این مقاله که توسط اندیشکده صهیونیستی «مرکز مطالعات راهبردی بگین-سادات» منتشر شد، تأکید دارد: در حالی که توافق 1+5 با ایران برای اسرائیل بسیار ناخوشایند و تقریبا یک اشتباه مسلم به حساب میآید، راههای گوناگونی وجود دارد تا این رژیم از اثرات نامطلوب آن را دفع کند. یکی از این اقدامات شاید انجام حملهای از سوی اسرائیل علیه ایران باشد. در چنین شرایطی منافع غرب نیز اینطور ایجاب میکند که همانند زمان پیش از این توافق، از این حمله اسرائیلی حمایت کنند، اگرچه اگر بتوانند جلوی این حمله را بگیرند بهتر خواهد بود.
بنیانگذار اندیشکده هادسون معتقد است: سالها، دولت «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا تلاشکرده تا به «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل این اطمینان را بدهد که این رژیم مجبور به حمله علیه تأسیسات هستهای نیست چرا که آمریکا تضمین می کند که «ایران هرگز به تسلیحات هستهای دست نخواهد یافت». ولی به نظر میرسد که آمریکا و اسرائیل هر یک برداشت و درک متفاوتی از این عبارت دارند. منظور آمریکا این است که مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای در داخل این کشور خواهد شد- دست کم برای یک دهه. اما اسرائیل احساس میکند که به شدت نیازمند آن است تا اصلا حتی اجازه ندهد ایران به کشوری تبدیل شود که حتی توانایی تولید سلاح هستهای را داشته باشد، به عبارت دیگر کشوری که در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است.
برجام، ایران را به عنوان قدرت هستهای به رسمیت میشناسد
وی در ادامه تأکید میکند: در حال حاضر، گروه 1+5 به رهبری اوباما به توافقی با ایران دست یافته است که در صورت اجرایی شدن، اگرچه مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای برای مدتی میشود، اما در عین حال، وضعیت ایران را به عنوان یک قدرت هستهای به رسمیت میشناسد. این امر وعده اوباما را محقق ساخته، اما اهداف اسرائیل را برآورده نمیسازد. یکی از نگرانیهای اصلی منتقدان و مخالفان این توافق به ویژه در اسرائیل و در میان اعراب این است که ایران قادر خواهد بود از جایگاه خود به عنوان یک قدرت هستهای استفاده کرده و به نفوذ سیاسی در منطقه دست یابد و یا حتی این فرصت را به ایران میدهد تا با وجود اینکه هنوز به آستانه هستهای نرسیده، از این فرضیه برای پیشبرد اهدافش در بدست آوردن قدرت در منطقه استفاده کند. چنین نگرانیهایی ممکن است به اقدام یکجانبه اسرائیل و یا تنها با کمک اعراب علیه ایران بیانجامد.
این عضو ارشد مرکز مطالعات راهبردی «بگین-سادات» در خصوص راهبردهای احتمالی رژیم صهیونیستی پس از تصویب برجام در شورای امنیت مینویسد، «هم اکنون که رویکرد دیپلماتیک از نگاه اسرائیل شکست خورده، این رژیم سه گزینه برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران پیشرو دارد: به کارگیری اقدامات مخفیانه برای به عقب راندن برنامه هستهای ایران نظیر انواع جدیدی از ویروسهای «استاکسنت» و یا دیگر اقدامات خرابکارانه در ایران؛ انجام اقداماتی برای برانگیختن مردم ایران علیه حاکمیت این کشور؛ و در نهایت انجام اقدام نظامی علیه برخی تأسیسات هستهای ایران».
اقدام نظامی علیه ایران، وحدت و همبستگی مردم با نظام حاکم را تقویت میکند
سینگر میافزاید: انجام اقدامات خرابکارانه علیه برنامه هستهای ایران به لحاظ سیاسی چندان دشوار نیست اگرچه ممکن است با مخالفت آمریکا مواجه شود، اما در هر صورت نتایج و دستاورد بسیار اندکی برای اسرائیل به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر، تحریک و برانگیختن مردم ایران علیه نظام و حاکمیت این کشور نیز گزینه خوبی پیشروی اسرائیل به نظر میرسد اما آنچه مسلم است، به نظر نمیرسد اسرائیل بتواند اقدام مناسبی در این راستا صورت دهد که به سرنگونی رژیم ایران منجر شود. از سوی دیگر، این باور وجود دارد که به دلیل حفاظت دیپلماتیک فراهم شده برای ایران از طریق توافق اخیر و هم به دلیل افزایش توان دفاعی و پدافندی ایران در سال های گذشته، اسرائیل تقریبا شانس خود برای انجام حمله نظامی علیه این کشور و رساندن آسیب جدی به برنامه هستهای ایران را از دست داده است. اگرچه اطلاعات نظامی و فنی لازم برای پیشبینی در خصوص دستاوردهای احتمالی چنین حمله نظامی در دسترس نیست، اما رژیم اسرائیل به شدت بر این باور است که انجام چنین اقدامی برای حفاظت از اسرائیل ضروری است و انجام آن را حق و وظیفه خود به حساب میآورد. با این وجود اسرائیل به طور حتم نخواهد توانست با حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران، به میزان کافی به برنامه هستهای این کشور آسیب برساند. اما این پایان داستان نخواهد بود.
نویسنده این مقاله در پایان تأکید میکند: چنین اقدامی به طور حتم واکنش بینالمللی را به دنبال خواهد داشت. دولت اوباما صراحتا اعلام کرده که به شدت مخالف چنین اقدام نظامی اسرائیل خواهد بود و احتمالا اقداماتی را نیز صورت داده تا انجام چنین اقدام یکجانبهای را نیز تا حد ممکن دشوار سازد. دولتهای اروپایی نیز مخالفت خود را با انجام چنین اقدامی توسط اسرائیل اعلام کردهاند. اما پس از انجام چنین اقدامی، چنانچه به نوعی در عمل انجام شده قرار بگیرند، به طور حتم منافع آنها ایجاب میکند تا از انجام چنین حملهای حمایت کنند. از طرفی دیگر انجام چنین اقدام نظامی علیه ایران، میتواند مردم این کشور را در حمایت از حاکمیت ایران بسیج کند و وحدت و همبستگی آنها را با نظام حاکم افزایش دهد، اما شاید چنین حملهای بتواند این احساس را تقویت کند که دولت ایران آنچنان که به نظر میرسد قدرتمند نیست و دربرابر حملات خارجی آسیبپذیر است. با وجود اینها، انجام چنین اقدامی بسیار خطرناک است و دلایل بسیاری وجود دارد که آن را منع میکند.