دیگر مربوط به ایران در حوزه داخلی و بین المللی مهیا کند. تلاش برای گفتگوهای مستقیم در حوزه منطقه ای با ایران و فشار بر تهران برای عدم حمایت از گروه های مقاومت در این راستا قرار دارند. در راهبرد کلان آمریکا، تغییر رفتار ایران به عنوان کشوری سرکش و مخالف وضع موجود نظام قدرت جهانی دنبال می شود. این تغییر رفتار می تواند با تحریم، تهدید، جنگ و مذاکره حاصل شود. زمانیکه ایران پس از برجام همچنان به آزمایش موشک های خود ادامه می دهد، این پالس را به واشنگتن ارسال می کند که خبری از تغییر رفتار تهران نیست و همین موضوع آمریکا را آشفته کرده و در مسیر لغو تحریم ها سنگ اندازی را شروع کرده است.
بنابراین برخلاف خوشبینی های اولیه، تا زمانیکه ایران رفتار خود را مطابق میل غرب تغییر ندهد و دست از آرمان ها و ارزش های انقلابی خود نکشد، نباید انتظاری از تخفیف غرب داشته باشد. زمانی شوروی و آمریکا در سیستم دوقطبی جنگ سرد بر سر محدودسازی جنگ افزارهای راهبردی خود بر سر میز مذاکره نشستند و پیمان سالت 1 و 2 رقم خورد، پیمانی که در نهایت هدف آمریکا را از مذاکرات با فروپاشی شوروی در سال 1991 نشان داد و اندیشمندان غربی آن را پیروزی تمدن غربی و پایان تاریخ با پیروزی لیبرالیسم غربی نامیدند. آمریکا نشان داده که برای حذف رقبا و دشمنان خود تضعیف اقتصادی و سپس دفاعی و نظامی آنها را به شدت دنبال می کند و زمانیکه کشور هدف در وضعیت استیصال قرار گرفت، تمامی اهداف استکباری و استعماری خود را با بی رحمانه ترین روش ها تحمیل می سازد. در روح توافق هسته ای که آمریکا به شدت به دنبال آن است، فروپاشی نظام جمهوری اسلامی قرار دارد و این هدف دراز مدت باید با تغییر تدریجی رفتار تهران دنبال شود.