کمبود آب در جهان
70% کره زمین را آب پوشانده است. اما این آب با آنچه ما کم داریم، فرق میکند. تنها 3% از آب کره زمین برای نوشیدن، استحمام، مصارف کشاورزی و صنعتی مناسب است (همان چیزی که به آب شیرین معروف است) و از این میزان نیز، دوسوم آن در یخچالهای قطب شمال و جنوب خاک میخورد. از این آمار، مشخص میشود که فقط 1% از آب کره زمین برای ما براحتی قابل استفاده است و باقی آن را باید با صرف هزینههای بیشتر، آن هم در برخی مصارف خاص بکار ببریم.
طبق آمار سازمان ملل میزان مصرف جهانی از این یک درصد آب در طول 50 سال اخیر، سه برابر شده است. هم اکنون حدود 1 میلیارد نفر دسترسی به آب شرب سالم ندارند و بیش از 2.5 میلیارد نفرِ دیگر نیز دستکم یک ماه در سال با کمبود آن مواجه هستند. در کل حدود 2.5 میلیارد نفر به خاطر آب غیربهداشتی در معرض بیماریهایی چون وبا و تب هستند. از این مقدار، 2 میلیون نفر هر ساله به همین دلیل جان خود را از دست میدهند.
طبق آمار دیگری از سازمان توسعه و همکاری اقتصادی وابسته به سازمان ملل تا سال 2030 میلادی 47% از مردم جهان در مناطقی زندگی میکنند که با مشکل جدی کمآبی روبرو است. متأسفانه در تمام سالیان اخیر، این اعداد هرساله افزایش یافته است و اگر با همین فرمان پیش برویم، دیر یا زود به درهای سقوط میکنیم خشک و مرگبار. به گونهای که گزارش آژانس امنیت ملی آمریکا در مارس 2012 میلادی نشان میدهد تا سال 2030 میلادی میزان تقاضا برای آب شیرین 40% بیش از منابع فعلی است.
کمبود آب یا کمآبی یعنی وضعیتی در یک منطقه که در نتیجه آن، هر نفر به کمتر از 1000 متر مکعب آب برای مصرف سالانه خود دسترسی داشته باشد که اگر به کمتر از 500 متر مکعب برسد، بیآبی نامیده میشود. همین روزها در دهلی پایتخت هند از کشورهای به اصطلاح تازه توسعه یافته در گروه بیست، مشکلات سیستم آبرسانی مزید بر گرمای هوا شده و کمآبی بیسابقهای گریبان مردم را گرفته است. در این میان مافیا دست بکار شده، با 2000 تانکر به صورت غیرقانونی از لولهها آب برداشته و به قیمت گزاف به کسانی میرسانند که دسترسی به آب لولهکشی ندارند یا آبشان قطع شده است. این جدا از 900 تانکری است که مسئولان شهری برای آبرسانی به مردم میفرستند.
ظاهراً جمعیت فزاینده دهلی کار دستش داده است زیرا در 20 سال اخیر، از 9 میلیون به 17 میلیون رسیده است و بدتر از آن اینکه، 40% از ساکنان کنونی شهر از مهاجرانی هستند که به صورت پراکنده و بدون این که در جایی ثبت شود، همسایه دهلویها شدهاند. با این حال مسئولان شهری، ایالتها اطراف را متهم میکنند به اینکه نتوانستند در این سالها آب بیشتری به دهلی برسانند. باید دید نخست وزیر جدید هند که دفتر کارش حداکثر 10 کیلومتر با خانههای بیآب دهلی فاصله دارد، چه راهکاری برای حل این معضل دارد.
در آمریکا هم که بیش از نصف
مصرف آب به بخش خانگی برمیگردد، همه مناطق و ایالات آن در چندسال اخیر به
نوعی با
مشکل آب مواجه شده است. سازمان محیط زیست آمریکا روشهای مختلفی را به
مردم کشورش
پیشنهاد داده تا بتوانند بدون سختگیری بر خود از مصرف آب در خانهها و
واحدهای
تجاری بکاهند. در ایالات متحده در حال حاضر 7 ایالت (تگزاس، اوکلاهما،
آریزونا، کانزاس، نیومکزیکو، نوادا و کالیفرنیا) در شرایط بحران آبی قرار
دارند و با خشکسالی دست به گریبان هستند.
علل اصلی کمبود آب در جهان چیست؟
کمبود آب علل متعددی دارد، اما مهمترینِ آنها از این قرار است:
· افزایش جمعیت: شاید اولین کسی که نسبت به خطر افزایش جمعیت در نسبت با منابع اندک هشدار داد، توماس مالتوس در قرن 18 باشد. حتماً میدانید که در 50 سال اخیر، جمعیت جهان به بیش از دو برابر افزایش یافته است. یکی از علل عمده آن را باید در رشد بهداشت عمومی به ویژه کاهش مرگ نوزادان، کودکان و مادران جست. در واقع تولدها زیاد نشده، بلکه مرگ و میر کم شده است. با این حال همه تخممرغها را نمیتوان در سبد افزایش جمعیت گذاشت، زیرا مثلاً درآمریکا روند کاهش آب شیرین در یک قرن اخیر، دو برابر روند افزایش جمعیت بوده است.
