مذاکرات 29 ماه اوت [7 شهریور ماه] بین سرگئی لاوروف و محمدجواد ظریف وزیران امور خارجه فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران را میتوان بهحق بهعنوان «میزان کردن ساعت» تعبیر کرد. نتایج این ملاقات باعث پیشبینی با اطمینان این واقعیت میشود که فصل سیاسیای که در ماه سپتامبر آغاز میشود، مملو از حوادث نهچندان خوشایند برای غرب خواهد بود.
آمریکا با تحریم جدید اشتباه سیاسی فاحشی مرتکب شد
بدیهی است که واشنگتن اعصابش خورد و اشتباه سیاسی فاحشی مرتکب شده است. زمانی که محمدجواد ظریف تازه برای پرواز به مسکو آماده میشد، خبری واصل شد که روز جمعه 29 اوت یعنی در روز آغاز مذاکرات وزیر خارجه ایران با سرگئی لاوروف تحریمهای جدید ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی اعلام خواهد شد. مطبوعات غرب با عنایت به اینکه این تحریمها علیه 25 شرکت، سازمان و شخص حقیقی ایرانی اعمال میشود، با شتاب این اقدام را «محدود و فاقد اهمیت جدی» قلمداد کردند در حالی که کاخ سفید طی بیانیه نسبتاً ناشیانه و مغایر با منطق عادی انسانی اظهار داشت: «این اقدامات با تمایل به تسهیل تحریمهای جاری در حق ایران بهعوض متوقف شدن برنامه هستهای ایران مغایرت ندارد».
فقط خانم «ساکی» میداند چطور میتوان با اعمال تحریمهای جدید تحریمهای جاری را «تسهیل» کرد، ولی واشنگتن با این اقدام خود به کوششهای آن نیروها در تهران لطمه زد که از ریاست سیاسی جمهوری اسلامی ایران درخواست میکردند در بهبود روابط با غرب تمرکز کرده و از سرعت توسعه روابط با مسکو بکاهند. در حالی که ابتدا قرار بود مسایل خزر بهعنوان موضوع اساسی مورد بحث و تبادل نظر بین لاوروف و ظریف مطرح شود، بعد از اعلام خبر تحریمها دستور روز مذاکرات توسعه قابل توجهی یافته و در برگیرنده طراحی موضع گیری مشترک در رایزنیهای قریب الوقوع درباره برنامه هستهای، مسایل توسعه روابط اقتصادی دوجانبه و اوضاع خاورمیانه در دو نقطه داغ افغانستان و خاورمیانه گردید.
مشکل بتوان میزان بیشتر حسننیت را تصور کرد تا آمادگی تهران برای رفع همه مسایل مورد بحث در رابطه با اتهامات تصنعی غربی مبنی بر تلاشهای ایران برای به دست آوردن سلاحهای هستهای. ایران اوایل سال جاری طی گام بیسابقهای کاهش برنامه غنیسازی اورانیوم را شروع و به این منظور بخشی از سانتریفیوژهای واحد نطنز را تعطیل کرد. در این رابطه علیاکبر صالحی وزیر سابق امور خارجه و رئیس فعلی برنامه هستهای ایران اظهار داشت: «تعلیق داوطلبانه غنیسازی اورانیوم 20درصدی گام بزرگی است که ما برمیداریم». آژانس بین المللی انرژی اتمی هم که غرب دوست دارد در زمینه مسایل اتم ایرانی به دیدگاه آن استناد کند، وقوع این اقدام ایران را مورد تأکید قرار داد.
ولی واشنگتن و بروکسل این اقدام بزرگ ایران در جهت تحکیم اعتماد و سایر اقدامات به همین اندازه مهم تهران را نادیده گرفتند. درست است که آنها درباره «پیشرفت در روند مذاکرات» حرفهای فراوانی بر زبان آوردند و تأکید نمودند که این روند در دوقدمی پایان قرار دارد، ولی در ورای این سیلاب حرفها یک نوع خلأ وجود داشت که پشتوانهای از گامهای واقعی بهسوی تهران نداشت. در حقیقت امر، تحریمها تا کنون مرتفع نشده و همانطور که جدیداً معلوم شد، هر موقعی میتواند شدت یابد. غرب حسننیت تهران را فقط بهعنوان ضعف تلقی کرده و پاسخ هر نشانه حسننیت طرف ایرانی را با خواستهای «غیرموجه» (بهقول سرگئی لاوروف بهتاریخ 29 اوت) میداد: ابتدا مسئله «اقدامات مکمل نظارت بر برنامه هستهای ایران» که به موضوع مذاکرات ربطی نداشت، مطرح شد؛ بعد از آن در غرب صداهایی شنیده شد که عاری از لطف نیست که اتم ایرانی با مسأله «حقوق بشر» در جمهوری اسلامی و سرنوشت «برخی زندانیان سیاسی» مرتبط شود.
جنجال درباره برنامه هستهای ایران ابزار فشار غرب به تهران است
تا کنون بارها روی صفحات «ایران رو» اشاره شده است که سروصدا در حول و حوش «برنامه هستهای» به واقعیت هیچ ربطی ندارد بلکه تنها یکی از وسایل فشار از سوی غرب میباشد. اکنون این دیدگاه بهطور قانع کننده ثابت شده است و لذا حتی به ذهن «ایرانهراسان» لجوج باید این فکر واضح خطور کند که علل حقیقی برخورد خصمانه واشنگتن و متحدانش با ایران به برنامه هستهای ایران ربطی ندارد. در این رابطه پیشنهاد سرگئی لاوروف در مذاکرات وی با محمدجواد ظریف مبنی بر قطع استفاده از مذاکرات بهعنوان وسیله شانتاژ، پایان دادن به کشمکش پیرامون تحریمهای یکجانبه و بالاخره احترام گزاردن به حقوق بین الملل، از اهمیت باز هم بیشتری برخوردار میشود. وزیر خارجه روسیه در جریان مصاحبه مطبوعاتی پایانی، اولاً، خاطرنشان کرد: «روسیه بهطور پیگیرانه از آن نوع حل مسأله طرفداری میکند که بر احترام به حق ایران برای فعالیت هستهای صلحآمیز استوار باشد»؛ ثانیاً، وی صریحاً پیشنهاد نمود که مسأله فعالیت هستهای از عرصه بحثهای مغرضانه سیاسی به حالت مناسبتر فنی منتقل شود زیرا جنبه فنی قضیه بهوسیله پیماننامه عدم اشاعه سلاحهای هستهای و آژانس بین المللی انرژی اتمی که برای نظارت بر اجرای این پیماننامه تشکیل شده است، تنظیم میگردد. بهگفته سرگئی لاوروف، این امر «حق (ایران) برای غنیسازی اورانیوم و از جمله گذاشتن تمام فعالیت صلحآمیز زیر نظر آژانس و برطرف کردن همه مسایل باقیمانده در جریان مذاکرات ایران با آژانس را پیشبینی میکند». اصل ظهور این پیشنهاد روسیه، برای غرب دوش آب سرد شده است زیرا غرب اعتقاد داشت که ساخت و پاختهای سیاسی آن در مذاکرات گروه 1+5 با تهران میتواند بیپایان باشد.
خواهر بزرگتر ساکی
امروز که این تفسیر هیأت تحریریه منتشر میشود، در بروکسل ملاقات ظریف با خانم اشتون کمیسر عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار میشود. خاتم اشتون ــ یا بارونس اپهولاند ــ در تنگنا قرار دارد که این کار دوستان او در واشنگتن است که به خود زحمت ندادند «ستاره دیپلماسی اروپایی» را بهموقع از تحریمهای جدید ضدایرانی مطلع سازند. اشتون که همینطور متخصص حرفهای نیست و تا یک ماه پیش با تمام توان جذابیت کج خود حسننیت غرب و آمادگی آن برای پایان دادن به مذاکرات جهت تأمین خرسندی متقابل طرفین را به ظریف تلقین میکرد، در این شرایط ناگهانی خود را باخته و در ملاقات با وزیر خارجه ایران تصمیم گرفت نهایت معصومیت و ساده اندیشی را از خود نشان داده و وانمود کند که هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده است. اشتون در جریان کنفرانس خبری در پی جلسه غیررسمی وزیران امور خارجه کشورهای اتحادیه اروپا در میلان اطلاع داد: «روز دوشنبه در چارچوب نه ازسرگیری بلکه ادامه روند مذاکرات با ظریف وزیر خارجه ایران در بروکسل ملاقات میکنم. ما تأکید خواهیم کرد که از این امکان استفاده کرده میتوانیم به تبادل خبرها درباره فرآیندهای جاری در نیویورک بپردازیم». میگویند که دیپلمات زبان دارد تا اندیشههای خود را پنهان کند. بارونس اشتون به بهترین وجه از عهده این کار برمیآید و هرگز شکست نمیخورد زیرا او هیچ اندیشهای ندارد و هرگز نداشته است و مجبور است به ادای حرفهای بیمعنی بسنده کند.
ظریف بهعنوان دیپلمات از «مذاکره کننده برجسته اروپایی» دهها برابر قویتر است که در این شرایط میتوان با خانم اشتون همدردی کرد ولی ما با او همدردی نمیکنیم زیرا بعضی مسایل جدیتر و برای مسکو و تهران اهمیت بیشتری دارند که یکی از آنها در مذاکرات انجام شده بین سرگئی لاوروف و همتای ایرانی وی مطرح شد. جای تعجب است که مفسران متعدد به این سؤال توجه نکردند که متأسفانه همین امر به یک نوع سنت جاافتاده در بازتاب موضوع ایران تبدیل شده است. رقص و پایکوبی پیرامون برنامه هستهای ایران چشمگیرتر است و توجه بیشتری به خود جلب میکند. ولی کار مشترک پشتپرده تیم رئیس جمهور روسیه و مقامات ایران در زمینه تأمین امنیت منطقهای زیر سایه باقی مانده است. بدیهی است که طرفین در مذاکرات گذشته نمیتوانستند از کنار مسأله «مناطق مناقشهزده» رد شوند که بهخلاف مسأله تصنعی «اتم ایرانی»، برای امنیت ملی دو کشورمان و امنیت مناطق کامل خطر حقیقی ایجاد میکنند. طرفین در جریان ملاقات خود اوضاع سوریه، نتایج تجاوز اسراییل به غزه و اوضاع افغانستان را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند که ارزیابیهای آنها از این مناقشه بهاستثنای یکی دو نکته کماهمیت، یکی بوده است.
ولی اصل کار این است که توافقات مقدماتی درباره آغاز تشکیل ائتلاف بین المللی در جهت مبارزه با تروریسم بهعنوان طرح جایگزین طرحهای غربی در این زمینه حاصل شده است، همانطور که سرگئی لاوروف خاطرنشان کرد: «روسیه و ایران بهطور پیگیرانه و بدون هیچگونه استانداردهای دوگانه طرفدار فعالتر کردن و ارتقای سطح کارآیی در مبارزه با تروریسم بین المللی هستند که مدتهاست که به خطری برای همه کشورهای منطقه و بهطور کلی برای امنیت و ثبات بین المللی تبدیل شده است. ما برای همکاری با همه طرفداران این دیدگاه آماده هستیم که نمیخواهند از مبارزه با تروریسم برای پیشبرد اهداف مغرضانه خود استفاده کنند و تروریستها را به خوب و بد، به خودی و بیگانه تقسیم بندی نمیکنند».
این گام که برداشته شد، فوقالعاده بهموقع است زیرا همانطور که حوادث عراق و سوریه نشان داد، استانداردهای دوگانه غرب و استفاده از تروریسم بین المللی برای پیشبرد منافع ژئوپولیتیک خود (و نیز تأمین مالی افراطیون توسط شرکای راهبردی ایالات متحده) به تلاشها در جهت تأمین امنیت بین المللی و منطقهای ربطی ندارد. آیا افغانستان بعد از اشغال آن توسط آمریکاییها امنتر خواهد شد؟ حمایت غرب از شورش ضددولتی در سوریه به چهچیزی انجامیده است؟ بازیهای پشتپرده عوامل نفوذی آمریکایی در عراق با افراطیون سنی به کجا رسیده است؟ امروزه روسیه، ایران، چین و مابقی جهان که به سعادت عضویت در «محافل ترقیخواه بین المللی» نایل نیامدهاند، مجبورند نهایت تلاشهای خود را به عمل آورند تا خطراتی را خنثی کنند که بهخاطر سیاست ایالات متحده و متحدانش در زمینه مغازله با تروریستها پدید آمده است.
سرگئی لاوروف در کنفرانس خبری پایانی در پی مذاکرات یادآور شد: «در ماه ژوئن سال 2013 در «لوخ ارن» (ایرلند شمالی) جلسه گروه 8 تشکیل شده و بهاتفاق آرا بیانیهای صادر شد که در آن باصراحت تمام آمده است که همه رهبران گروه 8 از دولت و مخالفان سوری دعوت میکنند در مبارزه با تروریسم تشریک مساعی و تروریستها را از سرزمین سوریه بیرون کنند. اکنون رهبران کشورهای عضو گروه 8 (مانند اولاند رئیس جمهور فرانسه که جدیداً همین کار را کرد) اعلام میکنند که هیچگونه همکاری با رژیم اسد در زمینه مبارزه با تروریسم امکان ندارد. این انحراف آشکار از حرفهای خود آنهاست که در سند سران کشورها و دولتهای گروه 8 قید شد». تصمیم مسکو و تهران مبنی بر گرفتن روند تشکیل ائتلاف ضدتروریستی بین المللی در دست خود با جلب چین، هند، پاکستان و شماری از کشورهای دیگر به این کار، اقدامی است که بایستی مدتها پیش اتخاذ میشد. به نظر میآید که این مهمترین نتیجه مذاکرات به عمل آمده است.
چرخش مسکو بهسمت تهران سیاستی هوشمندانه است
طبیعی است که در جریان این ملاقات مسایل دیگری هم مطرح شدند، از جمله مسایل خزر که در رابطه با ملاقات قریب الوقوع سران کشورهای ساحلی خزر در آستراخان موضوع مبرمی میباشد؛ مسایل تعامل ایران با سازمان همکاری شانگهای که قرار است اجلاس سران آن 10 روز بعد در دوشنبه تشکیل شود؛ و طبیعتاً اقدامات در جهت توسعه همکاریهای بازرگانی و اقتصادی. بدون تردید، هریک از این موضوعات شایان بررسی جداگانهای است، ولی ما مایلیم در این تفسیر هیأت تحریریه به نتیجه گیری اساسی بسنده کنیم و آن این است که مذاکرات 29 اوت در مسکو نشان داد که چرخش روسیه به شرق، بهسوی همکاری با تهران و حرکت متقابل طرف ایرانی بهسوی مسکو، سیاست هوشیارانه، سنجیده و مبرمی است که دو کشورمان قصد ندارند از آن منحرف شوند.