اخیرا یک اندیشکده آمریکایی پروژهای را با نام «برداشت پسته ایرانی» مطرح کرده که در این پروژه محوریت کار براساس جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن با محیطهای سایبری و فضای مجازی کشورمان است.
فرزندان علما و روحانیون بزرگ ما که بورسیه شدهاند و در خارج از کشور تحصیل میکنند، به گروگانهای ما نزد غربیها تبدیل شدهاند. الان 400 فرزند مسئول ما فقط در لندن در حال تحصیل هستند. این هم زمینهای برای نفوذ میشود که غرب بتواند به طور جدی به اهداف خود در کشور ما دست پیدا کند.
در صحبتهای اخیر رهبر انقلاب دو باره نکات مهمی در باره «نفوذ» مطرح شد. یک بخش از آن راجع به نفوذ فردی بود که قبلاً به آن پرداختهایم. بخش اصلی آن در باره نفوذ جریانی است.فرمودند افراد مؤثر، نخبگان، تصمیمگیران و تصمیمسازان بیش از دیگران در معرض خطر هستند. نکته دوم اینکه وقتی به نفوذ شبکهای اشاره میکردند بحث پول و جاذبههای جنسی را مطرح کردند که قابل توجه است.
در باب پروژه نفوذ با دکتر صالح اسکندری، کارشناس رسانه و رییس مرکز مطالعات ژرفا و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی به گفتگو نشسته ایم.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان حاکی از نکات پراهمیتی بود که ابعاد آشکار و پنهان پروژه نفوذ دشمن را بیش از گذشته آشکار کرد.نگاهی که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند و نفوذ را به دو بخش نفوذ فردی و نفوذ جریانی و سازمانی تقسیم کردند. آیا نفوذ که بحثش از زمان های قدیم در کشور ما مطرح بوده، در روران سابق هم به همین شکل وجود داشت؟
امروزه نفوذ از شکل سنتی و قرن بیستمی خود در کشورهای مقابل غرب ـ که به تعبیر آنها کشورهای متخاصم تعریف میشود ـ خارج شده و به یک نفوذ مدرن متناسب با متغیرها و مختصات هزاره سوم برای تغییر رفتارها، گفتمانها، ارزشها و نگرشها تبدیل شده است.
در نفوذ سنتی در ایران، به لحاظ تاریخی، میتوان حزب توده را مثال زد. برای اینکه اطلاعات آمریکاییها را از داخل ارتش و جاهای دیگر به دست بیاورند و استحصال کنند، شبکه گستردهای را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل داده بودند و پروژه نفوذ سنتی را از آن مسیر دنبال میکردند.
بعد از پیروزی انقلاب هم جریانات چپ و بقایای تودهایها که بعداً در قالب سازمان منافقین متشکل شدند، همان پروژه نفوذ سنتی را دنبال میکردند. البته آمریکاییها هم پیش از انقلاب به نحو دیگری نفوذ را خیلی پیچیدهتر و پیشرفتهتر از تودهایها شروع کرده بودند.
در جریان میسیونرهای مذهبی که به ایران میفرستاند یا مدرسه البرز در حوزههای فرهنگی، آموزشی و مذهبی، نفوذ خودشان را جاری میکردند. در حوزه اقتصادی و برنامهریزی حضور افرادی مثل مورگان شوستر به عنوان مستشار اقتصادی در ایران یا موضوعات خدماتی. مثلاً در کردستان آمدند بیمارستان ساختند.
لکن آمریکاییهایی که به ظاهر فعالیتهای خیلی عامالمنفعه و خوبی را انجام میدادند به یکباره این فعالیتها در نهایت منجر به سیطره و سلطه نهایی آمریکایی میشود. شبیه به اینکه بعضی از خانوادهها میآیند کروکودیل کوچکی را به منزل میآورند که خیلی هم زیباست.وقتی این کروکودیل بزرگ میشود آنها را میخورد. یعنی این نفوذ هم همین مسیر را دنبال میکند.
