به نظر میرسد مهمترین چالش هویت فرهنگی در منظومهی دینی و انقلابی و ایرانی، «جهانی شدن» باشد. هرچند جمهوری اسلامی از جهانی شدن هراسی ندارد و حتی آن را در راستای پیشبرد اهداف خود و فرصتی برای صدور انقلاب به جهانیان میداند، لیکن جهانی شدن شعاری بیش نیست، زیرا عملاً آنچه اتفاق افتاده به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، عبارت از «جهانیسازی» است.
هویت وضعیتی است که به فرد میگوید او کیست و یک مجموعهی معانی را برای فرد تولید میکند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل میدهد. (چیتسازقمی، ۱۳۸۳: ۱۹۲). هویت مبتنی بر هستی و وجود مجموعهای از ویژگیهای ممتاز است؛ یعنی به آنچه فرد با آن بهعنوان عضوی از گروه اجتماعی شناخته میشود (از قبیل ویژگیهای فردی یا رفتارهای جمعی) هویت گفته میشود.
بر این اساس، عبارت «هویت فرهنگی» بررسی هویت در بستر فرهنگ جامعه است و وقتی گفته میشود «هویت فرهنگی»، منظور این نیست که هویت گونههای مختلف دارد که یک نوعش هم هویت فرهنگی است؛ چراکه اساساً با تعاریفی که ارائه شد، هویت نوعبردار نیست، بلکه در بحث از «هویت فرهنگی»، این اتفاق میافتد که آن دسته از عناصر هویتی که وجههی فرهنگی دارند، بهشکل برجسته نشان داده شده و اهمیت آنها در میان سایر عناصر هویتساز نمایان میشود.
به بیانی دیگر، این عبارت در ضمن خود، مفهوم اولویتبخشی را به عناصر هویتی از نوع فرهنگی دارد و میخواهد بگوید که «فرهنگ» و عناصر آن نیز در مؤلفههای هویت، مورد توجه است و بلکه مهمترین و برجستهترین عنصر هویتی است؛ طوریکه چیستی انسان و وجه تمایز واقعی انسان از موجودات دیگر و نیز بارزترین و شاخصترین وجه تمایز انسانها از همدیگر، فرهنگ آنهاست، بدین معنی که اولین چیزی که انسان در منظومهی جهانبینی خود میتواند و بایستی خود را با آن معرفی نماید و قبل از هرچیزی به داشتن آن افتخار نماید، وجه و عنصر فرهنگ و ارزشها و نگرشهای وی است.
این همان چیزی است که در مباحث صاحبنظران غربی عمدتاً بهشکلی خواسته و عمدی و در مباحث خودی بعضاً بهشکلی ناخواسته مورد بیمهری قرار گرفته است و به همین دلیل، مقام معظم رهبری ضمن توجه دادن به این مسئله، ادبیات بحث از هویت را با رویکرد جدید مورد توجه قرار داده و میفرمایند: فرهنگ، هویت یک ملت است. ارزشهاى فرهنگى روح و معناى حقیقى یک ملت است. (۱۹ آذر ۱۳۹۳) نیز میفرمایند: «هویت ملتها عبارت است از مشخصههاى فرهنگى آنها و مزیتهاى فرهنگى آنها. این هویت فرهنگى یک ملت را تشکیل میدهد. این هویت فرهنگى، اصل است. اگر چنانچه این از یک ملتى گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد؛ یعنى در واقع به معناى حقیقى کلمه، نابود خواهد شد. حالا در یک مشخصهى جغرافیایى قرار میگیرد، اما چیزى نیست. هست، اما بودن او مثل نبودن است. هویت فرهنگى، همهى حیات یک مجموعه و یک ملت است.» (۱۳ تیر ۱۳۹۳)
آری، رویکرد این است که اولاً هویت، خوب و بد دارد. در ثانی، بایستی دنبال هویت خوب و مطلوب بود و ثالثاً بایستی با شناسایی چالشهای نیل به هویت مطلوب، در رفع آنها قدم برداشت. بر این اساس، ذکر پسوند «فرهنگی» برای کلمهی «هویت» در پی القا و نهادینهسازی همین نکات است. در واقع مفهوم هویت فرهنگی عبارت است از هویت خوب، هویت متعالی و هویتی که انسان بماهو انسان، واقعاً میتواند به داشتن آن افتخار کند.
همین مطلب در مورد پسوند واقع شدن کلمات اسلامی، انقلابی و ایرانی نیز به هویت صادق است و لذا اگر عبارات هویت اسلامی، هویت انقلابی و هویت ایرانی –بهعنوان ابعاد انفکاکپذیر هویت ملی- استعمال میشود، بدین معنی است که هویت مطلوب فرهنگی برای ما، هویتی است که شاخصها و مؤلفههای آن ناظر به وجود باورها، ارزشها، رفتارها و نمادهای اسلامی، انقلابی و ایرانی، بهصورت یکجا باشد.
اگر در جوامع گذشته و قبل از جهانیسازی، افراد جامعهی ما هویت مطلوب خود را از طریق آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی داشت اخذ میکردند، امروز و با جهانی شدن، آداب و رسوم برآمده از فرهنگ منحط غربی از طریق هژمونی رسانهای غرب، خود را بر جامعهی ایرانی تحمیل میکنند و بدون هرگونه فرصت تفکر و اندیشه و انتخاب، در ساختن هویتهای ضعیف، پوشالی و بعضاً غیرانسانی، نقش مستقیم و قوی بازی میکنند.
مؤلفههای هویت فرهنگی
اگر حسب عنوان بخواهیم با چالشهای هویت فرهنگی و به بیانی دیگر، با چالشهای هویت ملی ایران و البته با اولویتدهی به عناصر فرهنگی، آشنا شویم، ناگزیر قبل از آن، مستلزم شناخت ریزمؤلفهها و عناصر هویت فرهنگی هستیم. بر این اساس، چنانکه گفته شد، هویت ملی ما از سه بُعد انفکاکناپذیر، یعنی هویت اسلامی، هویت انقلابی و هویت ایرانی، تشکیل یافته که بهمنظور شناخت مؤلفههای هویت فرهنگی، بایستی مؤلفهها و شاخصهای هویتهای اسلامی، انقلابی و ایرانی را در چهار سطح باورها، ارزشها، رفتارها و نمادها و مصنوعات خارجی احصا نماییم. بر این اساس داریم:
الف) سطوح و مؤ لفههای هویت اسلامی
ب) سطوح و مؤلفههای هویت انقلابی
ج) سطوح و مؤلفههای هویت ایرانی
چالشهای مورد مواجههی هویت فرهنگی
چالش اول: جهانی شدن
به نظر میرسد مهمترین چالش هویت فرهنگی در منظومهی دینی، انقلابی و ایرانی، «جهانی شدن» باشد. هرچند جمهوری اسلامی از جهانی شدن هراسی ندارد و حتی آن را در راستای پیشبرد اهداف خود و فرصتی برای صدور انقلاب به جهانیان میداند، لیکن مشکلی که هست این است که جهانی شدن شعاری بیش نیست، زیرا عملاً بدین شکل نیست که هویتهای مختلف در آن، فرصت به نمایش درآمدن و معرفی خود را داشته باشند و فرهنگها و سبکهای مختلف زندگی به معرض نمایش گذاشته شوند و آنگاه افراد انسانی، حسب اختیار و با بهکارگیری عقل و منطق خود، برترینها را برگزینند، بلکه آنچه اتفاق افتاده به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، عبارت از «جهانیسازی» است و فقط یک محتوا و یک فرهنگ منحط، قدرت و فرصت هویتآفرینی در آن را دارد و سایر هویتها فرصت برابر در این عرصه و عرضه را ندارند. با این حساب، جهانی شدنِ هویت، تبدیل به تهاجم هویتی شده است؛ تبدیل به برنامهای شده است که از طرف برخی قدرتهای مسلط اجرا میشود و هدف آن تضعیف و ویران کردن هویتهای فرهنگی دیگران است.
