هدف از "رژیم" نامیدن دولتها چیست؟ در چه زمانهایی میتوان برچسب رژیم را پشت نام کشورها مشاهده کرد؟
*** مقدمه: چرا دولت، چرا رژیم؟!
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، فرهنگ لغت فرانسوی، واژۀ فرانسوی "رژیم" را نوعی از اداره حکومت تعریف
میکند: در رشتۀ علوم سیاسی و همچنین بسیاری از علوم تخصصی دیگر، "رژیم" با
یک معنی تحقیرآمیز به سیستمهای حکومتی غیردموکراتیک گفته میشود که توسط
یک دیکتاتور، بدون قانونگذاریهای مردمسالار و اغلب همراه با خشونت و
سرکوب اداره میشود.
این
تعریف کلیدی، مورد توافق مراجع رسمی و محافل تخصصی رشته علوم سیاسی است؛
اما کاربرد این مفهوم در روابط بینالملل اهمیت مضاعفی مییابد و این همان
جایی است که این گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران بدان میپردازد.
شاید
تا به حال دقت کرده باشید که مطبوعات و خبرگزاریهای خارجی برای نام بردن
از یک حکومت یا دولت، گاهی از برچسب رژیم استفاده میکنند و گاهی آنها را
دولت مینامد. مثالهایی را میتوان برشمرد که در آنها یک کشور ثابت (حتی
گاهی دولت هم ثابت)، ولی به مرور زمان از رژیم به دولت یا از دولت به رژیم
تغییر نام مییابد.
چه کشورها یا دولتهایی تاکنون توسط رسانههای خارجی به عنوان "رژیم" علامتگذاری شده یا میشوند؟
غرب چه شاخصههایی برای "رژیم" بودن یا "دولت" بودن یک کشور دارد؟
آیا این شاخصهها با تعریف رژیم همخوانی دارد یا خیر و آیا میتوان اشتراکاتی میان ویژگیهای این به اصطلاح "رژیم"ها پیدا کرد؟
*** غرب تاکنون چه دولتهایی را "رژیم" خطاب کرده است؟
•کره شمالی
در
قریب به اکثریت رسانههای غربی، از دولت کره شمالی به عنوان "رژیم" و از
"کیم یونگ اون" به نام "دیکتاتور جوان" یاد میشود. درست یا غلط بودن
سیاستگذاریهای کرهشمالی یا نحوه عملکرد دولت این کشور در عرصههای داخلی
یا خارجی موضوع بحث این گزارش نیست، اما عمدهترین دلایلی که ظاهراً
"رژیم" بودن دولت پیونگیانگ از آن نشأت گرفته، به زعم گزارش بیبیسی
مواردی از جمله: قلعوقمع، به بردگی گرفتن، شکنجه، تجاوز و بالاخره آزمایش
موشکهای هستهای است.
به
گزارش این خبرگزاری انگلیسی در بهمن ماه 92 (فوریه 2014) اعضای شورای
امنیت سازمان ملل پشت درهای بسته در نشستی اضطراری آزمایش هستهای کره
شمالی را بررسی کردند و گفتند برای واداشتن این "رژیم" به ترک برنامه
هستهای خود، اقدامات جدیدی را مدنظر قرار خواهند داد.
بیبیسی در ادامه میافزاید:
«از
حکومت کره شمالی به عنوان یکی از استبدادیترین رژیمهای جهان نام برده
میشود که از لحاظ نقض حقوق بشر، محدودیت آزادیهای سیاسی، کنترل زندگی
مردم و جلوگیری از دسترسی شهروندان به منابع مستقل کسب اطلاعات؛ در ردههای
بالای جدول حکومتهای خودکامه جهان قرار دارد و این در حالی است که این
کشور با مشکلات شدید اقتصادی نیز مواجه است.»
•چین
دادن
لقب "رژیم" به دولتها توسط غرب، مختص کشورهای در حال توسعه یا کشورهای
بحرانزدۀ درگیر ناامنی نیست. چین به عنوان یکی از ابرقدرتهای
سیاسی-اقتصادی دنیا هم، بنا به شرایط زمانی در "دایرۀ رژیمها" وارد شده
است:
رهبران محلی هنگکنگ امسال
به سنت هر ساله، 1 اکتبر را به مناسبت روز ملی جمهوری خلق چین جشن گرفتند.
اما خبرگزاریهای فرانسه، یورونیوز و اشپیگل به حضور معترضان در حاشیه این
جشن که خواهان کنارهگیری رئیس جمهور و برقراری یک سیستم دموکراتیک بودند،
پرداختند و علاوه بر این مدعی شدند دستگاههای تبلیغاتی رژیم چین، سرکوب
معترض را سانسورمیکنند.
اشپیگل/ اعتراضات در هنگکنگ: رژیم چین، سانسور را تشدید میکند
•روسیه
هرچند
عبارت "رژیم پوتین" در ابتدا قدری شوکهکننده به نظر برسد ولی درست از سال
2013 و به زعم کارشناسان همزمان با کلیدخوردن جنگ سردی دیگر میان ایالات
متحده و روسیه، بسیار در خبرگزاریهای غربی دیده و شنیده شد.
خبرگزاری آلمانی فرانکفورترآلگماینه ژوئن 2013 طی مطلبی روسیه را در مسیر حرکت به سوی دیکتاتوری عنوان کرد و مدعی شد:
«مسکو،
محققانی مانند "لو گودوف" (Lew Gudkow) را به دیدۀ «جاسوس خارجیها»
مینگرد. روسیه کشوری تجزیهشده با رئیسجمهوری نامحبوب است که روز به روز
دست اپوزیسیون را بیشتر میبندد. نارضایتی در روسیه هر روز شدت مییابد،
شهروندان اصلاحات میخواهند و دوست دارند دادگاههای مستقل، آزادی مطبوعات و
انتخابات آزاد داشته باشند. البته خود "ولادیمیر پوتین" همچنان یک رئیس
جمهور مردمیست، به این دلیل که مردم روسیه اساساً فکر میکنند گزینۀ دیگری
به جز او وجود ندارد. پوتین بعد از بحرانِ قرن بیستم روی کار آمد و نجات
اقتصاد روسیه که به دلیل افزایش ناگهانی قیمت نفت صورت گرفت، به اسم پوتین
تمام شد!»
این خبرگزاری در ادامه برای اینکه ادعای "رژیم" بودن دولت پوتین را برای مخاطبان باورپذیر کند میافزاید:
«پوتین
از بعد از سال 2008 میلادی در هیچ انتخاباتی به رقبایش مجال عرض اندام
نداد و حتی رهبران سایر جریانها فرصتی برای تبلیغات تلویزیونی نیافتند.»
پوتین،
در حالی دیکتاتور خوانده میشود که مشارکت در انتخابات روسیه در مارس 2012
درست 65.25% بود و پوتین توانست از میان پنج نامزد دیگر با رأی مستقیم
روسها، 64.35 درصد از کل آراء را از آن خود کند.
در
آلمان نه رئیس جمهور و نه صدراعظم با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشوند،
اما آلمان، "دولت" خطاب میشود. هدایت اتحادیه اروپا (اعم از اعضای کمیسیون
اتحادیه اروپا یا ریاست شورای اتحادیه) به هیچ وجه در اختیار شهروندان آن
نیست و گویا با تمام این احوالات، اتحادیه اروپا به عنوان نهادی قانونی و
به لحاظ دموکراتیک کاملاً مشروع پذیرفته شده است.
•جمهوری اسلامی ایران
گروهک
تروریستی منافقین پس از اینکه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ترورهای کور
ترتیب داد، همزمان با عزل "بنی صدر" اولین و آخرین هدف خود را (که اتفاقاً
خیلی هم آن را نزدیک میپنداشت) سرنگونی "رژیم" ایران اعلام کرد. فرقه
رجوی با تشکیل "ارتش آزادیبخش ملی" در نهایت مساعدت با ارتش بعث، در جنگ
صدام علیه ایران مشارکت کرد؛ در حین جنگ تحمیلی هشت ساله مرکزیت خود را در
استانهای عراق (پادگان اشرف) و در اروپا بیش از همه در کشور فرانسه
پایهریزی نمود.
در سایت رسمی
گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق ایران) حکومت جمهوری اسلامی یک
"رژیم" خوانده شد. این گروهک از نخستینهایی بود که دستاورد خروش انقلابی
ملتی عظیم و تثبیت جمهوریت و اسلامیت در آن طبق قانون اساسی، توسط یک گروهک
تروریستی، "رژیم" نامیده میشد. این در حالی بود که حتی یک بار سابقه
نداشته در دوران طاغوت پهلوی در ایران، سخنی از دیکتاتوری یا رژیم پادشاهی
قاجار یا پهلوی در رسانههای غربی به میان آمده باشد!
به
تأسی از فرقه تروریستی رجوی، در سالهای بعد از انقلاب 57 هر روز بهانهای
تازه، اتهامی تازه و در پی آن، تحریمی تازه متوجه جمهوری اسلامی ایران
گردید که همین اتهامات واهی و مغرضانه باعث شد گاهی واژۀ "رژیم" در کنار
نام دولتهای ایران قرار بگیرد! نوک تیز این اتهامات مختص جریانهای خاصی
نبود و هر یازده دولت روی کار آمده به نحوی با آن دست و پنجه نرم
میکردهاند.
وب سایت خارجی به مناسبت جریان فتنه 88
فعالیتهای
صلحآمیز هستهای ایران، مستمسک دیگری از پروژههای درازمدت ایرانهراسی
است. مذاکرات ایران با 5+1 در ایستگاههای مختلف و بازتاب بازرسیهای
مأموران آژانس از تأسیسات و نیروگاهها، همگی دال بر تعهد ایران به
پیمانها، شفافیت و اعتمادسازی نسبت به جامعۀ بینالمللی است. اما بدخواهان
کشور، شتاب روز افزون در پیشرفت علمی فناوری هستهای را تاب نیاورده و تا
حد امکان با ابزارهای مختلف تبلیغاتی ایران را تحت فشار قرار میدهند.
هنگامی که جمهوری اسلامی عزم خود را برای غنیسازی 20% جزم کرد، آنها باور
نمیکردند که دانشمندان جوان حتی بتوانند سادهترین ابزارها را نیز
مستقلاً تولید کنند؛ لذا پیشنهاد قدرتها (و البته ایدهآل آنها) این بود
که حاضریم همه چیز را به شما بفروشیم، فقط تولید نکنید!
"نوام
چامسکی" نظریهپرداز مشهور آمریکایی معتقد است: «دشمنیها و کینهتوزیهای
آمریکا نسبت به ایران به دلیل استقلالطلبی این کشور است. جمهوری اسلامی
ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشمپوشی
نمیکند.»
همین غیرقابل پذیرش بودن است که غرب را وادار به چنین رویکردهای خصمانهای نسبت به کشورمان میکند:
بعضاً
دیده میشود که پروپاگاندای غرب در انعکاس خبرهای هستهای ایران با القای
خطرآفرین بودن ساخت بمب اتم در خاک ایران و تهدید کل منطقه، به خود اجازۀ
گذاشتن کلمه "رژیم" قبل از نام ایران را دادند و با این برچسب بیارزش و
ازسرِخشم، اعتبار رسانهایشان را به کلی مخدوش میسازند. بیشتر این
رسانههای جهتدهنده، رسانههای دولتی آمریکا هستند.
مؤسسه
واشنگتن توسط "مارتین ایندک" یکی از مدیران لابی صهیونیستی آیپک بنا نهاده
شده، مسئولیت این مؤسسه بررسی تخصصی منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در
منطقه و غرب آسیاست. از مؤسسه واشنگتن به عنوان یکی از ارکان اصلی و بانفوذ
لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا نام میبرند.
این
مؤسسه در همین زمینه مطلبی منتشر میکند که در آن به خوبی میتوان علاوه
بر پیشرفتهای علمی و فناوری، دلیل دیگری نیز برای این دشمنی پیدا کرد.
مؤسسه واشنگتن، حکومت جمهوری اسلامی ایران را با عنوان جعلی "رژیم دینی" خطاب میکند.
البته
این طور نیست که دولت و ملت ایران از پروپاگاندای مغرضانه رسانههای دولتی
آمریکا حیرتزده شود. مجموعهای از دلایل دشمنی آمریکا با نظام اسلامی، به
ظرافت و هوشمندی در سخنان ولی امر مسلمین آیتالله خامنهای به مناسبتهای
گوناگون منعکس شده و میشود:
1.
«والله آمریکا از ملت ایران از هیچ چیزشان به قدر مسلمان بودن و پایبندی
به اسلام ناب ناراحت نیست، او میخواهد شما زا این پایبندی دست بردارید، او
میخواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید.» - 12/2/69
2.
«دشمنی آمریکا و استکبار جهانی با ایران به خاطر حرکت قدرتمندانه مردمی
است، چون ایمان و علاقه مردم به استقلال، و اطمینان به نفس مردم، به ضرر
آنهاست... نارضایتی دشمن جهانی ما به این خاطر است که اطمینان به نفس دارد
و با اعتماد به خود، در راهی که او را به سمت اهداف والا میرساند حرکت
میکند، طبعاً اینها ناراضی میشوند. آنها وقتی راضی میشوند که ملت
ایران، اختیار دین و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد.» -
18/2/84
•عراق در دوران "صدام"
طبق
تعریف لغتنامه فرانسوی چنانچه در بالا نیز ذکر شد، دیکتاتوری صدام در
عراق را میتوان نماد بارز یک سیستم حکومتی غیردموکراتیک دانست که بدون
قانونگذاریهای مردمسالار و همراه با خشونت و سرکوب اداره میشد. اما نکتۀ
ظریفی که نباید از نظر دور داشت، این است:
در
زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نه تنها هیچ رسانۀ غربی از دولت عراق به
عنوان "رژیم" و از صدام به عنوان "دیکتاتور" یاد نمیکرد، بلکه نزدیک به
30 کشور صنعتی بزرگ (مانند آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان،...)
انواع کمکهای مالی، نظامی و تجاری خود را نثار این "دولت" میکردند که
شواهد آن نیز موجود است.
این
مرز درست بعد از حادثه مشکوک 11 سپتامبر 2001 شکسته شد؛ در آغاز قرن جدید،
صدام دیگر مهرهای سوخته بود که به کار سیاستهای منطقهای آمریکا نمیآمد.
درست زمانی که ایالات متحده استراتژی خود در منطقه را بر مبنای حمله نظامی
به افغانستان (2001) و عراق (2003) قرار داد. حکومت بعث عراق، از آن پس
بیآنکه کوچکترین تغییری در ماهیت، حاکمیت، سیستم حکومتی و اقدامات
بینالمللیاش ایجاد شده باشد، "رژیم" لقب گرفت.
عراق،
همان عراق بود و صدام همان صدام، اما درست همزمان با تصمیم آمریکا برای
جنگ با عراق "دولت عراق" به "رژیم صدام" تغییر نام یافت و متهم به ارتباط
با القاعده و گسترش سلاحهای کشتارجمعی شد.
•لیبی در دوران "قذافی"
وضعیتی
مشابه آنچه که در مورد عراق ذکر شد، در مورد حکومت 42 سالۀ معمر قذافی بر
لیبی وجود دارد. تازه با پیروزی جریانهای بیداری اسلامی در لیبی بود که
اغلب رسانههای خارجی به طور مثال شبکه تلویزیونی الجزیره در برخوردی
هماهنگ، بعد از سالیان سال که حکومت این کشور را "دولت لیبی" نامید، در اوت
2011 وقتی دیکتاتور طرابلس را در پرتگاه سقوط دید، به "رژیم" بودن این
سیستم حکومتی اعتراف کرد.
