۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۲
کد خبر: ۸۰۵۷
در شرایط امروز، برای اینکه بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی طراحی کنیم که از هر جهت در برابر تحریم‌ها مقاومت کند و تصمیمات دیگران از آن سوی دنیا نتواند روی اقتصاد کشور و معیشت مردم اثرگذار باشد، اهتمام بیش از پیش به دو مقوله ی فرهنگ و اقتصاد است که در مقاله‌ی زیر، ارتباط این دو با هم بررسی می‌شود.
نام‌گذاری سال ۱۳۹۳ با عنوان «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» این سؤال را به ذهن مترتب می‌سازد که نقش فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی در تحقق اقتصاد مقاومتی چه می‌تواند باشد؟ آیا اساساً ترتیب اعلام‌شده در شعار دارای اهمیت است یا نه؟ چرا باید عزم ملی پیش از مدیریت جهادی باشد؟ 

امروزه وابستگی حوزه‌های مختلف اجتماع به یکدیگر بالاخص در حوزه‌ی گرایش‌ها و انگیزش‌های انسانی بر کسی پوشیده نیست. وابستگی مذکور موجب تأثیر و تأثر شاخه‌های مختلف اجتماع بر یکدیگر می‌شود. در این بین و در پاره‌ای از شرایط برخی از حوزه‌ها، اهمیت دوچندانی برای پیشرفت جوامع می‌یابند. در شرایط کنونی کشور، اقتصاد را می‌توان یکی از زمینه‌های مهم کشور قلمداد کرد که تأثیر و تأثر آن بر سایر حوزه‌ها مانند فرهنگ حائز اهمیت است و جای بررسی دارد. چنان‌که مقاله‌ِی حاضر سعی دارد تا فرهنگ را از دیدگاه تأثیر آن بر اقتصاد مورد مداقه قرار دهد.

واضح و مبرهن است که موضوعات فرهنگی، خود دامنه‌ی فراگیری را شامل می‌شود که یکی از حوزه‌های فرهنگ اقتصادی است و قطعاً فرهنگ مورد نظر در شعار سال همان فرهنگ فراگیر است. لکن در راستای اهداف مقاله و برای تبیین بهتر موضوع نگارنده، صرفاً آن بخش از فرهنگ را که به اقتصاد مرتبط است، مدنظر دارد که می‌توان از آن به‌عنوان فرهنگ اقتصادی یاد کرد. فرهنگ اقتصادی به‌راستی یکی از کاستی‌های بزرگ جامعه‌ی کنونی است.

درهم‌تنیدگی مسائل اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. این درهم‌تنیدگی در پاره‌ای از موارد، علاوه بر آنکه به‌وضوح قابل رویت است، از درجه‌ی اهمیت بیشتری نیز بهره‌مند است. این اهمیت به جهت حوزه‌های تأثیرگذار بخش‌های مذکور جامعه بر یکدیگر است. دو مقوله‌ای که همواره در طول تاریخ بشر با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ هستند و تأثیر و تأثر آن‌ها بر یکدیگر توضیح‌دهنده‌ی بسیاری از تحولات اجتماعی است، اقتصاد و فرهنگ است؛ چرا که بازار محلی بوده است که شکل‌دهنده‌ی بسیاری از تعاملات اجتماعی افراد بوده و هست و بدین واسطه، بسیاری ارزش‌ها، آداب و رسوم و در معنایی کلی رفتارهای فرهنگی افراد را شکل بخشیده است.

 این درهم‌تنیدگی و تأثیر و تأثر به حدی است که مقولاتی چون اقتصاد و فرهنگ، اقتصادِ فرهنگی و فرهنگِ اقتصادی در آن مطرح شده و مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است. تقسیم‌بندی‌های مذکور از آن رو صورت گرفته است که شاید نمی‌توان رابط علیت قطعی بین آن‌ها برقرار نمود و در پاره‌‌ای از موارد امور اقتصادی علت برخی از ارزش‌ها و رفتارهای فرهنگی بوده و در پاره‌ای دیگر از موارد، مسائل فرهنگی و ارزشی پایه‌ی بسیاری از مسائل اقتصادی بوده است. به عبارت دیگر، هر فعالیت فرهنگی اقتضائات اقتصادی را به دنبال خود خواهد داشت و متقابلاً هر فعالیت اقتصادی نیازمند بسترهای فرهنگی مخصوص به خود است. آنچه در این مجال بدان پرداخته خواهد شد عبارت است از: «دیدی اقتصادی بر مسائل فرهنگی حوزه‌ی اقتصاد»؛ یعنی در این مجال ضرورت توجه به فرهنگِ اقتصادی فعالان اقتصادی، اعم از حکومت و آحاد مردم، تبیین می‌گردد. متذکر می‌گردد که برای تبیین بهتر و ساده‌تر موضوع با اغماض از دیگر مسائل متأثر بر روابط این دو حوزه، نظیر مقولات سیاسی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و…، صرف‌نظر می‌شود.

