اگر خواسته باشیم هم صنایع متخلف را به عقوبت خطاکاریشان برسانیم و هم مانع حذف لبنیات از سبد کالای خرید روزانه مردم شویم، چارهای نخواهیم داشت، جز آنکه به افشاگری خود ادامه دهیم و شرکتهای متخلف را معرفی کنیم تا تشخیص سره از ناسره برای جامعه آسان شود. البته شاید این افشاگری ابعاد حقوقی داشته و...
به فاصله حدود یک هفته از افشاگری وزیر، بازار لبنیات تغییراتی به خود دیده که هم خرسند کننده است و هم نگران کننده.
کاهش فروش لبنیات پرچرب در روزهای اخیر که پس از سخنان
افشاگرانه قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بروز کرده،
حکایت از آن دارد که بسیاری از مردم دریافتهاند برای در امان ماندن از
خطرات روغن پالمی که برخی صنایع لبنی، با پنهان کاری به محصولات خود
میافزودند تا پرچرب شوند، چه باید کرد.
به عبارت بهتر، اگر تاکنون
مصرفکنندگان پرشمار اقلام لبنی با علم به مضر بودن مصرف محصولات پر چرب،
تا آنجا از خرید این دست محصولات استقبال کرده بودند که روز به روز بر
قفسههای پر شده از این محصولات در فروشگاههای خرد و کلان افزوده میشد و
کارخانههای بیشتری به تولید انواع محصولات پر چرب ورود میکردند، گویی
آشکار شدن راز پالمافزایی، کاری کرد که ناگزیر از پذیرش شکلگیری روندی
معکوس خواهیم بود؛ اشتیاق شهروندان به خرید لبنیات کم چرب!
این
واکنش هوشمندانه متقاضیان که از روند بازار برداشت میشود، به جهاتی جای
خرسندی دارد؛ به این دلیل که میبینیم مردم نسبت به رویدادهای ناخوش واکنش
عمومی نشان میدهند و به شیوهای بسیار آرام، تلاش دارند درسی به متخلفان
بدهند که کارکرد دیگر این درس، دوری جستن از مصرف چربی است. درس دوم از این
روی اهمیت مییابد که میبینیم چاقی به عنوان بلایی نوظهور، مدتهاست در
کشورمان تاخت و تاز میکند و باید انتظار فرارسیدن موج بیماریهای ناشی از
آن را بکشیم.
بدین ترتیب، گویا بردی دو سویه از این اتفاق نصیب
جامعه خواهد شد که بسیار جای خوشحالی دارد، به ویژه آنکه میبینیم مردم با
نخریدن محصولاتی که به نظر مشکلدار است، در یکی از معدود دفعات، واکنشی
اجتماعی از خود نشان دادهاند؛ اما آیا این واکنش کنترل شده است و مشکلی به
همراه نخواهد آورد؟!
پیش از پاسخ دادن به این پرسش، بد نیست مروری
داشته باشیم به آماری فاجعه بار که با این موضوع مرتبط است. آن گونه که
آمارهای جهانی نشان میدهد، مصرف سرانه شیر در جهان ۳۰۰ لیتر است و این
میانگین اینقدر مهم است که گاه میبینیم کشورهایی که مصرفشان به زیر این
خط سقوط میکند، برای جبران آن تدابیر زیادی به کار میگیرند و حتی بازار
را به نفع مصرف کننده هدایت میکنند، ولی با این حال، نه تنها روند مصرف در
کشورمان طبیعی نیست، بلکه عوامل بسیاری آن را تهدید میکند.
آن
گونه که آمارهای ثبت شده یکی دو سال پیش نشان میدهد، مصرف سرانه شیر در
کشورمان حدود ۷۵ لیتر بود و در یکی دو سال اخیر آنقدر این عدد لاغر شده که
روابات مختلفی درباره شرایط امروز آن بیان میشود و به طور میانگین، عدد
۵۰ لیتر را نشان میدهد؛ یعنی چیزی حدود یکششم مصرف متوسط جهانی!
کاهش
این سرانه از این روی اتفاق افتاد که در سالهای واپسین عمر دولت دهم،
مشکلاتی که در تهیه علوفه و نرخگذاری شیر خود را نشان داد، در کنار حمایت
کردن دولتمردان از فعالان این عرصه کاری کرد که شمار بسیاری از دامداران
ترجیح دادند دامهای خود را ذبح کرده و به دنبال فروش گوشتشان برای فرار از
ضرر کمتر باشند و پیرو آن، صنایع هم تولید لبنیات خود را به حالت کمینه
سوق دادند، چراکه برخی مردم ترجیح دادند شیر گران نخرند و عطای این محصول
را به لقایش ببخشند.
همین واکنش نشان میدهد که در شرایط امروز نیز
باید انتظار داشته باشیم برخی بلبشوی آمیختن پالم با شیر را به حذف شیر و
لبنیات از سبد کالای خرید خود گره بزنند که اگر چنین شود، باید اذعان کرد
که افشاگری درباره تخلف صنایع لبنی در کل به زیان همه تمام شده است، نه
زیان شرکتهای متقلبی که خطاکارند و باید محاکمه شوند.
اینجاست که
اگر خواسته باشیم هم صنایع متخلف را به سزای خطاکاریشان برسانیم و هم مانع
حذف لبنیات از سبد کالای خرید روزانه مردم شویم، چارهای نخواهیم داشت، جز
آنکه به افشاگری خود ادامه دهیم و شرکتهای متخلف را معرفی کنیم تا تشخیص
سره از ناسره برای جامعه آسان شود. البته شاید این افشاگری، ابعاد حقوقی
داشته باشد و مباحث جدی را به حاشیه براند.
جدای این رویکرد،
میتوان افشاگری را به گونهای دیگر در دستور کار قرار داد و اگر نام بردن
خطاکاران نگرانیهایی به همراه دارد، میتوان از فعالانی در عرصه لبنیات
نام برد که خطا نکردهاند و در این بازار پر اشکال و با کمترین نظارت، راضی
نشدهاند که غش در معامله کرده و به نرخ از میان بردن سلامت مردم، برای
خود سودآوری کنند.
همین وجه پاکدستی ایشان کافی است تا نگران دفاع
مسئولان از ایشان نبوده و حمایت مسئولان از ایشان را در قالب دفاع از
ایشان نبینیم، بلکه به چشم تشویقی بموقع به آن بنگریم که هم میتواند
شرکتهای مشکلدار را به کمک آن شناسایی کرد و هم میتواند این اطمینان را
در جامعه پدیدار سازد که همه صنایع لبنی متقلب نیستند و میتوان با مراجعه
به محصولات شرکتهای سالم، به فکر حذف لبنیات از سبد خرید خانواده نیفتاد!