•ترکیه، اوکراین،...
به دیگر گوشههای دنیا سری میزنیم:
سیستم
انتخاب دولت در کشورهای اوکراین یا ترکیه، بر مبنای انتخابات دموکراتیک،
شمارش آراء و رأی مستقیم شهروندان صورت میگیرد ولی جالب اینجاست که در
مثال اوکراین، بعد از سقوط دولت در 21 فوریه 2014 و تلاش غرب برای نشاندن
مهرهای همرنگ با اتحادیه اروپا در این کشور اروپای شرقی، عبارت "رژیم
یانوکویچ" بارها و بارها در رسانههای غربی دیده و شنیده شد. در حالی که پس
از تثبیت این مهرۀ همرنگ و همسو، نامیدن آن هم تغییر کرد: "دولت دونسک"!
مثالی دیگر:
تنها
100 روز از روی کار آمدن "رجب طیب اردوغان" بر سر قدرت گذشته بود؛ این
بازۀ محدود با تحولات منطقهای مانند تضعیف تروریسم داعش و پیمانشکنی
آمریکا نسبت به حمایت از ترکیه، همزمان شد. اکنون با دلسرد شدن ترکیه از
چتر پشتیبانی غرب، شاهد آن هستیم که دولت نوپای اردوغان به اسلامگرا بودن،
سرکوب آزادی بیان، دیکتاتوری متهم شده و نهایتاً به سمت تغییر نام به "رژیم
اردوغان" پیش میرود.
"نیکلاس
مادورو" در ونزوئلا، "رائول کاسترو" در کوبا و البته "بشار اسد" در سوریه
به دیکتاتوری و دولتهای متبوعشان به "رژیم بودن" متهم شدهاند. پایگاه
تحلیلی schallundrauch مینویسد:
این
تصویر فردی است که به وی لقب "دیکتاتور" و سرکردۀ یک "رژیم" میدهند. او
در سال 2010 به همراه همسرش اسماء در خیابانهای پاریس در میان مردم عادی
در حال قدم زدن است. آیا "باراک اوباما" یعنی کسی که خود را "رهبر دموکراسی
و آزادی در دنیا" مینامد، میتواند بدون محافظ و میان شهروندان عادی تردد
کند؟
*** طبق مثالهای گفته شده، با ابزارهای زیر، یک دولت در بازۀ زمانی معینی تبدیل به یک "رژیم" میشود:
1.اتهام سرکوب اپوزیسیون، سانسور و عدم آزادی بیان
2.اتهام نقض حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و...
3.اتهام تقلب یا فرمایشی بودن انتخاباتها
4.اتهام فساد مالی در لایههای داخلی حکومت
5.هراسافکنی و اتهام خطرآفرین بودن برای امنیت دنیا، آزمایش موشکهای تهدیدآفرین، بمب هستهای،...
6.شایستگی تحریمهای بینالمللی
7.القای تضعیف اقتصادی و سیاسی
8....
*** غرب به کدام "رژیم"ها برچسب "دولت" زده است؟
•شکنجههای
به تازگی افشاشدۀ سازمان سیا در زندان گوانتانامو به سادگی در خبرها پخش
میشود و کسی از عبارت "رژیم ایالات متحده" استفاده نمیکند.
•در
مصر و مراکش، مصداقهای بارزی از سرکوب جنبشهای دانشجویی، بازداشت نخبگان
سیاسی معترض و محاکمۀ آنها در دادگاههای نظامی وجود دارد. خشم مردم مصر و
جوانان انقلابی از سال 2011 باعث سرنگونی دو رئیس جمهور (ابتدا حسنی مبارک
و سپس محمد مرسی) شده است. در مراکش هرگونه فعالیت غیردرسی در دانشگاه
جُرم است. خفقان اجتماعی- سیاسی در قطر، کویت و بالأخص بحرین بیداد میکند و
حتی خبرنگاران و اصحاب رسانه از انعکاس ناآرامیها و شورشهای هزاران نفری
و بالطبع رساندن اخبار کشتار مردم بیگناه به سایر نقاط دنیا محروم و ممنوع
گشتهاند.
رژیم نامشروع
صهیونیستی که اساس و ریشۀ آن بر نقض کنوانسیونهای بینالمللی،
شهرکسازیهای غیرقانونی، استفاده از تسلیحات کشتارجمعی در مناطق ممنوعه،
گسترش زرادخانههای بمب اتمی و... دیگر جای خود دارد. ولی در برخی
رسانههای غربی که اتفاقاً از شهرت بالایی هم برخوردارند، نه هیچ یک از این
دولتها رژیم خوانده میشوند و نه سردمداران حاکم بر آنها، دیکتاتور:
"دولت
قطر نسبت به خرید 200 عدد تانک لئوپارد 2 از آلمان ابراز تمایل کرد. این
خرید بالغ بر دو میلیارد یورو تخمین زده میشود."/ نشریه فوکوس (2012)
"پس
از وقوع حملات انفجاری در کازابلانکا، پلیس دولت مراکش، 60 تن از
اسلامگراها را بازداشت کرد. جورج بوش، خواستار ادامۀ دستگیریها و مبارزه
با ترور در مراکش شد."/ اسوشیتدپرس (2003)
در جریان بیداری اسلامی 2011 که سرکوب معترضان توسط رژیم آل خلیفه صدای
گروههای حقوق بشری را هم درآورد، به گزارش ایندیپندنت، حتی انگلیس حمایت
از سیاستهای سرکوبگرانه منامه را در دستور کار قرار داد.
اشپیگل: دولت بحرین، مخالفان را به توقیف گواهینامه تهدید کرد
•عربستان سعودی
چنانچه
میدانیم رژیم پادشاهی عربستان جزء توتالیترترین (رژیمهای تمامیتخواه)
نوع حکومتهای مطلقه در جهان است و به همراه هفت کشور دیگر، هنوز اعلامیه
جهانی حقوق بشر را امضاء نکرده است. اگر بخواهیم تنها سرتیتر اقدامات ناقض
حقوق بشر در عربستان را کنار هم بچینیم، خودش پروندۀ سیاه و قطوری خواهد شد
که همین واقعیتها آن را به «ناقضترین کشور حقوق بشری دنیا» تبدیل کرده
است.
اگرچه خود غربیها گهگاه به
گوشه و کنایه از برخی تبعیضهای اجتماعی، نقض حقوق بشر/ حقوق زنان/ حقوق
اقلیتهای دینی و... در این کشور (مانند عدم برخورداری زنان از حق رانندگی)
سخن میگویند اما این انتقادات به قدری نرم و ملایم بودهاند که هیچگاه
باعث نشده شیوخ سعودی "دیکتاتور" و این حکومت شیخنشین، "رژیم سعودی" خطاب
شود.
به گفته "مانفرد پتریش"
کارشناس سوئیسی مطبوعات، «استکبارستیزی» درست همان ویژگی لازم و کافی برای
انتخاب کلماتی است که رسانهها در خبرها و تیترهایشان بهکار میبرند؛ بدین
ترتیب این روش که خدشهای جدی بر چهره روزنامهنگاری و اخلاق رسانهای
وارد کرده، ذهنیت مخاطبان را به دلخواه خود شکل میدهد. رسانه، تعیین
میکند که چه دولتی خوب و چه دولتی بد است؛ و شما این قضاوت را از رسانه
باور میکنید.
در قدم بعدی،
موافقان و مخالفان این دولتها دستهبندی میشوند و این مسئولیت باز هم به
دست توانای پروپاگاندا صورت میگیرد. به عبارت دیگر، مخالفانِ کسانی که در
قدم اول، "رژیم" و "دیکتاتور" نامیده شدهاند، "آزادیخواه" و مخالفان
کسانی که "دولت" نامیده شدهاند، تروریست و جنایتکار خوانده میشوند.