۰۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۱
کد خبر: ۱۹۹۵۲
با‌وجود ناخشنودی عربستان سعودی از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، همچنین همکاری کامل این کشور با صدام در تجاوز علیه کشورمان، مقامات ایران با کنارگذاشتن گلایه‌ها از سعودی، در گفتار و کردار راه تعامل و همکاری با این کشور همسایه و مسلمان را درپیش گرفتند
با‌وجود ناخشنودی عربستان سعودی از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، همچنین همکاری کامل این کشور با صدام در تجاوز علیه کشورمان، مقامات ایران با کنارگذاشتن گلایه‌ها از سعودی، در گفتار و کردار راه تعامل و همکاری با این کشور همسایه و مسلمان را درپیش گرفتند؛ چنان‌که تمامی رؤسای جمهوری ایران پس از پایان جنگ تحمیلی (بدون استثنا) اهتمام ویژه‌ای به کار با عربستان نشان دادند. عمده دلخوری‌های عربستان از ایران در این سال‌ها نیز ارتباط چندانی به روابط دو‌جانبه ایران و سعودی نداشته، زیرا مسائل اختلافی غالبا مربوط به حوزه رقابت‌های ژئوپلیتیکی میان طرفین بوده است. پاسخ به ‌این پرسش اهمیت دارد که چرا باوجود اجماع کلانی که در عالی‌ترین سطوح نظام جمهوری اسلامی ایران برای کار با عربستان شکل گرفته بود، طرف سعودی به‌جای غنیمت‌شمردن فرصت همکاری منطقه‌ای با ایران، برعکس دست همکاری و تعامل را که اخیرا از جانب ایران دراز شده بود، پس زد. عاقلانه نیست که مسئولیت تمامی مشکلات را به گردن اقلیتی ماجراجو در داخل ایران بیندازیم؛ چنان‌که مشابه چنین افرادی در داخل سعودی، بلکه به‌مقیاسی گسترده‌تر در منطقه و خارج از منطقه وجود دارد. افراد و گروه‌هایی که به‌سهم‌خود از هیچ تلاشی برای تخریب روابط ایران و سعودی، بلکه وخامت اوضاع منطقه فروگذار نکرده‌اند. واقعیت آن‌ است که ریشه اصلی مشکلات سعودی ربط چندانی به ایران ندارد؛ بنابراین انتظار سعودی از ایران در برطرف كردن مشکلات فراروی سعودی نیز انتظار غیر‌معقول و نابجایی است؛ زیرا نه‌تنها ایران خالق مشکلات سعودی نيست؛ بلکه برعکس در سال‌های اخیر در حد توان خود تلاش‌هایی برای جلوگیری از افزایش مشکلات سعودی انجام داده است. به‌نظر می‌رسد سعودی برای فرافکنی و کاستن از مشکلات خود چاره‌ای جز دشمن‌تراشی موهوم و دامن‌زدن به ایران‌هراسی نمی‌بیند. عربستان سعودی از زمان واقعه ١١ سپتامبر ٢٠٠١ و سپس انقلاب‌های عربی با مشکلات متعدد داخلی و خارجی مواجه و البته این مشکلات روزبه‌روز بیشتر و پیچیده‌تر نیز شده است. اختلاف و رقابت میان اعضای خاندان حکومتی و بروز و ظهور مطالبات نوین در جامعه سعودی، این حکومت را با بحران کفایت و کارآمدی مواجه كرده است؛ بحرانی که مصادیق بارز آن در جنگ یمن، فاجعه غم‌بار منا و کسری بودجه بی‌سابقه ١٠٠‌میلیارد دلاری نمود یافته است. در زمینه خارجی نیز سعودی با انواع و اقسام بحران‌های کمرشکن و کانون‌های بی‌ثباتی در محیط پیرامونی‌اش محاصره شده است؛ اما شاید بتوان بزرگ‌ترین مشکل سعودی در سیاست خارجی را ازدست‌دادن سرمایه بزرگ حمایت‌های همه‌جانبه آمریکا و غرب از این کشور تعبیر کرد؛ خسارتی که در صحنه‌هایی مثل توافق هسته‌ای ایران، انتقادهای مداوم غرب علیه سعودی (به‌خاطر تروریسم و تندروی) و بحران‌های سوریه و عراق، مجال بروز یافتند. سعودی شاهد تغییر مناسبات در منطقه است و  مي‌كوشد حضور خود در ترتیبات آتی منطقه‌ای را از طریق تنش‌زایی تضمین کند. وضعیت فعلی سعودی شباهت فراوانی با وضعیت حکومت صدام در عراق پیدا کرده است؛ چنان‌که طبق اسناد و شواهد انکارنشدني، صدام در سال ١٣٥٩ ه.