ایران به جهت ساختار جمعیتی، موقعیت ژئوپلیتیکی، فقدان استراتژی و طرح جامع ملی مبارزه با عرضه، کاهش تقاضا و درمان معتادان، به عنوان یکی از آسیبپذیرترین کشورهای جهان در رابطه با مسئلهی موادمخدر است که البته همجواری با بزرگترین کشور تولیدکنندهی موادمخدر در جهان (افغانستان)، آن را تبدیل به معبر ترانزیتی موادمخدر کرده است و جوانان و نوجوانان ایرانی بهطور بالقوه در معرض اعتیاد به موادمخدر قرار دارند؛ بهطوریکه اعتیاد در میان دانش آموزان و دانشجویان از مسائل روز و مورد توجه در جامعه است.
روند افزایشی تنوع و گرایش به موادمخدر، سیر نگران کننده و قابل تأملی را طی میکند و البته میزان خسارتهای مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن هم مضاف شده و این مسئله را به یک تهدید ملی تبدیل کرده است. جوانان بسیاری برای کسب درآمد به تجارت موادمخدر میپردازند و باندهای بزرگ سوداگر مرگ، درآمدهای هنگفتی از این طریق کسب میکنند که بنا بر گزارشهای ثبتشده، سالانه ۶۰۰ میلیارد دلار سود تجارت موادمخدر در جهان است. (مظفر و دیگران، ۱۳۸۸: ۶)[۱]
این در حالی است که استعمارگران غربی نیز در راه گسترش هرچه بیشتر سیطرهی خود بر جهان، اقدام به ترویج و توسعهی موادمخدر میکنند تا از یک طرف فرهنگ مادی اصالت سود و سودپرستی را از راه درآمدهای سرشار آن داخل کنند و از طرف دیگر، با از بین بردن توان، غیرت، همیت و پایمردی در میان دیگر ملل جهان، منافع خود را در درازمدت تضمین کرده و شور، نشاط، تحرک، روحیهی ظلمستیزی و حقطلبی را در آنها خاموش سازند. از این رو، در دوران استعمار جدید، موادمخدر به عنوان حربهای در دست استکبار جهانی قرار دارد تا به این وسیله، منفعت و حاکمیت ظالمانهی خود را هرچه بیشتر دوام بخشد.
در شرایط کنونی، به نظر میرسد نخبگان و نهادهای تصمیم گیرنده و برنامه ریز ما با نوعی ضعف شناخت، تدبیر استراتژیک و فقدان رویکردی همهجانبه نگر در رابطه با موادمخدر، مواجه هستند که اتخاذ تاکتیکهای مناسب مقابله با این تهدید را دشوار میسازد. بنابراین برنامه هایی در امر مبارزه با آن موفق خواهد بود که با شناخت واقع گرایانه از این مسئله طرح و اجرا گردد.
ایران بهجهت ساختار جمعیتی، موقعیت ژئوپلیتیکی، فقدان استراتژی و طرح جامع ملی مبارزه با عرضه، کاهش تقاضا و درمان معتادان، به عنوان یکی از آسیب پذیرترین کشورهای جهان در رابطه با مسئلهی موادمخدر است که البته همجواری با بزرگترین کشور تولیدکنندهی موادمخدر در جهان (افغانستان)، آن را تبدیل به معبر ترانزیتی موادمخدر کرده است.
عوامل مؤثر بر گرایش به موادمخدر
در مورد علل گرایش به مصرف موادمخدر و اعتیاد به آن ها، عوامل مختلفی بیان شده است، اما هیچیک از این عوامل بهتنهایی نمیتوانند علت مصرف موادمخدر در یک فرد را تشریح کنند. در اغلب موارد، مجموعهای از عوامل در ایجاد مشکل نقش دارند، لیکن در هر شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص و در هر فرد، برخی از عوامل نقش بارزتری را در این رابطه ایفا میکنند. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
۱٫ عوامل فردی
عوامل فردی متعددی بر گرایش به موادمخدر تأثیر دارند که در نمودار زیر، به برخی از آنها اشاره گردیده است. تنها چند مورد تشریح میگردد:اعتقادات اخلاقی و باور دینی ضعیف: دین و ارزش های دینی از عوامل مهمی است که انسان را در برابر خطر انحرافات ایمن میکند.اگر هویت فرد، بهطور تدریجی و صحیح شکل نگیرد، تعادل روانی وی مختل میشود. افراد دچار بحران هویت، که بیشترین شمار معتادان جوان را تشکیل میدهند، افرادی هستند که نه توان لذت بردن از زندگی را دارند و نه توان مواجهه با مشکلات و ناملایمات را در خود می بینند.
