به نوشته وبسایت اینترسپت، عربستان نگران است با اعلام استقلال شیعیان این کشور و اتحاد آنها با ایران، مناطق نفتی خود را به طور کلی از دست بدهد.
وبسایت «اینترسپت» در گزارشی نوشت: از نخستین سالهای ظهور اسلام و پس از رحلت پیامبر، اختلافات میان شیعیان و اهل سنت بر سر جانشینی او آغاز شد. در روزهای اخیر نیز اعدام آیتالله نمر بوسیله عربستان، آتش زیر خاکستر اختلاف دو قدرت بزرگ شیعه و سنی یعنی تهران و ریاض را شعلهور کرده است. این آتشِ در حال گسترش، تاکنون دامان بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه را نیز گرفته است.
سبز کم رنگ نشانه مناطق سنی نشین و سبز پررنگ نشانه مناطق شیعه نشین خاورمیانه است. نقاط قرمز رنگ نشانه میدان های گازی و نقاط مشکی نشانه میدان های نفتی است.
بنابر این گزارش، اما علت اختلافات شیعیان و اهل سنت با گذشته تفاوت دارد. اگر آن زمان علت اصلی مسائل دینی بود، در زمان کنونی جنگ بر سر نفت است.
«ام آر ایزدی،» نقشهکش و استاد دانشگاه «عملیات ویژه نیروی هوایی آمریکا» با تهیه نقشهای از مناطق نفتی دو طرف، اهمیت اختلافات را به خوبی به تصویر کشیده است. در نقشه مذکور، به خوبی مشخص است که بیشتر سوختهای فسیلی خاورمیانه در سرزمینهای شیعیان قرار دارد. این مسئله حتی درباره عربستان نیز صدق میکند؛ زیرا بیشتر میدانهای نفتی این کشور در مناطق شرقی که بیشتر جمعیت آنها شیعه هستند قرار گرفته است.
در ادامه این گزارش آمده است: عربستان به شدت نگران است روزی شیعیان این کشور اعلام استقلال کنند و متحد ایران شوند. این نگرانی از سال 2003 و پس از سرنگونی دولت سنی عراق و قدرت گرفتن شیعیان در این کشور شدت یافته است. آیتالله نمر نیز در سال 2009 عربستان را در همین خصوص تهدید کرد. او گفته بود اگر عربستان رفتارش را با شیعیان این کشور تغییر ندهد، آنها به دنبال استقلال خواهند بود.
بر اساس نقشه مذکور، به طور تقریبی میتوان گفت همه منابع نفتی عربستان در منطقه کوچکی از خاک این کشور قرار دارد که اغلب ساکنان آن شیعه هستند. به طور مثال، زادگاه شیخ نمر نیز در قلب همین منطقه و شمال غرب بحرین قرار دارد. اگر این بخش از عربستان جدا شود، سرزمینهای بیابانی و خشک این کشور سهم خاندان سلطنتی آن خواهد شد.
بنابر این گزارش، قصد عربستان از کشتن آیتالله نمر در واقع از بین بردن هر گونه علائمی از چنین طرز تفکراتی بود. به همین دلیل نیز ریاض در سال 2011 با حمایت از دولت بحرین اجازه نداد بیداری اسلامی (بهار عربی) در این کشور به بار بنشیند. زیرا بحرین کشوری به طور عمده شیعهنشین است که بوسیله حکومتی سنی اداره میشود. اگر بیداری اسلامی در این کشور به نتیجه میرسید، به طور قطع حکومتی شیعه جایگزین میشد.
جرج بوش نیز به همین دلیل در سال 1991 زمانی که صدام حسین از سلاحهای شیمیایی برای سرکوب شیعیان عراقی در پایان جنگ خلیجفارس استفاده کرد، ساکت ماند.
به طور قطع، سادهانگارانه است که تمام اختلافات ایران و عربستان را به نفت ارتباط دهیم. در حالی که به نظر میرسد تنفر و انزجار از شیعیان، بخشی از دی ان ای خاندان سعودی باشد. سالها پیش از کشف نفت در عربستان، پدران آل سعود در کربلا آب را بر روی خاندان علی بستند و خانواده او را به شهادت رساندند.
در پایان این گزارش آمده است: اما به طور قطع اگر نفتی در کار نبود، این تنفر شدت بسیار کمتری داشت. «وینستون چرچیل» نفت ایران را در دوران خود یعنی زمانی که طلای سیاه ایران در انحصار انگلیس بود، «هدیهای از سرزمین پریان» نامید. حق با چرچیل بود؛ اما او هرگز نفهمید که جادوگر قصه، این هدیه را نفرین کرده است.