· هدررفتن آب در بخش کشاورزی: کشاورزی حدود 70% از آب قابل شرب کره زمین را مصرف میکند. حدود سهپنجم از این میزان هدر میرود! علت این هدررفتن گاهی خیلی ساده است، مانند چکهکردن لولهها؛ و گاهی پیچیدهتر است مانند عدم تناسب گیاه با زمین. در واقع برخی گیاهان که نیازمند آب بیشتری برای رشد هستند، در زمینهای خشک مورد کشت قرار میگیرند و این به معنای نیاز به مصرف آبِ بیشتر است. همه در تلاشاند تا با ترویج روشهای نوین آبیاری و دستکاری ژنتیک در گیاهان برای افزایش ثمر آن، از میزان آبی که لازم است در کشاورزی استفاده شود بکاهند. با این حال جمعیت روزافزون جهانی نهنگی است که هر چه به آن بدهی باز هم دو قرت و نیمش باقی است. هند، چین، استرالیا، اسپانیا، آمریکا و ... که کشاورزیِ گستردهای دارند، تا چندی دیگر مجبور خواهند بود به هزار روش از آب مصرفی در کشاورزی بکاهند، کاری که البته کمابیش آغاز کردهاند.
· آلودهشدن آبهای قابل شرب: کشاورزی کنونی نه تنها بسیاری از منابع آبی را هدر میدهد، بلکه آفتکشها و کودهایی در آن مورد استفاده قرار میگیرد که در آبهای سطحی رها میشود و آن را آلوده میکند. صنایع گسترده در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نیز برای کاهش هزینه تولید خود از مدیریت پسماندشان دریغ میکنند و آن را بیملاحظه در رودخانهها، دریاچهها و دریاها خالی میکنند. انسانها علاوه بر اینکه با افزایش جمعیت موجب گسترش صنایع برای تأمین غذا، خانه و پوشاک خود شدهاند و افزایش مصرف آب را به صورت غیرمستقیم افزایش دادهاند، با فاضلاب تصفیهنشده خود نیز مستقیماً موجب آلودگی آبها میشوند. لازم به ذکر است آلودگی به آبهای زیرزمینی هم نفوذ میکند. بدتر از همه اینکه بسیاری از این آلودگیها به سرعت قابل شناسایی نیست و پس از اینکه چندسال بعد موجب بیماری افراد و گونههای جانوری شد، تازه خود را نشان میدهد.
· تغییرات آب و هوایی: عمده این تغییرات در یک کلمه خلاصه میشود: گرم شدن جو زمین یا آنچه آن طرفِ آبیها به آن اتمسفر میگویند. صنایع گسترده و گازهای گلخانهای به ویژه دیاکسید کربن، دمای میانگین کره زمین را افزایش دادهاند. در نتیجه اگر چه بارشها کمتر شده، به علت گرما (که فاصله مولکولهای آب را بیشتر میکند) یخچالها در دو قطب، ذوب شده و سطح آبهای آزاد در حال بالاآمدن است. پس بسیاری از شهرهای ساحلی باید سکنه خود را تخلیه کنند. تناقض دیگر این است که این تغییرات موجب خشکی در برخی قسمتهای کره زمین شده و راهافتادن طوفان و سیل در قسمتهای دیگر شده است.
عواقب وخیم کمآبی
سه پیامد اصلی برای کمآبی وجود دارد که هر روز در حال گسترش است:
· مرگ و بیماری انسانها: پیشتر در این مورد گفته شد، اما اضافه میکنیم طبق برآورد سازمان ملل، با روند فعلی تا سال 2025 حدود دو سوم جمعیت جهان با تهدید کمآبی و 1.8 میلیارد نفر با مصیبت بیآبی روبرو خواهند بود. جدا از این، کمآبی موجب کاهش محصول کشاورزی و فعالیت صنایع میشود که به صورت غیرمستقیم بر زندگی انسانها اثر منفی میگذارد.
· نابودی زیستبومها و کاهش تنوع زیستی: در 20 سال اخیر بیش از نصف تالابهای کره زمین خشک شده است تالابها برخلاف تصور اولیه، زمینهای بسیار بابرکتی هستند، یعنی اولاً محل تغذیه، رشد و زندگیِ بسیاری از پستانداران، پرندگان، ماهیها و بیمهرهگان هستند، ثانیاً منبع کشت برنج محسوب میشوند که برای تغذیه جمعیت جهان جایگاه کلیدی دارد، ثالثاً آب را تصفیه میکنند و رابعاً در جلوگیری از بروز طوفان و سیل، بسیار کارآمدند.