فرهنگِ اقتصادی اشاره بدان بخش از آداب‌و‌رسوم مردم دارد که در فعالیت‌های اقتصادی خود بروز می‌دهند و بر آن پایبند هستند. این بخش از فرهنگ، به دلیل سرعت بالای تحول اقتصادی در دنیای مدرن امروز، به‌طور مداوم، در حال تغییر و تحول است؛ به‌گونه‌ای که در پاره‌ای از اوقات، تعارضاتی بین فرهنگ‌های قدیمی کسب‌وکار و فرهنگ حالت گذار دنیای امروز به وجود می‌آید و از این رهگذر، جامعه را دچار تنش و نارسایی‌هایی در عملکرد صحیح خود می‌نماید. آنچه که در رابطه با تعارضات مذکور بیش از پیش مطرح است، آگاهی از آن‌ها و نحوه‌ی مدیریت این تعارضات است. آگاهی با این معنی که تعارضات فرهنگیِ فعالان اقتصادی به‌درستی شناسایی و جدی تلقی گردد؛ چرا که عدم توجه به آن‌ها بالاخص در بلندمدت شکل‌دهنده‌ی ساختارهای نهادی است که اقتصاد، فرهنگ و حتی جامعه را از اهداف مدنظر آن دور می‌سازد. و مدیریت بدین معنا که برای این تعارضات راهکارهای عملی دیده شود و با مدیریتی مناسب به سمت هرچه کمتر شدن آن‌ها در درجه‌ی اول و بهبود فضای فرهنگیِ اقتصاد ملی در درجه‌ی دوم حرکت شود. باید توجه داشت که در گذر از آداب و رسوم قدیمی اقتصادی به آداب و رسوم جدید اقتصادی، به‌نحوی عمل کرد که دستاوردهای مناسب و مفید فرهنگ اقتصادی گذشته حفظ و تغییرات لازم برای بهره‌مندی حداکثری از دستاوردهای فرهنگ اقتصادی معاصر به وقوع بپیوندد.

آنچه امروز در بخشی از رفتارهای اقتصادی مشاهده می‌شود، تنزل فرهنگِ اقتصادی جامعه، آن هم با پشتوانه‌ای قوی، شاید به بهانه‌ی تحول در امور اقتصادی است که نه تنها دستاوردهای فرهنگی رفتار کسب‌و‌کار ایرانی را از بین می‌برد، بلکه موجب شکل‌گیری فعالیت‌های اقتصادی مقارن و متضاد با دستورات اسلام می‌شود.

آنچه که در مجموع رفتارهای اقتصادی امروزه مردم مشاهده می‌شود، مبتنی بر نفی دستاوردهای فرهنگی گذشته و مطلقاً صحیح شمردن دستاوردهای فرهنگی معاصر است؛ حال آنکه به نظر می‌رسد جدای از شیوه‌های تجارت و فعالیت اقتصادی که در عصر حاضر به‌شدت پیچیده شده و پیشرفت کرده است، انسان‌های فعال در بازار و اقتصاد دارای فطرت انسانی یکسانی با گذشتگان‌اند و بسیاری از مسائل ارزشی همچنان مانند گذشته است و مسائل فرهنگی، که در امور اقتصادی بر محور انسانیت تأکید می‌کردند، همچنان می‌توانند مبنای عمل قرار بگیرند. بنابراین در اینکه دنیای اقتصادی ما در حال تغییر و تحول است و این تحول آداب‌ورسوم مخصوص خود را می‌طلبد، شکی نیست؛ لکن بسیاری از مبانی عمل اقتصادی (آداب‌و‌رسوم) بر محوریت انسانیت انسان بنا می‌شود که به مرور زمان به دلیل ثبات فطرت انسان تغییر چندانی نمی‌یابد. مقولاتی مانند انصاف، صداقت، اعتماد در معامله، رعایت عدالت اقتصادی و… از این قبیل هستند.

این امور بالاخص در جامعه‌ای که مبتنی بر دینی الهی باشد و فرهنگ ملی قوی داشته باشد، از درجه‌ی اهمیت بیشتری برخوردار است. توصیه‌های فرهنگی اسلامی در زمینه‌ی اقتصاد نه برای یک نسل یا دوره‌ی خاص زمانی، بلکه برای ادوار است؛ چرا که مبتنی بر فطرت الهی انسان‌هاست.

 آنچه امروز در بخشی از رفتارهای اقتصادی مشاهده می‌شود، تنزل فرهنگِ اقتصادی جامعه، آن هم با پشتوانه‌ای قوی، شاید به بهانه‌ی تحول در امور اقتصادی است که نه تنها دستاوردهای فرهنگی رفتار کسب‌و‌کار ایرانی را از بین می‌برد، بلکه موجب شکل‌گیری فعالیت‌های اقتصادی مقارن و متضاد با دستورات اسلام می‌شود. در بازار و اقتصادی، که دغدغه‌ی اصلی آن باید کسب روزی حلال و دوری از محرمات باشد و هدفی جز کسب رضایت الهی دنبال نشود، کسب سود به هر قیمتی و حداکثر شدن بهره‌مندی مادی بیشتر و بیشتر به هر طریقی ملاک عمل شده است تا جایی که کسب آسایش خاطر مادی افراد ارجح بر کسب رضایت خداوند شده است!

دغدغه‌های فرهنگی بسیاری در جامعه وجود دارد، لکن دغدغه‌ی فرهنگِ اقتصادی به جهت اهمیت دو‌چندان اقتصاد در شرایط کنونی کشور شاید یکی از مهم‌ترین آن‌ها باشد و وجود غفلت‌هایی در این زمینه موجبات نگرانی‌ هرچه بیشتر دغدغه‌مندان را به وجود می‌آورد. این غفلت هم در نزد برخی مسئولین امر است و هم در قشرهای مختلف مردم به‌گونه‌ای که زمینه را برای تخریب آداب و رسوم اقتصادی (فرهنگِ اقتصادی) گذشته به وجود آورده‌اند؛ فرهنگی که سالیان سال بر مبنای اصول اساسی اسلام، این دین مبین، در فعالیت‌های اقتصادی پایه‌ریزی شده است؛ مگر نه آنکه امام صادق (ع) فرمودند: «هرکس می‌خواهد وارد کسب و تجارت شود، باید قبل از هر چیز مسائل دین و احکام معامله را یاد بگیرد، تا بداند چه معامله (و دادوستد چه چیز و چگونه) حلال است و چه چیز و چگونه حرام. هرکس از قبل، مسائل دینی و احکام شرعی خرید و فروش را نداد و وارد این کار شود، در خوردن اموال شبهه‌ناک (و حرام) غرق می‌شود.»[۱]

کجاست فرهنگ بازاریان که هر روز صبح، قبل از کسب‌و‌کار، مسائل شرعی کسب‌وکار را می‌خواندند تا مبادا حرامی را حلال و در حق بنده‌ای از بندگان خداوند ظلم کنند! قابل توجه است که این نکته باعث قوام بازارها و افزایش کارایی اقتصاد می‌شده است.

یا اینکه امام کاظم (ع) فرمودند: «تلاش کنید که زمان شما به چهار بخش تقسیم شود: یک ساعت برای مناجات با خداوند و یک ساعت برای مسئله‌ی معیشت و یک ساعت هم برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد، همان‌هایی که عیوب شما را به شما معرفی می‌کنند و در باطن، خود را برای دوستی با شما مخلص می‌کنند و بالاخره ساعتی را هم خالی کنید برای لذت‌های غیر حرام خود و لذت‌جویی از حلال.»[۲]

 پس اینکه عده‌ای از افراد حتی از وقت استراحت خود برای کسب سود بیشتر می‌زنند، چه رسد به وقت عبادت چیست که بر قاطبه‌ی بازار و فعالیت‌های اقتصادی جامعه حاکم شده است!؟ بله، البته تلاش مضاعف برای پیشرفت و آبادی در شرایط کنونی کشور لازم است، لکن تلاش مضاعف را می‌توان در همان ساعات مختص کسب‌وکار صورت پذیرد. شاهد این مدعا، بهره‌وری پایین نیروی کار در کشور بر اساس آمارهای داخلی و بین‌المللی است.

غرض آنکه بخشی از مطالبه‌ی شعار امسال فرهنگ و بخشی اقتصاد است، آن هم با عزم ملی و مدیریت جهادی است، آن حوزه‌ای از فرهنگ که به اقتصاد مرتبط است و تأثیر مستقیم بر تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی دارد، فرهنگِ اقتصادی است. این امر بالاخص باید از سوی معتقدین به نظام و معتقدین به اسلام در بازار و فعالیت‌های اقتصادی مطالبه و دنبال شود؛ چرا که بخشی از مشکلات ناشی از همین فرهنگِ اقتصادیِ غلط حاکم بر جامعه است که منفعت‌طلبی صرف را هدف اصلی جامعه‌ی اسلامی قرار داده است و رضایت خاطر مادی به هر قیمتی را طبیعت انسان می‌داند. در این زمینه، باید با برنامه ورود پیدا کرد و به دنبال اهداف مشخص‌شده و مبتنی بر فعالیت‌های اقتصادی جامعه‌ی اسلامی بود.

برای موفقیت اقدامات موجود در این زمینه، توجه به دو نکته ضروری است: ۱٫ انتخاب صحیح هسته‌های کلیدی و ۲٫ داشتن برنامه‌های اجرایی دقیق. به عبارت دیگر، شناخت دقیق جایگاه بخش‌های فرهنگی در مسائل اقتصادی و شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در هسته‌های کلیدی فرهنگِ اقتصادی در توفیق این برنامه‌ریزی‌ها بسیار مؤثر است. با توجه به این شناخت دقیق، می‌توان مسائل پیش روی فرهنگِ اقتصادی جامعه را ترسیم و راهکارهای مربوطه برای مدیریت این مسائل را پیش‌بینی نمود و با مجموعه‌ای اقدامات گام‌های معینی را برای حصول به این اهداف، مشخص نمود.

برهان


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر