۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۸
کد خبر: ۱۱۰۸۵
عموما در جامعه از دانشجو به عنوان قشر فرهیخته یاد می کنند به گونه ای که این قشر قابل اعتماد و مرجع قلمداد می شود حال این پرسش مطرح می شود که قشر دانشجو دارای چه ویژگی هایی است که چنین در جامعه به آن توجه می شود یا به بیان دیگر جامعه وی را با چه ویژگی هایی می شناسد که چنین در معرض هم نظری خویش قرارش می دهد و به طور مشخص از دانشجو تاثیر میگیرد؟

عموما در جامعه از دانشجو به عنوان قشر فرهیخته یاد می کنند به گونه ای که این قشر قابل اعتماد و مرجع قلمداد می شود حال این پرسش مطرح می شود که قشر دانشجو دارای چه ویژگی هایی است که  چنین در جامعه به آن توجه می شود یا به بیان دیگر جامعه وی را با چه ویژگی هایی می شناسد که چنین در معرض هم نظری خویش قرارش می دهد و به طور مشخص از دانشجو تاثیر میگیرد؟

این نوشتار کوتاه برآن است تا در حد بضاعت به انعکاس این  نکته بپردازد:

دانشجو چگونه باشد؟

در بحث بازشناسی و یا بازبینی وضعیت فعلی با در نظر گرفتن تمامی مراتب پیشرفت و ارتقا دانشجو باز می بینیم که دانشجو در انتخاب مسیر هم چنان دچار اشکال است که بدان خواهیم پرداخت:

اگر دانشجو را به عنوان یک جوان سوار بر قطاری با حضور تمامی عناصر اجتماعی بدانیم، او را متاثر از آن ها می دانیم به خصوص در مقوله ی فرهنگ والبته همین نکته است در ابتدای کار تمایزی میان دانشجو و غیر دانشجو ایجاد نمی کند مگر اینکه فرم رفتاری یا نماد خاصی با او همراه شود اما نکته ی ظریفی در اینجا است که آن همراهی دانشجو با جامعه اولا به عنوان یک جوان است که همراهی ارزشی و هنجاری با محیط حیات اجتماعی خود دارد که این نکته هم در مسیر بودن است اما اصل این در مسیر بودن "رشد" است یعنی امکان رشد و پیشرفت به خاطر مزیت جوانی و دانشجو بودن به لحاظ حضور در این موقعیت فراهم است و یا حداقل نسبت به سایر جوان ها فراهم تر است و ممکن است که اساسا حرکتی کند و لاک پشتی ای به سمت اصلاح و رشد  داشته

اما در باب بیان محتوای این رشد در ادامه در بحث چگونه باشد به ویژگی های دانشجو اشاره خواهیم کرد:

1-آنچه که در نگاه اول از عنوان دانشجویی حاصل می شود مسئله ی علم است،کسانی که به دنبال آموختن ونشر علم هستند که همین مقوله کفایت تمام ضروریات جوان دانشجو است زیرا با علم و استدلال است که می شود تمام  ضروریات را از اعتقاد دینی گرفته تا کوچک ترین مسائل دیگر اثبات کرد و همین نکته است که دانشجو را در جامعه معتمد و مرجع ساخته است اما آسیب اول نیز به همین مقوله باز می گردد امروز حقیقتا چه قدر دانشجویان ما علمی هستند به این معنی که اهل مداقه و استدلال و تولید علم باشد از باب نوآوری که به مسئله ی جدیدی از آنچه صرفا سال هاست با آن سروکار دارد و الزاما فقط حافظه ی قوی ای نداشته باشد بلکه پردازنده ی قوی ای داشته باشد که البته اصل علمی بودن در علوم فنی وپایه به خاطر مشترک انسانی بودن خیلی محل مناقشه ندارد لکن علوم انسانی که هم در ریشه دچار اشکال است و هم در خطر صرفا حفظ کردن.

2-مسئله ی دیگر هم رنگ جماعت شدن دانشجو بدون احساس تمایز هویت دانشجویی است.امروز مشاهده می شود در بعضی از موارد دانشجویان به جای آنکه خود محقق واقعیت باشند و البته تاثیر گذار خود تاثیر پذیر شده اند که مثلا اگر مسئله ای از یک ر سانه آغاز شود در سلسله ی گروه ها ی دوستان دانشجو به شدت پخش می شود که کاملا با رسالت نخبگانی دانشجو در سطح جامعه منافات دارد

3-نکته ی دیگر مسئله ی پویایی و سرزندگی است .اساسا سن جوانی لحظه ی شادی و طراوت است که با خمودگی منافات شدیدی دارد اما امروز شاهد روزمره گی های دانشجویی شده ایم که البته همه ی بار این آسیب بر دوش دانشجویان نیست بلکه عوامل برنامه ریز و برنامه ساز نیز در اینجا هم صاحب تقصیر هستند اما اگر این مقوله ی پویایی در مورد دانشجویان صادق شود و البته در مسیر باشد هدف عمیق دانشجویی را که بر محور جوانی می چرخد حاصل می شود اما بیان این نکته در اینجا ضروری است که زبان آسیب شناسی اجتماعی از بحران فاجعه بار در زندگی در بیراهه خبر می دهد مانند اعتیاد به مواد مخدر و آسیب های جنسی و اخلاقی که از کمیت بالایی برخوردار نیست اما موج زیادی در جامعه دارد