طی دهههای اخیر، روند کمآبی به حدی رسیده که بسیاری از رودخانهها تنها در چند ماه از سال جریان داشته و بسیاری از دریاچهها دائماً کوچکتر میشوند. دریاچه آرال در سه دهه اخیر وسعتی چون دریاچه میشیگان آمریکا را از دست داده است. هم کاهش آب آن، هم استفاده از آن در کشاورزی و هم آلودهشدنش موجب غلظت نمک در آن شده است. از بینرفتن دریاچههایی که این چنین بواسطه فعالیت انسانها تخریب میشوند، ناگهان سوپاپ اطمینان یک منطقه را از آن میگیرد، در نتیجه مرگ و میر انسانها و نابودی گونههای جانوری افزایش مییابد.
· وقوع جنگ آب میان کشورها: بیشتر ما ایرانیها از بزرگترهایمان که شغل اصلیشان کشاورزی بوده است، چیزهایی در مورد منازعه ده بالا و ده پایین بر سر سهم آب شنیدهایم، در مورد آن خواندهایم ویا متأسفانه آن را تجربه کردهایم. اکنون این مسأله را در عرض و طول دهکده جهانی تصور کنید که هر روز استراتژیستها از خطر وقوع «جنگ آب» خبر میدهند. حتی هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2012 میلادی اعلام کرد:«این تهدیدها واقعی است و دغدغههای جدی در حوزه امنیت ملی ایجاد میکند.»
متأسفانه طبق برآوردها کمبود آب در نقاطی جدیتر خواهد بود که هماکنون نیز دچار منازعات سیاسی هستند. به نظر میرسد هم اکنون یکی از علل عمده تصاحب بلندیهای جولان توسط رژیم صهیونیستی تأمین امنیت آب برای صهونیستها است. منازعه سنگال و موریتانی بر سر رود سنگال و مناقشات سوریه و عراق بر سر فرات در چند دهه اخیر نیز، از اولین نشانههای وقوع جنگ آب در آینده نزدیک است. جالب اینجاست که یکی از معروفترین جنگهای آب بر سر دجله و فرات رخ داده است. 2025 سال پیش از میلاد در همین منطقه (استان ذیقار کنونی در عراق) دو شهر سومری با نامهای اوما و لاگاش با فاصله حدود 30 کلیومتر از یکدیگر قرار داشتند که پس از منازعات متمادی، قراردادی بر سر استفاده از حقآبه این رودخانهها و کشاورزی بر زمینهای حاصلخیز اطراف آن بسته بودند. با تجاوز اوما از این قرارداد، لاگاش به آن شهر حمله کرد و پادشاه آن را شکست داد. در حکاکیهای سنگیِ آن منطقه، تصویر لاشخورهایی در حال پرواز نقش بسته که سر بریدهشده سربازان اوما را به دندان گرفتهاند. آیا دوباره چنین جنگهایی در انتظار مردم جهان است؟
همه این پیامها و تهدیدها موجب شده حتی شرکتهای خصوصی نیز دست بکار شوند تا بلکه خود را تبرئه کنند. طبق گزارش آژانس جهانیِ آب، از سال 2011 میلادی تا کنون بیش از 84 میلیارد دلار توسط این شرکتها در سراسر جهان برای حفظ و مدیریت آب مصرفی خود سرمایهگذاری کردهاند.
کمبود آب، چه سابقهای در ایران دارد؟
شاید وقتی کوروش پادشاه هخامنشی در مورد ایران دعا کرد که «خداوندا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی و دروغ محفوظ بدار» در ذهنش خاطره خشکسالیهایی که دیده یا از پدرانش شنیده بود، مرور میکرد. بنابراین کمبود آب در ایران چیز جدیدی نیست. با این حال ما به آخرین دوره خشکسالی، یعنی خشکسالی در چند دهه اخیر نظر داریم که البته از سال 1386 شدت بیشتری یافته است.
بیش از 50 سال پیش در 1971 میلادی اجلاسی بینالمللی در رامسر برگزار شد و طی آن نمایندگان دولتها کنوانسیونی را با نام «مردابها و اهمیت بینالمللی آن به ویژه پرندگان زیستگاه» به امضا رساندند. این قرارداد از آن پس به «کنوانسیون رامسر» معروف شد که هدف از آن حفظ مردابها به دلیل عملکردهای زیستمحیطی حیاتی آن است. این کنوانسیون با 5 سازمان بینالمللی به ویژه «سازمان حیات وحش جهان» (WWF) همکاری میکند که هدف عمده آنها مقابله با کمآبی و حفظ گونههای پرندگان است. تا کنون 2000 محل با جایگاه بینالمللی شناسایی شدهاند. این بدان معنا است که از دسترفتن تالاب در یک کشور، در واقع همه کشورهای جهان را در هر جای کره زمین متأثر میسازد. کنوانسیون رامسر دولتهای عضو را متعهد میسازد نسبت به این وظیفه بینالمللی یعنی حفظ تالابهای خود و گونههای جانوری آن از نابودی و آلودگی، همه تلاش خود را بکار گیرند.
زیستبوم منطقه را نیز باید یکی از ریشههای کمآبی ایران دانست. چند دهه است که خاورمیانه بیش از سایر نقاط جهان با مشکل کمآبی دست و پنجه نرم میکند. طبق برآورد سازمان ملل تا سال 2025 میلادی 30 کشور با مشکل جدی کمآبی روبرو خواهند بود که 18 مورد آن در همین حوالی است، مثل مصر، اسرائیل، سومالی و یمن. ایران نیز مانند سوریه، اردن و عراق جداً با معضل بیابانزایی روبرو است. اردن در سالیان اخیر به شدت با کمبود آبهای زیرزمینی مواجه شد و در نتیجه 30% به هزینه آب مصرفی افزود. عربستان نیز بر اثر کمبود آبهای زیرزمینی، بالاخره تصمیم گرفت قید خودکفایی را زده، سطح زیر کشت خود را تا سال 2016 میلادی کاهش داده و بجای آن 15 میلیون تن گندم، برنج و ذرت وارد کند.
طبق گزارش بانک جهانی، ایران از میان 192 کشور جهان در جایگاه 62 از لحاظ منابع آبی قرار دارد (129 میلیارد متر مکعب) اما با توجه به جمعیت بالای کشور ما، سرانه منابع آب در کشور ما از 122 کشور دنیا کمتر است. میانگین سرانه منابع آب در جهان 3.6 برابر ایران است.
عیسی کلانتری از وزرای سابق کشاورزی با تأکید بر وضعیت وخیم ایران در حوزه آب، میگوید «اگر تخریب سریع و شگفتآور منابع آب زیرزمینی با روند کنونی ادامه یابد، ایران با تاریخ هفتهزارسالهاش تا 20 سال دیگر غیرقابل سکونت خواهد بود.» وی افزوده است این کمآبی تهدید بزرگتری از بحران هستهای، اسرائیل یا آمریکا برای ایران است.
مهمترین عوامل کمبود آب در ایران کنونی چیست؟
اولین مرحله برای شناخت این پدیده شوم، بررسی مهمترین عوامل آن است:
· جغرافیای خشک و وابسته به بارش: گفتیم که زیستبوم خاورمیانه که ما در آن قرار داریم، یکی از ریشههای اصلی خشکسالی است اما در اینجا به یک مشکل خاص یعنی وابستگی ایران به بارشی که دائماً از آن کاسته میشود، برمیخوریم. 85% از وسعت کشور در منطقه فراخشک، خشک و نیمهخشک قرار دارد. به بیان دیگر ایران شامل یک فلات مرکزی خشک است که از نظر تغذیه آبی، کاملاً وابسته به دو رشتهکوه البزر و زاگرس است (دو استثنا در این مورد، جلگه مازندران و خوزستان است). رودخانهها عموماً از این دو رشتهکوه سرچشمه میگیرند و ذخایر آبی نیز در فصول گرم، همان برف و یخی است که در ارتفاعات این دو از زمستان سال گذشته باقی مانده است.
حالا تصور کنید نه تنها میزان بارش در ایران یکسوم میانگین جهانی است، بلکه در سالهای اخیر دائماً از کاهش میزان بارش خبرهایی بگوش میرسد و ارقام مختلفی اعلام میشود. همین دو ماه پیش توکلی نماینده مجلس در شورای عالی آب اعلام کرد در چند سال گذشته 20 تا 25% از بارشها کاسته شده است. البته هر شهر و شهرستانی وضعیت خاص خود را دارد. مثلاً فرماندار بانه ابتدای امسال از کاهش 18 درصدی بارش در این منطقه خبر داد که در نتیجه آن، حجم آب سد سبدلوی بانه از 3 میلیون و 200 هزار متر مکعب در سال 1391، به یک میلیون و 200 هزار کاهش یافته است. این مسأله بسیاری از کشاورزان منطقه را با مشکل مواجه ساخته است.
· هدررفتن آب در کشاورزی: آبیاری غرقابی در ایران و کشت نامناسب یکی از معضلات ما و بسیاری از کشورهای خاورمیانه است. 85% از آب مصرفی خاورمیانه در بخش کشاورزی مصرف میشود که این عدد در ایران به 90% میرسد. این در حالی است که کشاورزی تنها 15% از تولید ایران را شامل میشود. درست است که یکی از علل مصرف بالای آب در کشاورزی این منطقه، آب و هوای خشک آن است، اما میتوان با روشهای نوین از این میزان مصرف کاست، بدون اینکه که دچار کاهش محصولات کشاورزی شویم.
متأسفانه کشاورزان زحمتکش ما در بسیاری از بخشهای کشور، هنوز اطلاع کاملی از آبیاری جدید نداشته یا سرمایه و یا تمایل لازم را برای بهرهگیری از آن ندارند. با وجود شعارهای دولت یازدهم مبنی بر اصلاح کشاورزی و حل مشکل کمآبی، تحریم نفتی و کمبود بودجه مجال چندانی برای مسؤولان باقی نگذاشته است. "فایننشال تایمز" در مقاله خود پیرامون کمآبی در ایران، اصلاح نظام کشاورزی ایران را در یک دهه آتی نیازمند سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری دانسته است.
· استفاده غیراصولی از آبهای زیرزمینی: یکی از مهمترین ذخیرههای آبی ایران، آبهای زیرزمینی هستند که از دیرباز به وسیله قنات در فلات مرکزی حفظ شده و جریان مییافت. متأسفانه بر اثر کاهش بارش، بسیاری از کشاورزان و واحدهای صنعتی مجبور به حفر چاههای غیرمجاز و آبکشی بیش از حد از آن شدهاند که شاید یکی دو سال مشکل آنها را حل کند، اما به مرور بر مشکلات آنها میافزاید. زیرا آبهای زیرزمینی، آبهای سطحی و بارش در یک چرخه قرار دارند و استفاده غیراصولی از هر کدام، بلافاصله اثر منفی بر دو مورد دیگر دارد. چهار دهه پیش تنها 50 هزار حلقه چاه در ایران وجود داشت که سالانه حدود 9 میلیارد متر مکعب از آنها برداشت میشد، اما اکنون بیش از 650 هزار حلقه ایجاد شده که سالانه بیش از 60 میلیارد متر مکعب از آنها برداشت میشود!
فایننشال تایمز ضمن نقل قول از کاوه مدنی استاد ایرانی در دانشگاه دولتی لندن مینویسد ایران از 2000 سال پیش صنعت قنات را به دنیا معرفی کرده، اما متأسفانه بر اثر افزایش جمعیت، رشد مراکز صنعتی در فلات مرکزی، پمپاژ آب از آبهای زیرزمینی به صورت غیرقانونی و غیراصولی و نهایتاً تغییرات کلی در آب و هوا، 36 هزار رشته قنات در ایران خشکیده و مقنیها نیز با افراد جوان جایگزین نشدهاند. برای مثال در 50 سال اخیر 40 قنات در جنوب تهران متروک شده و به جای آن 1400 پمپ مشغول آبرسانی به سبزیکاران و جمعیتِ رو به رشد است. البته نگهداری قناتها نیز کمخرج نیست. تنها لایروبی قنات 7 کیلومتری کریمآباد در جنوب تهران، سالانه 50 میلیون هزینه دارد.
نماینده مجلس در شورالی عالی آب در این مورد میگوید:«اثر منفی برداشتهای بی رویه آب روی آبدهی چاهها و ممنوعه شدن دشتها بسیار فزاینده بوده است تا جایی که متوسط آبدهی چاهها تقریبا به یک سوم رسیده است... کاهش ذخایر آب زیرزمینی و افت سطح آب باعث کاهش زهکشی رودخانهها و تخلیه چشمهها و زهآبهای دشتها به رودخانهها شده است و به همین خاطر در جریان سطحی در رودخانهها با وجود بارندگی حدود نرمال در برخی از حوضههای آبریز با کاهش شدید مواجه هستیم و یکی از دلایل خشک شدن تالابها و دریاچههای کشور همین امر است.»
· افزایش بیرویه جمعیت و مصرف آب در واحدهای مسکونی: ابتدای سال جاری، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا اعلام کرد مصرف آب در تهران، اراک، اصفهان، اراک، شیراز، قزوین، قم، کرج، کرمان، مشهد، همدان و یزد بیش از مخازن آب در این شهرها است. این در حالی است که 517 شهر دیگر نیز مصرفی برابر با مخازن خود دارند و اگر همین روند ادامه پیدا کند، آنها هم با همین مشکل مواجه خواهند شد. لازم به ذکر است 5 میلیون مشترک روستایی و 14 میلیون مشترک شهری در ایران وجود دارد. این جدا از واحدهای تجاری، صنعتی و کشاورزی است.
افزایش جمعیت موجب شده بسیاری از رودخانهها با کمبود آب و حتی خشکی فصلی مواجه شوند. در این مورد میتوان انتقال آب زایندهرود برای مصرف شهرهای اطراف و در نتیجه خشکشدن آن در سال 1379 اشاره کرد. اخیراً نیز مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور از خشکشدن سد لار و لتیان خبر داد که آب شرق تهران را تأمین میکنند. لازم به ذکر است است هماکنون آب 3057 مشترک پرمصرف در تهران به مدت 7 ساعت در طول روز قطع میشود.
· لولهکشی غیراستاندارد در مناطق شهری: همین الآن که گزارش حاضر را میخوانید، طبق آمار رسمی، 30% از آب تصفیهشده به دلیل فرسودگی لولهها هدر میرود. جدا از این، آب لولهکشی در شهرهای ما تنها به صورت تصفیهشده ارائه میشود و مردم مجبورند برای آبیاری باغچه و شستن حیاط و خودرو خود نیز از همان آب شیرین استفاده کنند. در این مورد تنها وزارت نیرو و شرکت آبفا باید برای رفع این معضل اقدام کنند. زاهدان، کاشان و بجستان از شهرهایی هستند که توزیع دوگانه آب را تجربه کردهاند و میتوان از این تجربه برای انتخاب بهترین راه، سود جست.
· تغییرات آب و هوایی در کره زمین که پیشتر توضیح داده شد، اما به نظر میرسد با توجه به مواردی که گفته شد، نمیتوان همه تقصیر را گردن کره زمین انداخت!
نتایج کمبود آب در ایران چیست؟
· عدم دسترسی مردم به آب: بسیاری از مردم به آب شرب سالم دسترسی ندارند یا باید از تانکرها آب دریافت کنند. رئیس شورای شهر چالوس ادعا میکند 80% از مردم شهر هچیرود به دلیل کاهش شدید آب در چاهها و قطع آب لولهکشی با بحران روبرو بوده و تانکرها به آنان آب میرسانند. این مسأله به بروز نارضایتیهایی منجر شده است. فرشاد جعفری رئیس شورای شهر کلاردشت نیز از کمبود آب آشامیدنی در تابستان به دلیل فرسودگی لولهها و حضور گردشگران خبر داد و افزود 8 روستا از 19 روستای این منطقه از طریق تانکر، آب دریافت میکنند. مدیر عامل آب و فاضلاب شهرستان رامسر نیز از قطعی آب در شبها برای مناطق جواهرده، اربه کله، لرسانور و هفت شهیدان خبر داد. مدیرعامل آب استان مازندران علت اصلی این مشکلات را کاهش 30 درصدی بارش و آبدهی رودخانهها دانست. حمیدرضا جانباز مشاور وزیر نیرو اخیراً اعلام کرده است به بیش از 7 هزار روستا در کشور با تانکر آبرسانی میشود که برخی از آنها 14 سال است با کمآبی دست و پنجه نرم میکنند.
· تخریب محیط زیست: دریاچه ارومیه و تالابهای مهمی چون هامون و گاوخونی خشک شدهاند یا در معرض نابودی قرار دارند. برای مثال فایننشال تایمز در مورد دریاچه ارومیه هشدار داده است که با کاهش سریع ارتفاع آب دریاچه از 1996 تا کنون، میزان ذخایر آن از 31 میلیارد متر مکعب به 1.5 میلیارد رسیده است. 80 هزار پمپ آب زیرزمینی و 37 بند در اطراف دریاچه که عمدتاً برای مصارف کشاورزی است، موجب شده آب ورودی به دریاچه بسیار کاهش یابد. دولت یازدهم از آغاز بکار خود کمیته ویژهای را برای حل بحران دریاچه ارومیه تشکیل داده است. تالاب هامون نیز در سیستان و بلوچستان که زمانی با دو سه رودخانه پرآب اطرافش، گرمی و خشکی هوای سیستان و بلوچستان را تعدیل میکرد، سالها است خشک شده و منبع پراکندگی گردوغبار در منطقه شده است. دولت ایران، بازسازی سد کجکی در افغانستان را علت اصلی کمآبی رود هیرمند و خشکی تالاب هامون میداند، اما ضیایی معاون آب در وزارت آب و انرژی افغانستان بیان داشته که حقآبه ایران کم نشده و علت اصلی روند خشکی رودخانه، کانالها و چاههایی است که در امتداد هیرمند و شهرهای اطراف آن در ایران حفر شده است. به نظر میرسد باز هم پای سوءمدیریت در میان است نه تحریمهای بینالمللی!
· کاهش آبهای سطحی: بسیاری از رودخانههای مهم تنها در فصول خاصی از سال جریان دارند و یا به کلی خشک شدهاند. در این مورد میتوان علاوه بر زایندهرود، از رودخانه قرهسو در استان اردبیل نام برد که با وجود 285 کلیومتر طول از رشتهکوه تالش تا روخانه مرزی ارس، دستبهگریبانِ خشکسالی است و به حالت نیمهخشک درآمده است. رودخانه قزلاوزن و تالوار نیز در شهرستان بیجار در معرض خشکی کامل قرار گرفته است. عفیفی مدیر جهاد کشاورزی شهرستان با بیان این معضل، علت اصلی آن را برداشت غیرقانونی آب توسط کشاورزان و باغداران و مدیریت نامطلوب بر منابع آبی دانست.
· مرگ گونههای جانوری: بسیاری از گونههای جانوری یا از بین رفتهاند یا دستکم از ایران رخت بربستهاند، مانند آهو و میشمرغ در استان کردستان که متأسفانه علاوه بر خشکسالی و بیابانزایی، صید بیرویه نیز بلای جانشان شده است. بر اثر خشکی زایندهرود و در نتیجه آن، خشکشدن تالاب گاوخونی که اکنون تنها زهآب برخی زمینهای کشاورزی اطراف را دریافت میکند، دیگر پرندگان مهاجری که از روسیه و قفقاز به جنوب کشور میرفتند، در این تالاب اقامت نمیکنند. به عنوان مثالی دیگر باید از ماهیهای رودخانه قرهسو در مشکینشهر نام برد که بر اثر خشکی رودخانه ناشی از خشکسالی و بهرهبرداریِ بیش از حد برای مصارف کشاورزی، در چند ماه اخیر تلف شدند. مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل، این ماهیان را شامل ماهی سیاه، سسماهی، ماهی برکهای، شاهکولی و کپور ماهی دانست.
· بیابانزایی و گردوغبار: خشکشدن زمین، جنگلزدایی و بیابانزایی علاوه بر تخریب زمین، موجب گسترش گردوغبار در فضای کشور شده است. لازم به ذکر است یکی از علل دیگر بیابانزایی، کشت بیش از حد در یک زمین توسط کشاورزان و چرای بیش از حد دام در آن است. تنها در اصفهان، دهها هزار هکتار از زمینهای کشاورزی خشک شده و حدود 500 میلیون اصله درخت در چند سال اخیر از بین رفته است. به گفته مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان اصفهان، خشکشدن تالاب گاوخونی وضعیتی را ایجاد کرده که با وزش هر باد، گرد و غبار در مناطق اطراف آن حتی شهر اصفهان پراکنده میشود، جدا از اینکه شوربودن این گردوغبار و نشستن آن بر زمینهای کشاورزی اطراف، بر باردهی زمینهای کشاورزی نیز اثر منفی گذاشته است.
· کاهش محصولات: بر اثر خشکشدن چاهها، 10% از تولید غلات طی سال 1386 تا 1391 شمسی کاسته شد. هماکنون نیز یکچهارم زمینهای زیرِکشت با استفاده غیراصولی و بیشازحد از آبهای زیرزمینی سر پاست که عواقب ناگوار خود را در سالهای بعد نشان خواهد داد.
· بیکاری و معضلات اجتماعی: بسیاری از کشاروزان بر اثر کمآبی مجبورند به کشت دیم دست بزنند یا کشاورزی خود را تعطیل کنند. برای مثال با خشکشدن زایندهرود، کشاورزان اصفهان (حدود 2 میلیون نفر) به ویژه در شرق این استان با معضل جدی مواجه شدهاند و بسیاری از آنها به علت بیکاری مجبور شدهاند کشاورزی را رها کرده و عجالتاً به کارهای دیگری بپردازند.
تمدنهایی که کمبود آب را جدی نگرفتند و ...
بیآبی چیز جدیدی نیست. تمدنهایی بودهاند که صدها سال عمر کردهاند و آثار فاخری از خود برجای گذاشتهاند که هنوز دانشمندان را در حیرت خود نگه داشته است. اما بر اثر تغییرات آب و هوا و کمبود آب، رخت از تاریخ بربستهاند و صفحات آن را به تمدنهای بعدی سپردهاند.
شاید عجیبترین مورد، تمدن دره سند باشد. هنوز این سرزمین که از هند تا ایران کشیده میشده است، پر از جلگههای معروف و سرسبز است و گاهی از وفور باران در سیل فرومیغلتد. اما تمدن دره سند 3000 سال پیش نابود شد. دانشمندان علت اصلی آن را تغییر الگوی باران و کاهش محصول میدانند. طبیعی است جمعیت 5 میلیونی آن که در دوره خود عدد بسیار بزرگی بوده و دستکم 10% جمعیت جهان محسوب میشده، نیازمند آب و غذای فراوانی بوده است. هماکنون نیز یکی از مشکلات اصلی در کمآبی، جمعیت زیاد کره زمین است.
یکی دیگر از تمدنهایی که تغییرات آب و هوایی را دستکم گرفته و مانند بشر امروزی، با وجود اینهمه تهدید طبیعی به کشتار یکدیگر افتادند، تمدن معروف مایا در آمریکایی مرکزی است. شهرها، خیابانها، بناهای تاریخی با مهندسی پیشرفته، زمینهای وسیعِ زیر کشت، کاربرد وسیع ریاضی و نگارش و تقویم و ... هر کسی را به تحسین وامیدارد. شهرهای تمدن مایا در حدود 900 میلادی از سکنه خالی شد و اکنون تنها زبان مایایی و برخی سنن آن به جا مانده است.
آب واقعاً مایه حیات است و ارزش آن را زمانی حس میکنیم که آن را از دست میدهیم. علت آن این است که هیچ چیز جای آب را نمیگیرد. کاش به صورت طبیعی دچار فقدان آن میشدیم. مشکل اینجا است که خدا همیشه نعمت میدهد و این ما هستیم که از آن بد استفاده میکنیم.
به هر حال چالشی که ما با آن روبرو هستیم، یافتن راههای حفظ، مدیریت و توزیع مناسب منابع آب شیرین است. متأسفانه ایران در بین 133 کشور جهان در رتبهبندی مدیریت منابع آب، بر پله 132 ایستاده است. واشنگتنپست سه نشانه مدیریت ناکارآمد بر منابع آبی را فناوری نامناسب در حوزه کشاورزی، یارانههای سنگین دولت بر حوزه آب و فقدان برنامه ریزی بلند مدت میداند.