ش مجبور بود برای استحکام پایه‌های داخلی حکومتش مبادرت به ماجراجویی نظامی علیه ایران کند؛ چنان‌که پس از وقوع آتش‌بس در جنگ با ایران نیز بنا به همان دلایل و استدلال‌هایی که جنگ را به ایران تحمیل کرد، به کویت تجاوز کرد! هرچند فعلا رهبران سعودی هرگونه توسل به گزینه نظامی علیه ایران را رد می‌کنند؛ ولی عملکرد اخیر سعودی علیه ایران و برخی دیگر از بازیگران منطقه‌ای واجد این پیام است که سعودی به‌تدریج به‌سمت رفتارهای پیش‌بینی‌نشدني و حتی غیر‌عقلانی سوق پیدا می‌کند و پیامد بروز چنین رفتارها و سیاست‌هایی از جانب یک حکومت سنتی و محافظه‌کار حتی می‌تواند خطرناک‌تر هم باشد. در چارچوب مقوله گفته‌شده می‌توان به برخی رفتارهای ما در مواجهه با سعودی در ماه‌های اخیر نیز اشاره کرد... 

... مثلا در شرایطی که فاجعه منا واجد پیام مهم و تلخ در بی‌کفایتی و ناکارآمدی حکومت سعودی بود، ایران برخلاف دیگر کشورهای اسلامی حاضر نشد از این نقطه ضعف بزرگ سعودی‌ها جهت آبرو‌ریزی این کشور چشم‌پوشی کند؛ علاوه‌بر‌آن به‌نظر می‌رسد فشارهای وارده بر سعودی در یمن، برای سعودی‌ها غیر قابل‌تحمل شده است! فارغ از صحت و سقم اثرگذاری واقعی ایران در یمن، فعلا ایران تبدیل به یگانه بلندگوی تبلیغاتی اعلام بدبختی سعودی در منجلاب یمن شده است!؟ 

لازم است در شرایط فعلی حتما از میزان اصطکاک و برخورد با سعودی پرهیز شود؛ زیرا واقعیت سعودی به‌نحوی است که حتی اگر پروژه ایران‌هراسی هم در اختیارش نبود، مجبور بود در چنین شرایطی دشمن دیگری مثل ترکیه، قطر یا طرف دیگری را هدف بگیرد. در طول تاریخ روابط ایران و سعودی، همواره دو مقوله نفت و زائران ایرانی از بالاترین ظرفیت بحران‌سازی در روابط برخوردار بوده‌اند؛ چنان‌که پس از انقلاب عامل رقابت‌های ژئوپلیتیکی نیز به آنها افزوده شده است؛ بنابراین اکنون لازم‌ است برای مدیریت این سه نقطه حساس و تنش‌زا تدبیر شود. فرضا درخصوص زوار، شاید بهترین راه‌حل قطع هرگونه اعزام زائر به سعودی تا اطلاع ثانوی باشد. پرهیز از شیعه- سنی‌کردن و عربی- عجمی‌کردن اختلافات با سعودی اینک به نیاز ضروری و راهبردی کشورمان تبدیل شده است؛ زیرا پرداختن به چنین مقوله هایی دقیقا نیازمندی اسرائیل، جنگ‌طلبان در سعودی و اطراف دیگری است که در دشمنی با ایران همسو شده‌اند. درحالی‌که دست دوستی ما به‌طرف تمامی مسلمانان و ازجمله سعودی همچنان دراز است، دیگر لازم نیست بی‌جهت خود را وارد برخی مجادله‌های کلامی با افراد فاقد منطق کنیم ((اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما))! مهم‌ترین و اصلی‌ترین نکته آنکه درشرایطی‌که حتما لازم است قدرت، اقتدار و بازدارندگی ایران به‌صورتی مناسب به سعودی و دیگران نشان داده شود؛ اما نباید از وظیفه سنگین‌تر ایران در پاسداشت از امنیت و ثبات منطقه غافل شویم؛ زیرا هنوز این نظریه وجود دارد که بدیل‌های سقوط آل‌سعود و فروپاشی کشور سعودی برای امنیت و منافع منطقه به‌مراتب خطرناک‌تر از وضعیت کنونی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر