۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۰
کد خبر: ۲۰۳۰۵
به نظر می‌رسد یکی از اهداف آمریکا از مدیریت تنش بین ایران و عربستان در این برهه کنونی، به سرانجام رساندن اهداف منطقه‏‌ای خاص خصوصاً در خصوص بحران سوریه باشد.

روابط آمریکا و عربستان سعودی در طول هشت دهه اخیر بر محور معادلات راهبردی نفت- امنیت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده است؛ عربستان حدود یک‌چهارم از ذخایر اثبات شده نفت جهان (حجم 262 میلیارد بشکه) را در اختیار دارد و از این منظر، شرایط سیاسی و ثبات یا ناامنی این کشور از اهمیت زیادی برای قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا برخوردار است؛ هرگونه مشکلات درون‌منطقه‌ای برای رژیم سعودی یا تعاملات راهبردی این کشور با آمریکا، به‌عنوان یک تهدید فوری و راهبردی محسوب می‌شود. در حال حاضر، نفوذ سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های نفوذ آمریکا- عربستان در منطقه، به‌عنوان مسئله اصلی این دو کشور در تداوم تعاملات راهبردی‌شان محسوب می‌شود. از این‌رو، هدف مشترک ریاض- واشنگتن در این خصوص، مهار ایران است. ایالات متحده پس از چرخش دکترینی خود در دوره اوباما، برای مهار ایران از اهرم فشار منطقه‌ای با بهره‌گیری از برخی بازیگران خصوصاً عربستان استفاده نموده است. این یکی از دلایل اصلی افزایش تنش‌های میان عربستان و ایران در چند سال اخیر بوده است. با این حال، بعد از شعله‌ور شدن تنش‌ میان تهران- ریاض، کاخ سفید ظاهراً اعلام کرد که درصدد مهار تنش و میانجیگری بین این دو قدرت منطقه‌ای است. بر این اساس، این سؤال مطرح می‌شود که آیا راهبرد واقعی آمریکا با توجه به ‌ترتیبات عمیق سیاسی- امنیتی- اقتصادی بین ریاض- واشنگتن، تنش‌زدایی در روابط ایران و عربستان خواهد بود یا اینکه تداوم تنش و مدیریت آن بهترین گزینه برای منافع کاخ سفید است؟ نوشتار حاضر پس از بررسی ابعاد مختلفِ روابط آمریکا- عربستان، درصدد پاسخگویی به این پرسش است.

1-  ابعاد مختلف روابط آمریکا و عربستان

اصولاً روابط کشورها و از جمله میزان دوستی و دشمنی آن‌ها در سه سطح قابل بررسی‌اند:

1. ماهیت روابط؛

2. رفتار؛

3. مواضع مقامات سیاسی.

مهم‌ترین سطح از این سطوح سه‌گانه، ماهیت روابط است که چارچوب کلی روابط کشورها را تشکیل می‌دهد. سطح دوم، سطح رفتاری است که به معنی هماهنگی یا ناهماهنگی در رفتار و خشنودی یا ناخشنودی از رفتار طرف مقابل در برخی موضوعات خاص است. سطح سوم، مواضع و سیاست‏های اعلامی است. در برخی مواقع، اختلاف سلیقه و رفتار کشورها، به سطح مواضع رسمی و اعلامی کشیده می‌شود اما در زمان‏های دیگر، اختلافات رفتاری به طور رسمی و علنی بیان نمی‏شود. مثلاً در ماجرای اعدام آیت‌‏الله شیخ نمر از سوی عربستان، هرچند مواضع اعلامی آمریکا به نوعی تقبیح ظاهری این اقدام سعودی‏ها بود اما در واقع، این اقدام، حاصل نوعی هماهنگی رفتاری و عملکردی عربستان و آمریکا بوده است.

به هر حال، اولین و مهم‌ترین سطح از روابط آمریکا و عربستان، ماهیت روابط میان آن‌ها است؛ ماهیت روابط این دو کشور به‏عنوان دو متحد راهبردی، از دهه 1930 تاکنون کمابیش ثابت بوده و عمدتاً از «معادله نفت در برابر امنیت» تبعیت کرده است. معادله نفت در برابر امنیت، به‌طور عملی در سال 1932 با تأسیس شرکت آرامکو (شرکت نفتی عربستان- آمریکا) آغاز شد. این رابطه در سال 1945 و پس از امضای توافقی بین ملک عبدالعزیز و روزولت رسمیت یافت. اساس این معادله، به این صورت تعریف شده است که عربستان نفت وارداتی آمریکا را تضمین می‌کند و در مقابل آمریکا امنیت و مشروعیت عربستان را تأمین می‌نماید. آمریکا در اجرای این معادله، حضور در جهان اسلام و حمایت افراطی از عربستان را برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود در دستورکار قرار داد که منجر به برانگیختن سعودی‏ها به ایفای نقش‏های منفی و مداخله‏جویانه در منطقه خاورمیانه گردیده است. معادله نفت در برابر امنیت در دهه‌های گذشته دچار تحولاتی شده است که عمدتاً شامل اختلافاتی در نحوه اجرای آن بوده است و به گلایه‌ها یا اختلاف دیدگاه‌هایی در مورد نحوه رفتار کشور مقابل انجامیده است. در سال 1960 با تأسیس اوپک، روابط عربستان و آمریکا دچار تنش شد و به تعطیلی پایگاه هوایی آمریکا در ظهران در سال 1961 انجامید. متعاقب آن تحریم نفتی 1974-1973 در پی جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی و همین‌طور در اختیار گرفتن کنترل کامل آرامکو توسط عربستان این معادله را با چالش‌هایی مواجه کرده است. هرچند بعد از سال 1975 تنش‌های دو کشور در عرصه انرژی به قوّتِ دهه شصت و هفتاد نبوده است، اما این رابطه عاری از تنش‌های سیاسی نبوده و به همین خاطر، استقلال انرژی همواره یکی از اولویت‌های امنیت ملی آمریکا محسوب شده است. به عنوان مثال، مؤسسه «رَند»، وابسته به نیروی دریایی آمریکا، در سال 2009 گزارش جامعی در این رابطه تهیه کرده و علاوه بر تنش‌های سیاسی بر نقش احتمالی تروریست‌ها در توانایی به خطر انداختن جریان نفت وارداتی آمریکا در مناطق مختلف جهان و به‌ویژه خاورمیانه و عربستان پرداخته است. (دیپلماسی ایرانی، 30/10/1394)

همین تنش‌ها و نگرانی‌ها باعث شده است آمریکا به فکر تغییراتی در راهبرد سیاست خارجی خود در خاورمیانه بیفتد که تغییر نسبی در ماهیت روابط با عربستان و معادله نفت در برابر امنیت یکی از موارد آن است. به همین خاطر، آمریکا در سال‌های اخیر، سرمایه‌گذاری‌های زیادی بر روی صادرات نفت شیل و موضوع استقلال آمریکا از واردات نفت خام عربستان انجام داده است. در این راستا، بر اساس لایحه بودجه 2016 آمریکا، کنگره این کشور پس از ٤٠ سال به دولت این کشور مجوز صادرات نفت را داد که این امر حاکی از کاهش تدریجی جایگاه عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس در معادلات امنیت انرژی آمریکا است. (بنگرید به U.S National Security Strategy 2016) با این حال، تغییر در معادلات انرژی ایالات متحده به دلیل ملاحظات امنیتی و موازنه‌ قوای منطقه‌ای در غرب آسیا، در کوتاه‌مدت اثر چندانی بر ماهیت روابط واشنگتن و ریاض ندارد اما با این حال، باعث بروز برخی نگرانی‌ها و دغدغه‌ها در میان مقامات آل‌سعود شده که همین امر، به تشدید رفتارهای تهاجمی عربستان در منطقه خصوصاً در قبال جمهوری اسلامی ایران انجامیده است.

2-  اختلاف مواضع و رفتارهای ریاض- واشنگتن

علی‌رغم ماهیت راهبردی روابط آمریکا و عربستان، بی‌تردید این دو کشور دارای اختلافاتی زیادی در سطح رفتار و نیز مواضع اعلامی با یکدیگر هستند که این موضوع بر رفتارهای منطقه‌ای عربستان به‌شدت تأثیرگذار بوده است. اختلاف‌ سلیقه و مواضع آمریکا و عربستان به‌ویژه بعد از بیداری اسلامی و دومینوی انقلاب‌های عربی منطقه از سال 2011 شدت یافت.

 

با وجود اینکه ریاض و واشنگتن در تحولات بیداری مذکور هدف مشترک و واحدی داشتند- مبنی بر جلوگیری از تکرار ظهور انقلاب‌ اسلامی ایران در کشورهای منطقه- اما شیوه کنشگری و رفتار آن‌ها در این تحولات تفاوت زیادی با یکدیگر داشت. عربستان از همان ابتدا به سیاست مشت آهنین در خصوص بیداری اسلامی اعتقاد داشت اما متحدان غربی ریاض بویژه آمریکا نسبت به این سیاست به دیده تردید می‌نگریستند و آن را در بلندمدت مشکل‌زا می‌دانستند؛ این همان چیزی است که از آن به اختلاف مواضع و رفتاری تعبیر می‌شود. به عبارت دیگر، ریاض و واشنگتن در شرایط کنونی در سطح رفتاری با یکدیگر دچار اختلاف هستند. اینکه این دو کشور در تا چه اندازه‌ای با یکدیگر اختلاف دارند را می‌توان در این اظهارنظر سفیر عربستان در انگلستان ملاحظه کرد که در دهم دسامبر ٢٠١٣ در روزنامه «نیویورک تایمز» نوشته بود: «عربستان از این زمان به بعد به‌تنهایی منافعش را در منطقه دنبال خواهد کرد و دیگر منتظر آمریکا نخواهد ماند.» او در آن مقاله ادعا کرد که آمریکا اجازه داد حسنی مبارک سقوط کند و هیچ اقدامی نکرد. همچنین آمریکایی‌ها را متهم کرد که برخلاف خطوط قرمزی که در قبال سلاح‌های شیمیایی ادعایی سوریه ترسیم کرده بودند، وارد جنگ با دولت سوریه نشدند و خود را از این منازعه کنار کشیدند و اکنون هم به‌دنبال توافق هسته‌ای با ایران هستند. سفیر سعودی، آمریکا و غرب را تهدید کرد که ریاض از آن روز سیاست متفاوتی اتخاذ خواهد کرد. پس از این موضع‌گیری، دور تازه‌ای از سیاست‌های تنش‌آمیز ریاض در منطقه شروع شد که در این راستا، به سفارت ایران در بیروت تعرّض شد، موصل سقوط کرد و داعش و دیگر جریانات تروریستی با قدرت و حمایت بیشتری دست به اقدامات تروریستی زدند و محمد مرسی هم با حمایت عربستان و امارات متحده عربی در مصر به‌وسیله کودتا ساقط شد. (خبر آنلاین، 26/10/94: 499670)

رژیم عربستان بعد از این وقایع نیز به سیاست‌های تنش‌آمیز خود خصوصاً علیه ایران ادامه داد؛ در روند اجرای مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب، کارشکنی‌های بسیاری انجام داد که به‌ جایی نرسید؛ سیاست تنبیه اقتصادی ایران مبنی بر کاهش قیمت نفت را در دستورکار قرار داد که به‌جای تنبیه ایران، خودش تنبیه شد و با کسری بودجه عظیم (98 میلیارد دلاری) روبرو گردید. بعد از آن دست به فرقه‌گرایی خطرناک زد و رهبر شیعیان عربستان، آیت‌الله شیخ نمر باقرالنمر را به شهادت رساند تا جمهوری اسلامی را وارد درگیری‌های خطرناک فرقه‌ای نماید. عربستان ضمن قطع روابط خود با ایران به‌‌صورت یکجانبه، اتحاد نامقدسی با برخی قدرت‌های نامشروع منطقه، البته با پشتوانه دیپلماسی پول‌، ایجاد کرد. بکارگیری تمام این ابتکارات از سوی رژیم آل‌سعود- از سیاست‌های تنبیه اقتصادی گرفته تا تنش‌آفرینی فرقه‌ای علیه ایران- به این خاطر بوده تا به‌زعم خود، انقطاعی در روند سیاست تنش‌زدایی و عادی‌سازی ایران با جامعه بین‌المللی ایجاد نماید. اما اعمال این سیاست‌ها از سوی عربستان به‌دلیل عقلانیت سیاست خارجی ایران و اراده قوی مسئولین جمهوری اسلامی در ایجاد تعامل هوشمند با جامعه بین‌المللی، به نتیجه‌ای نرسید و برعکس بر انزوای ژئوپلییتکی آل‌سعود در منطقه افزود. رژیم سعودی بعد از شهادت رساندن آیت‌الله نمر با انتقادات فراوانی حتی از سوی کشورهای غربی و مقامات آمریکایی روبرو شد. با این حال، آمریکا و غرب علی‌رغم این نگرانی‌های ظاهری، همچنان به‌دنبال حفظ روابط راهبردی خود با عربستان و مدیریت تنش این کشور با ایران هستند. در ذیل به راهبرد مدیریت تنش و اهداف آن پرداخته می‌شود.

3-  آمریکا و مدیریت تنش؛ اهداف و واقعیت‌ها

راهبرد مدیریت تنش از راهبردهای مهم آمریکا است که در بحران‌های مهم بین‌المللی خصوصاً در سال‌های اخیر مورد توجه مقامات این کشور قرار گرفته است. در بحران افغانستان و پس از آنکه سیاست حذف کامل طالبان و سیطره آمریکا بر این کشور به بن‌بست رسید، «هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا (1350-1353) طی مقاله‌ای در «نیویورک تایمز» عنوان کرد: «آمریکا وظیفه ندارد تا بحران‌ها را حل کند، بلکه نیروهای آمریکایی موظفند تا تلاش‌های خود را به مدیریت بحران‌ها معطوف نمایند.» (فردانیوز، 20/10/94: 480761)

این راهبرد به‌طور رسمی در سال 1386 و به‌دنبال «توافق امنیتی آمریکا و عراق» مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق، به عنوان راهبرد اصلی کاخ سفید در مواجهه با بحران‌های خاورمیانه مورد توجه قرار گرفت. راهبرد مدیریت تنش به‌نوعی تداوم تنش‌ها در منطقه به‌شمار می‌آید، به‌گونه‌ای که منافع آمریکا و متحدان اصلی آن را به خطر نیندازد و موجب کاهش توان رقبا و مخالفان کاخ سفید گردد و آن‌ها را در بحران‌های داخلی نیز روبرو نماید. بحران‌های یمن، عراق، سوریه، لیبی و بعضی دیگر از کشورهای مسلمان آفریقا دقیقاً مؤید این موضوع است. به‌طور مثال، آمریکایی‌ها نه تنها کمکی به کاهش بحران یمن نکردند، بلکه به طور اساسی مجوز حمله عربستان به این کشور را داده‌اند که این امر موجب تداوم بحران و پیچیدگی آن شده است. نقش آمریکا در آغاز و تداوم بحران سوریه و عراق هم علنی‌تر از آن است که نیاز به بحث داشته باشد. آمریکایی‌ها در منازعه میان عربستان و ایران نیز وانمود می‌کنند که به‌دنبال کاهش تنش‌ها هستند اما واقعیت چیز دیگری است. خبرهای موثق زیادی حکایت از آن دارند که در حین مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 5+1، وزیر خارجه آمریکا در سفرهای متعدد به کشورهای عربی و به‌خصوص عربستان، توجه آنان را به لزوم یکپارچه‌سازی صفوف در مقابل ایران جلب کرد. آمریکایی‌ها با صراحت به مقامات سعودی گفته‌اند که ایران پسابرجام به مهار بیشتر نیاز دارد و این مسئولیتی است که آمریکا و کشورهای عرب منطقه به طور مشترک و همزمان برعهده دارند. (Mohammed & McDowall, Mar 3, 2015)

وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا در ماه‌های اخیر بارها به طور رسمی اعلام کرده‌اند که کشورهای عرب منطقه در معرض تهدید جدی از سوی ایران هستند و آمریکا سرگرم توانمندسازی آنان در برابر تهدیدات ایران است. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در تنش جدید میان عربستان و ایران، در حالی که هیچ اقدامی برای بازداشتن رژیم سعودی از به شهادت رساندن آیت‌الله شیخ نمر انجام نداده است، در تماس با دکتر محمدجواد ظریف خواسته است که ایران دست به اقدامی علیه عربستان نزند. این موضعگیری‌ها نشان می‌دهد که سیاست مهار تنش در واقع، سیاست مهار واکنش و کنترل ایران به حساب می‌آید. تماس موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا با دکتر ظریف نیز از همین جنس است. (سایت قطره، 15/10/94: 479404)

به نظر می‌رسد یکی از اهداف آمریکا از مدیریت تنش بین ایران و عربستان در این برهه کنونی، به سرانجام رساندن اهداف منطقه‌ای خاص خصوصاً در خصوص بحران سوریه باشد. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به ریاض در این خصوص، یادآور شد: «تنش ایران و عربستان برای مذاکرات صلح سوریه بسیار مضر است و دو کشور باید خویشتن‌داری بیشتری از خود به خرج دهند.» به باور آمریکایی‌ها، تداوم رفتار عربستان یعنی رفتار پرخاشگرایانه آن در منطقه، به روند صلح سوریه آسیب می‌رساند و این اقدام، تنها در راستای منافع رقبای کاخ سفید از جمله ایران و روسیه است که آن‌ها را به تنها بازیگران مؤثر و فعالِ عرصه سوریه تبدیل می‌کند.

در این راستا، یکی از اهداف مهم جان کری از سفر به عربستان پیگیری توافق و تهیه لیستی برای شرکت گروه‌های مخالف بشار اسد در فرایند مذاکرات صلح بوده است. در حال حاضر، شناسایی و اجماع بر گروه‌های مخالف برای شرکت در مذاکرات به یکی از چالش‌های جدی تبدیل شده است. با این حال، اختلافات همچنان ادامه دارد و روسیه و عربستان هرکدام روی فهرستی تأکید دارند که دیگری آن را قبول ندارد. ریاض خواهان شرکت گروه‌هایی نظیر جیش‌الإسلام و احرارالشام در مذاکرات است که از گروه‌های تروریستی فعال در سوریه هستند و از زیرشاخه‌های القاعده به حساب می‌آیند. (سایت الف،‌ 4/10/94: 326740) بنابراین در این مقطع کنونی، آمریکایی‌ها به‌دنبال پیگیری ابزار دیپلماتیک برای رسیدن به اهداف خودشان در سوریه هستند و چه‌بسا تداوم رفتارهای تنش‌آمیز عربستان به این اهداف آسیب بزند.

جمع‌بندی

به‌طور کلی و در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت: سیاست مدیریت تنش آمریکا در روابط ایران و عربستان بر سه پایه اساسی استوار ‌است:

1- افزودن بر تنش در قالب تشویق عربستان به تداوم تنش‌آفرینی از طریق مذاکرات محرمانه؛ (هرچند در فضای فعلی مذاکرات سیاسی سوریه، کاخ سفید روی این گزینه تأکید زیادی نمی‏کند) اما احتمالاً در صورت به بُن‏بست رسیدن مذاکرات، آمریکا بار دیگر این گزینه را از سر گیرد. در این خصوص، می‌توان به تحریک عربستان مبنی بر حمله زمینی به سوریه اشاره کرد که این موضوع تنش‌های میان تهران- ریاض را افزون‌تر خواهد کرد. منابع خبری از ائتلاف «ریاض، دوحه، آنکارا» در عملیات احتمالی زمینی به سوریه نام می‌برند. (Durden on 02/04/2016) که این یکی از مصادیق تحریک تنش‌آفرینی آمریکا در منطقه است.

2- مهار رفتار مقابله‌جویانه ایران در قبال اقدامات سعودی؛ به‌گونه‌ای که در نهایت ایران طرف ضعیف دیده شود. هدف اصلی مقامات آمریکایی از تماس‌های مکرر با مقامات ایران بعد از به شهادت رسیدن آیت‌الله نمر توسط مأموران آل‌سعود، همین هدف، یعنی بازداشتن ایران از ارتکاب عملی تقابل‌جویانه و در موضع ضعف نشان دادن جمهوری اسلامی ایران بوده است.

3- مدیریت افکار عمومی خصوصاً افکار ایرانی‌ها؛ به گونه‌ای که گمان کنند آمریکا موضع بی‌طرفی دارد و یا حتی مشغول جمع‌بندی برای انتخاب بین ایران و عربستان است و چه‌بسا به دلیل منطقی‌تر بودن رفتار ایران، تهران را بر ریاض ترجیح دهد.

به هر حال، نوع رفتار آمریکایی‌ها و نگاه راهبردی آنان به منطقه، بیانگر تمایز دقیق آن‌ها بین ایران و عربستان، به‌نفع سعودی‌ها است و نشان‌دهنده این موضوع است که آن‌ها به‌دنبال مدیریت صحنه منازعات برای تحقق منافع راهبردی خود در منطقه مهم غرب آسیا هستند؛ خواه این موضوع با کنترل تنش در یک برهه‌ خاص (نظیر برهه کنونی) انجام شود و خواه با تشدید تنش در برهه‌ای دیگر صورت گیرد. تاریخ سیاسی منطقه در سال‌های اخیر این دوگانگی‌های رفتاری آمریکا را بارها اثبات کرده است.

 

----------------------------------------

منابع:

1- دیپلماسی ایرانی (30/10/1394)؛ تنش در روابط عربستان و ایران و جعبه سیاه آمریکا، آدرس:

http://www.yjc.ir/fa/news/5468737

2- سایت الف (4/10/1394)؛ اهداف سفر هم‌زمان جان کری و جوبایدن به عربستان و ترکیه، آدرس:

3- http://alef.ir/vdcjxmetyuqe8az.fsfu.html?326740 

4- خبر آنلاین (26/19/1394)؛ آمریکا از اقدامات تنش‌زای عربستان نگران است، آدرس:

http://www.khabaronline.ir/detail/499670

5- سایت قطره (15/10/1394)؛ تنش‌های عربستان-ایران و منافع غرب، آدرس:

http://www.ghatreh.com/news/nn29633046

6- فردا نیوز (20/10/1394)؛ نقش آمریکا در خصومت عربستان علیه ایران، آدرس:

http://www.fardanews.com/fa/news/480761

7- U.S National Security Strategy 2016: Address:

https://www.dhs.gov/xlibrary/assets/dhs-strategic-plan-fy-2012-2016.pdf

8- Arshad, Mohammed and Angus, McDowall; Kerry visits Riyadh to soothe fears of stronger Iran under nuclear deal, Address:

http://www.reuters.com/article/us-iran-nuclear-usa-saudi-idUSKBN0LZ0O220150303

9- Durden, Tyler (2016); Saudi Arabia :Ready To Send Ground Troops To Syria:

http://www.zerohedge.com/news/2016-02-04/saudi-arabia-ready-send-ground-troops-syria

 


اندیشکده راهبردی تبیین


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر