بسیاری از کارشناسان این تسلط بر روی اطلاعات و اشتراکگذاری حریم خصوصی را نتیجه روح استبدادی فناوریهای جدید برشمردند و قدرت پیدا کردن بیشازحد این شرکتها در امر فروش و تأثیرگذاری بر آنان را صرفاً به لطف قدرت فناوریهای جدید و نفوذ آنها در زندگی روزمره کاربران نامبردهاند.
به گفته اندروکینگ، تحلیلگر و کارشناس فناوریهای نوین، انقلاب در اینترنت در جوامع بینالمللی به سه حوزه، قدرتی چند برابر بخشیده است؛ ابتدا ایجاد نابرابری میان مردم فقیر با ثروتمند، دوم از بین بردن مشاغل، بدون ایجاد یک فضای شغلی جدید، سوم تحت نظر قرار دادن و شنود فعالیت کاربران در سراسر جهان، بهطوریکه هماکنون برنامه تجاری شرکتهای بزرگ بر این اساس شکلگرفته است.
او معتقد است همواره در سراسر جهان بابت دریافت هرگونه خدمات اینترنتی میبایست مبلغی پرداخته شود، گاه این مبلغ از حساب مالی شماست و گاه در اختیار گذاشتن اطلاعات شماست آن هم در حکم ثمن که در قبال خدماتی که دریافت میکنید مورد معامله قرارگرفته است.
اقتصاد امروز بر اساس میزان قدرت شنود و تجاوز به حریم خصوصی افراد شکلگرفته است، از طرفی این نوع ورود به حریم شخصی مردم جهان توسط این شرکتها به آنان این امکان را میدهد که در ابتدا بتوانند بر روی عملکرد کاربران خود تأثیرگذاری داشته باشند و در آخر بتوانند بهراحتی عملکرد آنان را پیشبینی و یا برنامه ریزی کنند.
موضوع ورود به حریم خصوصی و تجزیهوتحلیل این دادهها امروزه بهقدری دارای اهمیت شده است که از حوزه بازاریابی پا فراتر گذاشته است و امروزه سازمانهایی با بودجههای کلان بهطور ثابت و موقت پدید آمدهاند که صرفاً فعالیتشان براساس تجزیهوتحلیل فعالیت کاربران در شبکههای اجتماعی است، بهطور مثال در انتخابات اخیر انگلستان مؤسساتی تشکیل شدند تا حدود 500 هزار توئیتی که توسط کاربران انگلیسی در هر ساعت بارگذاری میشود را موردبررسی قرار دهند و این نتایج بهدستآمده از محتوای توئیتها را به دودسته مخالف و موافق کاندیدای موردنظرشان تقسیم کنند تا قبل از مشخص شدن آرای نهایی بتوانند اطلاعات دقیقی را استخراج کنند تا با توصیههایی که به کاندیدای خود میکنند و یا تعبیه یک رویکرد جدید بر مبنای واکنش کاربران نسبت به سخنان وی نقاط ضعف را پوشش دهند تا کاندیدای موردنظر بهصورت کاملاً سازمانیافته بر اساس آمارها و ایجاد جنگهای روانی در این شبکهها پیروز میدان گردد.
بعضاً این پروسههای آماری در حین مناظرات صورت میگیرد و بهمنظور کمک به کاندیدای موردنظر استفاده میگردد.
لازم به ذکر است فاز دوم این بررسیها بر روی 35 میلیون کاربر فیسبوک مقیم انگلستان انجام شد.
اکنون این روشها در اکثر موارد ازنظرسنجیهایی که در طول انتخابات صورت میگیرد موفقتر و به حقیقت نزدیکتر بوده است.
خواه ناخواه از مهمترین اثرات اینگونه فعالیتها ایجاد نابرابری میان نامزدهای انتخاباتی و نیز سوءاستفاده برخی از کاربران از تکنولوژی و اعمالنفوذ میان کاربران از طریق جنگ روانی، دروغپردازی و پنهان سازی بسیاری از واقعیات در پس تبلیغات و درنهایت از بین بردن قوای عقلانی رأیدهندگان و اعمال فشار به آنان است تا وضعیت یک کشور به سمتی میل پیدا کند که صاحبان اینترنت و شرکتهای بزرگ مدنظرشان است.