با توجه به اینکه کودکان امروز مقدار زیادی از وقت خود را پای دیدن این انیمیشنها میگذارند، میتوان گفت این محصولات نقش مهمی در شکلگیری شخصیت، افکار و اعتقادات فردی و حتی جامعهپذیری این قشر برعهده دارند.تولیدکنندگان این محصولات رسانهای، با صرف مبالغ قابل توجهی برای ساخت تولیدات خود، از راههای گوناگون و از طرق ارتباطی مختلف پیامهای مدنظر را در محصول خود میگنجانند، آنها در مسیر دستیابی به اهداف خود کوچک و بزرگ نمیشناسند و تنها به القا و اقناع پیام میاندیشند؛ چراکه ماهیت این کمپانیها بدینگونه است.
آنها اهداف سیاستمداران را در تولیدات خود در نظر میگیرند، اینجاست که ماهیت هنر و سرگرمی رنگی ایدئولوژیک به خود میگیرد. این تولیدکنندگان با تولیدات خود به تسخیر ذهن و روح مخاطبان خود میپردازند. افکار، اعتقادات و سبک زندگی غربی را برای مخاطب خردسال به ارمغان میآورند. این موضوع (یعنی جنگ نرم و یا به عبارتی استعمار ذهن انسانها) زمانی از استراتژیهای پنهان سیاستمداران جهان بود، اما اکنون که دیگر تولیدکنندگان ذائقهی مخاطبان خود را شکل داده و آنها را به محصولات خود وابسته و محتاج کردهاند، بهطور آشکارا در کلام سیاستمداران تکرار و تکرار میشود. سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی دائماً بر اهمیت این دسته از تولیدات تأکید میکنند.
اوباما در بازدید از کمپانی دریم ورکس (یکی از کمپانیهای مشهور انیمیشنسازی) بیان میکند: «هالیوود نقشی اساسی در اشاعهی ارزشهای فرهنگ آمریکایی و همچنین شکلدهی یک فرهنگ جهانی دارد. چه باور کنید و چه نکنید، هالیوود و صنعت سرگرمی، از برخی جهات، بخشی از دیپلماسی آمریکاست. صنعت سرگرمی بخش بزرگی از صادرات کشور ما را در بر میگیرد. این درست همان چیزی است که ما را از دیگران متمایز میکند و ما را به یک قدرت جهانی تبدیل میکند. شما میتوانید در عین حال، در هر جایی از این کرهی خاکی حضور داشته باشید، همچون لحظهای که کودکی را در آن سوی دنیا در حالی میبینید که یک تیشرت با تصویر انیمیشن ماداگاسکار به تن کرده است و به زبان او سخن بگویید و او شما را بفهمد. در حالی که مردم دیگر کشورهای دنیا از این زبان مشترک خبر ندارند.»[۱]
امروزه صنعت انیمیشنسازی در دنیا جایگاه ویژهای پیدا کرده است و به موازات صنعت سینما و یا با گامی پیشتازانهتر از آن، سعی در القای پیامهای خود به ذهن و فکر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان دارد. در این میان، کمپانیهای مشهور سازندهی انیمیشن دنیا، همچون والت دیزنی، استودیو پیکسار، دریم ورکس و چند کمپانی محدود دیگر هستند که مشخص میکنند نسل بعدی راجع به موضوعات گوناگون چطور باید بیندیشد.
شیمون پرز نیز در بازدید از همین کمپانی مشهور (دریم ورکس) بیان میکند: «نباید ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش را نادیده گرفت و باید بدانید که کودکان بیش از سیاستمداران به بازیگران اعتقاد دارند… شما فعالان آموزش و پرورش هستید و نه فقط فعالان صنعت سینما و با کمک فعالیتهای شما و اعتمادی که شما به وجود میآورید، شما میتوانید تأثیرگذار باشید… اسرائیل علاقهمند است که شما پیامهای مهمی را به مردم و کودکان برسانید.»[۲]
بنابراین امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکنندهی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیباییشناختی بازسازی میکند.[۳] بنابراین در بحث انیمیشن نیز ایدئولوژی سازندگان آن در قالب داستان و زبانی کودکانه بیان میشود تا برای این دسته از مخاطبان ملموس و اقناعکننده باشد و این بزرگسالان هستند که باید با نگاه تحلیلی، این محصولات را مورد ارزیابی قرار دهند و خوراک فکری نسل آینده را بیمحابا در اختیارش قرار ندهند و از ابتدا آموزش نقد و ارزیابی این محصولات را به فرزندان خود بدهند و نگاه منفعلانه را به نگاه منتقدانه بدل کنند.
بنابراین به برخی از استراتژیهای اصلی کمپانیهای انیمیشنسازی در تولیدات اخیرشان اشاره خواهد شد:جابهجایی مفهوم زشتی و زیبایی مسئلهای است که هدف بسیاری از انیمیشنها شده است. سازندگان سعی دارند که زشتی را جایگزین زیبایی کنند. امروزه اغلب انیمیشنها شخصیتهایی دارند که با معیارهای مخاطبان بزرگسال، چهرهای زشت و زننده دارند، اما همین شخصیتها در نظر مخاطب خردسال زشت تلقی نمیشوند. این نشان از موفقیت تولیدکنندگان این آثار دارد؛ چراکه بهخوبی توانستهاند در مفهوم زشتی و زیبایی خلط کنند و ذائقهی این دسته از مخاطبان را آنگونه که خواستار آن بودهاند، تغییر دهند.
امروزه نمیتوان تولیدات کمپانیهای انیمیشنسازی را تنها در حد یک محصول سرگرمکنندهی کودکانه دانست، بلکه باید به ایدئولوژی پنهان در آن اذعان و اعتقاد داشت، اما باید دانست که ایدئولوژی به شکل ناب خود، در کار هنری بیان نمیشود و کار هنری حامل منفعل ایدئولوژی نیست. بلکه خود اثر هنری نیز ایدئولوژی را هماهنگ با قواعد و قراردادهای تولید هنری معاصر، در قالب زیباییشناختی بازسازی میکند.
رویکرد دیگری که در انیمیشنها بسیار بر آن تأکید میشود، رویکرد پوزیتیویستی است که نشئتگرفته از اندیشهها و سبک فکری غربی است. پوزیتیویست به معنای حسیگرایی و اصالت دادن به حس مدنظر است.رابرت لوپز یکی از افرادی است که بهعنوان آهنگساز در کمپانی والت دیزنی حضور دارد. او میگوید: «ذکر نام خدا و بهطور کلی استفاده از مضامین دینی در محصولات والت دیزنی کاملاً ممنوع است.»[۴]باید توجه کرد که برخی انیمیشنها بهگونهای امور ماورایی از جمله خدا را زیر سؤال میبرند و با کالبد بخشیدن به امور ماورایی، آنها را به عالم ملموس حسی وارد مینمایند و اینجاست که مخاطب خردسال را سردرگم مینمایند.
مفهوم قهرمان و قهرمانپردازی در انیمیشنها مسئلهی دیگری است که اگر نگوییم در تکتک انیمیشنها، در بسیاری از آنها بر آن تأکید شده است. کمپانیهای انیمیشنسازی میکوشند تا برای نسل بعدی، قهرمانسازی کنند و تا در آینده این قهرمانهای ساختگی، الگوی آنان در مراحل مختلف زندگی شوند.مسئلهی مهم دیگر، مطرح کردن روابط آزاد و زیر پا گذاشتن اخلاق و شکستن برخی از حریمها نزد مخاطبان خردسال است. کمپانیهای انیمیشنسازی روزبهروز بر اشارات و کنایات اروتیک در محصولات خود میافزایند و با این اشارات، کودک را از فضای پاک کودکانه بیرون میآورند و دغدغههایی فراتر از سن او برایش ایجاد مینماید که این موضوع در نهایت میتواندمنجر به انحرافات اخلاقی در میان آنان شود.
نتیجهگیری
با توجه به مطالبی که بیان شد،در وهلهی اول لزوم نظارت مسئولین به مقولهی پخش و دوبلهی انیمیشنهای خارجی و در وهلهی بعدی، لزوم نظارت هرچه بیشتر والدین بر محصولات سرگرمکننده فرزندان، روشن گردید. در این راستا، مسئولان میبایست با نظارت دقیق بر محتوای انیمیشنهای وارداتی، از مواجههی نسل آینده با محتواهای مخرب جلوگیری کنند و والدین نیز باید تلاش کنند تا در سن خردسالی، محصولات گزینششده و مناسب در اختیار کودک قرار گیرد تا ذائقهی او جهتدهی شود و در نوجوانی نیز نگاه انتقادی و تحلیلی به او آموخته شود. اینگونه تا حدی میتوان نسل آینده، که همین کودکان امروز ما هستند، را از آسیبهای جدی این محصولات رسانهای این عصر در امان داشت.
برهان