ابراز وجود منفی: چنانچه زمینهی ابراز وجود به شیوه ای مناسب و مثبت برای جوان فراهم نشود، سعی خواهد کرد با اعمال ضدارزشی و انحرافی ابراز وجود کند.
بحران هویت: هویت، من یا خودی است که شامل عقاید، طرز تفکر و رفتارهای خاصی است که هر فرد بهواسطهی آنها از دیگر افراد متمایز میشود. اگر هویت فرد، بهطور تدریجی و صحیح شکل نگیرد، تعادل روانی وی مختل میشود. افراد دچار بحران هویت، که بیشترین شمار معتادان جوان را تشکیل میدهند، افرادی هستند که نه توان لذت بردن از زندگی را دارند و نه توان مواجهه با مشکلات و ناملایمات را در خود می بینند.
نارساییها و نقض شخصیتی، رهایی از برخی دردهای جسمی، انگیزهی لذتجویی، کنجکاوی، تجربه و کسب یک «احساس جدید»، تمایل و کشش به مصرف، احساس پوچی و زیادی بودن در خانواده و اجتماع، احساس طردشدگی، احساس تنهایی و اندوه، عدم اطمینان به آینده، یأس و ناامیدی، بیارادگی، احساس لذت جنسی کاذب، فشار روحی و ناراحتیهای فکری، اضطراب و افسردگی، سرخوردگیهای روانی، تسکین و تخدیر سیستم عصبی برای رهایی از فشارها و… از دیگر عوامل فردی مؤثر بر گرایش به موادمخدر هستند.
۲٫ جنسیت
بررسیهای انجامشده نشان میدهد که گرایش به مصرف موادمخدر در مردان بیشتر از زنان است. حدود ۹۳٫۱ درصد معتادان را مردان و ۶٫۹ درصد معتادان را زنان تشکیل مى دهند. وزارت بهداشت نیز در آمار خود در مورد زنان معتاد، از رقم یک زن معتاد به ازای هشت مرد معتاد گزارش میدهد. از سوی دیگر، بهگفتهی مسئولان زندانهای کشور، در حال حاضر پنجاه درصد زندانیان زن در رابطه با موادمخدر و اعتیاد در زندان هستند که به نقل از همین مسئولان، این آمار در سالهای اخیر افزایش نیز داشته است.[۲]
روابط نامساعد جوانان با والدین خود، سبب نبود امور مشترک و داشتن دیدگاه های متفاوت دربارهی زندگی و عدم پذیرش نیازهای «جوان» توسط والدین می شود. در نتیجه، جوان را از خانواده دور و به گروه دوستان، بیشتر نزدیک می کند. نقش آشکار خانوادهی آشفته و ازهمگسیخته نیز در بروز مشکلات رفتاری نوجوانان و جوانان مشهود است.
۳٫ عوامل خانوادگی
شیوه ی تربیتی والدین در دورهی نوجوانی، بر اخلاق و رفتار فرزندان مؤثر است. گروهی از والدین در این دوره با فرزند خود مانند گروگان رفتار کرده و به او نهی می کنند. این امر سبب احساس حقارت و آزردگی نوجوان شده و باعث می گردد تا برای اثبات هویت خود، به کشیدن سیگار، نوشیدن مشروبات الکلی و یا مصرف موادمخدر روی آورد. چنین شیوه ای باعث می شود که نوجوانان فاقد اعتمادبهنفس، قادر به «نه گفتن» به دوستان و گروه همسالان نباشند و در جهت همنوایی با آنها به اعمال انحرافی از جمله اعتیاد روی آورند.
