خشونت به عنوان یک معضل و مساله حاد اجتماعی که عرصه های عمومی جوامع از جمله جامعه ی ایران را تهدید می کند، نیازمند چاره جویی و ارایه راهکارهای مناسب است.
احساس امنیت از مهم ترین نیازهای روانی انسان است که عوامل زیادی در به وجود آمدن آن نقش دارند و جامعه ای سالم است که حقوق افراد و آزادی های مشروع و قانونی آنان مورد هجوم و تعرض قرار نگیرد.خشونت و شرارت به عنوان عوامل ویرانگر در به وجود آمدن احساس ترس و ناامنی افراد جامعه نقش اصلی را بازی کرده و به شیوه های گوناگون بروز می کند.
شرارت و خشونت در جامعه، از علل و عوامل گوناگونی ناشی می شود که بخشی از این علل روانی و فردی و بخشی نیز ریشه اجتماعی داشته و محیط زندگی و شرایط پیرامونی افراد علت آن است.این پدیده یا به عبارتی بهتر معضل اجتماعی در تمام دوران زندگی اجتماعی بشر از گذشته تا به امروز وجود داشته است و در بلند مدت امنیت اجتماعی را دچار فرسایش می کند.
در همین زمینه «محمد جعفر حبیب زاده» در مقاله خود با عنوان «خشونت و نظام عدالت کیفری» نوشته است: با حضور بشر در جامعه، خشونت پا به عرصه وجود نهاد و در طول تاریخ زندگی بشر، خشونت وسیله ادامه زندگی و بقای گروه های گوناگون اجتماعی و برتری آنها بر یکدیگر بوده است و در گسترش جوامع، در روابط کشورها با یکدیگر، همچنین در روابط بین اغنیا و فقرا، همیشه عامل خشونت وجود داشته است». (۱)
امروزه رفتارها و حرکات خشونت آمیز در جامعه بسیار دیده می شود به طوری که روز به روز گسترش این پدیده را در جهان شاهد هستیم.دامنه خشونت و رفتارهای شرارت آمیز گاه در مکان های حساسی همچون بیمارستان ها و مدارس نیز کشیده می شود.
ورود اشرار به بیمارستان های «سبلان» و «فاطمی» اردبیل، نمونه هایی از این معضل در کشورمان بود که در بیست و پنجم آبان ماه ۱۳۹۳ رخ داد و موجب ترس و وحشت مردم و حاضران در بیمارستان شد و همچنین درگیری دیگری که در نهم فروردین ماه ۱۳۹۳ در قم اتفاق افتاد و دنباله آن به بیمارستان شهید بهشتی کشیده شد.
در ارتباط با درگیری اشرار در اردبیل، خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا) بیست و ششم آبان ماه نوشت: در این حادثه سه تن از ماموران و نگهبانان بیمارستان که مشغول انجام وظیفه بودند، با چاقو زخمی شدند.قتل معلم به دست دانش آموز ۱۵ ساله نیز که یکم آذرماه ۱۳۹۳ در بروجرد روی داد نمونه ای تاسف بار از خشونت است که این بار در مدرسه و با ضربات چاقو رخ داد و فضای جامعه را به شوکی بزرگ دچار کرد.
خشونت های خانوادگی و خشونت علیه زنان و کودکان و سالمندان در کنار سایر انواع خشونتی که در جهان وجود دارد مواردی خاص به شمار می روند و به گونه ای عمومیت یافته اند که سلامت و سرزندگی جامعه را به سراشیبی ترس و ناامنی هدایت می کنند.خشونت که در ابعاد فیزیکی، کلامی و یا ترکیبی از آنها و در شکل هایی همچون ویران کردن اموال عمومی، درگیری بین افراد یا سرپیچی از قوانین و مقررات بروز پیدا می کند، امروزه به مراتب بیش از گذشته در جامعه دیده می شود؛ به طوری که ما در زندگی روزمره، در خیابان، مدرسه، وسایل نقلیه و مکان های عمومی و … رفتارهایی همچون ناسزا گویی نسبت به دیگران، گلاویز شدن افراد با یکدیگر و … را به عنوان نمونه هایی آن می بینیم و این امر از رشد رفتارهای خشونت آمیز در جامعه به عنوان یک معضل اجتماعی حکایت دارد.