4-نکته ی دیگر مسئله رشد تفکر نسبی انگارانه در میان بعضی از دانشجویان به عنوان نماد تفکر دانشجویی است که آن را ذیل جوانی و البته آزادی های لازمه ی جوانی و البته دانشجویی تعریف می کنند. گاهی دیده شده از دانشجو در مورد پوشش یا رفتار از وی سوال می شود و در مقابل او از این سخن می گوید : که این تشخیص من است درست یا غلط بودنش به خودم مربوط است هرکسی خود می تواند تشخیص دهد و.... ملاحظه بفرمایید همه ی این حرف ها که ظاهرا از جنس روشنفکری نیز است استدلال و واقعیت موجود را ذبح می کند

این ها مجموعه نکاتی کلی بود که در نگاه صحیح و واقعی گواه آنچه باید باشد دانشجو است که در خلاف آن نیز حمل بر آسیب دارد

اما حال بپردازیم به چند ویژگی خاص دنشجویی که از جنس رشد در مسیر و پیشرفت دانشجویی است :

همه ی آنچه که بیان شد به گونه ای به موضوع باید باشد که به ویژگی های دانشجویی می پردازد لکن یک سوال جدی اینست که جلوه گاه گسترده دانشجویان در کجاست ؟پاسخ به زعم بنده جنبش دانشجویی است که زمینه ساز اصل پویایی علمی در مقابل رخوت و خمودگی است که نه فقط در مسائل سیاسی که فقط عده ای از دانشجویان را در بربگیرد بلکه همه ی دانشجویان دارای این حس هویتی باشد و تمام اجزا حیات دانشجویی را در بر بگیرد حال در این جا به بیان چند نکته از این دست از کلام راهبر و زعیم حکیممان امام خامنه ای

(مدظله العالی) می پردازم :

یکى از چیزهایى که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعى در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئله‌ى آرمان‌گرایى است/ اصرار دارم بر اینکه جریان دانشجویى و جنبش دانشجویى موضع انتقادى خودش را حتماً حفظ کند.

 پرهیز از قول به غیر علم

اگر چنانچه چیزى را بگوییم که به آن علم نداریم... این کمک کردن به شایعه است، این شایعه‌پردازى است؛ قول به غیر علم است. قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیرمعلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم». «لا تقف» یعنى چیزى را که علم به آن ندارى دنبال نکن، دنبال نرو.

 

16 مرداد 1391، بیانات در دیدار دانشجویان، 17 رمضان المبارک 1433

 تشکیل جلسات وسیع فکری

من به نظرم می‌رسد یکى از کارهاى لازم، تشکیل جلسات فکرى وسیعى است که مجموعه‌ى دانشجویى، همراه با مجموعه‌ى حوزوى، با برنامه‌ریزى خوب، می‌تواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره‌ى مسائل گوناگون فکر کنند.

 

7 مهر 1387، بیانات در دیدار دانشجویان

 

تصمیم‌ساز بودن محیط دانشجویی به جای تصمیم‌گیر بودن

 

گفته شد توانایى تصمیم‌سازى و تصمیم‌گیرى. اینجا من این مطلب را پرداخت کنم. توانایى تصمیم‌سازى خیلى خوب است. توانایى تصمیم‌گیرى یکى از مشکلاتى است که اگر وارد محیط دانشجویى شد، خیلى از هنجارهاى مطلوب و درست را به هم خواهد زد؛ این تجربه‌ى ماست. بگذاریم دانشجو با فکر خود، با زبان باز خود، با تعلق کم خود، با گفتار و عمل خود، تصمیم‌سازى کند. تصمیم‌گیرى را بگذاریم کسى بکند که بتوان از او سؤال کرد و او مسئول و پاسخ‌گو باشد. بنابراین دنبال این نباشیم که محیط دانشجویى، محیط تصمیم‌گیرىِ براى اقدام باشد. این نه به نفع دانشجوست، نه به نفع آن اقدام. دنبال این باشیم که محیط دانشجویى تصمیم‌سازى کند؛ یعنى گفتمان‌سازى کنید.

 

 14 اردیبهشت 1387، بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌هاى شیراز

 

نقد  پذیر بودن

شما همه‌اش گله دارید که چرا مسئولین نقدپذیر نیستند. شما هم نقدپذیر باشید! نقدپذیرى که فقط مخصوص مسئولین نیست. بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدى وارد است، باید نقدپذیرى کند.

 

31 مرداد 1389، بیانات در دیدار دانشجویان در روز 11 ماه رمضان

اثرگذاری بر محیط دانشجویی

 

در جهت‌گیرى‌ها، در پیشرفت به سمت اهداف انقلاب، یک هماهنگى انجام بگیرد تا بتوانید بر محیط دانشجویى اثرگذارى کنید. تشکل‌ها باید بتوانند بر محیط دانشجویى اثرگذارى کنند. محیط دانشجویى، محیط پرنشاط، پرتحرک و بر روى هم، دینى و معتقد و پایبند به مبانى به حساب مى‌آید؛ این چیز خیلى مغتنمى است. محیط دانشجویى ما این جورى است؛ از این باید استفاده کرد، روى این محیط باید تأثیرگذارى کرد، باید جهت‌گیرى درست داد.

 

19 مرداد 1390، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان

برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی

 

بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوان‌ها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزادفکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق آنجا خودش را نمایان خواهد کرد...

 

6 آبان 1388، بیانات در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور(*)


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر