ایشان در بیاناتشان ضمن بررسی سرنوشت بسیاری از انقلابهای مختلف در دهههای اخیر، نفوذ استکبار در انقلابهای مختلف را عامل اصلی انحراف و اضمحلال انقلابها میدانند. ایشان استراتژی غالب جبهۀ استکبار برای تسلط و خارج کردن انقلابها از مسیر خویش و همینطور افزایش نفوذ خود در جهان را استراتژی «تشر و هیبت توخالی» میدانند که معمولاً از روشهای زیر در قبال افراد و ملتهای مختلف پیگیری میشود: مرعوبکردن، تطمیعکردن، محتاجکردن و فشار واردآوردن. ایشان در ادامه با اشاره به برکت قطع ارتباط سیاسی جمهوری اسلامی با آمریکا اشاره کرده و آن را به عنوان برکتی میدانند که تا حد زیادی ابزارهای فوق الذکر را از دستان آمریکا جهت ایجاد وابستگی، احتیاج، تطمیع یا ترساندن خارج کرده است. اما ابزاری که از روز اول مورد توجه آنان قرار گرفت یعنی تحریم و محاصره اقتصادی را به عنوان یکی از قدیمی ترین و شاید اصلی ترین شیوههای نظام استکبار در راستای همین استراتژی میدانند لذا در سخنرانیهای مختلفی به تبیین مسئلۀ فشارهای آمریکا و محاصره اقتصادی پرداخته و لزوم هوشیاری مردم و مسئولان در قبال این استراتژی جبهۀ استکبار را تبیین میکنند.
ایشان روش مقابله با این استراتژی را در راهبرد «نترسیدن؛ به علت واقعیتها !» میدانند و از طریق بیان واقعیتهای موجود در جهان، به تقویت روحیۀ امت و همینطور افزایش آگاهی آنها جهت از بین بردن ریشههای نگاههای سادهلوحانه و جهلهای منجر به ترس، در مسئله تهدیدات و فشارهای نظام استکبار علیه انقلاب اسلامی میپردازند.
این مقاله به شیوه شرح مزجی بیانات معظم له در تاریخ 12/02/1369 در دیدار با گروه کثیری از معلمان و جمعی از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر با سایر بیانات ایشان نگارش یافته است. ایشان در این سخنرانی استراتژی آمریکا برای نفوذ در انقلابها را بیان کرده سپس استراتژی متقابل آن را برای عموم مردم ایران شرح میدهند.
عمدتاً بعد از جنگ بینالملل دوم، انقلابهای متعدّدی در سرتاسر عالم به وقوع پیوست. در آفریقا، در آسیا، در اروپا، خیلی کشورها حکومتهای خودشان را از دست دادند. این کشورها دو دسته بودند:
1- بعضی، کشورهایی بودند که خودشان را دربست به بلوک شرق؛ یعنی به روسها و یا بعدها به چینیها تسلیم کردند و وابستۀ آنها شدند (...) زیر چتر کمونیستها و بلوک شرق رفتند و جزو یک خانواده شدند. آن هم عضو درجۀ دوی آن خانواده، نه عضو درجۀ یک. آن همه فداکاریهای و زحمات مردم و انقلابهایشان در حقیقت ضایع و باطل شد و واقعاً هدر رفت.
2- دستۀ دیگر کشورهایی بودند که اگر ارتباطی هم با بلوک شرق داشتند، این ارتباط، آن چنان مستحکم نبود. بعد، عمدتاً امریکاییها، شروع به نفوذ در داخل اینها کردند. [آمریکائیها] ارادۀ مردم، ارادۀ رهبران و عزم عمومی ملتها را، طوری تغییر دادند که بتدریج، انقلابی که انجام شده بود، صددرصد به حال اوّل برگشت و بلکه به شکل بدتر درآمد. نمونههای این را در کشورهایی از آفریقا و جاهای دیگر داریم؛ که بنده بنا ندارم از آن کشورها اسم بیاورم. اگر به تاریخ سی، چهل سال اخیر نگاه کنید، این کشورها را میبینید که به رژیم امریکایی وابسته شدند.
امروز که شوروی از بین رفته است؛ امریکا مدّعی [ابرقدرتی] است و به شدّت در پی این است که نظام یک قطبی در دنیا به وجود آید؛ یک ابرقدرت در رأس امپراتوری بزرگی که اسمش دنیاست! (...) در همین حدود یک ماه پیش، در یکی از مطبوعات امریکایی دیدم که یک نویسندۀ معروف سیاسینویس امریکایی به دنیا خطاب میکرد که «چه عیبی دارد که در رأس یک امپراتوری واحد جهانی، امریکا قرار داشته باشد؟! امریکا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند. (...) من بارها عرض کردهام که عمدۀ قدرت ابرقدرتها، متّکی به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست که میتواند کار کند. اینها همهجا که وارد میدان [نظامی] نمیشوند، تیر و تفنگ که به کار نمیبرند؛ تشر و هیبتشان است که رؤسای دولتها و رؤسای احزاب سیاسی دنیا را وادار میکند که دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و کوتاه بیایند.(26/10/1376)
· [اما نفوذ و تحریف در انقلابها] از چه راهی؟
اگر به تاریخ سی، چهل سال اخیر نگاه کنید، این کشورها [کشورهای انقلابی] را میبینید که به رژیم امریکایی وابسته شدند. از چه راهی؟ یا از راه مرعوب کردن، یا تطمیع کردن، یا محتاج کردن و یا فشار وارد آوردن. انواع فشارها را روی این کشورها و ملتهای مستقل وارد میکردند. آنها هم رابطه را به کلّی قطع نکرده بودند و سفیر و سایر مسؤولین امریکایی هم بودند. وسوسه میکردند، میرفتند، میآمدند- و حتی دل رهبران انقلابها و رهبران ملتها را خالی میکردند. آنها را میترساندند، مرعوبشان میکردند و کسی که مرعوب شد، با اندک تشری میشود او را از میدان خارج کرد. این سرنوشتِ اگر نگوییم همه، اغلبِ انقلابهاست. آنچه که ما از نزدیک دیدیم، آنچه در خبرهای همزمان در دنیا خواندیم یا چه قبل از انقلاب، چه دنبالههایش هم، بعضی در بعد از انقلاب دیدیم، همین بود.(12/08/1372) هر کاری را شما از روی اخلاص بکنید، خدا به آن برکت خواهد داد. (...) قضیۀ سفارت از این قبیل بود و آن رابطه را قطع کرد. بعد از آن، تا امروز که پانزده سال از پیروزی انقلاب و چهارده سال از قضیۀ لانه جاسوسی میگذرد، هنوز که هنوز است، امریکاییها تلاششان این است که همان رشتۀ باریکی را که با حادثۀ تسخیر لانۀ جاسوسی قطع شد، دوباره برقرار کنند. هنوز آن تلاش را میکنند. چرا؟ برای اینکه از همان رشتۀ باریک، طرف قدرتمند برای تحمیل خواستهای خود با طرف ضعیف استفاده میکند(...) شما وقتی با کسی قهرید، وقتی با کسی حرف نمیزنید، رودربایستی با هم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقّعی وجود ندارد. اما وقتی با کسی مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه با هم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش با هم زدید؛ در فلان محفل بینالمللی نشستید و با همدیگر یک خرده درددل کردید؛ بعد رودربایستی بهوجود میآید. آنوقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است. بدبختیهای انقلابهای دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا همانطور که عرض کردم از همین جا شروع شد. مثل کشورهایی که بنده نمیخواهم اسم آنها را بیاورم. امروز هم آن کشورهای بیچاره، غالباً چهرههای بسیار بدی دارند (12/08/1372).
من بارها عرض کردهام که عمدۀ قدرت ابرقدرتها، متّکی به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست که میتواند کار کند(...)تشر و هیبتشان است که رؤسای دولتها و رؤسای احزاب سیاسی دنیا را وادار میکند که دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و کوتاه بیایند (26/10/1376). [لذا] من معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار - یعنی امریکا - مذاکره کنیم، یا دچار سادهلوحی هستند، یا مرعوبند. اصرار میکنند که «ایران چرا نمیآید با ما مذاکره کند؟» عدّهای هم که آدمهایی سادهلوحند، یا نمیدانم، مرعوبند، یا بیاطّلاعند، یا غیر سیاسیاند، در داخل خودمان این حرفها را تکرار میکنند. من نمیدانم میفهمند چه دارند میگویند؟!(12/08/1372) من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را میخورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است(...) الان امریکا طوری با ملتهای جهان سوم - حتّی این اواخر، با ملتهای ثروتمند و قوی - حرف میزند که انگار اگر او نخواهد، اینها نمیتوانند نفس بکشند! اصلاً امروز امریکا، با شوروی و اروپا هم اینگونه حرف میزند؛ با کشورهای جهان سوم در آفریقا و آسیا که بهجای خود. سردمداران این کشورها هم متأسفانه باور میکنند؛ در حالی که اگر ده کشور از کشورهای فقیر دنیا - نمیگویم همۀ کشورها، یا کشورهای پولدار - بیایند با هم متحد بشوند و تصمیم بگیرند که از امریکا نترسند، با او کاری نداشته باشند، به امریکا باج هم ندهند، اجازه ندهند که او از آنها استفادۀ سوقالجیشی و نظامی و اقتصادی بکند؛ نه فقط امریکا، بلکه جناح مستکبر دنیا را میتوانند وادار به عقبنشینی کنند (12/02/1369). ملت ایران، (...) اتکای به نفستان را حفظ کنید، از دشمن نترسید، مرعوب هیاهوی مجنونانۀ امریکا نشوید، وحدت خودتان را حفظ کنید - بخصوص روی حفظ این وحدت، تأکید میکنم - و پشت سر دولتتان باشید. اگر کسی تبلیغات دشمنان را گوش کرده باشد، خواهد دید که امروز بیشترین تکیۀ آنها، روی همین دو نکته است: اختلاف و مسائل اقتصادی (12/02/1369). [ایشان در ادامه این سخنرانی واقعیتهایی را با هدف افزایش آگاهی نسبت به جبهۀ استکبار و در رأس آن آمریکا و نترسیدن از ابهت پوشالی آمریکا بیان میدارند:]
[دلیل اول: ترس آمریکا از تمامی دولتهای انقلابی] اگر امریکا از دولتهای انقلابی واهمه ندارد و مقاومت آنها برای او، یک مقاومت غیرقابل نفوذ نیست، چرا میخواهد آنها را واژگون کند؟! (...) بگوید ما با تو قطع رابطه میکنیم و به تو کمک هم نمیکنیم. چرا برای اینکه او را از بین ببرند، توطئه میکنند؟ برای خاطر اینکه میدانند اگر او سر کار باشد، اینها دیگر نمیتوانند منافعشان را تأمین کنند و در آنجا زور بگویند. چون میترسند و میدانند که با یک دولت انقلابی - ولو در امریکای لاتین و یا در انتهای افریقا - نمیتوانند منافعشان را تأمین کنند و آن کاری را که میخواهند، انجام بدهند (...) پس، حتّی یک دولت انقلابی هم میتواند به اندازۀ شعاع خودش، امریکا را عقب بزند، یا متوقف کند. اینها، آنطور که وانمود میکنند، غیرقابل شکست نیستند (12/02/1369).
امروز جمهوری اسلامی، هم سلاح دارد، هم پول دارد، هم علم دارد، هم فنّاوری دارد، هم قدرت ساخت دارد، هم اعتبار بینالمللی دارد، هم میلیونها جوان آمادۀ به کار دارد، میلیونها استعداد دارد؛ امروز وضع ما اینجوری است؛ ما اصلاً قابل مقایسۀ با سیسال قبل نیستیم. اتّفاقاً در جبهۀ مقابل ما وضعیّت بهعکس است؛ آن روز آمریکاییها در اوج قدرت بودند، امروز نیستند؛ خودِ یکی از این دولتمردان کنونی آمریکا، یک شخصیّت معروفی، چندی پیش یک جملهای گفت - اوگفت، ما نمیگوییم؛ این را خودشان گفتند - که آمریکا امروز وضعش به جایی رسیده که دوستانش احترامش نمیکنند، دشمنانش از او نمیترسند. در این برهۀ اخیر دچار مشکلات سیاسیاند؛ دیدید اختلافات سیاسیون آمریکا را بر سر مسائل مربوط به بودجۀ دولتشان که موجب شد شانزده هفده روز دولت آمریکا تعطیل بشود، هشتصد هزار کارمند را به مرخصی اجباری بفرستند؛ اینها ضعف است، اینها ناتوانی است. در مسائل اقتصادی و مالی، امروز دچار بزرگترین مشکلاتند؛ مشکلات ما در مقابل مشکلات آنها صفر است (...) بنده میبینم دشمن میخواهد با ترساندن، کار خودش را پیش ببرد. ما به اتّکای قدرت الهی که مجسّم در قدرت ملت بزرگ ماست، از دشمن مستکبرِ متکبّر، نمیترسیم. معتقدیم کاری نمیتواند بکند. «انّ کید الشیطان کان ضعیفاً[1]» این، قرآن است. قرآن را باید باور کرد. کید شیطان، ضعیف است. اگر روزی در قرآن این را میخواندیم و از روی ایمان و تعبّد، فقط قبول میکردیم، خدایا تو شاهدی که امروز این را از روی تجربه هم قبول کردهایم. تجربه هم همین را نشان میدهد. اگر شیطان ضعیف نبود، جمهوری اسلامی را تحمّل نمیکرد. ببینید چقدر با جمهوری اسلامی دشمنند (12/8/1392). آحاد ملت ایران به چشم خودشان دیدند. مگر نبود که این دو قدرت متّحد شدند برای اینکه شاید بتوانند خوزستان را از ایران جدا کنند؟! شاید بتوانند جمهوری اسلامی را ذلیل کنند، ضعیف کنند، سرنگون کنند و نتوانستند؟! مگر غیر از این است؟! آن روز دو قدرت بودند، هر دو هم قوی، هر دو هم در قضیۀ ایران، متّحد و نتوانستند کاری کنند. امروز اینها چه کار میتوانند بکنند؟! چرا میترسید؟! چرا قرآن را نمیخوانیم که اینقدر تکرار میکند: «الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل.» چرا از دشمن میترسید؟! دشمنِ ضعیف، دشمنِ ناتوان، دشمنی که همین امروز هم برای اینکه ایران را زیر فشار قرار دهند، دریوزگی اروپا را میکند. سراغ این کشور و آن کشور اروپایی میرود که «بیایید با ما همدست شوید، شاید بتوانیم به ایران فشار بیاوریم.» این، دلیلِ این نیست که به تنهایی نمیتواند فشار بیاورد؟ این، دلیل بر این نیست که این ملت عظیم، با این قدرت معنوی و اسلامی، بر قدرت مادّی او، تا به حال فائق آمده است؟! چرا فکر نمیکنند؟ ! (12/08/1372)
در هر جایی که اتّکای به نفس و اعتماد به خود و بازگشت به اسلام به هر اندازه عمل شد، به همان اندازه کار ابرقدرتها را مشکل و حرکت ملتها را شتابنده کرد (١۶/٠٣/١٣٧۵). که هیچ کس به او کمک نمیکند، درهای محصولات صنعتی و پیشرفتهای فناوری را به روی او میبندند، بعد نسل دوم و سوم و چهارم سانتریفیوژ را خودش تولید میکند! همۀ دارندگان قوای هستهای و صنعت هستهای در دنیا مبهوت میمانند. خوب، اینها از کی یاد گرفتند؟ ملتی که از لحاظ علوم زیستی هیچ کس به او کمک نکرده، ناگهان نگاه میکنند میبینند از سلولهای بنیادی، حیوان تولیدی به وجود میآورد. در دنیا چند تا کشور این را دارند؟ هفت تا، هشت تا، نُه تا کشور. در بین این همه کشورها، این همه مدعیان، ناگهان از ردیف دویستم - مثلاً فرض کنید - میآید به ردیف هشتم قرار میگیرد. این حاکی از چیست؟ حاکی از استعداد فوقالعاده نیست؟ در اول جنگ، ما نمیدانستیم آر.پی.جی چیست - آر.پی.جی یک موشک کوچک است؛ آنهائی که توی جنگ بودند، آن را دیدند و بارها تجربه کردند - نه داشتیم، نه بلد بودیم، نه جزو سلاحهای سازمانی ما بود؛ حالا بعد از گذشت چند سال، با تحریم، کشور ما موشک سجیل میسازد، موشک ماهوارهبر میسازد؛ دنیا هم همین طور وا میایستد، با تعجب نگاه میکند. اول هم انکار کردند؛ گفتند بیخود میگویند، دروغ میگویند، نمیتوانند؛ بعد دیدند نخیر، هست. در همۀ بخشها همین جور است. خوب، اینها معنایش چیست؟ معنایش این است که این جوان خیلی بااستعداد است؛ این ملت خیلی پرظرفیت است؛ این نیروی انسانی خیلی باارزش و نازنین است. از این باید استفاده کرد (08/02/1389).
· ظرفیتهای انسانی، معدنی، صنعتی و زیربنایی
ظرفیتهای کشور خیلی وسیع است؛ (...) حالا از باب مثال نیروی انسانی که من قبلاً هم یک اشارهای کردم. ما الان از لحاظ نیروی انسانی و از جهت دارا بودن نیروی جوان در بهترین وضعیتیم؛ یعنی الان بیش از ۳۱ درصد جمعیت ما بین پانزده سال تا بیستونه سال سن دارند؛ این وضعیت عالی است، فوقالعاده است. (...) بیش از ۳۱ درصد جوان داریم؛ ۲۵ برابرِ اول انقلاب دانشجو داریم - جمعیت کشور از اول انقلاب تا حالا دو برابر شده، جمعیت دانشجو ۲۵ برابر شده؛ یعنی ما از صدوبیستهزار رسیدهایم به چهارمیلیونوصدهزار؛ این چیز مهمی است، خیلی حادثۀ عظیمی است؛ هم این رشد مهم است، هم این داراییای که فعلاً داریم مهم است - ده میلیون دانشآموختۀ دانشگاهها داریم؛ شصتوپنجهزار عضو هیئت علمی داریم که بیش از ده برابر آن چیزی است که در اول انقلاب وجود داشت؛ پنج هزار شرکت دانشبنیان داریم که الان هفدههزار متخصص و فعال در این شرکتها مشغول کارند، ببینید این ظرفیتها چقدر مهم است؛ نتیجه این شده که طبق گزارش پایگاههایی که رتبۀ علمی کشورها را مشخص میکنند، ما در رتبۀ پانزدهم دنیا هستیم - در یک پایگاه رتبۀ شانزدهم، در یک پایگاه رتبۀ پانزدهم، در این حدود - که اینها البته مال سال میلادی گذشته [یعنی سال] ۲۰۱۳ است. این چیز مهمی است. ما در بعضی از رشتههای علمی، رتبهمان از این بالاتر است؛ در بعضی از رشتههای علمی جزو هفت هشت کشور [اول] دنیا و در بعضی جاها جزو چهار پنج کشور اول دنیا قرار داریم. این آن زیرساخت اساسی است: نیروی انسانی (20/12/1392). یک ظرفیت دیگر [از ظرفیتهای کشور که جزو انگیزهها و عوامل تهیۀ سیاستهای اقتصاد مقاومتی است] سرمایههای معدنی است. رتبۀ اول نفت و گاز [هستیم] که سال گذشته بنده اول سال گفتم، ما در مجموع دارایی نفت و گازِ زیر زمین، در دنیا اولیم؛ در گاز دوم، در نفت هم دوم یا سوم؛ اخیراً آقای رئیسجمهور یک گزارشی به من دادند که در خصوص گاز اولیم، در نفت قطعاً دومیم، این خیلی چیز مهمی است؛ هیچ کشوری در دنیا به قدر ایران ما نفت و گاز ندارد. نفت و گاز رگ حیاتی امروز دنیا است، لااقل امروز اینجور است، تا سالها هم اینجور خواهد بود؛ حالا کِی بشریت از نفت و گاز خلاص بشود، بینیاز بشود، معلوم نیست. این مادۀ حیاتی و اصلی، در کشور شما از همۀ دنیا بیشتر است؛ این ظرفیت کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ حالا این نفت و گاز بود، سرمایههای معدنی دیگر [هم همینجور] : معادن طلا، معادن سیمان، معادن فلزهای کمیاب و فلزهای ارزشمند. گزارشهایی که به ما میرسد خیلی گزارشهای تکاندهندهای است در برخی از بخشها؛ این ظرفیتهای معدنی کشور است. ظرفیتهای صنعتی و معدنی، متنوع است و انبوه. رتبۀ هفده در اقتصادهای جهان - که این جزو آمارها و گزارشهای بینالمللی است - با حدود هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی. سرمایههای زیربنایی [مثل] راه و سد؛ امروز بیش از ششصد سد در کشور در اندازههای مختلف وجود دارد؛ انقلاب اسلامی این کشور را در وضعیتی تحویل گرفت که حدود ده پانزده سد در سرتاسر کشور بود؛ امروز ششصد و اندی سد در کشور هست؛ در اندازههای بزرگ و کوچک؛ بعضی از آنها بسیار مهم و بزرگ [است]. مسئلۀ راه هم همینجور، آمارهای راه هم آمارهای خوبی است. ظرفیت و مزیت جغرافیایی؛ دسترسی به آبهای آزاد، موقعیت چهارراهی شمال و جنوب و شرق و غرب که مسئلۀ ترانزیت را - که مسئلۀ بسیار مهمی است - برای ما توضیح میدهد. تنوع اقلیمی، ظرفیت انرژیهای پاک [مثل] انرژی آب و خورشید، انرژی هستهای. این ظرفیتها در کشور وجود دارد. بنابراین این نکتۀ اول از نکاتی که ما را برمیانگیزد که به دنبال یک مدلی و یک الگویی از اقتصاد باشیم که اسم آن اقتصاد مقاومتی است (20/12/1392).
[دلیل اول: وضعیت اقتصادی مراوده کنندگان با آمریکا] خیلی از کشورها هستند که وابستۀ به امریکا و مراود با او هستند؛ سران آنها، دوستان امریکا هستند و در آن کشورها، اجازۀ کمترین اهانتی به امریکا داده نمیشود. امریکا، برای آن کشورها چه کار کرد؟ کدام مشکلِ آنها را برطرف کرد؟ کدام نقطۀ کور زندگی آنها را باز نمود؟ کدام ثروت را روی سرشان ریخت؟ کدام خیر را به طرف آنها سرازیر کرد؟ چرا نسبت به اقتدارات امریکا مرعوب میشوید؟ 12/02/1369 [آمریکایها] در تبلیغات خودشان شایع میكنند كه قطع رابطۀ ایران و دولت امریكا به ضرر ملت ایران است! نه آقا، صددرصد به نفع ملت ایران است. این یك حربۀ از اثر افتاده است كه بخواهند در میان ملتها اینطور وانمود كنند كه اگر ملتی با امریكا رابطه داشته باشد، از لحاظ اقتصادی و مادّی، همۀ مشكلاتش بر طرف میشود؛ نه، یك روزی بعضی از دولتهای ساده لوح اینگونه خیال میكردند. در كشور ما هم در اوّلِ انقلاب، عدّهای كه قدرتی پیدا كرده بودند و در رأس كارها قرار داشتند، اینگونه خیال میكردند؛ لیكن تجربهها در نقاط مختلف دنیا عكس این را ثابت كرد (12/08/1377).
[توضیح] آن کشورهایی که درِ خانه را به روی این دزد خائن باز گذاشتند، وارد شد و هرچه بود، برد. اگر اعتباری داد، برای این داد که با آن اعتبار، به بازارهای خود او بروند و دولاّ پهنا قیمت را حساب کنند، جنس بخرند، تا کارخانههایش بچرخد. اگر وام داد، برای این داد که با آن وام بروند محصولات خودش یا همپیمانانش را بخرند. اگر سلاح داد، برای این داد که از دشمنان او - نه دشمنان خودشان - با این سلاح دفاع کنند. نمونهاش، رژیم گذشتۀ ماست (12/02/1369).
[دلیل دوم: مشت نمونه خروار] حضرت امام رضواناللَّهتعالیعلیه، اجازه فرموده بودند که با دولتهای اروپایی، ارتباط برقرار باشد و وزارت خارجۀ ما فعالیت فراوانی هم داشت. حالا من سؤال میکنم، واقعاً با وجود اینکه ما با بسیاری از دولتهای اروپای غربی، روابط دوستانه و داد و ستد داشتیم و در وضعیت قطع رابطه نبودیم، آیا آنها همانطوری که توقع میرفت با جمهوری اسلامی برخورد کنند، برخورد کردند؟ نه، تازه آنها از امریکا ضعیفترند. این واقعیت را در قضایای مختلف دیدیم. آنها، آن باطن مخالف خودشان با جمهوری اسلامی و با اسلام را نشان دادند. مسأله، مسألۀ اسلام است (12/02/1369).
[دلیل سوم: غیر قابل اعتماد بودن آمریکاییها] البتّه به آمریكاییها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادی نداریم. ما دولت ایالات متّحدۀ آمریكا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ (13/07/1392) کجا اینها به وعدههای خودشان عمل کردند؟ شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که به آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند (19/11/1391).
نمونه اول: یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازد؛ آمریکایی بود. تدبیر کار را خودشان هم اعتراف کردند، اقرار کردند.
نمونه دوم: بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین کشور روی خوشبینیهای خود به اینها اعتماد کردند، (19/11/1391) آن وقتی كه ما در ادبيات خودمان، در اظھارات خودمان، حرفھای تملق آميز نسبت به غرب و نسبت به آمریكا و اینھا را تكرار ميكردیم (٠٣/٠۵/١٣٩١) از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد (19/11/1391).
نمونه سوم: ما ميباید برای مركز اتمیِ آزمایشگاھی تھران كه مال رادیوداروھاست، اورانيوم غنی شدۀ بيست درصد تھيه ميكردیم؛ چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود. آنھا برای این كار شرط گذاشتند و گفتند باید اورانيومی را كه توليد كرده اید، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نكردیم. آمریكائی ھا دولت برزیل و دولت تركيه را واسطه كردند كه با ما صحبت كنند، ميانه را بگيرند؛ چيزی مورد توافق به وجود بياید. ما قبول كردیم. مسئولين تركيه، مسئولين برزیل به اینجا آمدند و با رئيس جمھور ما نشستند بحث كردند، صحبت كردند و یك نوشتهای را امضاء كردند. بعد كه این توافقنامه امضاء شد، آمریكائی ھا زدند زیر قولشان! آنھا نميخواستند این قرارداد امضاء بشود؛ ميخواستند امتياز زیادی بگيرند، زورگوئی كنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولیای كه آمریكائی ھا كردند، دولت برزیل و دولت تركيه پيش ما شرمنده شدند. ماجرای این بيست درصد این است (٠١/٠١/١٣٩١)
[دلیل پنجم: قابل حل نبودن دشمنی ها]
الف) [علت اول: ریشهای بودن دشمنی ها] امام با مستکبرین سرِ آشتی نداشت (١۴/٠٣/١٣٩۴). آمریکاییها [نیز] تا ابد با امام آشتی نمیکنند. اگر یک فکر و یک فرهنگ است که مردم را اینطور[با اعتماد به نفس] نگه داشته است، با آن فکر و فرهنگ هرگز آشتی نمیکنند. همانطور که این حضرات از اسلام و از فکر اسلامی و فرهنگ اسلامی به شدّت متنفّرند. علّت دعوا و مخالفت و خصومت، اینهاست (11/08/1373). او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او چه میخواهد؟ «و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»[2]. واللَّه که امریکا از هیچچیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدی، ناراحت نیست. او میخواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او میخواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛(١٢/٠٢/١٣۶٩). علت آن را [دشمنیها و تحریم ها] خود آنھا ھم ميدانند، ما ھم ميدانيم؛ علت، استقلال خواھی ملت ایران است؛ علت، داشتن یک حرف نو بر پایۀ مبانی اسلام است که برای کشورھای دیگر و ملتھای مسلمان الگو خواھد شد؛ ميدانند که اگر جمھوری اسلامی در این عرصه ھا و ميدانھا موفق شد، دیگر جلوی رشد این حرکت را در دنيا نميشود گرفت و این یک حرکت مھمی است؛ مسئله این است (20/12/1392) دشمنىِ دشمنان ما به خاطر این است که نظام جمھورى اسلامى در مقابل نظام سلطه ایستاده است؛ در مقابل عادت بدِ تقسيم دنيا به سلطه گر و سلطه پذیر ایستاده است؛ بقيه ى چيزھا بھانه است (...) آنھا ميخواھند نظام جمھورى اسلامى را از ایستادگى در مقابل قلدرھا و گردن کلفت ھا و باج بگيرھا و زورگویان عالم منصرف کنند؛ البته این اتفاق نخواھد افتاد (13/02/1393).
ب) [علت دوم: تمام نشدنی بودن بهانه ها] حالا بھانه یک روز انرژی ھستهای است، یک روز غنی سازی است، یک روز حقوق بشر است، یک روز حرفھایی از این قبيل است (20/12/1392) اگر یك روزی ھم مسئلۀ ھستهای حل شد - فرض كنيد جمھوری اسلامی عقب نشينی كرد؛ ھمان كه آنھا ميخواھند - خيال نكنيد مسئله تمام خواھد شد؛ نه، ده بھانۀ دیگر را به تدریج پيش ميكشند: چرا شما موشك دارید؟ چرا ھواپيمای بدون سرنشين دارید؟ چرا با رژیم صھيونيستی بدید؟ چرا رژیم صھيونيستی را به رسميتّ نمیشناسيد؟ چرا از مقاومت در منطقۀ به قول خودشان خاورميانه حمایت ميكنيد؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله این نيست كه اینھا سرِ قضيّۀ ھستهای با جمھوری اسلامی اختلاف پيدا كرده باشند؛ نه، تحریم آمریكا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبه روز ھم بيشتر شده است، تا امروز كه خب به نقطۀ بالایی رسيده (12/08/1392).
[دلیل: بهانه بودن هسته ای] تحریمھا عليه ما، قبل از اینکه اصلاً مسئلۀ انرژی ھستهای مطرح ھم بشود وجود داشت، بعد از این ھم وجود خواھد داشت. این مسئلۀ ھستهای و این مذاکرات اگر ان شاءلله به نقطۀ حلی برسد، باز خواھيد دید ھمين فشارھا وجود خواھد داشت (20/12/92).
[در ادامه به راهکارهای اشاره شده توسط رهبری برای مقابله با فشارها و تهدیدات دشمن اشاره خواهیم کرد]
· توکل + شجاعت + اتحاد + تکیه به توان داخلی
· اقتصاد مقاومتی
امروز در سطح دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از کشورها این راه [استفاده از تواناییهای داخلی ] را رفتهاند و به نتیجه هم رسیدهاند. کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی - به تعبیر مبالغهآمیزی که معمولاً گفته میشود - تقریباً با خاک یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده کردند و امروز در زمینۀ ادارۀ امور دنیای خود از کسانی که اینها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر رفتهاند. پس به نتیجه میرسیم که میشود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت (13/02/1373). برای اینکه دنیا روی شما حساب کند، شما باید خودتان را قوی کنید. برای اینکه دنیا مجبور بشود عزت و کرامت شما ملت ایران را نگه بدارد، باید به خودتان متکی بشوید و نیروهای ذاتی خودتان - نیروی علم، نیروی اقتصادی، نیروی کار و قدرت دفاع نظامی - را شکوفا کنید. اگر ملتی قوی و یکپارچه شد، اگر ملتی به خدا متکی بود و از شیطانها نترسید، آن ملت، حتّی دشمنانش را وادار خواهد کرد که برای او احترام قایل بشوند؛ همچنانکه امروز بحمداللَّه، علیرغم همۀ چرندهایی که گاهی رسانههای وابسته به استکبار، دربارۀ ملت ایران و نظام اسلامی میگویند، همۀ ملتهایی که ایران و ملت ما را میشناسند، برای شما ملت ایران احترام قایلند. این را ما از نزدیک دیدهایم (12/02/١٣۶٩). باید در مقابل این فشارھا مصونيت سازی کرد، باید به بنای داخلی استحکام بخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنيم تا دشمن از تأثيرگذاری از این ناحيه مأیوس بشود؛ وقتی دشمن مأیوس شد، خيال ملت و مسئولين کشور ھم راحت خواھد شد (20/12/92).
وقتی یك ملّتی با محاسبۀ درست، با پیداكردن نقطۀ صحیح كار، كار را پیش میبرد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. ما گفتهایم «ساخت درونی نظام» باید استحكام پیدا كند؛ ما گفتهایم «علم» بایستی رشد پیدا كند؛ ما گفتهایم «تولید داخلی» بایستی اساس كار باشد؛ ما گفتهایم «نگاه خوشبینانه به استعداد بومی كشور» بایستی جدّی باشد، استعدادها پرورش پیدا كند؛ اینها پایههای اصلی كار است. وقتی كشوری با تكیۀ به استعدادهای درونی، با تكیۀ به ابتكار نیروی انسانی خود، با تكیۀ به علم و دانش خود، با تكیۀ به ایمان خود و با اتّحاد حركت میكند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. بنابراین ما تردیدی نداریم كه آیندۀ روشنی داریم؛ البتّه اینكه این آینده زود باشد یا دیر باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنیم، آینده زودتر خواهد رسید؛ اگر چنانچه تنبلی و كوتاهی و خودخواهی و دنیاپرستی و دل دادن به این ظواهر، چشم ما را یك قدری پُر كند، ساقط كند ما را، در درون خودمان ریزش - چه ریزش شخصی در درون، چه ریزش اجتماعی - پیدا بكنیم، البتّه دیرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون تردید به دست خواهد آمد و این به بركت مجاهدتها و فداكاریها است كه بحمدالله در میدان فداكاری هم شماها فعّال بودید، خوب بودید، حركت درخشانی كردید، در آینده هم انشاءالله همینجور خواهد بود (26/06/1392). باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتیای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همۀ صاحبنظران قرار گرفت ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور (01/01/1394). اگر سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی، بطور جدی پیگیری و اجرا شوند، امید زیادی وجود دارد كه رونق اقتصادی و اصلاح پایههای اقتصادی كشور در میانمدت محقق و بخشی از مشكلات مردم حل شود (06/12/1392).
· منبع:
12/02/1369 در دیدار با گروه کثیری از معلمان و جمعی از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر
12/08/1372 بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان
13/02/1373 بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان
16/03/1375 بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجی شرکتکننده در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (رحمه الله علیه)
12/08/1377 بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان
26/10/1376 یانات در خطبههای نمازجمعه
08/02/1389 بیانات در دیدار کارگران نمونه سراسر کشور
19/02/1384بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان
01/01/1391 مربوط به :بيانات در حرم رضوی در آغاز سال ٩١
03/05/1391 بيانات در دیدار کارگزاران نظام
19/11/1391بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران
26/06/1392 بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
06/12/1392 تشکیل جلسه سران قوا در حضور رهبر انقلاب
20/12/1392 بيانات در جلسه تبيين سياست ھای اقتصاد مقاومتی
13/07/1392 بیانات در مراسم تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران
14/03/1394 بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله
[1] الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً / كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مىكنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. النساء ، ٧۶
[2] وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ / آنها هيچ ايرادى بر مؤمنان نداشتند جز اينكه به خداوند عزيز و حميد ايمان آورده بودند. بروج-8