رفتارها و حرکات خشونت آمیز، در بیشتر حوزه ها از جمله؛ اجتماعی، روانی، فرهنگی، سیاسی، جرم شناختی، حقوقی و … مورد بررسی قرار گرفته است اما شرارت هایی که در سطح یک جامعه رخ می دهد و عرصه ها و زندگی عمومی مردم را تهدید می کند بیشتر ریشه اجتماعی و روانی داشته و از این رو مورد توجه و مطالعه کارشناسان و اندیشمندان در این حوزه است.
«رحمت الله صدیق سروستانی» در کتاب «آسیب شناسی اجتماعی» در تعریف خشونت نوشته است: «خشونت رفتاری است که با هدف آسیب رساندن به دیگری سر می زند و دامنه آن از تحقیر و توهین، تجاوز و ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است».(۲)
در همین پیوند «امان الله قرایی مقدم» جامعه شناس و کارشناس آسیب های اجتماعی، با اشاره به اینکه خشونت و شرارت در جامعه بیش از هرچیز ریشه اجتماعی دارد به ایرنا می گوید: خشونت معضلی است که عوامل بسیاری در بروز و جلوگیری از شکل گیری آن دخالت دارند که جامعه، محیط نشو و نمای افراد، شیوه های تربیتی، اعتقادات مذهبی و… نمونه هایی از آنها است.
او در ادامه می افزاید: جامعه محیط گسترده و پیچیده ای است که فرد پس از خانواده به آن وارد شده و در آن نشو و نما پیدا می کند و خود این محیط دارای اصول، قوانین، ارزشها و هنجارهایی است که زیر پا نهادن و رعایت نکردن آنها به نوعی خشونت آفرین است.
هر جامعه ای دارای گوشه های آشکار و پنهانی است که به عنوان کانون های جرم و قانون شکنی، بسترخشونت و شرارت آفرینی به شمار می روند.تارنمای سلامت نیوز بیستم فروردین ماه ۱۳۹۳ در گزارش خود با عنوان« دلایل خشونت در جامعه ایرانی» به نقل از «تقی آزاد ارمکی» استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران نوشت: جامعه مدرن مجموعه ای از تناقض ها و تعارضات است. این تعارضات در ۲ سطح وجود دارد؛ یکی سطح فردگرایی، جمع گرایی، اقتصادگرایی و… است که ساحت مفهومی و نظری دارد ولی سطح بعدی ساحت تجربی است؛ جامعه مدرن جامعه ای است که نابرابری در کنار برابری و یا میل به برابری زیست می کند، فقر با ثروت در حال زیست مستمر است و در نهایت خشونت و نبود خشونت نیز با هم زیست می کنند. این نوع تعبیر تناقض در جامعه مدرن به ما این اجازه را می دهد که بگوییم در زندگی مدرن، خشونت، فساد، نابرابری و فقر بیش از امر ممکن است و یک امر مستمر است.
به گزارش همان روز سلامت نیوز، ارمکی در ادامه به بیان دلایل این رخدادها پرداخته و گفت: یکی از دلایل آن است که در جامعه ما ساحت بیرونی افراد بسیار بیشتر از ساحت درونی آنها شده است. دیروز ایران، دیروز بسیار خلوت درونی بود. برای مثال، در گذشته زن و شوهر دعواهایشان در خلوت بود حتی جلوی فرزندان دعوا نمی کردند هم اکنون دعواها به سطح خیابان ها هم رسیده است. در حوزه سیاست هم همین گونه است. در دیروز ما، اگر مشکلی در بین سیاستمداران وجود داشت محدود به نهادی خاص بود، اما امروز دامنه آنها به ساحت بیرونی و عمومی مردم رسیده است. این ساحت یک ساحت نمایشی هم دارد، از این رو به مخاطب نیاز دارد، در نتیجه الگو برداری برداری می شود یعنی وقتی فردی خشونتی را انجام می دهد حتما از جایی الگو برداری کرده است و به شکل خاصی این رفتار را از خود بروز می دهد.
هر مساله اجتماعی نوعی بیماری حاد است و از این رو به درمان ویژه نیازدارد. خشونت نیز به عنوان یک معضل و مساله حاد نیازمند چاره جویی و ارایه راهکارهای مناسب است.قرایی مقدم مهم ترین راهکار برای برچیده شدن خشونت و شرارت در جامعه را بالا بردن فرهنگ تسامح و تساهل در بین مردم دانسته و می گوید: همه رفتارها و برخوردهای انسان در سطح جامعه از فرهنگ، ارزش ها و هنجارهایی ناشی می شود که الگوی عمل و رفتار ما انسان ها قرار می گیرد.
به باور وی فرهنگ ملی و دینی ما دارای آموزه های پربار و ارزشمندی در این زمینه است و اگر ما بتوانیم این ارزش ها و باورها را در افراد به خوبی درونی کنیم، نتایج آن را که کاهش مسائل و معضل ها در سطح جامع است به خوبی می بینیم.آزاد ارمکی نیز در گزارش سلامت نیوز، بر این نظر است که جامعه ما به نوعی بداخلاقی دچار شده و باید میزان آن را کم کرد از این رو بایستی توجه به عرصه عمومی و فرهنگ و اخلاق در اولویت برنامه های اجتماعی قرار گیرد..
به گفته این جامعه شناس، فرهنگ به معنای کالبدی و هم به معنای ایده ای و ارزشی است. در جامعه مراسم بسیار مهم است در جامعه ای مراسم حضور نداشته نباشد تهی و خالی است. مراسم به معنای پوشش افراد، راه رفتن، ارتباط داشتن به هم پیوست شدن است اما امروزه جایی برای پیوستگی انسان ها وجود ندارد. وقتی خانه ها، مغازه ها و پارک ها بد طراحی شود بنابراین اثرات مثبت خود را نخواهد گذاشت و مناسبات شکل نمی گیرد و در نهایت بداخلاقی شکل می گیرد که بستر خشونت را فراهم می کند. چیزی که در اینجا عاملیت دارد فردگرایی افراطی است.
قرایی مقدم همچنین بر این نظر است که رسانه ها در این میان رسالت بزرگی بر عهده دارند که ترویج فرهنگ شادی و نشاط و جلوگیری از ترویج و تبلیغ خشونت در جامعه است و این امر با برنامه ریزی های مناسب فرهنگی و متناسب با شرایط کنونی جامعه میسر می شود.
جمع بندی
خشونت هرچند که پدیده ای اجتماعی است اما در بروز آن علل و عوامل زیادی از جمله عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … نقش دارند. ناکامی ها و محرومیت ها و سرخوردگی های اجتماعی و اقتصادی، شرایط نامناسب زندگی همچون فقر، نابسامانی محیط خانواده و … زمینه را برای شکل گیری احساسات و رفتارهای خشونت آمیز در افراد جامعه فراهم می سازد؛ به طوری که کوچک ترین تحریکی همچون جرقه ای برای وقوع یک انفجار عمل کرده و بدین گونه رفتارها و حرکات خشونت آمیز در افراد شکل می گیرد.
ترویج ناخواسته و غیر مستقیم فرهنگ خشونت در رسانه های دیداری و شنیداری نیز عاملی مهم در تقویت این حرکات و رفتارها در جامعه است.از طرفی با کمرنگ شدن خود نظارتی و خودکنترلی اجتماعی افراد به واسطه از بین رفتن زشتی برخی هنجار شکنی ها و قانون گریزی ها در جامعه، خشونت طلبی و رفتارهای شرارت آمیز نه فقط از سوی گروه های تبهکار بلکه از سوی سایر گروه ها و قشرهای جامعه نیز به امری عادی تبدیل می شود و عرصه های عمومی، آسایش و امنیت اجتماعی را از جامعه سلب و موجب ترس و وحشت و تهدیدی برای سلامت روانی افراد جامعه می شود.
ایرنا