در بدو امر مثل همان کروکودیل کوچک و زیباست که شاید به ظاهر عامالمنفعه باشد و اقدامات خوبی صورت گیرد و به ظاهر خیر باشد و هیچ مشکلی با منافع کشور نداشته باشد، اما در نهایت منجر به سلطه بیچون و چرای دشمن شود.
در مورد نفوذ مدرن تا به حال سخن زیاد شنیده ایم. اما تقسیم بندی هوشمندانه رهبری باب جدیدی را در این زمینه باز کرده است. ایتدا بفرمایید که نفوذ را از چه زمانی می توانیم مدرن بنامیم؟
نفوذ مدرن مختص هزاره سوم است و بهخصوص آمریکاییها روی آن خیلی متمرکز هستند در قبال کشورهایی است که گفتمان دیگری دارند که مقدمات آن هم از قرن بیستم شروع شد. مثلاً از جنگ جهانی دوم در ژاپن پیگیری شد یا بعد از دهه 60 در چین این شکل از نفوذ شالودهریزی و پایهگذاری شد یا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در کشور روسیه همین مسیر نفوذ خودشان را ادامه دادند.
این نفوذ مدرن به مراتب از نفوذ سنتی پیچیدهتر است و ابعاد پنهان و آشکاری دارد که خیلی از نخبگان سیاسی اجتماعی و اقتصادی جوامع مختلف در مقابل سرنیزه نفوذ دشمن خلع سلاح هستند. یعنی برای خیلی از نخبگان هم قابل فهم نیست که این سرنیزه قصد جان و کیان یک ملت را دارد.
شورای ملی ایرانیان آمریکا در سال 2013 گزارشی را منتشر میکند که در آن به هفت راهکار نفوذ آمریکا در ایران اشاره میشود. این را از این بُعد اشاره میکنم که چقدر نفوذ مدرن نفوذ پیچیدهای است و ابعاد مختلفی دارد.
یکی از راهکارهایی که شورای ملی ایرانیان در این گزارش به آن اشاره میکند برگزاری نشستهای علمی مشترک بین ایران، اروپا و آمریکاست و معتقد است که دیپلماسی علمی و تعامل با نخبگان و اندیشمندان فکری در ایران زمینه مؤثری برای نفوذ است و پیشنهاد و توصیه میکند که بایستی سفرها و فرصتهای مختلفی برای اساتید و دانشجویان ایرانی در نظر بگیریم که متأسفانه در یکی دو سال گذشته بهخصوص در اثنای تصویب برجام شاهد این بودیم و هستیم که برای برخی از دانشجویان کشور در این شرایط بیپولی، تحریم و مشکلات مالی کشور فرصتهای مطالعاتی در کشورهای اروپایی ـ به بهانه آموزش زبان فرانسوی، انگلیسی و حوزه اسکاندیناوی ـ فراهم میکردند.
یکی دیگر از محورهایی که در این گزارش به آن اشاره شده بحث «انرژیهای پاک» است. اینها معتقدند انرژیهای پاک هم محملی برای نفوذ است و عنوان میکنند چون ایران به شدت به انرژی نیاز دارد غربیها میتوانند ایران را به طرفی ببرند که ضمن دست کشیدن از انرژی هستهای به سمت انرژیهایی از قبیل خورشیدی و بادی و این مسائل پیش برود و همین مراودات و مبادلات در حوزه انرژیهای پاک میتواند زمینهای برای نفوذ آمریکا باشد.
یکی دیگر از ابعادی که در گزارش شورای ملی ایرانیان به آن اشاره شده فرستادن رئیس کمیته علمی کنگره آمریکا به تهران و ایجاد یک ارتباط قانونی، رسمی، اعتمادساز و کمتکرار بین کنگره و مجلس ایران است. یعنی میگویند ما بایستی ارتباطی بین نمایندگان در ایران با کنگره آمریکا ایجاد کنیم.
منظور از این ارتباط چیست؟
مثلاً افرادی را که بر فرض در ایران به عنوان افراد معتدل شناخته میشوند، حتی اصولگرایان معتدل را به عنوان چهرههای مناسب برای برقراری یک ارتباط پیشنهاد میکنند.
محور چهارم بازدید رؤسای مهم دانشگاههای آمریکا از ایران است و معتقدند که همکاریهای آکادمیک و سفر هیئتهای دانشگاهی آمریکا به ایران بهخصوص به شهرهایی مثل تهران، شیراز و اصفهان در پیشبرد پروژه نفوذ خیلی میتواند مؤثر باشد.
محور پنجم بورسیه دانشجویان ایران و فراهم کردن تسهیلات برای NGOها و محافل آکادمیک و حضور دانشجویان در خارج از کشور است.
ششمین محور طرحهای زیستمحیطی مثل دریاچه ارومیه است. اینها معتقدند ما میتوانیم روابط بینالمللی خودمان را با توجه به اینکه ایرانیها نگران مسئله خشکسالی هستند از طریق مسائل زیستمحیطی تقویت کنیم.
مثلاً از طریق اجلاسهایی که مربوط به لایه اوزن و گرمایش زمین و حتی فرستادن شکارچیهای بینالمللی به ایران است. در همین قضیه دریاچه ارومیه که پروژهای الان در جریان است که آب دریاچه وان در ترکیه را به دریاچه ارومیه انتقال دهند مقرر کردند برخی دانشگاههای اروپایی به طور توأمان با دانشگاههای کشورمان مطالعات اکوسیستمی را به لحاظ اینکه آیا آب سازگار است یا خیر انجام دهند.
این رفت و آمدها و مراودات خودش به زمینهای برای نفوذ کمک میکند.
هفتمین محوری که مطرح میشود بحث آلودگی هوا در ایران است. عنوان میکنند که آمریکا و اروپا در باره آلودگی هوا در ایران بهخصوص در شهرهایی مثل اهواز و شهرهای کوهستانی و شهرهای غرب کشور میتوانند همکاریهای داشته باشند و پروژه نفوذ را در این زمینهها پیش ببرند.
به غیر از مواردی که فرمودید، راه های نفوذ دیگری هم حتما وجود دارد. همین طور است؟
جدا از این هفت محور در محور دیگری که محور سایبری است، اخیراً اندیشکده Critical threats (تهدیدات بحرانی) که آمریکایی است یک گزارش جالب منتشر شده است.
در این گزارش عنوان میشود بعد از برجام فرصت مناسبی برای نفوذ سایبری در ایران فراهم شده است و پروژهای را شروع کردند با نام «برداشت پسته ایرانی» که در این پروژه محوریت کار براساس جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن با محیطهای سایبری و فضای مجازی کشورمان است.
نکته جالب اینجاست که در این پروژه به اذعان همین گزارش مشتری اطلاعات فقط آمریکاییها نیستند. کشورهای عربی حوزه خلیجفارس اعم از عربستان، قطر، یمن و بحرین این اطلاعات را خریداری میکنند. چه کسی این اطلاعات را در داخل کشور جمعآوری میکند؟
در گزارش این اندیشکده صراحتاً عنوان میشود اصلاحطلبانی که بعد از حوادث سال 88 از ایران رفتند نقش مؤثری در جمعآوری این اطلاعات دارند و این اطلاعات را هم فقط به آمریکاییها نمیدهند. مواردی بوده است که اینها را به کشورهای عربی هم فروختند. در این گزارش تأکید میشود تا زمانی که ایرانیان شبکه سایبری را خودشان طراحی میکنند ما امکان نفوذ نداریم، لذا بایستی در کنار فروش تجهیزات و فناوری سایبری به ایرانیها، سعی کنیم در شبکهسازی اینها هم ذیمدخل شویم.
جالب اینجاست که پیشنهادهایی در این گزارش مطرح میشود برای اینکه آمریکا چطور مسیر نفوذ در فضای سایبری ایران برای کاهش قدرت سایبری ایران را پیش ببرد. یکی از پیشنهادهایی که این گزارش مطرح میکند این است که استانداردهای بینالمللی و ارائه لیسانسهای جهانی محمل خوبی برای نفوذ غرب است.
ما از این فرصت باید استفاده کنیم. یکی دیگر از این پیشتوصیهها این است که میتوانیم با ایرانیها اقدام به تبادل پروپوزالهای فنی در حوزه سایبری کنیم. زمانیکه این پروپوزالهای فنی را مبادله میکنیم ایرانیها را به چالشهای فنی بکشیم، در این چالشهای فنی مشخص میشود که سطح دسترسی ایرانیها در حوزه سایبری چقدر است.
یعنی این همه سازمان و مقام مسؤول نشسته اند تا آن ها بتوانند از این طریق نفوذ کنند؟
اتفاقا یکی دیگر از پیشنهادهای جالبی که در این گزارش آمده این است که در ایران متولیان متعددی در حوزه سایبری اعم از پلیس فتا، شورای عالی فضای مجازی، سازمان صدا و سیما، سپاه، نیروی انتظامی، قوه قضائیه، وزارت ارشاد و قس علیهذا وجود دارد.
صراحتاً میگویند که ما باید با یکی از این سازمانها ارتباط مستقیم برقرار کنیم و با این ارتباط سبب شویم که این سازمان در داخل و خارج از ایران مرجعیت داخلی و بینالمللی پیدا کند و با آن ارتباط پیدا کنیم و همین امر سبب میشود که سایر سازمانها و نهادهایی که متولی فضای مجازی در ایران هستند تحتالشعاع آن سازمان قرار گیرد.
این هم نشانه آن است که مقام معظم رهبری فرمودند تصمیم سازان و تصمیم گیران و نخبگتن در معرض خطر نفوذ هستند.
این مواردی که عرض کردم به خاطر این است که عنوان کنم واقعاً نفوذ در هزاره سوم و نفوذی که آمریکاییها در مسئله جریانی و در موضوع سازمانی و در موضوع گفتمانی در داخل کشور ما در حال پیگیری هستند به مراتب پیچیدهتر از نفوذ سنتی در قالب جاسوسیهای سنتی و به تعبیری دیگر فرآیند شنودهای سنتی و استراق سمعهای سنتی و نفوذ تشکیلاتی است. خیر! خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست و همین امر هم سبب میشود در محیط تصمیمسازی و تصمیمگیری ما تأثیر بگذارد. بخشی از این نفوذ، نفوذ گفتمانی است که معتقدم از مرحله نفوذ گفتمانی دشمن عبور کردیم و به حضور گفتمانی دشمن رسیدیم.
مستحضر هستید که امروز در دنیا آن مسیر تغییرات نگرشی را که مطرح میکردند و میگفتند ابتدا در ارزشها و عقاید افراد تغییر ایجاد میشود و بعد منجر به این میشود که در گفتمان اینها تغییر ایجاد شود و در نهایت در رفتار و کردار اینها این تغییر حاصل میشود، امروز آمریکاییها این مسیر را از انتهای خط به اول میآیند، یعنی ابتدائاً دنبال این هستند که رفتارها و کردارهای ما و براساس آن گفتارها و گفتمانهای ما را تغییر دهند و در نهایت عقاید و ارزشهای مسئولین، نخبگان و تودههای مردم ما را تحت تأثیر قرار و تغییر میدهند.
می توانید مثالی بیان کنید؟
این مسیر عکس در خیلی از جاها در حال دنبال شدن است، مثلاً در حوزههای علمیه. وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام, حوزههای علمیه ما یکی از کانونهای اصلی تصمیمگیری در کشور به عنوان کانون تولید فکر است.
بهخصوص مسئله نفوذ در ایدئولوژی در حوزههای علمیه قم به طور جدی در حال دنبال شدن است. مسئله تشیع انگلیسی و اینکه عدهای به واسطه برخی موارد حتی به فقه سیاسی ما تعرض میکنند. الان غرب توانسته است خودش را تئوریزه کند و این سیستم تئوریزه را به دنیا ارائه دهد.
ما در سال 1979/ سال 1357 توانستیم ایدئولوژی خودمان را بر ایدئولوژی و گفتمان غرب حاکم کنیم و انقلاب اسلامی ایران به خاطر همین تفوّق ایدئولوژی و گفتمانی توانست پیروز صحنه معادلات سیاسی کشور و همچنین دنیای پیرامون خودش باشد، اما این به معنای این نیست که ایدئولوژی و گفتمان غرب خودش را در این چهار دهه بازسازی نکرده، خودش را بازسازی کرده است و مجدداً خودش را به فضای گفتمانی کشور عرضه میکند.
به نظر شما چه مخاطره جدی در این زمینه وجود دراد که ما هنوز به آن به طور جدی نپرداخته ایم؟
مسئله که داریم درخصوص فرزندان مسئولینمان است که اعتقاد دارم فرزندان مسئولین ما که در خارج از کشور در حال تحصیل هستند، فرزندان علما و روحانیون بزرگ ما که بورسیه شدهاند و در خارج از کشور تحصیل میکنند، به گروگانهای ما نزد غربیها تبدیل شدهاند.
لان 400 فرزند مسئول ما فقط در لندن در حال تحصیل هستند. این هم زمینهای برای نفوذ میشود که غرب بتواند به طور جدی به اهداف خود در کشور ما دست پیدا کند.
یعنی این را هم میشود در راستای پروژه نفوذ قلمداد کرد؟
بله، مطمئناً. یکی از دلایل اصلی زمین خوردن دولت آقای مرسی در مصر این بود که بخش عمدهای از فرزندان کابینه آقای مرسی در مصر تحصیل نمیکردند. فرزندان کابینه آقای مرسی در اروپا و آمریکا بودند و این موضوع به اشتباهات آقای مرسی گره خورد. آنها کسانی نبودند که برای مملکت خودشان حاضر باشند هزینه بدهند.
مایکل برانت در جلسهای که در تلآویو برگزار شد گفته بود؛ نفوذ از لحاظ رسانهای مسیرهای مختلفی دارد، اما رسانهها با تأیید رفتار افراد باعث میشوند به نحوی آن چیزی که مدنظر دشمن است به ذهن و نظر مسئول ما وارد شود. شما ببینید یک مسئول صحبتی میکند، بعد یکسری رسانههای زنجیرهای خاص اقدام به تیترکردن و تحویل گرفتن آن مسئول میکنند و این نشان میدهد آن جریان خاص دنبال این است که از آن مسئول به عنوان قطعهای از پازل نفوذ استفاده کند.
اگر چند نمونه عینی از این مورد را بیان کنید، به درک بهتر آن کمک می کند.
موارد زیادی را در ارگانها و نهادهای نظام میتوانیم نام ببریم. نفوذ در مهدکودکها از طریق همین بحث یونیسف دنبال میشود. میتوان از کتابهای آموزش زبان انگلیسی و خارجی که در مؤسسات زبان تدریس میشود به عنوان شاهد مثال ذکر کرد.
تصور میکنم دغدغههای مقام معظم رهبری دغدغه کاملاً جدی است. یعنی ما در هزاره سوم با نفوذ سازمانی و گفتمانی و نفوذ کرداری و رفتاری روبهرو هستیم. اگر معظمله درخصوص مکدونالد تذکر دادند از این حیث بود که مکدونالد منجر به رفتارسازی میشود و این رفتارسازی یک سبک زندگی است.
این سبک زندگی در نهایت به یک گفتار و گفتمان در بین مردم تبدیل و این گفتمان و گفتار منجر به تغییر نگرشها و ارزشهای عامه مردم میشود. یعنی در این مسیر ارزشها، گفتارها، کردارها و رفتارها تغییر پیدا میکند. امروز دشمن در نفوذ خود از انتها به ابتدای خط میآید.
یعنی از تغییر رفتار شروع کرده است. تغییر رفتار در نهایت به تغییر گفتار و گفتمان و در نهایت به تغییر ارزشها و عقاید منجر میشود. در آخر هم به برخی از آقایانی که امروز به برخی از این زرق و برقها و خوشرقصیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که غربیها در ایران انجام میدهند دلخوش کردهاند عرض میکنم قصه آن کروکودیل زیبا، کوچک و قشنگ را فراموش نکنند.
این قصه شبیه همان کروکودیل است که وقتی داخل منزل میآید و بزرگ میشود هیچکس جلودار آن نخواهد بود و طوری میشود حتی اگر از در هم آن را بیرون کنید مجدداً از پنجره بازمیگردد.