به نظر میرسد باید برای کاهش مصرف آب از روشهای متنوعی بهره گرفت و الا به زودی با مشکلات لاعلاجی روبرو خواهیم بود:
· آگاهیبخشی: اولین قدم آن است که همه بدانند مشکل آب دامن آنها را نیز خواهد گرفت. «همه» شامل مردم، نخبگان و مسئولان دولتی میشود.
· همکاری جهانی: مشکل کمآبی یکی از مشکلات بینالمللی است یعنی هم علل آن و هم پیامدهایش از مرزها میگذرد بنابر این جز از طرق بینالمللی قابل حل نیست.
· پیشگیری از گسترش کمآبی با وضع مقررات سخت، ابتکارات علمی و تلاش سازمانهای مردمنهاد (سمن): درخواست رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در شهریور سال جاری برای تشکیل اتاقهای فکر میان نمایندگان دولت و تشکلهای مردمنهاد و همچنین تأکید وی بر لزوم تلاش برای بکارگیری ایدههای دانشگاهی برای حل مشکل کمآبی، طلیعه اقدامات مثبت در این زمینه است. خانم ابتکار همچنین به دستور دولت به صنایع بزرگ برای نصب تجهیزات مناسب خبر داد و هشدار داد در صورت عدم تعامل مثبت آنها تا آخر سال جاری، تذکر دریافت کرده و حتی شاید برخی از آنها تعطیل شوند. باید دید آیا این ضربالاجل دولت نیز مانند ضربالاجل نیروی انتظامی به خودروسازان برای ارتقای استانداردهای خود دائماً تمدید خواهد شد یا نه! اگر در کشور ما سمنها از قدرت عمل بیشتری برخوردار شوند، میتوانند با درخواست تحریم کالاهای شرکتی که از روشهای ضدمحیطزیستی در تولید محصول خود بهره میگیرد، آن شرکت را مجبور به تغییر روش خود میکردند.
· وجود یک نظام جامع و اولویتگذاری بر اصلاح بخش کشاورزی: فشار زیاد بر شهروندان برای صرفهجویی در مصرف آب، در کشوری چون ایالات متحده صحیح است که حدود نیمی از مصرف آب به واحدهای مسکونی برمیگردد. اما در ایران 90% آب توسط بخش کشاورزی مصرف میشود و حتی اگر همه مردم در خانههای خود و حتی واحدهای تجاری و صنعتی صرفهجویی کنند، مشکلی حل نمیشود. پس دولت و صداوسیما به جای اینگونه اقدامات و تبلیغات یا انداختن تقصیر به گردن کشورهای همسایه یا کره زمین، بهتر است هر چه زودتر راه چارهای برای اصلاح نظام کشاورزی در ایران ابداع کنند. به نظر میرسد علاوه بر روشهای نوین آبیاری، محدودسازی کشاورزی در ایران به چند محصول راهبردی و انتقال عمده شاغلان این حوزه به حوزههای جدید مانند توریسم و علم و فناوری سه راهکار منطقی و غیرقابل اجتناب برای کشور خشکی مانند ایران است. در واقع ما نیازمند همفکری و همکاری همه در حوزههای مختلف هستیم که تشکیل شورای عالی آب، میتواند طلیعه آن باشد.
· حرکت به سمت افزایش منابع آبی با سرمایهگذاری در این زمینه: اگر تنها به فکر افزایش منابع آبی باشیم، مثلاً پروژه انتقال آب خلیج فارس را به داخل فلات ایران پیگیری کنیم، علاوه بر اینکه هزینههای سنگینی به صورت سالیانه برای این پروژه و شیرینسازی آب از جیب مردم و دولت خواهد رفت، این کار بدان معنا است که از تغییر خود عاجزیم و تنها میخواهیم همه چیز را با خود هماهنگ کنیم. با این حال اگر مواردی که پیشتر گفته شد مانند پیشگیری از افزایش مصرف به ویژه در بخش کشاورزی نتیجه نداد، میتوانیم در برخی نواحی ساحلی از شیرینسازی آب استفاده کنیم، یا از برخی کشورهای دیگر آب وارد کنیم. ضمن اینکه میتوان با سیاستهای مختلف در بلندمدت به افزایش آبهای زیرزمینی و سطحی یاری رساند.
اگر دست روی دست گذاشته و منتظر بقیه باشیم، شاید زودتر از بقیه تلف شویم. فکر سفر به کشورهای دیگر یا اتهامزنی به این و آن را از سر بیرون کنیم و به خود، کشور و آیندهمان بیاندیشیم. ظاهراً مجبوریم پیش از اینکه همه گزینههایمان را از دست بدهیم، عجالتاً یک یا دو گزینه را فدا کنیم.