این واقعیت شناختهشده ای است که در این دوره، بر میزان بزهکاری ها، از جمله اعتیاد به موادمخدر، افزوده میگردد. روابط نامساعد جوانان با والدین خود سبب نبود امور مشترک و داشتن دیدگاه های متفاوت دربارهی زندگی و عدم پذیرش نیازهای «جوان» توسط والدین می شود. در نتیجه، جوان را از خانواده دور و به گروه دوستان، بیشتر نزدیک می کند. نقش آشکار خانوادهی آشفته و ازهمگسیخته نیز در بروز مشکلات رفتاری نوجوانان و جوانان مشهود است. در این خانواده ها مناسبات والدین با یکدیگر و با فرزندان طبیعی نیست و این امر می تواند به بروز بسیاری از مشکلات، از جمله گرایش به اعتیاد در فرزندان منجر شود.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده، یعنی سطح سواد، نوع اشتغال، درآمد و محل سکونت، سهلانگاری در توجه به زنگ خطرها، مثل مصرف سیگار و ایجاد تنش و درگیری بین اعضای خانواده، از دیگر عوامل گرایش به مصرف موادمخدر هستند. همچنین احتمال بروز اعتیاد در خانوادههای بدسرپرست، بیسرپرست و تکسرپرست بیشتر است.
نباید فراموش کرد که جوانان به علت اینکه مانند بزرگسالان آمادگی پذیرفتن و یا مقابله با مشکلات زندگی را ندارند و برخی از مشکلات عادی برای آنان بهصورت شدید و جدی جلوه میکند، در برابر مشکلات و خطرات احتمالی، آسیبپذیرترند. به خصوص در دوران بلوغ که جوانان دچار مشکلات و بحرانهایی میگردند. وظیفهی بزرگترها ایجاب میکند که به طور منطقی و صحیحی با جوان و مشکلش روبهرو گردند.
ولی متأسفانه عموماً بزرگترها، از جمله والدین و مربیان، اطلاع و آگاهی کمی از تغییرات و تحولات روحی دوران بلوغ جوان دارند و یا دوران جوانی خود را با تمام بحران ها و مشکلات خاصش فراموش کردهاند. لذا به جای برخورد منطقی و اصولی با مشکل جوان، او را هدف انتقادها و ملامتهای خود قرار میدهند و نمیتوانند آنچنانکه باید و شاید جوان را برای گذراندن بیخطر این دوره کمک و یاری نمایند.
در چنین مواردی است که جوان در برابر مشکلات زندگی و یا ناراحتیهای ناشی از بحران بلوغ و یا کمبود محبت و عدم درک از طرف بزرگترها، از خانواده و اجتماع فراری شده و به دنبال یک «راهحل معجزهآسا» میگردد که با کمک دوستان همسالش، این «مادهی معجزهگر» را در موادمخدر مییابد، زیرا جوان میبیند که دوستانش نه تنها او را ملامت نمیکنند، بلکه وی را بیشتر و بهتر نیز درک میکنند. از این رو، هرگونه «راهحلی» را که آنان برای رفع مشکلش پیشنهاد کنند، بدون هیچگونه تأمل و تعقلی میپذیرد. (وجدی، ۱۳۶۵: ۲۹)[۳]
۴٫ عوامل فرهنگی
از مهمترین نهادهای مسئول کشور در امر فرهنگ سازی، میتوان به نظام آموزشی و رسانههای جمعی اشاره کرد. نبود برنامههای مناسب در خصوص آموزش و آگاهی پیشگیری از اعتیاد به موادمخدر، یکی از نواقص عملکرد این دو مجموعه محسوب میشود.فقدان فعالیتهای جایگزینی و فرهنگی مناسب برای جهت دادن به نیروی جوانان و در واقع سوق دادن آنها به سمت فعالیتهای مفید و سازنده، خصوصاً در اوقات فراغت آن ها، از دیگر کاستیهای مهم کشور است.
اوقات فراغت مهلتی به جوانان میدهد که آن ها با آزادی و دور از چشم پدر و مادر به کارهای مطلوب خود بپردازند. به همین دلیل، احتمال انحراف آنان بیش از زمانی است که در کنار والدین خود به سر میبرند.
نحوهی گذران اوقات فراغت: اوقات فراغت فرصتی است که میتوان از آن برای خودسازی، شکوفایی استعداد، افزایش مهارت، کسب آگاهی و افزودن بر اطلاعات و پرورش جسم از طریق تفریح، ورزش و سرگرمی استفاده کرد. اوقات فراغت مهلتی به جوانان میدهد که آن ها با آزادی و دور از چشم پدر و مادر به کارهای مطلوب خود بپردازند. به همین دلیل، احتمال انحراف آنان بیش از زمانی است که در کنار والدین خود به سر میبرند.
برهان