در فرآیند جهانیسازی، آنچه اتفاق میافتد این است که عناصر و قالبهای هویتساز سنتی، یعنی فضا و مکان، زمان و فرهنگ به معنی آداب و رسوم، جایگاه هویتسازی خود را از دست میدهند. بدین شکل که اگر در جوامع گذشته و قبل از جهانیسازی، افراد جامعهی ما هویت مطلوب خود را از طریق آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی داشت، اخذ میکردند و اساساً با آداب و فرهنگ دیگری (چه خوب و چه بد) آشنا نمیشدند، ولی امروز و با جهانی شدن، آداب و رسوم برآمده از فرهنگ منحط غربی از طریق هژمونی رسانهای غرب، خود را بر جامعهی ایرانی تحمیل میکنند و بدون هرگونه فرصت تفکر و اندیشه و انتخاب، در ساختن هویتهای ضعیف، پوشالی و بعضاً غیرانسانی، نقش مستقیم و قوی بازی میکنند. همین مطلب در مورد سایر عناصر و قالبهای عمدهی هویتساز، یعنی مکان (محل و سرزمین) و زمان (فضا و قالب تاریخ) نیز صادق است.
در این پروسه، از طریق وسایل ارتباطجمعی پیشرفته، فرهنگ کشورهای مسلط بهراحتی برای جهان سوم عرضه میگردد و سعی در تحقیر و تصغیر و نادیده گرفتن هویتهای فردی، قومی، ملی و مذهبی این ملل میشود. این هجوم به بدبین شدن نسلهای جوان جهان سوم نسبت به فرهنگ، هویت، تاریخ خود و… و شیفتگی آنان به فرهنگ، آرمانها، ایدهها و خواستهای کشورهای مسلط میگردد. (خزایی، ۱۳۸۷: ۴۸)
نقش انقلاب اسلامی در هویتسازی
با اینکه جهانی شدن (که در مفهوم واقعی آن یک فرصت بیبدیل برای ارتقای هویت متعالی انسانی است) شعاری بیش نبود و آنچه در عمل اتفاق میافتد جهانیسازی است (که یک تهدید واقعی برای هویتهای اصیل به شمار میآید)، ولی ظهور انقلاب اسلامی ایران و درایت و روشنبینی رهبران آن، عرصه را بر جهانیسازان بهشدت تنگ نمود.
انقلاب اسلامی در حد توان خود، مؤلفههای واقعی و راستین هویتساز را در معرض انسانهای زمان خویش قرار داده است. انقلاب اسلامی هویت پوشالی و سخیف غربی را به چالش کشیده و با معرفی آموزهها و مؤلفههای هویت شیعی و انقلابی به جهانیان، بهصورت بالقوه سببساز انقلاب هویتی در بخشی ولو اندک از مردمان جهان شده است.
بنابراین ظهور انقلاب اسلامی برای تاریخ معاصر ایران با سابقهی دینداری و تفکر سیاسی شیعی چهاردهقرنی، نوعی بازگشت به اصل و فطرت خویش بود. در عصر انقلاب، هویت ایرانی-اسلامی احیا و ترمیم شد. فرهنگ دینی تا حدود زیاد و چشمگیری اصلاح و احیا گردید و این فرآیند در دوران دفاع مقدس در اثر یک هویت فعال و پویا، فرهنگ مقاومت را پایه نهاد. (جوادی، جهاننیوز، ۱اردیبهشت ۱۳۸۸) در واقع پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب احیای هویت اسلامی در جهان اسلام نیز شد. جهان اسلام بهعنوان زمینهی فرهنگی مشترک با مردم ایران، تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفت که نمودهای چنین تأثیری را میتوان در رشد و گسترش حرکتهای اسلامی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد. (والایی، برهان، ۲۶ فروردین ۱۳۹۳)
بنابراین با ظهور انقلاب اسلامی، عناصر و مؤلفههای هویت فرهنگی مورد توجه قرار گرفتند و در کنار چالش-هایی که برای هویت فرهنگی از جانب جهانیسازی به وجود آمد، هویتیابی نیز حاصل شد. نتیجه اینکه بحث ریزشها و رویشها در اینجا نیز مطرح میشود، لیکن با این تفاوت که رویشهای هویت انقلابی فقط در داخل مرزهای جمهوری اسلامی نیستند و میلیونها نفر در سراسر جهان وجود دارند که از طریق جمهوری اسلامی با هویت واقعی خویشتن آشنا شدهاند. بنابراین اگر امروز با ریزشهایی در جوانان و غیرجوانان از حیث هویت فرهنگی مواجهیم، رویشهایی نیز داشتهایم. جوانانی با هویت انقلابی و اسلامی راستین که سابقاً نشانهای از آنها نبود. چنانکه در بخشی از نتایج پیمایش ارزشها و نگرشهای جوانان ایرانی (موج ششم) که توسط مرکز پژوهشها و مطالعات راهبردی وزارت ورزش و جوانان انجام شده، آمده است: در سنجش هویت دینی و ملی جوانان ایرانی، ۸۲ درصد از جوانان از مسلمان بودن خود کاملاً احساس افتخار میکنند و ۶۸٫۱ درصد آنان گفتهاند که در صورت بروز مشکل برای کشور، در حفاظت از مرزهای ایرانی میکوشند. از بُعد انقلابی ۷۲٫۵ درصد پاسخگویان معتقدند که باید از جمهوریت و اسلامیت نظام حفاظت کرد.
انقلاب اسلامی در حد توان خود، مؤلفههای واقعی و راستین هویتساز را در معرض انسانهای زمان خویش قرار داده است. انقلاب اسلامی هویت پوشالی و سخیف غربی را به چالش کشیده و با معرفی آموزهها و مؤلفههای هویت شیعی و انقلابی به جهانیان، بهصورت بالقوه سببساز انقلاب هویتی در بخشی ولو اندک از مردمان جهان شده است.البته نگارنده، این مسئله را رد نمیکند که بررسی کمّی و کیفی ریزشها بایستی بهصورت دقیق مورد بررسی، آسیبشناسی و معالجهی اطبای حاذق فرهنگی قرار گیرد و دغدغهی توجه به این مسئله بایستی زیادتر و جدیتر از قبل باشد.
چالش دوم: ناهمخوانی عمل و تئوری (ضعف الگوسازی)
چالش عمدهی دیگر برای هویت فرهنگی که داخلی است و به همان اندازهی اولی مخرب و چهبسا مخربتر از آن است، در لفظ و صورت ماندن مباحث هویت فرهنگی و فقدان الگوسازی عینی و عملی مناسب در این حوزه است. با این توضیح که اگر هرآنچه در مورد محورها، مؤلفهها و شاخصهای هویت گفته شد صرفاً در مقام بیان باشد و نتوانیم الگوهای متخلق به هویت مطلوب را ارائه نماییم و یا احیاناً برخی از افرادی که داعیهدار و مروج و مشوق به سمت این هویت هستند، در مقام عمل، خود ضعف هویتی داشته باشند و مؤلفههای مذکور در آنها کمرنگ باشد، سرانجام خطرناکی در کمین هویت خواهد بود.
به نظر میرسد لازم است در این خصوص، نسبت به ارتقا و اصالتبخشی به هویت دینی، انقلابی و ایرانی «داعیه-داران هویت فرهنگی» در کشور، اعم از مسئولان، سازمانها (مانند بسیج) و گروههای اجتماعی (مانند خانوادهی شهدا) و مهمتر از همه نسبت به هویت فرهنگی گروههای مرجع جامعه (که بعضاً چندان نیز وجههی فرهنگی ندارند، مانند فوتبالیستها، هنرمندان، بازیگران و…) و نیز شناساندن الگوهای هویتی برتر، توجه ویژه مبذول شود.
راهکارهای برونرفت
برای رفع تهدیدها و نقاط ضعف هویتی، راهکارهای ذیل به نظر میرسد:
۱٫ سوقدهی فرآیند جهانیسازی به سمت جهانی شدن از طریق ایجاد توازن در ابزارهای رسانههای سالم و انقلابی، ضمن توجه جدی به مقولهی جنگ نرم و سایبری در حوزهی هویت و کسب آمادگیهای لازم برای مواجههی فعال و پویا در این حوزه.
۲٫ مصونیتبخشی به مخاطبان از طریق ارائهی سواد رسانهای.
۳٫ شناسایی گروههای مرجع هویتساز در جامعه و برنامهریزی در جهت ارتقای هویتی آنان
۴٫ سوقدهی ذائقهی افراد جامعه به سمت انتخاب صحیح در حوزهی گروههای مرجع و شناسایی نمودن الگوهای سالم هویتی.
برهان